اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

نوشتن خاطرات، بهترین انسان‌شناسی را به ما ارائه می‌کند

 

                   

                        نوشتن؛ برای شناخت خودمان و دیگران

                   

نوشتن خاطرات‌ همیشه مطلوب است و خوبی‌های زیادی دارد، اما از نگاه من مهم‌ترین خوبی نوشتن خاطرات‌ این است که خاطرات گذشته، «انسان‌شناسی» است.

 

مهم ترین راه برای شناخت انسان ها، نه صرفا خواندن کتاب های کتابخانه، بلکه مطالعه روی انسان ها، در متن تجربه زندگی آنهاست. شاید برای برخی مخاطبان عجیب به نظر برسد که چگونه نوشتن خاطرات ساده ای چون حرف هایی که بین بچه های کلاس رد و بدل شده است یا خاطره رفتن به ورزشگاه برای دیدن بازی فوتبال یا خاطره رفتن به خانه مادربزرگ در روز اول عید و دیدن همه بچه های فامیل می تواند مهم ترین منبع انسان شناسی ما باشد.

اما واقعیت این است که همین خاطرات هستند که انسان ها را در واقعی ترین نمودشان به ما معرفی می کنند؛ انسان ها، اعم از خودمان، والدینمان، خواهر و برادرمان، اقواممان و دوستانمان. این انسان شناسی بویژه در آن مقاطع از خاطرات گذشته بیشتر نمود پیدا می کند که وقایع خاصی در زندگی ما روی داده است، مثلا وقایعی که منافع بسیاری از افراد را تهدید می کنند یا وقایعی که افراد را برای تصاحب امتیازی به رقابت با یکدیگر وا می دارند.

مثلا در وضع روزمره زندگی، همه با هم مدارا می کنند و با یکدیگر برخورد خوبی دارند، رفت و آمدها برقرار است و ایام به کام. اما فرض کنید یک حادثه همه چیز را دگرگون کند، مثلا یکی از بزرگسالان فامیل، زمینگیر شود. ابتدا اغلب افراد سعی می کنند چنان وانمود کنند که چیزی عوض نشده است، با یکدیگر و با آن بزرگسال با لبخند برخورد می کنند. اما در همین زمان می توانیم تصنع را از بسیاری از این لبخندها مشاهده کنیم.

سپس به مرور سایه اغلب افراد به بهانه های مختلف سنگین می شود. روابط کمتر و کمتر می شود، تا این که افراد معدودی باقی می مانند که باید سنگینی این مسئولیت را به تنهایی به دوش بکشند. بعد از مدتی این مشکل برطرف می شود؛ یا به واسطه بهبود این بزرگسال، یا به واسطه فوت او. مجددا، افرادی که پراکنده شده بودند، باز می گردند، چرا که منافع ایجاب می کند که جمعیت حفظ شود، اگر پای ارث و میراثی هم به میان باشد، انگیزه مضاعف است. بسیاری از اوقات، همه افراد، چه آنها که در هنگام سختی رفتند و چه آنها که ایستادند، آنچه را اتفاق افتاده فراموش می کنند. اما نوشتن باعث حفظ این واقعیت می شودکه چه کسانی توانستند آنجا که باید بایستند، ایستادند و چه کسانی آنجا که باید بایستند، نایستادند و با وجود این در زمانی که بحران ها حل شد و مشکلات تمامی یافت، متعصب تر از هر کسی سنگ حل بحران ها را به سینه زدند.

آری نوشتن از وقایع روز، بهترین درس ها را در باب انسان شناسی، به خود ما و به دیگران ارائه می کند. به ما می آموزد کسانی که در اوضاع خاص، تحت تاثیر دیگران قرار می گیرند یا به قول معروف «جوگیر می شوند» بزودی پشیمان خواهند شد، چرا که عمده چنین افرادی به واسطه همین «جوگیری» دست به اعمالی می زنند که واقعا به درستی آنها باور ندارند. همچنین این نوشته ها به ما نشان خواهد داد کسانی که نسبت به مشکلات دیگران بی تفاوت هستند نیز بزودی پشیمان خواهند شد، چرا که این بی تفاوتی باعث می شود هیچ دوستی برای خود باقی نگذارند و بنابراین خودشان نیز هنگام دشواری های زندگی تنها بمانند. نوشتن، انسان ها را به ما عرضه می کند، در واقعی ترین شکلشان، در تجربه زندگی روزمره شان. پس درنگ نکنیم و بنویسیم، از آنها و از خودمان، اما به آفت قضاوت زودهنگام گرفتار نشویم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد