اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

شعر میلاد پیامبر اکرم (ص) ........ 4


شعر میلاد پیامبر اعظم (ص)

تو آمدی و زمین در هوای تو افتاد
و عرش در هوس خنده‌های تو افتاد

برای درک تنفس در این جهان سیاه
هوای تازه‌ای از ابتدای تو افتاد

جهان شرک به خود آمد از بزرگی تو
به گوش کعبه و بت‌ها صدای تو افتاد

شکست طاق بلندی که عرش کسری بود
همین که روی زمین رد پای تو افتاد

پس از نگاه سیاه و سفید اربابان
نژاد عشق بشر در لوای تو افتاد

زمان شکست زمانی که آمدی احمد
تویی که یک شبه دنیا به پای تو افتاد

تو احمدی و به نور جمال تو صلوات
به هر یک از برکات و کمال تو صلوات

به احترام محمد زمین تبسم کرد
تو آمدی و جهان دست و پای خود گم کرد

ترک نشست به چشمان آبی ساوه
همین که چشم تو بر آسمان ترنم کرد

فروخت گوشه جنت به شوق خال لبت
که آدمی به هوایت هوای گندم کرد

هنوز دخترکان زنده زنده می‌مردند
خدا به خلق تو بر خلق خود ترحم کرد

تو آمدی، به زمین احترام برگردد
تو رحمتی که خدایت نصیب مردم کرد

خدا به خلق رسول گرامی خاتم
گذاشت سنگ تمام و سپس تبسم کرد

تو احمدی و به نور جمال تو صلوات
به هر یک از برکات و کمال تو صلوات

تو احمدی که خدا را به عرش فهمیدی
شبی که غیر خودت تا خدا نمی‌دیدی

کنار چشم تمام فرشته‌های خدا
فراتر از پر جبریل عشق بالیدی

تو در ضیافت عرشی لیلةالاسری
به طاق عرش خدا عکسی از علی دیدی

صدای مرتضوی علی‌ست آن بالا
که از زبان خدا عاشقانه بشنیدی

تو در کنار علی و فروغ شمشیرش
بساط کفر زمان را ز خاک بر چیدی

برای خلق بهشت این بهانه کافی بود
به لحظه‌ای که به زهرای خویش خندیدی

بیا و کفر مجسم ز کعبه بیرون کن
تویی که پایه‌گذار جدید توحیدی

تو احمدی و به نور جمال تو صلوات
به هر یک از برکات و کمال تو صلوات

حسن کردی

منتقم کربلا در راه است


عکس گل نرگس خیلی خوشگل

چو گیسوی تو من در پیچ و تابم یابن زهرا
چرا یک شب نمی‌آیی به خوابم یابن زهرا

تویی ماه منیرم به گیسویت اسیرم
از آن ترسم که آخر ز هجرانت بمیرم

حبیب منی، طبیب منی، بیا درمان دردم
کجا جویمت، چو گل بویمت بیا دورت بگردم

دل من بر سر زلفِ تو دارد آشیانه
نمی‌دانم چرا از من نمی‌گیری نشانه

بگو با من کجایی، چرا از من جدایی
گمانم یابن زهرا نجف یا کربلایی

به رویت قسم، به مویت قسم، گرفتار تو هستم
که با نقد جان، من بی‌نشان، خریدار تو هستم

شعر میلاد پیامبر اکرم (ص) ........ 3


سالروز ولادت پیامبر اکرم - شعر میلاد پیامبر

زمین گهواره کابوس‌های تلخ انسان بود
زمان چون کودکی در کوچه های خواب حیران بود

خدا در ازدحام ناخدایان جهالت گم
جهان در اضطراب و ترس در آغوش هذیان بود

صدا در کوچه‌های گیج می‌پیچید بی‌حاصل
سکوتی هرزه سرگردان صحرا و بیابان بود

نمی‌رویید در چشمی به جز تردید و وهم و شک
یقین تنها سرابی در شکارستان شیطان بود

شبی رؤیای دور آسمان در هیأت مردی
به رغم فتنه‌های پیش رو در خاک مهمان بود

جهان با نامش از رنگ و صدا سیراب شد آخر
«محمد» واپسین پیغمبر خورشید و باران بود

سید ضیاءالدین شفیعی

شعر میلاد پیامبر اکرم (ص) ........ 2


شعر میلاد پیامبر اکرم (ص)

از این مولود فرُّخ پی هزارو چارصد سال است
زمین دور خودش می‌گردد و بسیار خوشحال است

فقط این جمله در تایید میلاد نبی کافی ست
که شیطان از نزولش تا همیشه ناخوش احوال است

زمین و آسمان مکه طوری نور بارانند
که دیدار دوتاشان هم تماشا هست هم فال است

پریشان کرده ایران رابه وقت آمدن این طفل
که خاموشی و خشکیدن دراین اجلال، اقبال است

محمد یا امین یا مصطفی یا احمد و محمود
من اَر گنگم جهان هم در بیان او کر و لال است

به پایش ریختند از نور‌ها آن قدر از بالا
که سینه ریز خورشید این وسط ناچیز مثقال است

نگهبان دارد اسمش از پس و از پیش حتی او
برایش حضرت از پیش است و صَلّوا هم به دنبال است

جهان را می‌زند برهم چنین اسمی که پایانش
به علم جَفْر، دست میم روی شانه‌ی دال است

به رخ در جاذبه لب دارد و در دافعه لَن را
که پایین لبش نقطه ست و بالای لبش خال است

اگرچه نیستم مثل قَرَن گرم اویس،
اما دلم از عشق تو مثل فلسطین است اشغال است

اگر امروز آغاز است بر دین خدا با تو
غدیر خم ولیکن روز اتمام است و اکمال است

تَرَک برداشت ایوان مدائن پیش تو یعنی
که ایوان نجف بر مشکلات شیعه حلّال است

هم اکنون مستم و این شعر تا روز جزا مست است
ملاک سنجش افراد، قطعا سنجش حال است

به پایان آمد این ابیات، اما خوب می‌دانم
هنوز این شعر در وصف محمد میوه‌ی کال است

مهدی رحیمی

شعر میلاد پیامبر اکرم (ص) ........ 1


شعر میلاد پیامبر اکرم (ص) - مجموعه اشعار برای ولادت پیامبر اسلام

“امین” و “امن” و “مومن” آنقَدَر دنیا خطابت کرد
خدا طاقت نیاورد و سرانجام انتخابت کرد

برای هر سری از روشنایت سایه‌بان می‌خواست
که شب را پیش پایت سر برید و آفتابت کرد

حجازِ وحشیِ زیبا ندیده دل به حسنت باخت
که بت‌ها را شکست و قبله دل‌ها حسابت کرد

خدا از چشم زخم مردمان ترسید پس یک شب
تو را تا آسمان‌ها برد و مثل ماه قابت کرد

تو را از آسمان بارید مثل عشق بر دنیا
زمین را تشنه دید و در دل هر قطره آبت کرد

دوای درد دین و درد دنیا ، درد بی دردی
حضورت دردهای مرگ را حتی طبابت کرد

اطاعت از پیامبر(ص) و علی(ع) رهایی از بردگی و رسیدن به آزادگی


زیباترین انواع گل رز که باغچه شما را چشم‌نواز می‌کنند - چطور

امام علی(ع) می‌فرماید: از رسول خدا(ص) شنیدم که می‌فرمود: من و علی، پدران این امت هستیم و حق ما بر مردم، بزرگ‌تر از حق پدر و مادری است که آنان را به دنیا می‌آورند.

چرا که ما مردم را اگر از ما اطاعت کنند، از درون آتش به سرای پایدار رهایی می‌بخشیم و از بردگی رهانیده به بهترین آزادگان ملحقشان می‌سازیم.(1)

و به همین جهت در زیارتنامه امام علی(ع) آمده است: السلام علی والی الاحرار». درود بر رئیس و سرپرست آزادگان.(2)

____________

1- بحارالانوار، ج 23، ص 259

2- همان، ج 102، ص 200

آثار تقوای الهی


عکس گل 1402 | عکس گل برای پروفایل | عکس گل رز | عکس گل زیبا | عکس گل طبیعی

قال الامام علی(ع):

«فان تقوی‌الله مفتاح سداد و ذخیرهًْ معاد و عتق من کل ملکه و نجاه من کل هلکه».

امام علی(ع) فرمود:

همانا تقوای الهی کلید گشایش هر دری، اندوخته قیامت، آزادی از هر عادت(زشت) و نجات از هر تباهی است.(1)

____________

1- نهج‌البلاغه- خطبه 221

مهربانی کِی سر آمد؟ شهریار‌ان را چه شد؟


90 عکس گل و منظره زیبا برای پروفایل 2024؛ بدون متن/ بینظیر/ واقعا خوشگل  جذاب - گلی خانوم

یاری اندر کس نمی‌بینیم، یاران را چه شد؟

دوستی کِی آخر آمد؟ دوست‌دار‌ان را چه شد؟

آب حیوان تیره‌گون شد، خضر فَرُّخ‌پِی کجاست ؟

خون چکید از شاخِ گل، بادِ بهار‌ان را چه شد؟

کس نمی‌گوید که یاری داشت حقِّ دوستی

حق‌شناسان را چه حال افتاد؟ یاران را چه شد؟

لعلی از کانِ مُروّت برنیامد سال‌هاست

تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد؟

شهرِ یاران بود و خاکِ مهر‌بانان این دیار

مهربانی کِی سر آمد؟ شهریار‌ان را چه شد؟

گویِ توفیق و کرامت، در میان افکنده‌اند

کس به میدان در نمی‌آید، سوار‌ان را چه شد؟

صدهزاران گل شکفت و بانگِ مرغی برنخاست

عندلیبان را چه پیش آمد؟ هَزاران را چه شد؟

زهره سازی خوش نمی‌سازد، مگر عود‌ش بسوخت؟

کس ندارد ذوقِ مستی، مِی‌گسار‌ان را چه شد؟

حافظ اسرارِ الهی کَس نمی‌داند، خموش

از که می‌پرسی که دورِ روزگار‌ان را چه شد؟

یاری اندر کس نمی‌بینیم، یاران را چه شد؟

دوستی کِی آخر آمد؟ دوست‌دار‌ان را چه شد؟

آب حیوان تیره‌گون شد، خضر فَرُّخ‌پِی کجاست ؟

خون چکید از شاخِ گل، بادِ بهار‌ان را چه شد؟

کس نمی‌گوید که یاری داشت حقِّ دوستی

حق‌شناسان را چه حال افتاد؟ یاران را چه شد؟

لعلی از کانِ مُروّت برنیامد سال‌هاست

تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد؟

شهرِ یاران بود و خاکِ مهر‌بانان این دیار

مهربانی کِی سر آمد؟ شهریار‌ان را چه شد؟

گویِ توفیق و کرامت، در میان افکنده‌اند

کس به میدان در نمی‌آید، سوار‌ان را چه شد؟

صدهزاران گل شکفت و بانگِ مرغی برنخاست

عندلیبان را چه پیش آمد؟ هَزاران را چه شد؟

زهره سازی خوش نمی‌سازد، مگر عود‌ش بسوخت؟

کس ندارد ذوقِ مستی، مِی‌گسار‌ان را چه شد؟

حافظ اسرارِ الهی کَس نمی‌داند، خموش

از که می‌پرسی که دورِ روزگار‌ان را چه شد؟

سالروز ازدواج پیامبراکرم ( ص ) و حضرت خدیجه ( س ) مبارک


بسته شعری به ویژه سالروز ازدواج پیامبر اکرم (ص) و حضرت خدیجه (س)

خدیجه گوهر یکتا و درٌ بی همتا

ندیم ختم رسولان و یار پیغمبر

نبود در همه عالم کسی از او بهتر

خدیجه‌ای که پیمبر بود و را همسر

خدیجه‌ای که چو زهرا بود و را در بر

خدیجه‌ای که حسین و حسن نواده اوست

زنی که زینب و کلثوم خانواده اوست

خدیجه مادر سجاد و مادر باقر

کسی که شمس و قمر بهر خدمتش حاضر

خدیجه مادر بحر العلوم صادق بود

جهان به گوهر علمش همیشه شایق بود

خدیجه مادر موسی ابن جعفر ما بود

کسی که طاقت و صبرش بسان دریا بود

همو که جان به لب آورد در غل و زنجیر

به زیر لب همه شب خواند سوره تکویر

خدیجه مام رضا آن شه خراسان بود

همو که حشمت هارون از او هراسان بود

کسی که گفت: به لب لااله الا هو

به طوس گشت غریبانه ضامن اهو

تقی نبود جز از او نقی هم از او بود

ببین که ساحت این زن چه خوب و نیکو بود

خدیجه را چه بگویم که ماه منظر بود

خدیجه مادر اختر امام عسکر بود

امام عسکر ما همچو ماه عالم گیر

کسی که رام شد اندر برش پلنگ و شیر

خدیجه مادر مهدی امام حاضر ماست

کسی که چشم بصیرش همیشه ناظر ماست

من از خدیجه چه بگویم بدین بیان قصیر

گنه نباشدی از من زبان کند تقصیر

به روز عشر ز. ماه مبارک رمضان

گرفت جسم عزیزش مغاک در دامان

گرت نصیب شد‌ای جان گذر کن از کویش

که حس کنی به مشامت تو بوی مینویش

کند شفاعت سیمرغ گر به روز جزا

نبا شدش غم دیگر چو جان دهد به قضا

اوصاف و ویژگیهای منتظران امام زمان(عج) چگونه است؟


اوصاف و ویژگیهای منتظران امام زمان(عج) چگونه است؟ منتظر امام زمان باید داری چه اوصافی باشد؟

اوصاف و ویژگیهای منتظران امام زمان(عج) چگونه است؟

مقدمه:

منتظران امام زمان (عج) افرادی هستند که به شکل فعال و پرشور، منتظر ظهور امام زمان (عج) هستند.

آنها ایمان قوی به ظهور امام زمان (عج) دارند و به امید فرج و آمدن عدل و عدالت، سعی می‌کنند در زندگی خود بهترین عملکرد را ارائه دهند.

منتظران امام زمان (عج) اهل انتظار و صبر هستند. آنها در مقابل مشکلات و چالش‌های زندگی، با ایمان و امید به ظهور امام زمان (عج)، صبر و استقامت می‌کنند.

آنها به دنبال آموختن و شناخت اصول دینی و اخلاقی هستند تا در زمان ظهور امام زمان (عج)، بتوانند به عنوان اعضای فعال و مؤثر از او راهنمایی و حمایت کنند.

منتظران امام زمان (عج) با ویژگی‌هایی همچون تقوا، عدل، صداقت، خلق و خوی نیکو، مسئولیت‌پذیری، عشق و محبت به خداوند و خلق، عمل به احکام دینی و تمرکز بر تربیت روحی و اخلاقی خود و دیگران، شناخته می‌شوند.

منتظران امام زمان (عج) تلاش می‌کنند تا با برقراری ارتباط معنوی با امام زمان (عج)، زندگی خود را با ارزش و معنا پر کنند.

آنها به دنبال تطبیق زندگی خود با آرمان‌های آموزه‌های دینی هستند و سعی می‌کنند برای رشد و ترقی روحی خود و دیگران، به عنوان سفیران امام زمان (عج) عمل کنند.

در این مطلب راسخون به گوشه ای از اوصاف منتظران و ویژگی های آنها اشاره میکنیم


انتظار فرج

در سخنان حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم آمده است: «أفضلُ العِبادةِ انتظارُ الفَرَجِ؛(1) انتظار فرج، برترین عبادت است.

قرن هاست که جبهة حق و پیروان عدالت، در اقلیت و محرومیّت و مظلومیّت اند. ولی این وضع، همیشگی نیست.

و روز گشایش و فرج برای اهل ایمان خواهد رسید. روزی که با ظهور امام زمان علیه السلام، حق غلبه و پیروزی می یابد و این تنگناها و مظلومیّت ها برطرف می شود.

و مؤمنان، عزّت و اقتدار می یابند و ستمگران و مفسدان و جهانخواران، ذلیل و نابود می شوند. این احساس، احساسی مثبت و سازنده است.

مسلمان واقعی باید چشم به راه چنین دورانی باشد و خود را برای آن آماده کند. این انتظار، در همة ادیان و اقوام وجود داشته و دارد .

و قرن هاست که میلیون ها دل بی قرار و عاشق، چشم به راه آمدن انسانی بزرگ و الهی از خاندان پیامبرند، تا با آمدنش جهان به سامان برسد و عدالت جهانی حاکم شود.

در روایات بسیاری، علاوه بر اصل انتظار فرج و فضیلت و ثواب آن، توصیه شده که برای فرج آن مولای غایب از نظر دعا کنید.

از جمله در حدیثی از حضرت مهدی علیه السلام چنین نقل شده است:اَکثِرِوا الدّعاءَ بِتَعْجیلِ الفَرَجِ، فاِنَّ فی ذلک فَرَجَکمْ؛(2) :برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید، زیرا همین، موجب فرج و گشایش شماست.

انتظار فرج، نشانة کمال جویی ماست و دعا برای فرج، گواه عشق ما به عدالت و ایمان و حقّ است.

از زمان امامان معصوم، فرهنگ انتظار در میان شیعه رواج داشته و امید داشتند که آن «مهدی موعود» را، شاهد باشند و یاری کنند. انتظار، ما را از یأس می رهاند و به تلاش و زمینه سازی وا می دارد.

امام علی علیه السلام فرمود:المنتظِرُ لِأمرِنا کالمُتَشحِّطِ بِدَمِهِ فی سبیلِ اللهِ؛(3) کسی که منتظر امر ما (دولت و حاکمیت) باشد، همچون کسی است که در راه خدا به خونش غلتیده باشد.

امید به آینده

آن چه به انسان، انگیزة حیات و تلاش و خدمت می دهد، «امید» است. آنان که به آیندة بشریت و جهان امیدوارند، روحیة بهتری دارند و سختی ها را به امید رسیدن به نجات و رهایی تحمّل می کنند و صبور و مقاوم اند.

خداوند، وعده داده است که مستضعفان صالح، وارث زمین خواهند شد.(4) این آیه، به دوران ظهور امام زمان و حکومت قسط و عدل او تفسیر شده است.

پس نباید دچار یأس و افسردگی شد و دست روی دست گذاشت و تماشاگر سلطة ظالمان و مظلومیت و محرومیت مؤمنان و مستضعفان بود.وعدة خدا برای آیندة روشن انسان ها قطعی و تخلّف ناپذیر است.

عقیده به صدق وعدة الهی، روح امید را در مؤمنان زنده نگه می دارد. حدیث های متعدّد از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم نوید دهندة امامت منجی انسانها است، از جمله این حدیث که فرمود:

لَو لَم یَبْقَ مِنَ الدّهِر اِلاّ یومٌ لَبَعثَ اللهُ رَجُلاً مِنْ اَهلِ بیتی : أَنَّ الأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ یَملأها عَدْلاً(5)

حتی اگر جز یک روز، از روزگار باقی نمانده باشد، خداوند متعال مردی از خاندان من برخواهد انگیخت، تا زمین را پر از عدل و داد کند.

شیعة منتظر، هرگز نومید نمی شود و زندگیش سرشار از امید به بهروزی نهایی انسان ها و حاکمیّت قسط و عدل است و این امیدواری، او را مصمّم بر تلاش و با انگیزه برای حیات و زمینه سازی برای آن دوران می سازد.

از خواسته های ما در شب های ماه مبارک رمضان، آن است که توفیق خدمتگزاری در دولت کریمة امام زمان را داشته باشیم و چنین می گوییم:

اللّهم انّا نَرْغَبُ إلیک فی دَولةٍ کریمةٍ تُعِزُّبِها الإسلامَ و أهلَهُ و تُذِلّ بِها النّفاقَ و اهلَهُ و تَجْعَلنُا فیها مِنَ الدُّعاةِ الی طاعَتِک و القادَةِ الی سبیلک...؛(6)

خداوندا ما به درگاه تو خواسته و رغبتمان دولت کریمه ای است که به سبب آن اسلام و مسلمانان را عزّت بخشی و نفاق و منافقین را خوارسازی و ما را در آن دولت، از دعوتگران به طاعتت و از رهبران به راهت قرار دهی.

وقتی این آرمان را برای عصر ظهور در دل و در سر می پرورانیم، پیش از آمدن آن حضرت هم باید در همین راه بکوشیم و دعوتمان به راه خدا و دین خدا و اطاعت خدا باشد.

امّا این که این آرزو کی تحقق می یابد، نمی دانیم ولی امیدواریم.در دعای عهد، پس از آن که از خدا می خواهیم که ظهور و حضورش و تعجیل در فرجش، گشایشی برای امّت باشد و غم ها و خوف ها به شادی و ایمنی مبدّل شود، می گوییم:

«اِنّهم یَرونَه بَعیداً و نَراهُ قریباً؛(7) آنان، آن را دور می بینند، ولی ماآن را نزدیک می بینیم.

شناخت حجت خدا

در روایات بیشماری سخن از «شناخت حجّت خدا» به میان آمده است و این که زمین از حجّت خالی نمی ماند و هرکس بمیرد و امام زمان و حجت دوران خودش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.(8)

هر انسان مکتبی باید حجت های خدا را بشناسد، یعنی آن چه را که خداوند به عنوان الگو، هادی، حجّت و دلیل قرار داده و تبعیّت از آن ها را لازم ساخته و به وسیلة آن ها در قیامت با انسان احتجاج می کند.

قرآن، وحی، عقل، پیامبران و اوصیا، شهدا، انسان های پاک و... همه حجّت الهی اند. هریک از امامان معصوم، حجّت الهی اند.

و امام عصر نیز «حجّت الهی» است. او را باید شناخت، به او ایمان داشت، مطیع فرمانش بود و سخن و عمل او را برای خود حجت شرعی و سند الهی قرار داد.

در دعای عصر غیبت، پس از درخواستِ شناخت خدا و شناخت پیامبر، توفیق شناخت حجّت خدا را می طلبیم.اللّهم عَرِفّنْی حُجَّتک، فإنّک اِنْ لَمْ تُعرِّفْنی حُجّتَک ضَلَلْتُ عَن دینی؛(9)

خدایا! حجت خود را به من بشناسان، چرا که اگر حجّتت را به من نشناسانی، از دینم گمراه می شوم.

شیعة منتظر، باید «امام شناسی» و «حجت شناسی» را در برنامه های فرهنگی مداوم خویش قرار دهد .

و نسبت به مقام و جایگاه امامان، به خصوص حضرت مهدی علیه السلام و فضایل و مناقبشان و تاریخ زندگی و سیرة عملی شان، سخنان و رهنمودهایشان مطالعه و تأمّل و اطلاع کافی داشته باشد.

و این معارف را به فرزندان و خانوادة خود هم بیاموزد و چنان نشود که نسل امروز، از دانشمندان و هنرپیشگان و ورزشکاران و... شناخت دقیق و ریز داشته باشند، امّا نسبت به حجت الهی و امام عصر، شناختی نداشته باشند، یا معرفتشان بسیار اندک و ناقص باشد.

شناخت حجت خدا مخصوص عصر ائمّه نیست. امروز هم «حجت شناسی» یک وظیفه است. امام زمان علیه السلام، خودش حجّت است و در عصر غیبت، فقهای دین شناس را حجّت خود بر مردم قرار داده است.

شناخت حجت در عمل هم باید تأثیر بگذارد و اندیشة انسان و عمل و مواضعش با الهام از حجت های الهی باشد.

حجت شناسی تنها به شناخت نیست، بلکه ایمان و اعتقاد به امامتِ أئمّه و پیروی از آنان هم جزء آن است.

امام باقر علیه السلام فرمود:هرکس بدون امام بمیرد، مرگش مرگ جاهلی است. و هرکس بمیرد در حالی که امامش را می شناسد،

برای او ضرری ندارد که این امر (حاکمیت و ولایت امام) جلو بیفتد یا به تأخیر افتد. و هرکس بمیرد در حالی که امام خود را می شناسد، همچون کسی است که همراه «قائم» در خیمة اوست.(10)

عهد و پیمان با مولا

رابطة ما با پیشوایان الهی، بر اساس عهد و پیمان است. وقتی امامت آنان را پذیرفته ایم، برای اطاعت و فرمانبرداری و تسلیم بودن در برابر اوامرو اجرای دستورهای آنان و فدا کردن مال و جان در این راه، عهد بسته ایم.

امروز این عهد و پیمان، با حضرت مهدی علیه السلام است. یکی از دعاهای مورد سفارش، «دعای عهد» است .

که از امام صادق علیه السلام نقل شده و حاوی بسیاری از معارف والای دینی و پیوند با امام و تعهّد در برابر ولایت و تجدید پیمان با اوست .

و توصیه شده که هر روز صبح، با خواندن این دعا، عهد خویش با مولایمان را تجدید کنیم.(11) امام صادق علیه السلام فرمود: هرکس این عهدنامه را چهل صبح بخواند، از یاران حضرت قائم علیه السلام خواهد بود.

در این دعا، به امام عصر علیه السلام سلام و درود می فرستیم و با او عهد و پیمان می بندیم که از یاوران و مدافعان او و پیشتازان در اجرای فرمانش و از شهادت طلبان در رکابش باشیم.

و درخواست می کنیم که اگر پیش از ظهور آن حضرت، مرگ ما فرا رسید، خداوند بر ما منّت نهد و در عصر ظهور، ما را دوباره زنده کند، تا با شمشیری آخته از نیام، کفن پوش و آماده و لبیّک گو، در راه او در

رکابش جهاد کنیم و از توفیق دیدار چهرة نورانی اش بهره مند باشیم و او را در گسترش عدالت جهانی و احیای سنت های فراموش شدة دین و از بین بردن باطل و برقرار ساختن حق و یاری رسانی به مظلومان و بی پناهان یاری برسانیم.

شیعة منتظر می گوید:اللّهمَ اِنّی اُجَدِّدُ لَهُ فی هذا الیومِ و فی کلِّ یَومٍ عَهداً و عقداً و بَیْعَةً فی رَقَبَتی؛(12)

خداوندا، من امروز و هر روز، این عهد و پیمان و بیعت را که بر گردن من است، با او تجدید می کنم.

یا همین مضمون را با تعابیر دیگری در دعای عهد می خوانیم که: خداوندا! من سحرگاه امروز و تا وقتی که زنده ام، همه روزه عهد و پیمان و بیعت با مولایم را تجدید می کنم.

و عهد می بندم که از آن روی گردان نشوم، پس مرا از جملة یاوران و مدافعان و مجریان اوامرش قرار بده...(13)این عهد و پیمان، تکالیفی سنگین بر دوش ما می گذارد.

عهد بستن و پیمان شکستن، دور از جوانمردی و ایمان است. پس باید همواره در یاد و خاطرمان باشد که چنین پیمانی با مولای خویش بسته ایم.

خود امام زمان، در دعاها میثاق الهی با مردم به شمار آمده است: «السّلام علیک یا میثاقَ اللهِ الّذی اَخذهُ و وَکدهُ.»(14)

کسی که آرزو دارد در زمرة یاران آن حضرت باشد، باید صلاحیت های «انصار قائم» را در خود پدید آورد.

طبق روایات متعدّد، وقتی امام عصر ظهور کند، یاران 313 گانه اش از اطراف جهان به او می پیوندند و با او عهد و پیمان می بندند.

در یکی از این عهدنامه ها که سیّد بن طاووس نقل کرده است، این مضامین آمده که آنان با امام خویش بیعت می کنند که:

دزدی و زنا نکنند، آدم نکشند، حریم اشخاص محترم را نشکنند، به مسلمانی فحش ندهند، به خانه ای هجوم نبرند، کسی را جز به حق، نزنند، خود را با طلا و لباس ابریشم نیارایند،.

مسجدی را خراب نکنند، راه زنی و حرام خواری و ظلم به یتیم و ایجاد ناامنی نکنند، شراب نخورند، خیانت نکنند، پیمان نشکنند، احتکار نکنند،.

خونی را به ناحق نریزند، لباس های زبر و خشن بپوشند، غذای ساده بخورند، به اندک قناعت کنند، در راه خدا جهادی شایسته کنند، خوشبو باشند و از پلیدی پرهیز کنند....(15)

این بیعت نامه و منشور میثاق که میان یاران آن حضرت و او بسته می شود، برای همة منتظران در عصر غیبت هم یک سند و منشور علمی است.

و بند بند این عهدنامه و امثال آن باید در زندگی فردی و اجتماعی آنان تحقق و تجلّی داشته باشد تا لیاقت «سربازی امام زمان» را داشته باشند و در زمرة منتظران راستین او به شمار آیند.

اصلاح جامعه و مبارزه با مفاسد
عصر غیبت، عصر بلاتکلیفی و بی مسئولیتی نیست. اگر حضرت مهدی علیه السلام برای اصلاح جهان و مبارزه با فساد و ظلم در سطح گیتی قیام خواهد کرد،

منتظران دولت مهدوی باید در حدّ توان و امکانات و فراهم بودن شرایط، در اصلاح جامعه و مبارزه با مفاسد بکوشند و همان هدف متعالی مهدوی را در مقیاس کوچک تری محقّق سازند، هر قدر که می توانند.

از بررسی روایات بر می آید که شیعة منتظر، در عصر حاکمیت ستمگران نباید تسلیم زور شود و در شرایط فراگیر شدن فساد، نباید به گناهان و مفاسد آلوده گردد .

و با گسترش گناهان و تباهی ها، نباید از اصلاح مأیوس شود و زمینه را برای دینداری متدیّنان و عمل به وظایف دینی را برای مؤمنان فراهم سازد.

تمهید و حرکتِ زمینه ساز برای ظهور، جز با اصلاح خویش و جامعه در حدّ توان، قابل تصوّر نیست.(16)

اگر سیلی جاری شود، یا در اثر بارش برف سنگین، راهی بسته شود یا در اثر آتش سوزی، خانه ای در کام شعله ها برود، هرچند در انتظار نیروهای

امدادگر و آتش نشان باشیم، ولی تا آمدن آنان باید از همة ظرفیّت و توانایی خویش برای جلوگیری از ویرانی های سیل یا باز کردن راه یا خاموش کردن آتش، استفاده کنیم. این، هم تکلیف شرعی است، هم حکم عقلی.

پس بی تفاوتی نسبت به فساد جامعه و گسترش گناه و ستم، از اخلاق منتظران نیست.اگر دعا کنیم که از یاران و انصار حضرت مهدی علیه السلام باشیم،.

پیش از ظهور هم باید او را در راه هدف مقدس و جهانی که دارد، نصرت و یاری کنیم و کار را برای حضرتش آسان تر سازیم، نه این که با دامن زدن به مفاسد، کار را دشوارتر کنیم.

کسانی که معتقدند باید بر دامنة گناهان افزود تا حضرت زودتر بیاید، اشتباه می کنند و دچار «اعوجاج فکری»اند.

این تفکر، همة مبارزات تاریخی مصلحان را برای احیای عدالت و از بین بردن ستم و انحرافات، زیر سؤال می برد.

و در عصر غیبت، تکلیف امر به معروف و نهی از منکر و دفاع از احکام اسلام، بر زمین می ماند، در حالی که امام عصر علیه السلام به این راضی نیست.

امام خمینی رحمة الله فرمود:ما منتظران مقدم مبارکش، مکلّف هستیم تا با تمام توان کوشش کنیم تا قانون عدل الهی را در این کشور ولی ّعصر علیه السلام حاکم کنیم.(17)

دعا برای ظهور

یکی از وظایف شیعه در دوران غیبت امام زمان علیه السلام، «دعا برای ظهور» است. این کار، علاوه بر این که پیوند منتظران را با پیشوای موعود تقویت می کند.

، از آن جا که خداوند وعده داده که دعاهای نیایشگران را اجابت کند، بی شک این دعاها در فراهم شدن زمینة ظهور مؤثّر است.

وقتی امتّی به درگاه خدا دعا می کنند تا فرج را نزدیک کند و آن منجی را برساند، این خواسته در دعاهای فردی و جمعی مطرح می شود و شوق دیدار را می افزاید.

و منتظر را هم آماده و شایستة آن دوران می سازد. امام زمان در نامه ای که به نایب خاصّ خود محمد بن عثمان نوشت، فرمود که برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید، چرا که این برای خود شما هم فرج و گشایش است.(18)

دعاهای متعددی برای ارتباط معنوی با آن حضرت نقل شده است. دعا برای سلامتی و حفاظت و پشتیبانی الهی از آن حضرت، یکی از دعاهای معروف و رایج است (اللّهم کن لولیّک الحجّة بن الحسن...)

که در ضمن آن دعا برای ظهور و برپایی حکومت عدل هم آمده است. دعای فرج (الهی عَظُم البلاء و برح الخفاء...) نیز که خواندن آن ثواب دارد، باز هم توسّل به آن حضرت و درخواست گشایش است.

دعای مفصّلی که خاصّ دوران غیبت است و با این تعبیر آغاز می شود: «اللّهم عرّفنی نفسک...»(19)، خواسته های گوناگون و فراوانی در مورد امام زمان علیه السلام.

و ثباث قدم در راه این عقیده و توفیق دیدار و تشرّف و دعا برای سلامتی آن وجود عزیز، همچنین درخواست تعجیل در فرج او و فرا رسیدن عصر ظهور آن پیشوای غایب است.

مجموعة این متون دعایی و احادیث توصیه کننده به دعا برای فرج و ظهور، می رساند که یک منتظر، باید یکی از خواسته های قلبی اش ظهور آن حضرت و فرج مولا و پایان یافتن عصر غیبت و برپایی حکومتِ الهی و قسط و عدل باشد.

چنین خواسته ای طبعاً منتظر را هم در همین خط و مسیر قرار می دهد، چون که دعا، باید نشان دهندة خواستة قلبی و درونی دعا کننده باشد.

کسی هم که برای ظهور حضرت دعا می کند، باید خود را برای زیستن و تلاش و جهاد در آن عصر، آماده کند.

و این آمادگی همراه با اصلاح نفس و اصلاح وضع زندگی و هماهنگی با خواسته های امام معصوم است. پس دعا برای ظهور، برای دعاکنندگان هم سازنده و تربیت کننده است.

شهادت طلبی

در فرهنگ شیعی، «انتظار» همراه با «شهاد ت طلبی» در نیایش ها و آرزوها و خواسته ها به چشم می خورد.

سرشت شیعه را با «خون» و «حماسه» و «شهادت» رقم زده اند. محبت و عشق، به جانبازی و فداکاری می کشاند.

و دلباختة عاشق، فدا کردن جان را وسیلة تقرّب به محبوب می داند و این آموزه ای است که در متن دین و تعالیم قرآنی نهفته است.

قرآن کریم، در وصف مؤمنان راستین می فرماید: آنان در جبهه های نبرد با کفار شرکت می کنند و چشم امیدشان یا به پیروزی است، یا به شهادت، یعنی چشم انتظار یکی از این دو خوبی اند: «احدی الحُسْنَیَیْن».(20)

این دیدگاه، در اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود، در شیعیان پاکباختة رکاب امیرمؤمنان علیه السلام وجود داشت،.

در یاران فداکار سیدالشهداء علیه السلام بود و در اصحاب حضرت مهدی علیه السلام نیز وجود دارد. مؤمن، طبق آیة قرآن، با خدا معامله می کند

و در برابر بهشت جاودان، از مال و جان خویش داوطلبانه و عاشقانه می گذرد و اگر به شهادت برسد، خوشحال است.(21)

انتخاب آگاهانة مرگ در راه خدا و هدف الهی و استقبال از شهادت در راه سعادت، همان «شهادت طلبی» است که به عنوان یک فرهنگ متعالی در زندگی منتظران باید وجود داشته باشد.

وقتی حضرت علی اکبر علیه السلام در مسیر کربلا، از زبان پدر شنید که فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون» و سبب آن را پرسید، حضرت فرمود: هاتفی را شنیدم که می گفت:

این کاروان می رود و مرگ هم در پی آن است. پرسید: پدر جان! مگر ما بر حق نیستیم؟ فرمود: چرا. گفت: پس ما را باکی از مردن نیست (لا نُبالی بِالموتِ).(22)

حضرت قاسم نیز شب عاشورا نسبت به کشته شدن و شهادت، فرمود: اَحلی مِنَ العَسل، مرگ در نظرم شیرین تر از عسل است، این فرهنگ، به منتظران راستین هم می رسد.

و از شهادت در راه خدا استقبال و آن را آرزو می کنند. در یکی از زیارت های حضرت مهدی علیه السلام چنین آمده است:

وَ اجْعَلنی مِنَ المُستشهدین َ بینَ یَدَیْهِ، طائِعاً غَیرَ مُکرَهٍ...؛(23) خدایا مرا از آنان قرار بده که در رکاب حضرت مهدی، از روی اطاعت و علاقه، نه اکراه و ناخوشایندی به شهادت می رسند.

خط جهاد و شهادت در رکاب ولیّ خدا و به امر حجّ_ت الهی، از الفبای اوّلیة انتظار مثبت و سازنده است و در تفکرو باور شیعی، انتظار آمدن امام زمان علیه السلام با آرزوی پیکار در خدمتش و شهادت در راه اطاعت فرمانش همبستگی دارد. زندگی منتظران، باید تمرینی باشد برای کسب آمادگی برای این جهاد مقدّس در راه خدا و دین.

در دعای عهد هم یکی از خواسته ها همین آروزی شهادت در پیش روی آن حضرت است: والمُستشهدینَ بین یَدَیه.

این خواسته و آرزو و دعا، وقتی ارزش دارد که از عمق جان برآید و از ایمان راسخ سرچشمه بگیرد، نه آنکه لقلقة زبان باشد!

امام حسن عسکری علیه السلام فرمود:قائم پس از من، فرزند من است. اوست که در سیره و روش پیامبران خروج می کند و غیبتی دارد که به سبب طول مدّت، دل ها را قساوت می گیرد.

تنها کسانی در راه ایمان به او پا برجا می مانند که خداوند، ایمان را در دل هایشان ثبت کرده و با روحی از جانب خویش، تأییدشان کرده است.(24)

منتظران، زنده به عشق اند و شاداب به امید و ثابت قدم به ایمان.اگر این عشق و امید و ایمان را از دست بدهند، گرفتار پوچی و بی هدفی می شوند.

دوران جدایی از حجّت معصوم الهی، یک «آزمایش الهی» است. تحمّل رنج هجران و غم دوری، هرچند برای شیعیان هوادار و عاشقان چشم انتظار، دشوار است،.

امّا جمعی هم در همین آتش فراق، سوخته و پخته و کامل می شوند. ایمان و اعتقاد بعضی هم در همین دوران به محک زده می شود و افراد تصفیه می شوند.

در روایات بسیار، یاد از «غیبت طولانی» آن حضرت شده است که جز مؤمنان خالص و صاحبان عقیده های استوار، بر آن ایمان و باور استوار نمی مانند. بعضی هم باور خود را از دست می دهند و دچار شک می شوند.

اینک ما در عصر این آزمایشیم. امام کاظم علیه السلام، دوران غیبت را عصر آزمون نامید: «اِنّما هِیَ مِحْنةٌ مِنَ اللهِ امتحَنَ بها خَلْقَهُ».(25)

پیروان حضرت موسی علیه السلام دوری از موسای کلیم را در مدّت سی روز که میعاد او برای مناجات با خدا در کوه طور بود تحمّل کردند.

امّا همین که به امر خدا ده روز بیشتر طول کشید، عدّه ای به تردید افتادند و کافر گشتند و گوساله پرست شدند.

امّا شیعیان و پیروان حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم بیش از هزار سال است که به امید تحقّق این وعدة الهی، دوران غیبت را صبورانه تحمّل می کنند. کسی که دچار تردید شود، باخته است.

پس باید این عقیده را همچون گوهری گرانبها، از دستبرد شکاکان و تردیدافکنان و غارتگران عقاید حفظ کرد، تا شب هجران به صبح وصال پیوند بخورد.

در این میان، گاهی هم شماتت و بدگویی دشمنان آزاردهنده است و مخالفان می گویند: شما بی جهت انتظار می کشید.

اگر کسی به عنوان ذخیرة الهی در پشت پردة غیبت بود، با افزایش این همه ظلم و فساد و گناه، برای اصلاح جهان می آمد.

بر این شماتت هم باید صبر کرد. زخم زبان مخالفان به پیروان حق در طول تاریخ بوده است. در دورة پیامبران هم مؤمنان از زبان کافران همین حرف ها را می شنیدند، ولی در ایمانشان به خدا و پیروزی

حق و نابودی کافران تزلزلی پیش نمی آمد.در یکی از دعاها می گوییم:اللّهم طالَ الانتظارُ و شَمِتَ بِنا الفُجّارُ و صَعُبَ علینا الانتصارُ...؛(26)

خدایا! انتظار طول کشیده و فاجران به ما زخم زبان می زنند و پیروزی برایمان دشوار شده است، پس آن چهرة خجستة ولیّ خوت را به ما بنمایان....

در دعای دیگری که مخصوص عصر غیبت است و با «اللّهم عرّفنی نفسک...» آغاز می شود، از خداوند اینگونه درخواست می کنیم:

...اللّهم ولا تَسْلُبنا الیَقینَ لِطُولِ الأمد فی غَیبتهِ وَ انقِطاعِ خَبَرِهِ عَنّا وُ لا تُنسِنا ذِکرَهُ وَ إنتظارَهُ و الإیمانَ بِهِ وُقَوَّة الیقینِ فی ظُهوِرِه و الدّعاءَ لهُ و الصَّلاةَ عَلَیهِ، حَتّیٰ لا یُقَنِّطَنَا طولُ غَیبتِه مِنْ ظُهُورهِ و قیامِهِ...؛(27)

خدایا یقین را از ما مگیر به خاطر طول کشیدن غیبتش و بی خبر ماندن ما از او. یاد او و انتظارش و ایمان به او و یقین به ظهورش و دعا برای حضرت را از یادما مبر، تا آن که طول کشیدن غیبت آن حضرت، ما را از ظهور و قیامش ناامید نکند.

و یقین ما در این مورد، همچون یقین ما به قیام پیامبر و وحی و قرآن او باشد. دل های ما را بر ایمان به او استوار و نیرومندگردان، تا ما را به دست او به راه هدایت و صحیح، راهنمایی کنی.

در یکی ازدعاهای زمان غیبت حضرت مهدی علیه السلام چنین می گوییم:خدایا مرا بر امر غیبت آن حضرت صبور گردان، تا آن چه را به تأخیر انداخته ای خواهان تعجیل نباشم .

و آن چه را زود قرار دادی خواستار تأخیرش نباشم و آن چه را پوشیده داشته ای فاش نسازم و آن چه را مکتوم نموده ای کاوش نکنم و در تدبیرت با تو منازعه و کشمکش نکنم.

و چون و چرا نکنم و نگویم که دنیا پر از ظلم و جور شده، چرا امام زمان ظهور نمی کند؟ همة کارها را به خودت واگذارم.(28)

البته این به معنای دعا نکردن برای تعجیل در ظهور نیست، بلکه حالت اعتراض و چون و چرا نباید داشت و صبر و طاقت را از دست نباید داد.

در ادامة همین دعا آمده است:و لا تَسلُبْنا ذلک فی حیاتِنا ولا عِنَد وفاتِنا حتّیٰ تَتَوَفّانا، و نَحنُ علیٰ ذلک غیرُ شاکینَ و لا ناکثینَ وَ لا مُرتابینَ وَ لا مُکذّبین؛(29)

این راه و مرام را (باور به آن حضرت و ثبات عقیده) تا وقتی زنده ایم و تا آخرین لحظة حیاتمان از ما مگیر، چنان باشیم که از دنیا برویم، بی آن که در این مسأله شک و تردید پیدا کنیم، یا پیمان بشکنیم، یا دروغ پنداریم.

امام کاظم علیه السلام نیز توصیه فرمود که وقتی پنچمین فرزند از هفتمین امام غایب شد، مواظب دین خود باشید و کسی شما را از این عقیده منحرف نکند:

«اِذا فُقِدَ الخامِسُ مِن وُلدِ السّابِعِ فاللهَ اللهَ فی أدیانکم، لا یُزیلکم عنها اَحدٌ.»(30)در یکی از دعاهای امام زمان علیه السلام هم می خوانیم:

خدا ما و شما را از فتنه ها نگه دارد و به ما و شما روح یقین عطا کند و از فرجام بد و عاقبت سوء حفظ کند.(31)

زمینه سازی و تمهید

تحقق هر هدفی، نیاز به زمینه سازی دارد.برای ظهور امام عصر علیه السلام هم شرایط و زمینه هایی لازم است که بخشی از آن ها به مردم مربوط می شود.

منتظران ظهور و فرج، نباید دست روی دست بگذارند و تماشاچی باشند و تنها امیدوار به آمدن آن نجات بخش باشند، بلکه باید زمینه های آن را هم فراهم سازند.

از این موضوع، با عنوانِ «تمهید» در روایات یاد شده و زمینه سازان ظهور را «المُمهِّدون للمهدی» نام نهاده اند.

امام صادق علیه السلام فرمود: لِیُعِدَّنَّ اَحَدُکم لِخروجِ القائِمِ وَ لَوْ سَهْماً، فإنّ الله تعالیٰ اِذا عَلِمَ ذلک مِن نِیّتِه رَجَوْتُ لَأَنْ یُنسِئَ فی عُمُرِهِ حَتّیٰ یُدْرِکهُ فَیَکونَ مِن أعوانِه و اَنصارِهِ؛(32)

هریک از شما خود را برای قیام قائم آماده کند، هرچند با یک تیر باشد. همانا خداوند اگر این آمادگی را از نیّت کسی بداند، امید است عمر او را طولانی سازد، تا از یاران آن حضرت باشد.

انتظار، عاملی برای تحرّک و فعالیت و مبارزه است و منتظران برای عوض کردن شرایط جامعه به سود اسلام و پیروان حق تلاش می کنند.

و به خودسازی و جامعه سازی می پردازند و به تکلیف خود در تغییر دادنِ «شرایط موجود» به «شرایط مطلوب» عمل می کنند.

اگر محققان و نویسندگان، انتظار را به دو گونة «مثبت» و «منفی» تقسیم کرده اند به همین جهت است.

در انتظار منفی، اشخاص دست روی دست می نهند و چشم به راهند که «کسی از غیب برون آید و کاری بکند»،

ولی در انتظار مثبت و سازنده، منتظران هم در راه تحقّق آن آرمان ها و شرایط، زمینه سازی می کنند، همچون میزبانی که منتظر آمدن یک مهمان عزیز است و خانة خود را برای آمدن او آماده می سازد.

مردم ایران در آستانة پیروزی انقلاب اسلامی، منتظر آمدن امام خمینی رحمة الله بودند، ولی زمینة این بازگشت را با مبارزات و تظاهرات و اعتصاب ها و شعارها و راهپیمایی ها و وحدت ها و... آماده کردند و دست به جهاد زدند و شهید دادند و داغ دیدند و بر سختی های مبارزه صبر کردند، تا امام امّت آمد و انقلاب به پیروزی رسید.

امّت منتظر، امّتی فداکار و حاضر در صحنه است و آماده برای هر نوع جانبازی در راه دین و در رکاب امام. در یکی از زیارت های امام زمان علیه السلام از خداوند اینگونه می خواهیم:

اَللّهم کما جَعَلْتَ قَلبی بِذِکرِه مَعموراً فَاجْعَل سِلاحی بِنُصرته مَشهُوراً؛(33) خداوندا، همچنان که دلم را با یاد آن حضرت آباد ساختی، سلاح مرا هم در یاری او برکشیده از نیام قرار بده.

در آخر زیارت آل یاسین هم می گوییم: «و نُصرتی لکم مُعَدَّةٌ»، یاری و نصرتم برای شما آماده است.

چگونه می توان در عصر غیبت، آمادة یاری امامان بود؟ جز با زمینه سازی و شرکت در حرکت تمهیدی برای ظهور؟

مگر می شود کسی انتظار حکومت حق و عدل را، آن هم در سطح جهان داشته باشد، ولی برای آن کاری نکند؟ زمینه سازی کجا و بی تفاوتی کجا؟

ویکتورهوگو، نویسندة غربی هم به این حقیقت اعتراف دارد و می گوید:آینده از آن هیچ کس نیست. آینده از آنِ خداست.

آنچه از ما ساخته است، این است که برای آینده آماده شویم و خود را برای اجرای آن چه آینده از ما چشم دارد، مهیّا سازیم.(34)

وعدة ظهور آن تکسوار عرصة عشق و منجی انسان ها حتمی است و میان «آماده سازان» و «آماده خواهان» نیز تفاوت بسیار است.

باشد که از زمینه سازان ظهور حضرت باشیم، هم با خودسازی، هم با فراهم ساختن شرایط ظهور در جامعه و با «جامعه سازی». در روایتی از پیامبر اکرم آمده است:

یَخْرُجُ ناسٌ مِنَ المشرِقِ فَیُوَطّئونَ لِلمَهدیِّ سُلطانَه؛(35) گروهی از مشرق زمین قیام می کنند و زمینه را برای حکومت مهدی آماده می سازند.

ارادة جمعی» و «خواست عمومی» مردم برای تغییر اوضاع جهان و برقراری عدالت، زمینه ساز ظهور آن موعود است .

و مردم باید این آمادگی فکری و بسترسازی اجتماعی را در خود و جامعه پدید آورند. در روایات، از قیامی سخن به میان آمده که مردم در مشرق بپا می خیزند، شمشیرها برگرفته به جهاد می پردارند.

و وقتی به هدف خود رسیدند و قدرت یافتند، آن را جز به صاحب شما تحویل نمی دهند، «و لا یَدفَعُونها اِلّا إلی صاحِبِکم»، کشته های آنان شهید به شمار می روند.(36) این نیز گواه زمینه سازی انقلابیون صالح برای آن مصلح موعود است.

تربیت ولایی فرزندان

شیعیان، محّب اهل بیت و معتقد به امامت و ولایت پیشوایان معصوم اند، رهبری آنان را پذیرفته اند، در غم و شادی اهل بیت، غمگین و شاد می شوند، مقام و فضلیت آنان را قبول دارند، به امام زمان معتقد و نسبت به ظهورش منتظرند. مجموعة این ها یعنی ولایت

برای این که این باورها و گرایش ها در نسل های بعدی هم وجود داشته باشد، پدران و مادران باید فرزندان خود را با همین اعتقادات و محبّت ها بار آورند. این یعنی «تربیت ولایی».

عشق به اهل بیت و انتظار فرج و زندگی همراه با فرهنگ ولایی، افراد را از پلیدی ها و مفاسد دور می کند و آنان را همسو و همراه با اولیای خدا قرار می دهد.

داشتن فرزندان صالح، یک افتخار و نعمت است. یکی از نشانه های فرزند صالح، آن است که اهل ولایت و محبت خاندان رسالت باشد.

خدا در قرآن کریم به پیامبر توصیه می کند که به مردم بگوید: (لا أَسْأَلُکمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی) (37)

بر انجام رسالت، از شما اجری نمی طلبم، مگر موّدت نزدیکانم.در روایات، «مودّت ذی القربی» به مهرورزی و ولایت اهل بیت تفسیر شده است.

این علاقة قلبی و همسویی عملی عامل نجات و سعادت انسان است. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز از امّت خویش انتظار دارد که فرزندان خود را با عشق قرآن و عترت تربیت کنند و فرموده است:

اَدّبوا أولادَکم علی حُبّی وحُبِّ أهلِ بیتی وَ القرآنِ؛(38) فرزندان خود را با محبت من و محبت اهل بیت من و قرآن تربیت کنید.

از این رو «تربیت ولایی» فرزندان، وظیفة والدین و مربیّان است.(39) از جلوه های روشن اینگونه تربیت در عصر غیبت، آن است .

که در خانواده ها یاد حضرت مهدی و توجه به وجود مبارک او و شوق دیدارش و انتظار آمدنش و آمادگی برای ظهورش وجود داشته باشد. تقویت عقیدة به مهدی علیه السلام در فرزندان نیز از نشانه های دیگر این تربیت است:

امام علی علیه السلام فرمود:لا یَثبُتُ علیٰ اِمامَتهِ اِلّا مَنْ قَوِیَ یَقینُه و صَحَّتْ مَعرِفَتُه؛(40) بر عقیده به امامت آن حضرت، جز کسی که یقین او قوی و شناخت او درست باشد، ثابت و استوار نمی ماند.

این مهر و محبت و این شعلة مقدّس در درون سینه ها باید نسل در نسل روشن بماند و زندگی را در خط صحیح و مسیر خداپسند قرار دهد.

بصیرت و بینش

مؤمن همیشه باید بصیر و تیزهوش و بیدار باشد و فریب نخورد.در عرصة مسائل اعتقادی هم فریبکاری وجود دارد. کسانی با سوء استفاده از باورهای دینی مردم، به هدف های شوم خود می رسند.

در طول تاریخ، کسان بسیاری بوده اند که ادّعای پیغمبری کرده و جمعی را به گمراهی کشیده اند. کسانی هم بوده اند که ادعای امام زمانی یا ارتباط با امام زمان داشته اند.

و عدّه ای سطحی و ساده لوح و خوش باور را مرید خود ساخته اند و فرقه های انحرافی پدید آورده اند. نمونة روشن آن پیدایش فرقة گمراه بهایی گری است.

آن چه انسان را در مقابل اینگونه ادعاها و دروغ ها مصونیت می بخشد، داشتن بینش و بصیرت است.

کسی که دین خود را عمیقاً بشناسد و اعتقادات شیعی را خوب بداند و در مسائل دینی، دیدگاه های علمای دین را محور قرار بدهد، فریب نمی خورد و به انحراف کشیده نمی شود و در دام شیّادان نمی افتد.

مایة بسی شگفتی است که با این که کشورهای استعمارگر، مثلاً دولت انگلیس در پشت سر جریان انحرافی بهایی گری بوده و امروز هم آمریکا و اسرائیل، از حامیان عمدة بهائیان اند،

چگونه کسانی ساده لوح، به بهائیت به عنوان یک دین نگاه می کنند و به آن می گروند و دست از اسلام می کشند! البته گاهی هم به سبب فقر مادّی و برای کسب مال و عنوان، یا رسیدن به غرایز جنسی و آزادی ها و بی بند و باری های شیطانی، سراغ این فرقه ها می روند، ولی به هر حال، عده ای هم به خاطر ضعف بینش دینی فریب می خورند و گمراه می شوند.

امروز هم شاهدیم که در گوشه و کنار، کسانی مدّعی ارتباط با امام زمانند و از این راه به شهرت و ثروت می رسند و با تظاهر و ریاکاری و با انگیزه های دنیوی و ریاست طلبانه، مردم را دور خود جمع می کنند و به اخّاذی و حتّی فسادهای اخلاقی و ارتباط های نامشروع می پردازند و پس از چندی دروغ و فساد آنان آشکار می شود و دستگیر می شوند و از این راه، ضربه به اعتقادات مردم علاقه مند به امام زمان وارد می شود.

پس باید بصیر و بینا و دین شناس بود، تا حرف های برخلاف دین و اعتقادات صحیح شیعی را به نام دین نپذیرفت و به شیّادان و دروغ پردازان به عنوان کسانی که با حضرت حجت علیه السلام مرتبط اند و از او دستور می گیرند و... نگاه نکرد.

اصل امکان دیدار حضرت را نمی توان انکار کرد، ولی چنین نیست که هرکس هم مدّعی دیدار و ارتباط شد، راست می گوید.

بیشتر کسانی هم که ساده لوحانه فریب می خورند، آنان اند که با علمای دین و مرجعیّت رابطه ای ندارند و گرفتار شیّادان می شوند.

اگر به جای ساده لوحی و سطحی نگری، بصیرت و بینش دینی باشد، مریدبازان شیّاد نمی توانند با ادعاهای دروغ و خواب های بی اساس و کشف وکرامات ساختگی، از باور دینی مردم سوء استفاده کنند، عمدة افرادی که فریب آنان را می خورند، از قشر کم سواد یا بیسواد و بی بصیرت اند.

در روایات معصومین علیهم السلام بر تفقّه و دین شناسی عمیق و صحیح تأکید شده است. به همین جهت، آگاهان بصیر و عالمان و هوشیاران دین شناس، هرگز در دام فریب آنان نمی افتند. در حدیثی از حضرت مهدی علیه السلام می خوانیم:

سَیأتی شیعتی مَن یدّعی المشاهَدَةَ، اَلاَ فَمْنِ ادّعی المُشاهَدَةَ قَبْلَ خُروجِ السُفیانی وَ الصَّیْحَةِ فَهُوَ کاذبٌ مُفْتَرٍ؛(1)

به زودی بر شیعیان من خواهد آمد که کسی ادّعای مشاهده کند. آگاه باشید، هرکس قبل از خروج سفیانی و صیحه (دو نشان از نشانه های ظهور) ادّعای مشاهده کند، دروغگو و اهل افتراست.

این سخن، می خواهد دکان کسانی را که با ادّعای مشاهده دیدار، در پی مرید جمع کردن و اغوای مردم اند ببندد و هشداری است تا پیروان حضرت، دچار بی بصیرتی و غفلت نشوند.(2)

یاد امام زمان علیه السلام

در فرهنگ شیعی، نقش ذِکر و یاد، بسیار مهّم است.همچنان که یاد خدا، یاد قیامت، یاد مرگ، یاد بهشت و جهنم و... سازنده است، و همچنان که یاد حادثة عاشورا این حماسه را زنده نگه داشته و دل ها را با عاشورا و فرهنگ جهاد و شهادت پیوند زده است،.

یاد امامان و فضایل و مناقبشان و تولّد و شهادتشان سازنده است و مهر و محبت آنان را ریشه دار می کند. توصیه شده در مجالس و محافل خود از ما و فضایل ما خاندان صحبت کنید و

و احادیث ما را برای هم نقل کنید، چرا که خداوند و فرشتگان اینگونه مجالس را دوست می دارند و یاد اهل بیت، یاد خداست (اِنّا اِذا ذُکرنْا ذُکرَ اللهُ).(43)

این که فرموده اند: به یاد آن حضرت صدقه دهیم، هنگام شنیدن نامش به احترام او بلند شویم، دعای عهد را هر روز و دعای ندبه را جمعه ها بخوانیم، در سامرا آن حضرت را زیارت کنیم، نیمة شعبان را گرامی بداریم،.

دعای فرج بخوانیم، برای رهایی از مشکلات به آن حضرت متوسل شویم، دعای عصر غیبت را بخوانیم، همة این ها برای زنده بودن نام و یاد آن حضرت در دل و زندگی ماست. این یاد، هم به ما امید می دهد، هم از گناه، دورمان می سازد.

زیارت آل یاسین که سلام و درود و تحیّت ما به ساحت آن حضرت است، برای همین منظور است. حضرت مهدی علیه السلام در یکی از نامه هایی که نوشته است، می فرماید:

هرگاه خواستید به وسیلة ما به درگاه خدا توجه پیدا کنید، چنین بگوییدسلامٌ علیٰ آل یاسین، السلام علیک یا داعیَ الله و ربّانیِّ آیاته.

دعا برای سلامتی آن حضرت، دعا برای تعجیل در فرج و ظهور، دادن صدقه به نیت سلامتی آن حضرت، انجام زیارت و حج و طواف به نیابت از آن امام و... همه نشان دهندة عشق و ارادت به حضرت حجت و بهانه ای برای یاد از آن امام است.

او به یاد ماست، ما نباید از یاد او غافل باشیم.(44) او به فکر ماست، نباید یاد او از فکر ما بیرون باشد.

تقوا، زمینه ساز دیدار

گرچه شوق دیدار امام زمان علیه السلام در دل هر شیعة منتظر وجود دارد و نهایت آرزوی منتظران، رسیدن به خدمت آن حضرت است،.

ولی در توصیه های دینی، تأکید نشده که کاری کنید که او را ببینید و تشویقی برای انجام کارهایی جهت توفیق دیدار نیست.

مهم آن است که انسان در عصر غیبت، به وظایف دینی خود عمل کند، از گناهان دوری کند، تقوا و پاکی داشته باشد، زندگیش از راه حلال تأمین شود.

و اگر صلاح باشد، توفیق دیدار هم می یابد. در یک کلمه، چلّه نشینی و ذکر و ختم و توسّل و گریه و ناله، زمینه ساز دیدار نیست، بلکه «تقوا» نقش عمده را دارد.

حضرت مهدی علیه السلام چه بسا در میان مردم باشد و رفت و آمد کند، ولی صالحان و پاکان اند که می توانند او را ببینند. با چشم پرگناه، چگونه می توان انتظار دیدن آن تجسّم پاکی و طهارت را داشت؟

کسی که بازیچة دست شیطانی است، چگونه امید دارد که رخسار آفتابی آن عبد صالح خدا را ببیند؟به شهادت تاریخ، بسیاری از زهّاد، عالمان و عارفان وارسته، به دیدار او نائل شده اند.

دیدار چهرة محبوب او در عصر غیبت محال نیست، ولی شرط آن، صدق و صفای دل و پاکی درون و طهارت جان و حلال بودن درآمد ومشروع بودن زندگی است. اخلاص در عمل در این زمینه بسیار مؤثّر است.

گاهی هم کسانی ممکن است او را ببینند و نشناسند و بعداً بر اساس قرائن و شواهد، دریابند که آن شخص که دیدار کرده اند، حضرت حجت علیه السلام بوده است.

بعضی از تشرف یافتگان به دیدارش، اینگونه بوده اند.در کتاب هایی چون «اعلام الوریٰ»، «النّجم الثاقب»، «جنّة المأویٰ»، «دار السلام»، «بحار الأنوار» .

و منابع دیگر، نمونه هایی از تشرّف یافتگان به محضرمولا نقل شده، حتی در مفاتیح الجنان و منتهی الآمال مرحوم محدّث قمی هم نمونه هایی آمده است و

و کسانی همچون: سید بن طاووس، علامة حلّی، سید بحرالعلوم، مقدس اردبیلی، میرزا مهدی اصفهانی و... این توفیق را داشته اند.

ناگفته نماند که آنان که توفیق تشرّف و دیدار داشته اند، معمولاً آن را کتمان و پنهان می کردند و با آن همچون یک راز برخورد می کردند و به هرکس نمی گفتند و در پی کسب وجهه و شهرت از این راه نبودند.

از این رو، به اظهارات کسانی که مرتّب دم از دیدار می زنند و اینجا و آن جا نقل می کنند و برای خود وجهه و آبرو کسب می کنند، باید به دیدة تردید نگریست.

در زمان غیبت، امکان دیدار با آن امام غایب هست، ولی قلبی پاک و زندگی همراه با تقوا و دوری از گناه می خواهد.

طبق نقل ها، وقتی علی بن مهزیار اهوازی در سفر حج توفیق دیدار آن حضرت را یافت، امام زمان علیه السلام به او فرموده بود:

ما هو محجوبٌ عَنکمْ، ولکن حَجَبَهُ سُوءُ اَعمالِکم؛ (45) او از شما پنهان و پوشیده نیست، بلکه این کارهای بد شماست که او را از نظرتان پنهان ساخته است.

در ادامة این نقل آمده است که حضرت به او فرمود: شما مال های خود را افزودید، ولی بر مؤمنان ضعیف و مستمند فخر فروشی کردید، صلة رحم را قطع کردید، پس چه عذری دارید؟....

در نقلی هم آمده که آن حضرت فرموده است: شما اگر گناه نکنید، ما خودمان سراغ شما می آییم.

احساس حضور در محضر

از اعتقادات ما، یکی هم این است که اعمال ما هر هفته به محضر پیامبر خدا و امامان و امام عصر علیه السلام عرضه می شود و آنان از پروندة اعمال ما آگاهند، از کارهای نیک ما خوشحال می شوند.

و از گناهان ما متأثّر و ناراحت می گردند، همچنان که خداوند و فرشتگان هم پیوسته ناظر بر اعمال مایند و چیزی از آنان مخفی نمی ماند.

خداوند به گنهکاران خطاب می کند که: «أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَی؟»، (46) آیا نمی دانست که خداوند می بیند؟ اگر گفته اند:

عالم محضر خداست، در محضر خدا گناه نکنید، این نیز صحیح است که بگوییم: عالم، محضر رسول خدا و محضر حجّت خداست و باید شرم کرد و مرتکب گناه نشد.

توجه به این که امام عصر علیه السلام از اعمال ما آگاه است و پروندة کارهای ما به محضر او ارائه می شود و آن حضرت از گناهان شیعیان ناراحت می گردد، نقش بازدارنده از گناه دارد. ما باید پیوسته خود را در محضر او حس کنیم و از آن چه موجب ناخرسندی و ناراحتی او می شود پرهیز کنیم و خیال نکنیم که اگر او از دیده ها پنهان است، از کارهای ما هم بی خبر است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «اِنَّ أعمالَکمْ تُعْرَضُ عَلَیَّ کلَّ یومٍ؛(47) اعمال شما هر روز بر من عرضه می شود

امام صادق علیه السلام نیز فرمود: «هریک از شما باید شرم کند از این که کار زشت بر پیامبر خود عرضه کند.»(48)

همین حالت نسبت به امام عصر علیه السلام نیز وجود دارد.قرآن می فرماید: ((وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ.))(49)

بگو عمل کنید، بزودی خدا و پیامبرش و مؤمنان عمل شمارا می بینند.

در روایات، «مؤمنان» که در آیه است، به امامان تفسیر شده است. یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام هم از آن حضرت دربارة این آیه پرسید، .

حضرت چنین توضیح فرمود: هیچ مؤمن یا کافری نیست که بمیرد و در قبر نهاده شود، مگر آنکه عمل او بر رسول خدا و امیرمؤمنان و امامان دیگری که اطاعتشان واجب است، عرضه می گردد.(50)

در حدیثی از امام رضا علیه السلام خطاب به موسی بن یسار نقل شده است:اَما عَلِمتَ اَنّا مَعاشِرَ الأئّمةِ تُعْرَضُ عَلَینا أعمالُ شیعتنِاصَباحاً و مَساءاً...؛(51)

آیا نمی دانی که اعمال شیعیان ما صبح و شام بر ما أئمّه عرضه می شود؟در احادیث حج و حضور امام عصر علیه السلام در منا و عرفات هم آمده است که آن حضرت در عصر غیبت، در موسم حج حضور می یابد و مردم را می بیند، ولی مردم او را نمی بینند.(52)

بر اساس همة این مطالب، شیعة منتظر باید احساس کند که همیشه در محضر آن امام است و کارهای خوب و بدش از او مخفی نیست و بکوشد به گونه ای زندگی کند که مایة خوشحالی و سرافرازی امام باشد، نه موجب ناراحتی و شرمساری.

در یکی از توقیعات آن حضرت که خطاب به شیخ مفید است، چنین آمده است: اِنّا یُحیطُ عِلْمُنا بأنبْائِکم و لا یَعْزُبُ عَنّا شئٌ مِنْ اَخبارِکم؛(53)

به یقین، آگاهی ما بر اخبار شما احاطه دارد و هیچ چیز از خبرهای شما از ما پنهان و پوشیده نیست.

بکوشیم گزارش های بد از ما به محضر مولایمان نرسد.

نتیجه:

به طور خلاصه، می‌توان به شرح زیر به هر یک از موارد اشاره کرد:
1- انتظار فرج: انتظار و شکیبایی برای ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف.
2- امید به آینده: امیدواری و اعتقاد به آینده‌ای بهتر و پر از عدل و انصاف.
3- شناخت حجت خدا: شناخت و فهم عمقانی از حجت و نمایندگی خداوند در زمینه.
4- عهد و پیمان با مولا: پایبندی به عهد و پیمانی که با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بسته شده است.
5- اصلاح جامعه و مبارزه با مفاسد: تلاش برای اصلاح جامعه و مقابله با فسادها و ناعدالتی‌ها.
6- دعا برای ظهور: دعا و التماس برای عاجل شدن ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف.
7- زمینه سازی و تمهید: فعالیت‌ها و تدابیری که برای خلق زمینه‌ای مناسب برای ظهور امام زمان صورت می‌گیرد.
8- شهادت طلبی: آمادگی برای اسلام‌سالاری و شهادت در راه خداوند و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف.
9- بصیرت و بینش: داشتن دیدگاه و شناخت عمیق از آموزه‌های دینی و فرهنگ اهل بیت علیهم السلام.
10- یاد امام زمان علیه السلام: به یاد داشتن و پیروی از آموزه‌ها و مقامات امام زمان علیه السلام.
11- تقوا، زمینه ساز دیدار: پیروی از احکام دینی و پاکدامنی به عنوان زمینه‌ای برای دیدار با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف.
12.احساس حضور در محضر: تجربه و احساس حضوری در محضر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و در راه خداوند و اهل بیت علیهم السلام قدم برداشتن.

پی نوشت:

1.بحارالأنوار، ج52، ص125.
2- منتخب الأثر، ص268.
3- بحارالأنوار، ج52، ص123.
5.انبیاء، آیه105
4. غیبت طوسی، ص46.
6.مفاتیح الجنان، دعای افتتاح.
7. مفاتیح الجنان، دعای عهد (برگرفته از قرآن، معارج، آیه6
8. ر.ک: اصول کافی، ج1، کتاب الحّجة.
9. اصول کافی، ج1، ص337؛ مفاتیح الجنان، دعا در غیبت امام زمان علیه السلام .
10. اصول کافی، ج1، ص371، حدیث5.
11.بحارالأنوار، ج53، ص95؛ مفاتیح الجنان، دعای عهد.
12.مفاتیح الجنان، زیارت امام عصر پس از دعای ندبه.
13. دعای عهد: (اللّهم انی اجدّد له فی صبیحة یومی هذا وما عشتُ مِن ایّامی عهداً و عقداً).
14.مفاتیح الجنان، زیارت آل یاسین.
15.الملاحم و الفتن، ص154؛ منتخب الأثر، ص469.
16.نک: بحث «زمینه سازی و تمهید» در همین بخش.
17.کلمات قصار (مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی)، ص47.
18. منتخب الأثر، ص268.
19.کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص512.
20.توبه، آیه52.
21.إِنَّ اللّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّة))، (توبه، آیه111).
22. لهوف، ص26.
23.مفاتیح الجنان، زیارت پس از دعای ندبه.
24.منتخب الأثر، ص274.
25.اصول کافی، ج1، ص336.
26.مفاتیح الجنان، دعای سرداب مطهّر.
27.مفاتیح الجنان، دعای عصر غیبت امام زمان (دعای هفتم).
28.وصبّرنی علی ذلک حتیٰ لا احبّ تعجیل ما اخّرت و لا تأخیر ما عجّلت...» (بحارالأنوار، ج3، ص187).
29.بحارالأنوار، ج3، ص188.
30.اصول کافی، ج1، ص336.
31.عافانا الله و ایّاکم مِنَ الفِتنِ و وَهَبَ لنا و لکم روحَ الیقین و اجارنا و ایّاکم مِن سوء المنقَلب»، (معادن الحکمه، ج2، ص279.9
32.بحارالأنوار، ج52، ص366
33.مفاتیح الجنان، دعا پس از زیارت سرداب مطهّر.
34.خورشید مغرب، ص265.
35.بحارالأنوار، ج51، ص87.
36. غیبت طوسی، ص273.
37.شوری، آیه23.
38.احقاق الحق، ج18، ص498.
39.دراین زمینه به کتاب «عشق برتر»، از نویسنده مراجعه شود.
40.منتخب الأثر، ص251.
41.کمال الدین وتمام النعمه، ج2، ص516.
42.به بحث «بصیرت دینی » در بخش اوّل رجوع شود.
43.کافی، ج2، ص186.
44.انّا غیر مُهملین لِمراعاتِکم وَ لا ناسینَ لِذکرِکم»، (احتجاج طبرسی، ج2، ص323
45.بحار الأنوار، ج53، ص321.
46.علق، آیه14.
38. من لا یحضره الفقیه، ج1، ص191.
39.بحارالأنوار، ج17، ص149.
49. توبه، آیه105.
50.وسائل الشیعه، ج16، ص113.
51. مستدرک الوسائل، ج12، ص164؛ بحارالأنوار، ج49، ص98.
52.کمال الدین وتمام النعمه، ج2، ص170.
63.بحارالأنوار، ج53، ص175.

منابع:

زندگی مهدوی: (اخلاق و اوصاف منتظران)، سرشناسه:محدثی، جواد، 1331 - قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)، 1392

سالروز آغاز امامت امام زمان (عج)


امامت امام زمان علیه السلام، تولد و اثبات جانشینی حضرت مهدی(ع) - بنیاد  فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)

نهم ربیع الاول، نه تنها نخستین روز امامت امام عصر علیه السلام است، بلکه آغاز دوره ای حیاتی و مهم در تاریخ شیعه نیز به شمار می آید. در سال روز نهم ربیع الاول که یادمان آغاز امامت ولی عصر علیه السلام است.

تصمیم گرفتیم در چند سطر کوتاه به رخ دادهایی که پس از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام در سامرا روی داد، اشاره کنیم.

روز جمعه، هشتم ربیع الاول سال 260 هـ.ق، امام حسن عسکری علیه السلام پس از این که نماز صبح را خواندند، بر اثر زهری که هشت روز قبل معتمد به ایشان خورانده بود، به شهادت رسید. این حادثه در شرایطی روی داد که امام یازدهم افزون بر این که مانند پدران خود زمینه را برای غیبت آماده کرده بود، شب پیش از شهادتشان، دور از چشم مأموران خلیفه، نامه های بسیاری به شهرهای شیعه نشین فرستادند. خبر شهادت امام در سراسر شهر سامرا پیچید و مردم به احترام او عزاداری کردند. به گفته مورخان، در روز شهادت امام علیه السلام، سامرا به صحرای قیامت تبدیل شده بود.

بر اساس گفته شیخ صدوق، خود امام زمان علیه السلام با کنار زدن عمویش جعفر که قصد نمازگزاردن داشت، بر بدن پدر بزرگوارش نماز خواند.

حکومت عباسی از مدت ها پیش بر اساس سخن رسول الله صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام مبنی بر این که مهدی فرزند امام حسن عسکری علیه السلام است، امام یازدهم را زیر نظر داشت و مراقب بود تا فرزندی از ایشان نماند، ولی امام یازدهم با پنهان نگه داشتن خبر ولادت فرزندش این نقشه را باطل کرده بود. پس از شهادت امام علیه السلام کم کم خبر فرزندی به نام مهدی علیه السلام پخش شد و تلاش چند باره خلیفه عباسی برای یافتن امام مهدی علیه السلام به نتیجه نرسید.

عثمان بن سعید، نائب اول امام علیه السلام بود و با آغاز غیبت ولی عصر علیه السلام نامه های حضرت را به شیعیان می رساند. از همین زمان بود که شیعیان برای نخستین بار طعم غیبت را چشیدند. آغاز غیبت صغرا مصادف با آغاز امامت حضرت مهدی علیه السلام بود تا مردم آرام آرام با مفهوم تلخ و دردناک غیبت آشنا شده، بتوانند تا آن زمان که به اشتباه خود پی می‌برند و به وظایف خود در برابر امامان آگاه می‌شوند، همچنان دیندار بمانند.

در دوران غیبت صغرا چهار نایب خاص،امر وساطت میان امام علیه السلام و شیعیان را به عهده داشته و چنان‌که خواهیم دید، همه آنها معروف و سرشناس بوده‌اند. آنان احکام دین را از وجود اقدس امام زمان علیه السلام گرفته و در اختیار شیعیان می‌گذاشتند. سؤالات [کتبی و شفاهی] ایشان را به حضور امام زمان علیه السلام برده و سپس پاسخ را به شیعیان می‌رسانیدند و همچنین، وجوه شرعی شیعیان را با وکالتی، که از امام داشتند، می‌گرفتند [و به حضرت تحویل می‌دادند یا با اجازة ایشان مصرف می‌کردند] آنان جمعی بودند که امام حسن عسکری علیه السلام در زمان حیات خود عدالتشان را تأیید فرمود و همه را به عنوان امین امام زمان علیه السلام معرفی کرد و بعد از خود، ناظر املاک و متصدی کارهای خویش گردانید، و آنها را با نام و نسب به مردم معرفی نمود.اینها، همه دارای عقل، امانت، وثاقت، دِرایت، فهم و عظمت بودند.


پاسخ چند سوال امامت کودک
مسأله خلافت و امامت در اسلام، تنها بر اساس لیاقت و شایستگی افراد بوده و سن و سال هیچ تأثیری نداشته است. پیامبر اکرم صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏آله در سال سوم هجرت بعد از دعوت خویشان خود به اسلام، علی علیه‏السلام را که نوجوانی پیش نبود به خلافت و وصایت منصوب کرد و به قوم خود دستور داد که از او اطاعت کنند. همچنین در واقعه مباهله با نصارای نجران، آن حضرت امام حسن و امام حسین علیه‏السلام را در حالی که کودک بودند به همراه خویش برد. شیخ مفید در این‏باره می‏نویسد: پیامبر همراه حسنین در حالی که طفل بودند با نصارا مباهله کرد. بعد از آن، این امر هیچگاه سابقه نداشت. این وقایع و شواهد بسیار دیگر تاریخی، دلایلی است که امامت حضرت ولی عصر علیه السلام را در سن کودکی تأیید می‏کند.

تحرکوا بسم الله مقصدنا فلسطین


نیروی خارق العاده یاران امام زمان (عج‌الله فرجه) | پایگاه علمی فرهنگی  اعتقادی الشیعه

حی علی کربلا قد قامت الاربعین
تحرکوا بسم الله مقصدنا فلسطین
━━━┉┅┪□┢┅┉━━━
دستمو رو قلبم میذارم
یعنی تو رو تو قلبم دارم
سلام جابرانه یعنی باز
میخواهم قدم برا تو بردارم
━━━┉┅┪□┢┅┉━━━
سلام میکنیم
تو لشکر مهدی ثبت نام میکنیم
مثل اباعبدالله قیام میکنیم
کار اسرائیلو امسال تمام میکنیم
به بیت المقدس سلام میکنیم
━━━┉┅┪□┢┅┉━━━
ما هم مثل امام حسین اومدیم
یاری کنیم مظلوم عالمو
رسانه غزه بشیم خودمون
صدا کنیم تموم عالمو
━━━┉┅┪□┢┅┉━━━
ما آماده ایم
لشکر آخر الزمان فرمانده ایم
ما یعنی همین طوفان الاربعین
آی دنیا ما همه مون طوفان زاده ایم
ما زیر این خیمه یه خونواده ایم
━━━┉┅┪□┢┅┉━━━
حی علی کربلا قد قامت الاربعین
تحرکوا بسم الله مقصدنا فلسطین
━━━┉┅┪□┢┅┉━━━
آی دنیا کربلا رو ببین
طوفان الاحرارو ببین
نظم امام حسینیا رو ببین
نظم جدید دنیا رو ببین
━━━┉┅┪□┢┅┉━━━
آی دنیا بشین با دقت ببین
باز لشکر اربعین راه افتاده به سوی طریق الاقصی
━━━┉┅┪□┢┅┉━━━
این رزمایشه تازه نمایشه
پایان شمارش زوال اسرائیل نزدیکه تو دنیا
━━━┉┅┪□┢┅┉━━━
ما آماده ایم
لشکر آخر الزمان فرمانده ایم
ما یعنی همین طوفان الاربعین
آی دنیا ما همه مون طوفان زاده ایم
ما زیر این خیمه یه خونواده ایم
━━━┉┅┪□┢┅┉━━━
حی علی کربلا قد قامت الاربعین
تحرکوا بسم الله مقصدنا فلسطین
━━━┉┅┪□┢┅┉━━━
نزدیکه روزی که با بچه های غزه هم صدا شیم
پیاده تو جاده با همدیگه راهی کربلا شیم
━━━┉┅┪□┢┅┉━━━
موکب میزنیم تو مسیر کربلا با بچه های غزه
گریه میکنیم واسه شش ماهه همه با مادرای غزه
طوفان میکنیم توی دنیا بسم الرب الشهدای غزه
━━━┉┅┪□┢┅┉━━━
ما آماده ایم
لشکر آخر الزمان فرمانده ایم
ما یعنی همین طوفان الاربعین
آی دنیا ما همه مون طوفان زاده ایم
ما زیر این خیمه یه خونواده ایم
━━━┉┅┪□┢┅┉━━━
حی علی کربلا قد قامت الاربعین
تحرکوا بسم الله مقصدنا فلسطین

سید ابراهیم مجاب


ضریح مُجاب در حرم امام حسین(ع)

ضریح مُجاب در حرم امام حسین(ع)

مشخصات فردی

نام کاملابراهیم بن محمد بن موسی الکاظم(ع)

لقبتاج‌الدین • مُجاب

محل زندگیکوفه • کربلا

وفات، کربلا

مدفنحرم امام حسین(ع)

سید ابراهیم مُجاب فرزند محمد عابد و نوه امام موسی کاظم(ع) است. او به «ضَریر کوفی» نیز شهرت داشت. وی پس از مرگ متوکل از کوفه به کربلا هجرت کرد. او را اولین سید فاطمی نامیده‌اند که در کربلا ساکن شد.

درباره نامیدن سیدابراهیم به «مُجاب» گفته شده که وی به امام حسین(ع) سلام داد و از جانب قبر جوابی شنید. مرقد سید ابراهیم امروزه در حرم امام حسین(ع) واقع است.

بنا بر نقلی سید ابراهیم مجاب پس از شهادت امام رضا(ع) به همراه پدر و پسرعموهایش با احمد بن موسی در سال ۲۸۵ق در نیشابور حاضر شده و در آن‌جا نقل حدیث کرده است؛ به همین دلیل دو زیارتگاه در شهرهای بابلسر و شیراز به نام او وجود دارد.

زندگی‌نامه

تاریخ ولادت ابراهیم و دوران کودکی او مشخص نیست. برخی منابع، ابراهیم مجاب را فرزند امام موسی کاظم(ع) دانسته‌اند[۱] ولی بیشتر نسب‌شناسان این قول را قبول ندارند و او را نوه امام می‌شمرند.[۲] سید ابراهیم فرزند سید محمد عابد و سید محمد نیز فرزند امام موسی بن جعفر(ع) است. سید ابراهیم در سال ۲۴۷ق پس از مرگ متوکل از کوفه به کربلا آمد و در آن‌جا ساکن شد.[۳] بنابر نقل تاریخ‌نگاران، وی اولین سید فاطمی است که از کوفه به کربلا هجرت کرد، در حالی که بینایی خود را از دست داده بود. در این دوران، منتصر عباسی فرزند متوکل، امور خلافت را به دست گرفت. او به جهت اذیت و آزار علویان از جانب متوکل، اندوهگین بود و از این رو به آنان اجازه داد قبر امام حسین(ع) را زیارت کنند.[۴]

فرزندان

تعداد فرزندان ابراهیم مجاب را چهار نفر شمرده‌اند:

  1. احمد بن ابراهیم مجاب
  2. علی بن ابراهیم مجاب
  3. محمد بن ابراهیم مجاب
  4. موسی بن ابراهیم مجاب.[۵]

کنیه‌ها و القاب

کنیه وی ابومحمد و ملقب به تاج‌الدین و مجاب و مشهور به ضرّیر و مکفوف بود چون در آخر عمرش نابینا و زمین‌گیر شد.[۶]

علت شهرت به مُجاب

درباره علت نام‌گذاری سید ابراهیم به مُجاب گفته که وی در حرم حضرت سید الشّهداء داخل شد و عرض کرد: السّلام علیکَ یا اَبا. (سلام بر تو‌ ای پدر) و در جواب، صدایی شنیده شد: و عَلَیْکَ السّلام یا وَلَدی. (و بر تو سلام‌ ای فرزندم) و از این رو به «مُجاب» -یعنی کسی که او را پاسخ گفته‌اند- شهرت یافت.[۷]

سید محسن امین پس از نقل این داستان می‌گوید: «وَ اللّهُ اَعْلَمُ بِصِحَّةِ ذلِک»؛ خداوند داناتر به درستی این داستان است.[۸]

مدفن

آرامگاه ابراهیم مجاب در حرم امام حسین(ع) و دررواقی به نام خود او واقع است. قبل از توسعه حرم، مدفن سید ابراهیم در صحن حرم قرار داشت که به مقابر علویین مشهور بود و با افزوده‌شدن صحن به بنای حرم، مقبره او در رواق غربی قرار گرفت.[۹]

هجرت به ایران

نقل شده که ابراهیم مجاب در سال ۲۸۵ق در نیشابور حاضر شده و در آن‌جا نقل حدیث کرده است. بنابر این گزارش، ابراهیم پس از شهادت امام رضا(ع) به همراه پدر و پسرعموهایش با احمد بن موسی به ایران سفر کردند و پس از درگیری با حاکم شیراز از چشم نابینا شد و فرار کرد. عده‌ای معتقدند ابراهیم به طبرستان متواری شد و در آن منطقه وفات یافت و به «ابوجواب» شهرت پیدا کرد و برخی گفته‌اند در شیراز درگذشت و در همان‌جا دفن شد.[۱۰]

دو آرامگاه منسوب در ایران

با وجود آنکه به دفن ابراهیم مجاب در حائر حسینی تصریح شده، اما دو زیارتگاه دیگر منتسب به نام او در شهرهای بابلسر و شیراز وجود دارد.[۱۱]

پانویس

  • حرزالدین، مراقدالمعارف، ج۱، ص۴۲.
  • امین، اعیان الشیعه، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۲۲۴.
  • فقیه بحرالعلوم، ابراهیم مجاب، ۱۳۹۳ش، ص۱۳.
  • علوی، راهنمای مصور سفر زیارتی، ۱۳۹۱ش، ص۲۸۱.
  • فقیه بحرالعلوم، ابراهیم مجاب، ۱۳۹۳ش، ص۲۸-۳۳-۴۱-۴۷.
  • فقیه بحرالعلوم، ابراهیم مجاب، ۱۳۹۳ش، ص۱۳.
  • قمی، منتهی الآمال، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۱۵۶۶.
  • امین، اعیان الشیعه، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۲۲۴.
  • فقیه بحرالعلوم، ابراهیم مجاب، ۱۳۹۳ش، ص۱۱.
  • فقیه بحرالعلوم، ابراهیم مجاب، ۱۳۹۳ش، ص۱۷-۱۸.
  1. فقیه بحرالعلوم، ابراهیم مجاب، ۱۳۹۳ش، ص۲۲-۲۷.

یادداشت

منابع

  • علوی، سید احمد، راهنمای مصور سفر زیارتی عراق، قم، نشر معروف، ۱۳۹۱ش.
  • حرزالدین، محمد، مراقد المعارف، قم.
  • قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال فی تواریخ النبی و الآل، قم، دلیل ما، ۱۳۷۹ش.
  • امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعة، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۲۱ق.
  • فقیه بحرالعلوم، محمدمهدی، ابراهیم مجاب مدفون در حائر حسینی، تهران، مشعر، ۱۳۹۳ش.

امام کاظم علیه‌السلام

نسب

امام صادق(ع) • حمیده

فرزندان

امام رضا(ع) • حضرت معصومه • شاهچراغ • حمزه • سید محمد عابد • اسحاق • عبدالله عوکلانی • حکیمه • ابراهیم • قاسم • حسین • زیدالنار • اسماعیل • هارون • فهرست فرزندان امام کاظم(ع)

القاب

باب الحوائج • عبد صالح • کاظم

کنیه‌ها

ابوالحسن

اصحاب

حسن بن محبوب • جمیل بن دراج • حماد بن عثمان • ابن ابی‌عمیر • علی بن یقطین • اصحاب امام کاظم

خلفای معاصر

منصور عباسی • هادی عباسی • مهدی عباسی • هارون عباسی

کتاب‌شناسی

مسند الامام الکاظم • باب الحوائج الامام موسی الکاظم • حیاة الامام موسی بن جعفر

مهر خوبان دل و دین از همه بی پروا برد


برداشت انار از باغات شهرضامهر خوبان دل و دین از همه بی پروا برد
رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد

تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت
از سمک تا به سماکش کشش لیلا برد

من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه
ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد

من خسی بی سرو پایم که به سیل افتادم
او که می رفت مرا هم به دل دریا برد

جام صهبا زکجا بود مگر دست که بود
که به یک جلوه دل و دین زهمه یکجا برد

خم ابروی تو بود و کف مینوی تو بود
که درین بزم بگردید و دل شیدا برد

خودت آموختی ام مهر و خودت سوختی ام
با برافروخته رویی که قرار از ما برد

همه یاران به سر راه تو بودیم ولی
غم روی تو مرا دید و ز من یغما برد

همه دلباخته بودیم و هراسان که غمت
همه را پشت سر انداخت، مرا تنها برد

علامه سید محمد حسین طباطبایی