2. مرتبه قرآن عربی:
در این مرتبه قرآن به شکل لفظ در آمده و تنزل یافته است: ما آن را قرآنى عربى قرار دادیم، باشد که بیندیشید.(زخرف 31)
قرآن
در مرتبه ام الکتاب، لفظ نیست و تنها معنا است. در این مرتبه، قرآن همانند
علم و دانشی است که در ذات هر انسان است، بیآنکه عربی، عبری و فارسی
باشد؛ بنابراین در مقام تنزل میتواند عربی و عبری یا هر زبانی دیگر شود؛
چنانکه دارنده علم و دانش میتواند آن مطلب علمی خود را به هر زبانی که
توانایی و دانایی دارد، در آورده و بنویسد و انتقال دهد و تنزل لفظی بخشد و
معنا را به هر لفظی در آورد.
پس از آنکه قرآن به شکل اجمالی بر قلب
مبارک پیامبر(ص) نازل شد، در طول مدت بیست و سه سال بتدریج در قالب تنزیل
تدریجی در قالب لفظ عربی مبین فرود آمد. البته میتواند در شب قدر قرآن به
صورت لفظ عربی ولی به صورت کلی و یک جا نازل شده باشد؛ اما در سالهای دیگر
قرآن به صورت موردی نازل شده باشد؛ زیرا آموزههای معرفتی و دستوری قرآن
باید در مدتی به مردمان آموخته میشد که آنان بتوانند آن را تحمل کنند. از
این رو با آنکه بر پیامبر(ص) یکجا نازل شده است؛ اما بر مردم در مدت بیست و
سه سال قرائت و تلاوت میشود، تا آنان بتوانند آن را فهم و درک کرده و عمل
نمایند؛ زیرا این حقایق بسیار سنگین بود (مزمل، آیه 5) و مردم توان دریافت
یکجای آن را نداشتند. از این رو قرآن به منظور تثبیت قلب مبارک پیامبر(ص) و
تلاوت آرام و آهسته و پیاپی بر مردمان ، یکجا در قالب تنزیلی فرود نیامده
است؛ چنانکه تورات این گونه نازل شده است: و کسانى که کافر شدند، گفتند:
«چرا قرآن یک جا بر او نازل نشده است؟» این گونه ما آن را بتدریج نازل
کردیم تا قلبت را به وسیله آن استوار گردانیم و آن را به آرامى بر تو
خواندیم.(فرقان، آیه 32)
به
سخن دیگر، قرآن بر پیامبر(ص) یکجا در قالب انزالی فرود آمده، ولی برای
تلاوت و ترتیل بر مردمان در قالب تنزیلی یک جا فرود نیامده است. لذا
پیامبر(ص) قرآن و محتوای آن را میدانست و همواره منتظر بود تا فرشته وحی
بیاید و در قالب تنزیل و ترتیل فرمان تلاوت آن را بدهد و ایشان آن را بر
مردمان بخواند. این گونه است که گاه سر به آسمان به انتظار مینشست : قَدْ
نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّمَاء (بقره، آیه 144) و گاه دیگر عجله
میکرد و بر آن بود تا پیش از تنزیل آن را بر مردمان بخواند و عرضه دارد:
لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ؛ زبان خود را وقت نزول قرآن
تنزیلی، پیش از رسیدن موعد سورهها یا آیههاى آن حرکت مده که به خواندنش
شتاب کنى. پس پیش از تمام شدن وحى شروع به خواندن آن مجموع قرآنى که یک
دفعه در قلبت به ودیعت نهادیم، حرکت مده و چیزى از آن را به زبان میاور.
بگذار تا زمان ابلاغ برسد و تو آن را ابلاغ کن!(قیامت، آیه 16)
به هر
حال، در شب قدر، قرآن به یکباره و یکجا نازل شد و سپس در 27 ماه رجب اولین
زمان ابلاغ رسمی و تنزیلی قرآن و بعثت پیامبر(ص) آغاز شد. به سخن دیگر، تا
27 رجب سال دیگر ایشان به انتظار فرمان بودند تا به عنوان مامور رسمی
برانگیخته شوند و برای تبلیغ بروند. این گونه است که نخستین آیات سوره علق،
تنزیل ترتیلی مییابد تا ابلاغ شود.
از دیگر ابعاد و جهات ارزشی شب قدر
آن است که مهمترین امور هستی بر اساس حکمت الهی در آن شب برای یکسال
آینده رقم میخورد و هر چیزی در قالب مقدر خود از امر دیگر جدا شده و مورد
اجرا در میآید. از این رو آن را شب تقدیر و تفریق نامیدهاند.
شب قدر، شب تقدیر و تفریق
در
آیات قرآن از دو واژه تقدیر و تفریق برای تبیین کاری که در شب قدر انجام
میگیرد، استفاده شده است. برای درک بهتر چیزی که در شب قدر اتفاق میافتد
این دو واژه مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
1. تقدیر
که در آیات قرآن برای فعالیتهای شب قدر انجام میگیرد، بر گرفته از واژه
«قَدَر» است. قَدَر در لغت به معناى بیان کمیّت شىء و چیزی(مفردات الفاظ
قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 658 «قدر»)، بیان مقدار و اندازه چیزى به حسب
وزن یا به حسب زمان و مکان، اندازه نمودن، فرمان دادن، حکم کردن، محدود
ساختن حوادث واشیاء به علل مادى و شرایط زمانى و مکانى(نثر طوبى، شعرانی، ص
288) آمده است. قَدَر در اصطلاح قرآنی، اندازهاشیاء و تعیین حدود وجودى
آنها است؛(المیزان، طباطبایی، ج 19، ص 90) به بیان دیگر، تقدیر امرى از
ناحیه خداوند، قرار دادن آن به اندازه و مقدارى است که حکمت اقتضا مى
کند.(مجمع البیان، طبرسی، ج 9 ـ 10، ص 785)
بر اساس آموزههای قرآن، هر
چیزی مقدر و اندازهای دارد؛ زیرا هر چیزی تجلی و مظهر اسم یا اسامی از
اسمای حسنای الهی است. همچنین هر چیزی از خزائن الهی که نازل میشود، به
میزان مقدر و معینی نازل میشود. خداوند میفرماید: و هیچ چیز نیست مگر
آنکه گنجینههاى آن نزد ماست، و ما آن را جز به اندازهاى معین فرو
نمىفرستیم.(حجر، آیه 21)
از همین رو هر چیزی که آفریده میشود، مقدر و
اندازه مشخصی دارد: اِنّا کُلَّ شَىء خَلَقناهُ بِقَدَر؛ براستی که هر چیزی
را که آفریدیم به میزان و اندازهای آفریده ایم.(قمر ، آیه 49) همچنین
میفرماید: قَد جَعَلَ اللّهُ لِکُلِّ شَىء قَدرا؛ خداوند برای هر چیزی
اندازهای قرار داده است. (طلاق ، آیه 3) و اینکه اصولا هر امر الهی دارای
مقدری است: وکانَ اَمرُ اللّهِ قَدَرًا مَقدورا؛ امر الهی میزان و مقدار
مشخص و معینی دارد(احزاب ، آیه 38)
پس هر چیزی که آفریده میشود، بر
اساس اندازه و حدودی است که وجود او را تعیین میکند. به سخن دیگر، برای هر
چیزی از همان آغاز اندازه و مقدری است که خداوند تعیین کرده و همان حدود
وجودی آن چیز است.
این چیز سپس در طول زمان بر اساس مقدراتی که برای آن
چیز است ، از فضل الهی بهرهمند میشود؛ زیرا هر چیزی همان طوری که در آغاز
و ایجاد به خداوند و تعیین او ربط دارند، در بقا نیز نیازمند تعیین و
مقدراتی است که برای آن چیز درنظر گرفته شده است. این گونه است که ربط محض و
فقر هویتی، سرتاپای وجود هر چیزی را در بر میگیرد(فاطر، آیه 15) و در طول
بقا خویش نیازمند تقدیرات الهی است که بر اساس میزان مشخص از سوی خداوند
از خزائن به او میرسد: وخَلَقَ کُلَّ شَىء فَقَدَّرَهُ تَقدیرا؛ پس خداوند
در آغاز و بقا هر چیزی برای او قدر مقدری قرار داده است.(فرقان، آیه 2)
از
آنچه بیان شد دانسته میشود که تقدیر الهی فراگیر بوده و همه موجودات هستی
را در بر میگیرد و این تقدیر تنها ابتدایی نیست، بلکه در بقا نیز تداوم
مییابد.
از آیات 3 و 5 سوره دخان و 3 و 4 سوره قدر بر میآید، شب قدر،
زمان تعیین مقدّرات الهى در تمام امور هستی است. این بدان معناست که خلقت
چیزی یا بقای چیزی و نیز انتقال در قالب مرگ و اجل چیزی، در این شب مقدر
میشود.(نگاه کنید: یونس، آیات 5 و 49؛ فرقان، آیه 2؛ رعد، آیه 26)
2. تفریق
به معنای جدا کردن در برابر جمع کردن است. در آیات قرآن این واژه در قالب
فرقان و نفرق و مانند آن به کار رفته است. جدا کردن حق و باطل، جدا کردن
پیامبران از نمونههایی است که این واژه برای تبیین آنها به کار رفته است.
خداوند شب قدر را که شب مبارکی میداند، شب تقدیر و شب تفریق دانسته است.
چنانکه در سوره دخان آیه 4 و 5 میفرماید: فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ
حَکِیمٍ أَمْرًا مِنْ عِنْدِنَا؛ یعنی در آن شب هر امر حکیم که امری از
نزد ما است جدا میشود. در این شب هر امری در هستی برای تحقق خارجی نازل
میشود. از آنجا که شب قدر در هر ماه مبارک رمضان تکرار میشود. دانسته
میشود که در این شب قدر، امور استوار و حکیمانه الهی برای یک سال رقم
میخورد. آنچه نازل میشود بر اساس این آیات، از لوح محفوظ است. به این
معنا که آنچه در لوح محفوظ است برای اجرای یکساله نازل میشود.
امام زمان(عج)
امضاءکننده مقدرات سالانه
از
آیات قرآن به دست آمد که مقدرات امور هستی در هر ساله بر اساس حکمت و
فلسفه کلان آفرینش تعیین میشود. اما پرسش این است که این مقدرات به دست چه
کسی امضاء میشود و برای اجرای آن به دست فرشتگان و روح سپرده میشود؟
خداوند
در آیات سوره قدر بیان میکند که در شب قدر اتفاقی که میافتد تنزل روح و
فرشتگان برای امر است: تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهًُْ وَالرُّوحُ فِیهَا
بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ؛ در آن شب] فرشتگان، با روح، به فرمان
پروردگارشان، براى هر کارى که مقرّر شده است فرود آیند.(قدر، آیه 5)
واژه
تنزل در اصل تتنزل است. این واژه به شکل صیغه مضارع همانند یفرق به کار
رفته تا دلالت بر استمرار در حال و آینده داشته باشد. بنابراین، نزول روح و
فرشتگان تنها یک بار نبوده که در گذشته اتفاق افتاده باشد، بلکه هر ساله
در شبهای قدر تکرار میشود.
این تنزل هر ساله، بر وجود مبارک
خلیفهًْالله انجام میگیرد؛ زیرا تنزل تنها بر پیامبر(ص) نبوده و نیست
بلکه بر خلیفه الله است که از آدم(ع) تا خاتم(ص) و سپس تا اولیای معصوم(ع)
را شامل میشود. امروزه این تنزل بر وجود مبارک امام زمان (عج) است که
خلیفه الله است.
از آنجا که همه فرشتگان نازل میشوند، باید هر یک
ماموریت خود را در این شب به طور مشخص از خلیفهًْالله بگیرد. همچنین روح
که غیر از فرشتگان است ماموریت خود را در خلقت بخشی و جان بخشی به موجوداتی
که در لوح محفوظ ثبت شده و باید ایجاد شوند، از خلیفهًْالله میگیرد.
به
سخن دیگر، همه چیز در لوح محفوظ ثبت شده و در اختیار خلیفه الله است. این
خلیفهًْالله است که به روح اعظم میگوید به چه کسی یا چیزی جان بخشی کند و
او را ایجاد نماید. همچنین خلیفهًْالله است که بر اساس مقدرات الهی که در
لوح محفوظ ثبت شده ، به فرشتگان فرمان میدهد که چه بخشی از کار را امسال
بر اساس حکمت الهی انجام دهند؛ زیرا او مظهر تمام اسمای الهی و مظهر ربوبیت
اوست.(بقره، آیات 30 و 31 و 138؛ آل عمران، آیه 79)
لوح محفوظ را هیچ
کسی جز خلیفهًْالله بهویژه چهارده معصوم تطهیر شده الهی(ع) نمیتواند مس و
لمس کند.(واقعه، آیه 79؛ احزاب، آیه 33) از این رو، روح و فرشتگان باید به
نزد خلیفه آیند و از او کسب تکلیف کنند.
بنابراین مسئولیت امام
زمان(عج) به عنوان خلیفهًْالله اختصاص به انسانها ندارد و اینگونه نیست
که ایشان تنها در جریان اموری قرار گیرند که باید در سال آینده اتفاق
افتد، بلکه به این معنا است که روح و فرشتگان برای گرفتن ابلاغیه بر اساس
حکمت الهی در چارچوب لوح محفوظ به نزد خلیفهًْالله (امام زمان(عج))
میآیند و ایشان است که امضا کرده و به آنان ابلاغ میکند.
به هر حال،
مسئولیت امام زمان(عج) به عنوان خلیفهًْالله، تلقی از مقام لدن علی حکیم
به شکل مستقیم است و ایشان از لوح محفوظ آن امور را گرفته و به روح و
فرشتگان پس از امضا، ابلاغ میکند و مدبرات امر، مقسمات امر و همه فرشتگان
بر اساس مسئولیت و ماموریت، این امور حکیمانه امضا شده را دریافت کرده و در
طول یک سال به انجام میرسانند.
علیبن ابراهیم قمی در تفسیری درباره
نزول فرشتگان و روح، در شب قدر میگوید: فرشتگان و روحالقدس، در شب قدر،
بر امام زمان(عج) نازل میشوند و آنچه را که از مقدرات سالانه بشر،
نوشتهاند، به او تقدیم میدارند.
و همین محدث مورد وثوق از حضرت امام
باقر(ع) نقل کرده، که وقتی از حضرتش پرسیدند: آیا شما میدانید که
لیلهًْالقدر کدام شب است؟ حضرت فرمودند: چگونه ندانیم، و حال آنکه در شب
قدر فرشتگان بر گرد ما طواف میکنند. (بحارالانوار، ج 97، ص 14، جزء 23)
حضرت
سجاد(ع) فرمودهاند: ای گروه شیعه، با سوره «انا انزلناه فی لیلهًْ القدر»
با مخالفین امامت ائمه معصومین(ع) مباحثه (و اتمام حجت) کنید تا کامیاب و
پیروز شوید، به خدا که آن سوره، پس از پیغمبر اکرم(ص) حجت خدای تبارک و
تعالی است بر مردم، و آن سوره آقای دین شماست و نهایت دانش و آگاهی ماست.
ای گروه شیعه، با «حم والکتاب المبین، انا انزلناه فی لیلهًْ مبارکه انا
کنا منذرین» مناظره کنید، زیرا این آیات مخصوص والیان امر امامت بعد از
پیامبر اکرم(ص) است. همچنین از رسول اکرم(ص) نقل شده است، که به اصحابشان
فرمودهاند: به شب قدر ایمان بیاورید، زیرا آن شب برای علیبن ابیطالب(ع)
و یازده نفر از فرزندان او پس از من خواهد بود.(همان، ج 97، ص 14، جزء 23)
رشیدالدین
میبدی مفسّر معروف اهل سنّت می گوید: برخی گفتهاند: این شب قدر در
روزگاران پیامبر اکرم- صلیاللهعلیهوآله - بود، سپس از میان رفت، اما
چنین نیست، زیرا که همه اصحاب پیامبر و علمای اسلام معتقدند که شب قدر تا
قیام قیامت باقی است.(کشفالمراد، ج10، ص559)
عالم جلیلالقدر،
امینالاسلام طبرسی صاحب تفسیر مجمعالبیان نیز روایتی را از ابوذر غفاری
نقل می کند که: گفت: به رسول خدا گفتم: ای پیامبر، آیا شب قدر و نزول
فرشتگان در آن شب، تنها در زمان پیامبران وجود دارد و چون پیامبران از دنیا
رفتند، دیگر شب قدری وجود ندارد؟ فرمود: بلکه شب قدر تا قیام قیامت
هست.(مجمعالبیان، ج10، ص518)
در اصول کافی در ضمن حدیثی از قول امام
صادق(ع) چنین آمده است: علی(ع) غالبا میفرمود: که هر گاه دو تن از اصحاب
نزد پیامبر بودند و آن حضرت سوره «انا انزلنا» را با خشوع و گریه تلاوت می
کرد، می گفتند: چقدر در برابر این سوره حسّاسی، میفرمود: این حساسّیت برای
چیزی است که چشمانم (فرشتگان را در شب قدر) دیده و دلم (بیان هر امر حکیم
را در آن شب) فهمیده و پس از من جان این مرد (اشاره به علی(ع)) آن را
دریافت خواهد کرد. آنها می گفتند: تو چه دیدهای و او چه خواهد دید؟ پیامبر
در پاسخ آنها روی خاک می نوشت: «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکهًُْ وَالرُّوحُ
فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کلِّ أَمْرٍ» آنگاه می فرمود: پس از اینکه
خدای متعال فرموده است: «مِّن کلِّ أَمْرٍ» آیا چیزی باقی خواهد بود؟
میگفتند: نه، میفرمود: در شبهای قدر بعد از من هم آن امر نازل میشود؟
می گفتند: آری، میفرمود: بر چه کسی نازل میشود؟ میگفتند: نمیدانیم،
پیامبر دست بر سر من می گذاشت و می فرمود: اگر نمی دانید، بدانید، آن شخص
پس از من این مرد است.(کافی، کتاب الحجه، باب فی شأن «انا انزلناه»، حدیث
5)
بنابراین وقتی شب قدر در هر سال و تا برپایی قیامت ادامه دارد، پس
باید صاحب شب قدر که بعد از پیامبر اکرم(ص) اوصیاء معصوم آن بزرگوار هستند،
نیز برای همیشه وجود داشته باشند، چنانکه در احادیث وارد شده است.(همان،
حدیث 7) وگرنه فرشتگان بر چه کسی فرود آیند و کتاب تقدیر را نزد چه کسی
بگشایند و مجاری امور را به اذن خدا به چه کسی بسپارند؟ همان گونه که قرآن
تا قیام قیامت هست، حجت خدا در زمین نیز باید وجود داشته باشد و معلوم است
که پس از رحلت پیامبر اکرم این منصب و مقام به اوصیای او واگذار شده است.
از
امیرمومنان علی(ع) درباره وجود شب قدر در هر سال و وجود حجت خدا و صاحب آن
شب در هر عصر روایتی است. امام جواد(ع) نقل میکند که امیرمؤمنان(ع) به
ابن عبّاس فرمود: إِنّ لَیْلَهَ الْقَدْرِ فِی کُلّ سَنَهٍ وَ إِنّهُ
یَنْزِلُ فِی تِلْکَ اللّیْلَهِ أَمْرُ السّنَهِ وَ إِنّ لِذَلِکَ
الْأَمْرِ وُلَاهًًْ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ(ص) فَقُلْتَ مَنْ هُمْ فَقَالَ
أَنَا وَ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبِی أَئِمّهٌ مُحَدّثُونَ؛ شب قدر در هر
سالی هست، در این شب امور همه سال (و تقدیرها و سرنوشتها) فرو فرستاده می
شود، پس از درگذشت پیامبر نیز این شب صاحبانی دارد. گفتم: آنان چه کسانی
هستند؟ فرمود: من و یازده فرزندم که امامان محدث هستند.(کافی، ج 1، شان انا
انزلناه؛ تفسیر قمی، ذیل آیه)
امید خواجه میری