ای مهر تو در دلها وی مهر تو بر لبها
وی شور تو در سرها وی سر تو در جانها
تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمانها
تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستانها
آن را که چنین دردی از پای دراندازد
باید که فروشوید دست از همه درمانها
سعدی
این شعرصرفاجهت مطالعه است *کپی برداری پیگیردقانونی دارد
***************************************
لباسم سبز ، نگاهم سبز ، راهم سبز 1
آسمان دل من سبز است
یاد باد ، آن شب لالۀ سبز 2
در میان لاله های سبز ، او زیبا بود 3
در نگاهش نور ، هیبت ، وقار
جَدش بود 4
من از دشت شقایقها ، باز می گردم
باغچۀ کوچک دل من
به وسعت آسمانها است
و من شبانگاهی دور
باغ گلهایم را دیدم
گلهای رنگارنگ ، همه در یک جا جمع
و گلهای نرگس را
رَسته از بند فصول
شاید زمانی می پنداشتم
باغ گلها ، دشت شقایقها
خواب یا شاید رویا است
امّا اکنون ، می دانم
باغ گلهای من ، جاودانی است
من ، لالۀ سبزم
سبزتر از تمامی لاله های سبز
من ، رسَته از بند قوانینم
من ، همره لالۀ سبز
از دشت کرب و بلا می آیم
هیبت او ، بس سنگین است
او لالۀ سبز کوچک خود را ، با خود
به آسمانها خواهد برد
لالۀ های سبز ، سَربازان اویند
بوی او را هر سال
باد با خود
به دشت خشک باورمان ، می آورد
راهم سبز ، وجودم سبز
چون که سالها ، شایدم قرنها
داغدار شقایقهایم
با من ، هر شب
از دشت نمناک غربت ، تنهائیها
لاله ها می رویند
آلاله ها در کوه
بند سپید یاس هایم
بر تارک زمین
ستارگان درخشان زمین را
به آسمانها خواهد برد
-------------------------------------------------------------------------------
سرودۀ : رویا پوراحمد گربندی
« تقدیم به سرور آزادگان و سالار شهیدان امام حسین (ع)
وپاسداران و حریم عشق و آزادی»
1 - این شعر بر اساس 2خواب سروده شده
2 - امام حسین (ع)
3 - پاسداران
4 – پیامبر اکرم
مانند کویر خشک، بی جان هستیم
دلواپس لحظههای طوفان هستیم
از اوّل شب تا سحر هر جمعه
ما منتظر امام باران هستیم
*✦*✦*✦*✦*
نه شرم و حیا، نه عار داریم از تو
امّا گِله بیشمار داریم از تو
ما منتظر تو نیستیم آقاجان
تنها همه «انتظار» داریم از تو
شورش امکان اگر طرح محیط دهر ریخت
بر دو عالم سایه بال هما دارد حسین
نیست بی عشق حسینی ذره ای در ذات دهر
در حقیقت تکیه بر ارض و سما دارد حسین
می کند هر قطره اش ایجاد گلزار شهید
دست همت بر سر شاه و گدا دارد حسین
ای طبیعت مردگان غوغای محشر بر کنید
چون به خاک قربتش آب شفا دارد حسین
جنس مردان خدا را از شهادت باک نیست
در کف پای جنون رنگ حنا دارد حسین
خیمه هل من معین را لشکر امداد کو؟
تا قیامت برکف بانگ رسا دارد حسین
عالم از اوغوطه در طوفان خون خواهد زدن
ای طبیعت مردگان غوغای محشر بر کنید
چون به خاک قربتش آب شفا دارد حسین
جنس مردان خدا را از شهادت باک نیست
در کف پای جنون رنگ حنا دارد حسین
خیمه هل من معین را لشکر امداد کو؟
تا قیامت برکف بانگ رسا دارد حسین
عالم از اوغوطه در طوفان خون خواهد زدن
بحر اگر توفد به وسع دیده جا دارد حسین
سیر این وادی نما در خویشتن گر عارفی
خویشتن هم زانکه شوق کربلا دارد حسین
"احمد" از خُمخانه شاه شهیدان مست شد
بی دلان عشق را زیرا هوا دارد حسین
مژده ای دل که دگر سوم شعبان آمد
پیک شادی ز بر حضرت جانان آمد
مژده ای دل که برای دل غمدیده ما
هدهد خوش خبر از نزد سلیمان آمد
خیز ای دل تو بیارای کنون بزم طرب
که دگر موسم اندوه به پایان آمد
مطربا نغمه نو ساز کن و پای بکوب
که به ما مژده وصل شه خوبان آمد
ساقیا باده بده خود بنما سرمستم
زان میای کو به تن خسته ما جان آمد
ظلمت و تیرگی شام الم رفت کنون
روز شادی شد و خورشید فروزان آمد
غنچهی دهر در این روز بخندید دگر
که به بستان علی نوگل خندان آمد
عطر پاشید به بستان که همه عطرآگین
سمن و یاسمن و سنبل و ریحان آمد
بلبل از لب به ترنم بگشاید نه عجب
که به گلذار نبی بلبل خوش خوان آمد
گوهری از صدف بحر کرم گشت عیان
که به توصیف رخش لولو مرجان آمد
که به توصیف رخش لولو مرجان آمد
نور حق جلوه به برج شرف زهرا کرد
بین به این نور که این گونه درخشان آمد
وه چه روزی است مبارک ز قدوم شه دین
موسم مغفرت و رحمت یزدان آمد
روز فرخنده میلاد حسین ابن علی(ع)
مژدهی خامُشی آتش نیران آمد
باعث کون و مکان منشاء ایجاد حسین
که وجودش به جهان مفخر انسان آمد
مظهر ذات خدا سبط رسول دو سرا
نور چشمان علی آن شه مردان آمد
حیف و صد حیف که در واقعه کرب و بلا
بر تن خسته او ظلم فراوان آمد
بر سر عهد و وفا در ره معشوق نگر
خود فدا کرد که سالار شهید آن آمد
ای غلامان اگرت بار گنه سنگین شد
غم مخور چونکه حسین شافع عصیان آمد
گر مرد رهی ز رهروان باش
در پرده سر خون نهان باش
بنگر که چگونه ره سپردند
گر مرد رهی تو آن چنان باش
خواهی که وصال دوست یابی
با دیده درآی و بی زبان باش
از بند نصیب خویش برخیز
دربند نصیب دیگران باش
در کوی قلندری چو سیمرغ
میباش به نام و بی نشان باش
بگذر تو ازین جهان فانی
زنده به حیات جاودان باش
منگر تو به دیده تصرف
بیرون ز دو کون این و آن باش
عطار ز مدعی بپرهیز
رو گوشهنشین و در میان باش
هنگامی که به تشییع جنازه مردهای میرویم، بدانیم که روح مرده اطراف ما در حرکت است
و قدم به قدم با ما تا قبرستان میآید ولی ما او را نمیبینیم و جملاتی را میگوید که ما
نمیشنویم:
رسول خدا (ص) میفرمایند:
وقتی که مرده را در تابوت حمل می کنند، روحش اطراف تابوت به پرواز در می آید و
پیوسته ندا می دهد:
ای اهل من! ای فرزندان من!
دنیا با شما بازی نکند همان قسمی که با من بازی کرد؛ مال دنیا را از طریق حلال و غیر
حلال جمعآوری کردم و سپس همه را برای غیر خود گذاردم، پس عیش و راحتی و
گوارائی آن مال برای دیگران است و عواقب حساب و تبعات آن برای من؛ پس بترسید
و حذر کنید از مثل آن چیزی که بر من وارد شد.
بحارالانوار ج ۶ ص ۱۶۱
یونس میگوید: از امام صادق (ع) راجع به شخصی را که به دار آویختهاند سؤال کردم
که آیا او را هم عذاب قبر می دهند؟
حضرت فرمود: آری خداوند عزّ وجلّ به هوا امر می کند که او را در فشار خود بگیرد.
و در روایت دیگر امام صادق (ع) گفتند که:خداوند زمین و هوا یکی است، خداوند به هوا
وحی می کند که او را در فشار بگیرد، و هوا چنان او را در فشار قرار می دهد که از فشار
قبر سختتر باشد.
فروع کافی ج ۳ ص ۲۴۱