اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

طنز جبهه ( 61 )


Related image

 


تو عملیات پاش از زانو قطع شده بود وقتی می بردیمش عقب دائم

سراغ پوتینش رو می گرفت .

گفتم : آخه بنده خدا پوتین بدون پا به چه دردت می خوره !

گفت : من طاقت دو تا داغ رو یک جا ندارم ، لااقل پوتینم رو بیارید !!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد