هر از گاهی عرضه گوشت های لاکچری در فضاهای اینترنتی و برخی فروشگاه های شمال شهر با قیمت های عجیب و غریب سر و صدا به پا می کند.
به گزارش جام جم آنلاین از باشگاه خبرنگاران جوان، هراز گاهی عرضه گوشت های لاکچری در فضاهای اینترنتی و برخی فروشگاه های شمال شهر با قیمت های عجیب و غریب سر و صدا به پا می کند که هر یک از مسئولان واکنشی نسبت به این موضوع دارند.
اگرچه برخی مسئولان بر این باورند که عرضه گوشت های لاکچری با قیمت های گزاف در برخی مغازه های شمال شهر تنها نوعی عوام فریبی است که برخی قشرهای خاص اقدام به خرید آن در بازار می کنند و به طور کامل منکر پرورش دام با شرایط خاص در واحدهای دامداری هستند، اما در مقابل مقدسی رئیس انجمن صنفی گاوداران معتقد است که گوشت های به اصطلاح لاکچری همان گوشت ویل (گوشتی که گوساله آن تنها منبع تغذیهاش شیر است) و از طرف دیگر برخی عرضه کنندگان معتقدند دام با گرفتن ماساژ عضلانی، گوشتی با بافت لطیف و ساختاری مناسب در اختیار آنها قرار میدهد؛ که این امر باعث افزایش قیمت تا کیلویی یک میلیون تومان می شود.
در شرایطی که قیمت گوشت به سبب ترافیک دام در واحدهای دامداری با روند نزولی در بازار روبرو شده است، به نظر می رسد اذعان برخی فروشندگان مبنی بر عرضه گوشت های لاکچری نوعی فضاسازی برای حفظ قیمت های کاذب و سودجویی در بازار است چرا که طبق اظهارات مسئولان ذی ربط تاکنون مجوزی برای پرورش دام های لاکچری با شرایط خاص در کشورصادر نشده است.
حال به سراغ مسئولان ذی ربط می رویم تا از صحت و سقم پرورش دام های لاکچری و ادعای برخی فروشندگان مبنی بر توزیع این گوشت ها با نرخ های گزاف در بازار با خبر شویم:
مجوزی در خصوص تولید دام های لاکچری صادر نشده است
علی اصغر ملکی رئیس اتحادیه گوشت گوسفندی با اشاره به اینکه عرضه گوشت لاکچری در بازار صحت ندارد، اظهار کرد: با وجود اذعان برخی فروشندگان مبنی بر توزیع گوشتهای لاکچری، اما این موضوع کذب است چرا که به هیچ عنوان دام در دامداریهای خاص پرورش داده نمیشود.
وی افزود: عرضه دام لاچکری باید در دامداریهای خاص و کاملا مکانیزه صورت گیرد که تاکنون مجوزی در این خصوص صادر نشده است.
ملکی ادامه داد: دامهایی که در دامداریهای فضای باز نگه داری میشوند به سبب برخورداری از آب و هوای مناسب، گوشت با کیفیت بهتری تولید میکنند که ممکن است برخی سودجویان با قیمتهای هنگفت به عنوان گوشت لاکچری اقدام به عرضه در بازار کنند.
رئیس اتحادیه گوشت گوسفندی با اشاره به اینکه توزیع دام و گوشت لاکچری نوعی عوام فریبی است، بیان کرد: با توجه به آنکه دامداری مکانیزه در کشور وجود ندارد، از این رو هر یک از فروشندگانی که ادعا میکنند گوشت توزیعی آنها لاکچری است، با ادله و مستندات لازم ثابت کنند که از کدام اتحادیه پروانه تولیدی اخذ کردند یا این دام در کدام دامداری پرورش و کدام کشتارگاه ذبح شده است.
وی با اشاره به اینکه تاکنون مجوزی در خصوص تولید دام سبک و سنگین لاکچری در کشور ثابت نشده است، افزود: بنده به عنوان رئیس اتحادیه گوشت گوسفندی تاکنون مجوزی در خصوص تولید دام لاکچری در کشور صادر نکردم، در حالیکه پرورش دهندگان مجوز تولید را باید از اتحادیه گوشت گوسفندی و گاوی دریافت کنند.
سعید سلطانی مدیر عامل اتحادیه دامداران کشور در گفت و گو با خبرنگار صنعت،تجارت و کشاورزی، با تکذیب پرورش دام لاکچری در کشور اظهار کرد: اگرچه برخی فروشندگان شمال شهر به بهانه فریب قشری خاص اقدام به عرضه گوشت لاکچری با نرخ بالا در بازار میکنند، اما به سبب نبود شرایط خاص پرورش تفاوتی میان گوشت و دام به اصطلاح لاکچری با سایر دامها وجود ندارد.
وی در واکنش به اظهارات برخی فروشندگان مبنی بر خوراک و نهاده خاص دامهای لاکچری در کشور افزود: با توجه به آنکه گوشت از طریق دام تولید میشود و همواره غذای اصلی دام علوفه است، از این رو بیان اظهاراتی مبنی بر خوراک مخصوص دامهای لاکچری و شرایط پرورش در فضای خاص واقعیت ندارد و هر روز سودجویان با اتخاذ روشهای خاص به دنبال سودجویی و عوام فریبی قشری خاص هستند.
سلطانی قیمت گوشت در بازار داخل را تابع عرضه و تقاضا دانست و گفت: با توجه به آنکه اتحادیه گوشت گوسفندی و گاوی و همچنین اتحادیه دامداران مجوزی در خصوص پرورش دامهای لاکچری صادر نکرده است، بنابراین گوشتهای به اصلاح لاکچری با نرخهای دلخواه فروشندگان در بازار عرضه میشود.
مدیر عامل اتحادیه دامداران با اشاره به اینکه تفاوتی در کیفیت گوشت توزیعی شمال و جنوب شهر وجود ندارد، بیان کرد: با توجه به آنکه عمده دامهای توزیعی مربوط به استان کردستان و تمامی از کیفیت بالایی برخوردار است، اما فروشندگان برخی مغازهها با روشهای خاص اقدام به عرضه گوشت با نرخهای گزاف در بازار میکنند.
سودآوری برخی فروشندگان با عرضه گوشت های لاکچری در بازار
منصور پوریان رئیس شورای تامین کنندگان دام کشور فروش گوشت لاکچری را غیر قانونی دانست و گفت: با توجه به فراوانی گوشت، برخی افراد سودجو در فضای اینترنتی و فروشگاههای شمال شهر به دنبال سودآوری کاذب و حفظ وضع موجود هستند، در حالیکه امسال به سبب شرایط مساعد اقلیمی با افزایش تولید و عرضه در بازار روبرو هستیم.
وی افزود: با توجه به روند نزولی قیمت گوشت، برخی فروشندگان در صدد حفظ گرانیهای قبلی در بازار هستند، این در حالی است که به سبب ازدیاد عرضه، فروشندگان وارد فضای رقابتی شدند.
پوریان عرضه گوشتهای لاکچری را یک جریان سازی برای حفظ گرانیهای موجود در بازار برشمرد و گفت: با توجه به آنکه تفاوتی میان شرایط پرورش دامهای تولیدی وجود ندارد، اما برخی افراد اذعان میکنند که دامهای لاکچری در دامداریهای خاص با علوفه متفاوت پرورش داده میشود، در حالیکه چنین اظهاراتی واقعیت ندارد و تمامی دامها از گندم، جو و کاه تغذیه میکنند.
رئیس صادرکنندگان دام کشور ادامه داد: در شرایطی که قیمت دام زنده و گوشت قرمز روند نزولی به خود گرفته است و همواره با ترافیک دام در سطح دامداریها روبرو هستیم، همانند گذشته برخی افراد موضوع گوشتهای لاکچری را در سایتهای اینترنتی و برخی فروشگاهها مطرح کردند تا بتوانند سودهای هنگفتی را از این محل به جیب بزنند.
وی قیمت کنونی هر کیلو گوشت گوسفندی را ۹۵ هزار تومان و گوشت گوساله ۸۰ هزار تومان اعلام کرد و افزود: با وجود عرضه گوشتهای لاکچری با نرخهای گزاف در بازار امکان خرید برای تمامی اقشار جامعه وجود ندارد و از طرفی به سبب آنکه موقعیت و شرایط متفاوتی در پرورش دام نداریم، از این رو بیان اظهاراتی مبنی بر عرضه گوشتهای لاکچری بیشتر فضاسازی است تا واقعیت.
احمد مقدسی رئیس انجمن صنفی گاوداران کشور نیز درباره اینکه آیا عرضه گوشت لاکچری صحت دارد، اظهار کرد: گوشت لاکچری همان گوشت ویل است که هم اکنون در برخی مناطق شمال شهر عرضه میشود.
وی عرضه گوشت لاکچری با نرخهای فعلی را اجحاف در حق مصرف کنندگان دانست و گفت: گوسالههای ویل یا به اصطلاح لاکچری تنها باید شیر مصرف کنند تا خوراک آنها حاوی آهن نباشد، اما عرضه با نرخهای یک میلیون تومان به بالا اجحاف در حق مصرف کننده است که تنها عدهای خاص قدرت خرید آن را دارند.
مقدسی ادامه داد: اگرچه در شرایط فعلی تنها عدهای خاص اقدام به خرید گوشتهای به اصطلاح لاکچری در بازار میکنند، اما بدانند گوشتهای توزیعی به هیچ عنوان گوشت ویل نیست.
رئیس انجمن صنفی گاوداران در پایان با بیان اینکه شرایط پرورش دامهای لاکچری با دیگر دامها متفاوت است، تصریح کرد: البته شرایط پرورش این دامها به حدی سخت است که با اذعان فروشندگان این گوشتها تفاوت معناداری دارد.
" پایگاه خبری تحلیلی اعتدال "
همه لباسهای امام (ره)
روز هجرت از عراق به کویت، حضرت امام فرمودند: احمد، لباسهای من را بده. در چمدان امام که باز شد، جز یک عبا و یک قبا، یک پیراهن و شلوار و یک حوله چیز دیگری دیده نمیشد و آنجا بود که من متوجه شدم که این رهبر و این مرجع عالیقدر با اینکه هر ماه مبلغ زیادی در ایران و عراق به طلاب شهریه میپردازند، جز این مقدار ناچیز، لباس دیگری ندارد.
این موضوع برای اهل علم و اهل اخلاق و مسئولین درس بزرگی است که امام با این ویژگیها بود که به جنگ کفر و استکبار جهانی رفت و سربلند بیرون آمد.(1)
1. حجتالاسلام والمسلمین اسماعیل فردوسیپور – کتاب آینه حسن – ص 143.
زن و شوهر؛ آرامشگر یکدیگر باشند
[زن و شوهر] دلشان میخواهد وقتی وارد خانه شدند، خانه به آنها آرامش و امنیت و احساس راحتی و آسودگی بدهد؛ این را همه مردها میخواهند.
زنها هم میخواهند وقتی شوهرشان وارد خانه شد، خانه را پر از شیرینی و شادی کند؛ خانه برایشان محیط راحتی و شادی شود؛ زیرا هر دو خستگی دارند؛ زن کارهایی دارد و مرد هم کارهایی؛ حالا مرد در چالشهای زندگی، زن هم یا در چالشهای زندگی و کارهای سیاسی یا در خانه و با تربیت فرزند؛ هر دو خستهاند.
وقتی که زن و شوهر در پایان کار روزانه یا در وسط روز به هم میرسند و همدیگر را میبینند، هر دو از هم توقع دارند که بتوانند محیط را شاد، سرزنده، قابل زیست و رفعکننده از خستگی بسازند؛ این توقع بجایی است و بیجا هم نیست که هر دو از یکدیگر توقع داشته باشند. اگر بتوانید این کار را بکنید، زندگی شیرین خواهد شد.
ای بسا کسانی که خیلی ثروتمندند؛ اما این زندگی شاد را ندارند؛ در خانه درگیری، دعوا و دلخوری دارند. ای بسا کسانی که خیلی در جامعه معتبرند؛ عنوان دارند، رئیسند؛ اما در خانهشان هزار مشکل دارند. همان آقایی که ممکن است دستیار یا کارگر زیردست و کارمندش جرأت نکنند به او بگویند بالای چشمت ابروست و حرف او را مطیعانه گوش کنند، در داخل محیط خانواده ممکن است مدعی داشته باشد؛ زن بداخلاق و تنبل، یا محیط بد، که به جای اینکه برای او آرامش درست کند، خراب میکند.
بنابراین اینها با ثروت و فقر و عنوان و بیعنوانی و در تهران یا فلان روستا بودن، هیچ تفاوتی نمیکند؛ همه انسانها به این امنیت زندگی نیاز دارند. لذا شما در قرآن که نگاه کنید، میبینید که وقتی بحث ازدواج میشود، میگوید: «و جعل منها زوجها لیسکن الیها»(اعراف/ 189)؛ تا مایه سکونت و سکینه- یعنی آرامش- باشد؛ زن و شوهر باید برای هم مایه آرامش باشند.
این را هم شما دخترها، هم شما پسرها در گوش داشته باشید! این ازدواج یک خانواده درست میکند، این خانواده باید محیط امن و امان و راحتی برای شما دو نفر باشد و اگر انشاءالله فرزند داشتید - که خواهید داشت- برای آن فرزندان هم شما باید این محیط امن و امان را فراهم کنید، که این کار به خودی خود هم نمیشود.
* بیانات در مراسم عقد ازدواج؛ 20/3/1383
در عصر خلافت امام علی(ع) یکی از مسلمین به نام «هرثمه بن سلیم» که شخص بیسعادت و بیتفاوتی بود و چندان اعتقاد به عظمت مقام علی(ع) نداشت، همسری پاک و با معرفت داشت که، از ارادتمندان امام علی(ع) بود.
هرثمه میگوید همراه امام علی(ع)، برای جنگ صفین، از کوفه به جبهه صفین حرکت میکردیم چون به سرزمین کربلا رسیدیم، وقت نماز شد نماز را به امامت امام علی(ع) خواندیم، حضرت، بعد از نماز، مقداری از خاک کربلا را برداشت و بویید و فرمود: عجب از تو ای خاک! از میان تو جماعتی بر میخیزند که بدون حساب وارد بهشت میشوند. به جبهه صفین رفتیم و سپس به خانهام بازگشتم و به همسرم که از محبان علی(ع) بود گفتم: از دوستت ابوالحسن برای تو مطلبی نقل کنم. آنگاه ماجرا را برای او تعریف کردم، سپس گفتم علی(ع) ادعای علم غیب میکند. همسرم گفت مرد! دست از این ایرادها بردار امیرالمؤمنین، علی(ع) آنچه بگوید سخن حق است.
هرثمه میگوید: من همچنان در مورد این سخن علی در تردید بودم تا آن هنگام که جریان کربلا و لشکرکشی ابن زیاد به سوی کربلا، برای جنگ با حسین(ع) پیش آمد من در لشکر عمر سعد به کربلا رفتم در آنجا به یاد سخن امام علی(ع) افتادم که به راستی حق بود از این رو، از کمک به سپاه عمر سعد ناراحت بودم در یک فرصت مناسب در حالی که سوار بر اسب بودم، به سوی حسین(ع) رفتم و حدیث پدرش را به یاد آن حضرت انداختم حضرت فرمود «اکنون آیا از موافقین ما هستی یا از مخالفین ما؟» گفتم هیچ کدام فعلاً در فکر اهل و عیال خودم هستم فرمود «پس به سرعت از این سرزمین برو، زیرا کسی که در این جا باشد و صدای ما را بشنود، ولی ما را یاری نکند، داخل در آتش دوزخ خواهد شد» هرثمه بیسعادت، در آن نقطه حساس، راه بیتفاوتی را پیش گرفت و از آن سرزمین به سرعت گریخت تا جان خود را حفظ کند.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید ج 3 ص 169
امام حسین(ع) در سخنرانی خود چنین فرمود: ای مردم! هرکس بخشنده است، سرور و آقاست و هر کس بخل ورزد، به پستی گراید، و به راستی که بخشندهترین مردم کسی است که به فردی ناامید عطا کند، و با گذشتترین مردم کسی است که در جایی که قدرت بر انتقام دارد، گذشت کند، و در پیوند دوستی، آن کسی برتر است که پیوند کند با آنکه پیوندش را بریده است...
و کسی که اندوهی را از مومنی دور سازد، خداوند اندوههای دنیا و آخرت را از وی دور سازد، و هر کس نیکی کند، خداوند به او نیکی کند و خداوند نیکوکاران را دوست
دارد. (1)ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالانوار، ج 78، ص 121
شناخت عوامل موثر و دخیل در حرکتها و حوادث این جهان، و استفاده از آنها در حیات فردی و اجتماعی، نقش تعیینکنندهای در پیروزیها و موفقیتهای حاصله در دنیا و آخرت انسان دارد. نوشتار حاضر بر آن است تا این عوامل و متغیرها و عوالم فراتر از محسوسات روزمره بشری را از منظر آموزههای وحیانی قرآن کریم تبیین نماید.
بر اساس آیات متعدد قرآن و شواهد فراوان عقلی، نقلی و تجربههای شخصی مومنان، عواملی در حرکت و حوادث این جهان دخیلند که فراتر از عوامل شناختهشده مادی بهحساب میآید. قرآن از مجموعه این عوامل و عوالمیکه فراتر از محسوسات روزمره بشری است، تعبیر به غیب نموده است. قرآن در موارد متعدد از مومنان خواسته است که ایمان به غیب داشته و بر روی امدادهایی که از جهان غیب بر زندگی مؤمن تأثیرگذار است، حساب ویژهای باز کنند. قرآن نه تنها مومنان را به این مسئله دعوت کرده است، بلکه برای اطمینان خاطر و تقویت ایمان مومنان، موارد متعددی از اینگونه امدادها را نقل نموده است که از مجموع آنها میتوان به نکات زیر پی برد:
اول- تنوع امدادهای غیبی
اولین نکتهای که از آموزههای قرآن در این زمینه توجه انسان را جلب میکند، تنوع امدادهای غیبی است. خدای متعال این امدادها را از راههای مختلف به جامعه مومنان ارزانی داشته است تا مومنان با چشم بصیرت ببینند: «بل یداه مبسوطتان: دستان خدا بسته نیست» و از هر راهی میتواند مؤمن را یاری دهد. برخی از موارد امداد الهی در قرآن را مرور میکنیم:
1- خرق عادت: امداد غیبی به حضرت موسی و پیروانش
هنگامی که حضرت موسی(ع) و یارانش از سلطه فرعون و فرعونیانگریختند و به رود نیل رسیدند، ناگهان مشاهده کردند که فرعون و لشکریانش به تعقیب آنان آمدهاند. یاران حضرت موسی به شدت ترسیدند و هیچ راهگریزی تصور نمیکردند: پیش رویشان رود بزرگ نیل است که امکان عبور از آن نیست و پشتسرشان لشکر فرعون که با سرعت و ادوات نظامی آمدهاند تا همه را دستگیر کرده و یا به قتل برسانند. در این هنگامه ترس و وحشت و ناامیدی بود که صدای محکم و همراه با ایمان حضرت موسی ورق را برگرداند: «هرگز به دست دشمن نخواهیم افتاد، چون که با من خدای من است که قطعا راهی خواهد گشود.» در نتیجه همین ایمان راسخ و اطمینان قلبی حضرت بود که خداوند راهی برای آنان گشود و به موسی(ع) دستور داد با عصایش به رود نیل بزند. سپس خدای متعال رود نیل را شکافت تا حضرت موسی و پیروانش به سلامت از آن عبور کنند و همین که فرعون و فرعونیان وارد رود نیل شدند، غرق گشتند.
در آخر آیه نیز خداوند میفرماید این واقعیت تاریخی، نشانه و آیتی برای مومنان است تا در مسیر مجاهدت خود، بنبستی نبینند و ناامید نگردند. (شعراء- آیات 60 تا60)
2- حضور فرشتگان: امداد غیبی خدای متعال در جنگ بدر
جنگ بدر، در قرآن از اهمیت ویژهای برخوردار است و به همین دلیل در آیات زیادی خداوند از این جنگ یاد کرده است. این جنگ، اولین جنگ مسلمانان تحت لوای حکومت اسلامی است. مسلمانانی که ابزار و ادوات جنگی قابل توجهی ندارند و امکانات جنگیشان در مقابل امکانات جنگی دشمن چندان به چشم نمیآید. تعداد نیروهای جنگی آنان نیز به مراتب از دشمن کمتر است. اما در پرتو امداد غیبی الهی و به یاری آمدن فرشتگان، مسلمانان موفق به شکست دشمن شدند و با چشم خود سیطره قدرت الهی را مشاهده نمودند. (آلعمران- آیات 123 و 124)
3- الهام به مادر حضرت موسی(ع)
یکی دیگر از راههای امداد غیبی، الهام وحیگونه به دلهای مومنان است. هنگامی که فرعون دستور داد همه نوزادان را به قتل برسانند، مادر حضرت موسی، در پی راه چارهای برای نجات جگرگوشه خویش بود. در حالی که بهنظر میآمد همه راهها بسته است و نیروهای اهریمنی فرعون همه جا را برای یافتن نوزادان زیر نظر میگیرند، خداوند به مادر حضرت موسی الهام میکند که «فرزندت را درون صندوقچهای قرار بده و به دریا بینداز». عجیبتر آنکه خداوند این فرزند را به دست فرعون میرساند و محبت وی را در دل فرعون- دشمن جانی حضرت موسی(ع)- قرار میدهد و بدینسان امداد غیبی دیگری برای حضرت موسی تحقق مییابد و در امنیت کامل، مراحل رشد خود را سپری میکند. (طه- 38 و 39)
4- رعب در دل دشمنان
از جمله امدادهای غیبی وعده داده شده به مومنان، برانگیختن ترس در دل دشمنان است. قرآن در موارد متعددی به این امداد غیبی مهم اشاره میکند و به مسلمانان گوشزد میکند که خدای متعال ترس از آنان را در دل دشمنان قرار داده است و همین ترس سبب برآشفتگی ذهنی و خطای محاسباتی دشمنان خواهد شد. یکی از نمونههای عبرتآموز این امداد، در جریان جنگ مسلمانان با یهودیان بنی نضیر اتفاق افتاد. در حالی که یهودیان مدینه از جهت اقتصادی و علمی به مسلمانان فخر میفروختند و مجهز به دژهای مستحکم دفاعی بودند و به همین خاطر خیالشان از رویارویی با مسلمانان راحت بود، ترس عجیبی از مسلمانان در دلشان افتاد و همین ترس سبب شد با دستان خودشان دژهایشان را ویران کنند و مفتضحانه تن به شکست و تسلیم دهند. خود مسلمانان نیز باورشان نمیشد روزی موفق شوند این قدرت اقتصادی و فرهنگی زمانه خودشان را شکست دهند:
«او خدایی است که در همان ابتدای رویارویی شما با یهودیان پیمان شکن، آنان را شکست داده و از مدینه اخراج نمود. باورتان نمیآمد که روزی بر آنان غلبه کنید و از مدینه تبعید گردند. آنان نیز باورشان این بود که با دژهایشان مانع پیروزی سپاهیان خدا میشوند. اما خدا از راهی که مورد محاسبهشان نبود بر آنان غلبه کرد و آن راه ایجاد ترس و وحشت در دلهایشان بود بهطوری که خودشان با دستان خودشان و با دستان شما به خرابکردن خانههایشان مشغول شدند. ای اهل بصیرت عبرت بگیرید.» (حشر- 2)
دوم- جهان هستی به امداد جبهه حق میآید
از آموزههای قرآن در زمینه امدادهای غیبی، به خوبی استفاده میشود که جهان هستی نسبت به حق و باطل بیطرف نیست؛ بلکه عالم خلقت طوری خلق و طراحی شده است که جانب حق را گرفته و در نهایت امر باطل را نابود نماید. به همین جهت خدای متعال میفرماید: اگر مردم شهرها و روستاها ایمان میآوردند و تقوا میداشتند، برکات آسمان و زمین بر آنان نازل میشد».(اعراف- 96)
خدای متعال برای اینکه این نوع امداد را هم برای مومنان محسوس نماید، نمونههای متعددی در قرآن ذکر میکند که ما به ذکر دو نمونه اکتفا میکنیم:
نمونه اول: باران رحمت الهی در جنگ بدر
یکی از خباثتهایی که دشمن در جنگ بدر انجام داد، پرکردن چاههای آب از سنگ بود تا مسلمانان به آب دسترسی نداشته باشند. بهطور مسلم کمبود آب در هر جنگی میتواند شکست فاجعه باری برای رزمندگان رقم بزند. این مسئله موجب ترس و وحشت بسیاری از رزمندگان مسلمان شد. اما خدای متعال باران رحمت الهی را برای مسلمانان نازل نمود تا مسلمانان از این بحران خارج شده و با نیروی ایمان بیشتری پای در رکاب حق، حرکت کنند. جالب آنجاست که نزول باران به قدری فراوان بود که نه تنها آب شرب مسلمانان را تأمین نمود، بلکه آب برای شستشو و استحمام نیز فراهم گردید.(انفال- 11)
نمونه دوم: وزش شدید باد و بر هم زدن آرایش جنگی دشمن
بی شک جنگ احزاب از حساسترین لحظههای تاریخ اسلام میباشد. زمانی که همه دشمنان برای نابودی اسلام و مسلمانان متحد شده و اختلافات خود را کنار گذاشتند و به سوی مدینه هجوم بردند، مسلمانان چارهای موقت اندیشیند و در اطراف مدینه خندق حفر کردند تا مانع پیشروی دشمن به داخل مدینه شوند. اما اوضاع رفته رفته پیچیدهتر شد. یهودیان مدینه (بنیقریظه) در این اوضاع خطرناک، دست به توطئه زده و شهر را در زمانی که عمده نیروهای جنگی اسلام در پشت خندق به فکر رویارویی با احزاب هستند، به آشوب کشاندند. به باور برخی مسلمانان فاصلهای تا سقوط حکومت نوپای پیامبر نمانده بود. در این هنگام بود که جهان هستی، مسیر وزش باد را به فرمان خدای متعال در جهت از بینبردن قوای دشمن قرار داد و خیمهها و دیگهای غذای آنان را برهم زد و مرکبشان را وحشت زده نمود و به این جهت ترس و واهمهای عجیب در دل دشمنان افتاد، بهطوری که پای به فرار گذاشته و جنگی عجیب که میرفت کار حکومت پیامبر را یکسره کند، با بادی نه چندان سخت، خاتمه یافت. «ای مومنان، الطاف و نعمتهای خدا در حق خود را یادنمایید آن زمانی که احزاب به سراغ شما آمدند و خدای متعال بادی بر آنان فرستاد و سپاهیانی نامرئی نیز برایتان فرستاد»(احزاب- 9)
سوم- امداد الهی جایگزین تلاش و تدبیر مومنان نیست
از آیات قرآن به خوبی فهمیده میشود که امدادهای غیبی خدای متعال و جهان هستی، جایگزین تلاش و تدبیر مومنان نخواهد بود. اساساً نظام غیبی خداوند، وسیلهای برای تنبلپروری نیست. بلکه شرط تحقق اینگونه امدادها این است که مومنان با کمال دقت و هوشیاری و با همه اسبابی که در اختیار دارند، به وظائف خود قیام کنند. از همین روی میبینیم که پیامبر(ص) به بهانه اتکاء به غیب و امدادهای غیبی و خبرهای غیبی، دست از تدابیر و برنامههای خویش بر نداشتند: افرادی را بهعنوان جاسوس در بین دشمنان گسیل میکردند تا از دشمن اطلاعات تازه کسب کنند. تدابیر نظامی در جنگ احد و سایر جنگها اتخاذ کردند، با اینکه خدای متعال به پیامبر و مومنان وعده پیروزی در جنگهای متعددی را داده بود و....
از همین روست که خدای متعال درعین حال که مومنان را دلگرم به امدادهای غیبی میکند، به آنان دستور میدهد: «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم. نیروها و ادوات نظامی خود را تا جاییکه میتوانید ارتقاء دهید تا به واسطه آن دشمنان خدا و دشمنانتان از شما حساب ببرند».
(انفال- 60)
در سوره محمد(ص) آیه 4 خدای متعال به مومنان دستور میدهد که هنگامی که در جنگ دشمنان را اسیر کردید، آنان را محکم ببندید، مبادا که فرار کنند یا آسیبی به شما بزنند. یعنی حتی در ریزترین مسائل، خداوند به مومنان دستور تدبیر و دقت میدهد و از آنان میخواهد که به بهانه ایمان و امدادهای غیبی در امور خود سستی نکنند.
ممکن است سؤالی ذهن خواننده محترم را به خود مشغول کند: اگر قرار است همه تلاشمان را انجام دهیم، دیگر چه نیازی به امدادهای غیبی باقی میماند؟ پاسخ این است که ما انسانها از جهات مختلف دارای محدودیت هستیم: هر چقدر تلاش و تدبیر کنیم، باز خالی از خطای در محاسبه، کمبود معلومات، کمبود امکانات و... نیستیم. بنابر این با وجود تلاش و تدبیر، به شدت نیازمند به امدادهای خدای متعال هستیم.
از این روی ملتی که به دلیل کمبود امکانات، با سنگ به جنگ دشمنان میرود، مورد امداد غیبی خدا قرار خواهد گرفت. اما ملتی که ادوات نظامی دارد و یا امکان ساخت سلاحهای دفاعی پیشگیرانه (در محدودهای که اسلام اجازه داده است) برایش فراهم است، اگر با سنگ به جنگ با دشمن برود نباید انتظار داشته باشد که امدادهای غیبی شامل حالش شود.
چهارم- امداد الهی مشروط به شرایطی است
از دیدگاه قرآن، تحقق امدادهای الهی متوقف بر چهار شرط است:
ایمان، مجاهدت، اخلاص، صبر و استقامت
هرگاه مومنان بعد از تلاش و تدبیری که وظیفهشان میباشد، با مجاهدت و اخلاص در مسیر حق قدم بردارند و در این راه ثبات قدم به خرج دهند، امداد الهی نصیب حالشان میشود.
در آیاتی که خداوند فرستادن فرشتگان در جنگ بدر را ذکر میکند، بیان میشود که شرط فرستادن فرشتگان الهی صبر و تقواست. «نصرت، کفایت و امداد الهی، به نصرت و صبر و تقوای مومنان مشروط است. خداوند سبحان به مومنان وعده داده که اگر اهل صبر و تقوا باشند، آنان را با فرشتگان نشاندار یاری خواهد کرد. هرچند کافران با شتاب و جوش و خروش هجوم آورند.(آلعمران- 125)
و یا در آیه دیگر شرط نزول برکات آسمان و زمین را ایمان و تقوا میداند. «و اگر اهل آبادیها ایمان آورده و تقوی پیشه میکردند، هر آینه بابهای برکات آسمان و زمین را به روی آنها میگشودیم اما تکذیب کردند و لذا به واسطه اعمالی که انجام دادند آنها را مواخذه نمودیم.(اعراف- 96)
بنابر این نباید انتظار داشت که هر فردی همین که نام اسلام و مسلمانی را حمل میکند، مورد امداد غیبی الهی قرار گرفته و در برابر دشمنان پیروز گردد و نیز نباید انتظار داشت که با تلاشهای ناچیز و یا موقت میتوان امداد الهی را تضمین نمود. بلکه خداوند بعد از دیدن ثبات قدم و مجاهدتها، امدادش را برای بندگان خویش میفرستد.
میثم رستمی
" کیهان "
قال الامام الحسین(ع):
«من جاد ساد و من بخل رذل»
امام حسین(ع) فرمود:
هرکس بخشش کند سرور میگردد،
و هر که بخل ورزد، پست و خوار میشود.(1)
ـــــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالانوار، ج 78، ص 121
ساربانا ز اشتران بگشای بار | لحظه ای ما را به حال خود گذار |
اینکه بینی سرزمین کربلاست | خاک او آغشته با خون خداست |
در حریم قدسی صحرای دوست | بشنو این گلبانگ، این آوای اوست |
نی نوا، در نینوای راستین | مویه ها دارد ز نای اربعین |
ناله آتش بال در پرواز بین | همطراز آه گردون تا زمین |
اشک می ریزد ز چشم کائنات | در عزای تشنه کامان فرات |
آن بلا جویان که تا بزم حضور | راه پیمودند با سامان نور |
رایت توحید از اینان پایدار | ماند و می ماند به دور روزگار |
گر فرات اینجا چو دریا خون گریست | نی عجب، خورشید برهامون گریست |
ما را که غیر داغ غمت برجبین نبود | نگذشت لحظه یی که دل ما غمین نبود |
هرچند آسمان به صبوری چو ما ندید | ما را غمی نبود که اندر کمین نبود |
راهی اگر نداشت به آزادی و امید | رنج اسارت، این همه شورآفرین نبود |
ای آفتاب محمل زینب کسی چو من | از خرمن زیارت تو خوشه چین نبود |
تقدیر با سر تو مرا همسفر نبود | در این سفر، مقدّر من غیر ازین نبود |
گر از نگاه گرم تو آتش نمی گرفت | در شام و کوفه، خطبه من آتشین نبود |
در حیرتم که بی تو چرا زنده ام | عهدی که با تو بستم از اول، چنین نبود |
ده روزه فراق تو عمری به ما گذشت | یک عمر بود هجر تو، یک اربعین نبود |
اربعین آمد و اشگم ز بصر می آید | گوییا زینب محزون ز سفر می آید |
باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست | کز اسیران ره شام خبر می آید |
آنچه از من خواستی با کاروان آورده ام | یک گلستان گل به رسم ارمغان آورده ام |
از در و دیوار عالم فتنه می بارید و من | بی پناهان را بدین دارالامان آورده ام |
اندرین ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست | کاروان را تا بدین جا با فغان آورده ام |
تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم | یک جهان درد و غم و سوز نهان آورده ام |
قصه ویرانه شام ار نپرسی خوش تر است | چون از آن گلزار، پیغام خزان آورده ام |
دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود | ازبرایت دامنی اشک روان آورده ام |
تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم | یک نیستان ناله و آه و فغان آورده ام |
تا نثارت سازم و گردم بلا گردان تو | در کف خود از برایت نقد جان آورده ام |
تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد | گوشه ای از درد دل را بر زبان آورده ام |
آنچه درسوگ تو ای پاک تر از پاک گذشت | نتوان گفت که هر لحظه، چه غمناک گذشت |
چشم تاریخ در آن حادثه تلخ چه دید | که زمان مویه کنان از گذر خاک گذشت |
سرخوشید بر آن نیزه خونین می گفت | که چه ها بر سر آن پیکر صد چاک گذشت |
جلوه روح خدا در افق خون تو دید | آنکه با پای دل از قبله ادراک گذشت |
مرگ هرگز به حریم حرمت راه نیافت | هر کجا دید نشانی ز تو چالاک گذشت |
حرّ آزاده شد از چشمه مهرت سیراب | که به میدان عطش پاک شد و پاک گذشت |
آب شرمنده ایثار علمدار تو شد | که چرا تشنه از او این همه بی باک گذشت |
بر تو بستند اگر آب، سواران عرب | دشت دریا شد و آب از سر افلاک گذشت |
با حدیثی که ملائک ز ازل آوردند | سخن از قصه عشق تو زلولاک گذشت |
بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد | دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد |
دلش چون کربلا کوی حسین است و نمی داند | که همچون دوردستان آروزی کربلا دارد |
به یاد کاروان اربعینی با گریه می گوید | به هر جا هست زینب رو به سوی کربلا دارد |
اگر چه برده از این سر زمین آخر دلی پرخون | ولی دلبستگی از جان به کوی کربلا دارد |
به یاد آن لب تشنه هنوز این عاشق خسته | به کف جامی لبالب از سبوی کربلا دارد |
اگر دست قضا مانع شد از رفتن به پابوسش | همی بوسیم خاکی را که بوی کربلا دارد... |
عذار نیلی و قدّ خم و چشم تر آوردم
گلاب اشک بهر لاله های پرپر آوردم
زجا برخیز ای صد پاره تر از گل! تماشا کن
که از جسم شهیدانت، دلی زخمی تر آوردم
تمام یاس هایت را به شام از کربلا بردم
چو برگشتم برایت یک چمن نیلوفر آوردم
مسافر از برای یار سوغات آورد اما
من از شام بلا داغ سه ساله دختر آوردم
اگر چه سر نداری یک نگه بر سیل اشکم کن
که با چشمان خود آب از برای اصغر آوردم
تو بر من از تن بی سر خبر ده ای عزیز دل!
که من برتو خبرهای فراوان از سر آوردم
چهل منزل سفر کردم به شهر شام و برگشتم
خبر ازچوب و از لعل لب و طشت زر آوردم
زاشک چشم و سوز سینه ی مجروح و خون دل
همانا مرهمت بر زخم های پیکر آوردم
قد خم، موی آشفته، تن خسته، رخ نیلی
به رسم هدیه میراثی بود کز مادر آوردم
زسیل اشک دریا کرده ام چشم محبان را
به آهم شعله ها از سینه ی میثم برآوردم
سفر کردم به دنبال سر تو
سپر بودم برای دختر تو
چهل منزل کتک خوردم برادر
به جرم این که بودم خواهر تو
حسینم واحسین گفت و شنودم
زیارت نامه ام جسم کبودم
چه در زندان، چه در ویرانة شام
دعا می خواندم و یاد تو بودم
برای هر بلا آماده بودم
چو کوهی روی پا استاده بودم
اگر قرآن نمی خواندی برایم
کنار نیزه ات جان داده بودم