علت پیدایش شب یلدا
چو خورشید زرین سپر برگرفت | شب تیره رو دست بر سر گرفت | |
بینداخت پیراهن مشک رنگ | چو یاقوت شد چهر گیتی به رنگ | |
* * * | ||
چو خورشید تابان برآورد پر | سیه زاغ پران فرو برد سر | |
* * * | ||
سپیده چو برزد سر از کوه بر | پدید آمد آن زر درخشان سپر | |
* * * | ||
چو پیراهن شب بدرید روز | پدید آمد آن شمع گیتی فروز | |
* * * | ||
بینداخت آن چادر لازورد | بگسترد بر دشت یاقوت زرد | |
* * * | ||
چو خورشید فردا برآرد درفش | درفشان کند روی چرخ بنفش | |
* * * | ||
چو افکند خود سوی بالا کمند | زبانه برآمد ز چرخ بلند | |
* * * | ||
چو خورشید گشت از جهان ناپدید | شب تیره بر دشت لشکر کشید | |
* * * | ||
چو خورشید از چرخ گردنده سر | برآورد بر سان زرین سپر | |
* * * | ||
چو خورشید تابنده بنموپشت | هوا شد سیاه و زمین شد درشت | |
* * * | ||
چو خورشید رخشنده بگشاد راز | به شادی برآمد شب دیرباز | |
* * * | ||
به شبگیر خورشید خنجر کشید | شب تیره از بیم شد ناپدید | |
* * * | ||
ز دریای جوشان چو خور بردمید | شد آن چادر قیرگون ناپدید | |
* * * | ||
چو خورشید بر گنبد لاژورد | سرا پردهای زد ز دیبای زرد | |
* * * | ||
چو تاج خور روشن آمد پدید | سپیده ز خم کمان بردمید | |
* * * | ||
چو از کوه بفروخت گیتی فروز | دو زلف شب تیره بگرفت روز | |
* * * | ||
از آن چادر تیر بیرون کشید | به دندان، لب ماه در خون کنید |
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
تاثیرفرهنگ عاشورایی در ادبیات
مقدمه
خلقت انسان بیهوده وبی برنامه صورت نگرفت بلکه دارای یک هدف متعالی بود . خداوند براساس آن اهداف حکیمانه به آدم ابوالبشر وبه تبع او سایر انسانها موجودیت بخشید . آنچنان این خلقت بشر باعظمت بود که خداوند حکیم به خود آفرین گفت :فتبارک الله احسن الخالقین(1).
انسان موجودیست که دارای ابعاد مختلف و قوای متعدده ایست که خداوند در نهان اوقرارداده است. آن نیروهایی که اگر انسان بر اساس عقلانیت وطبق موازین الهی در مسیر زندگی خویش بکار بندد قطعا از همه موجودات برتراست .او از سوی دشمن درون خویش یعنی نفس اماره در معرض خطرات سهمگین است همچنانکه شیطان برون هم قسم یاد کرده است که همه بندگان خداوند سبحان را گمراه کند واین حرکت گمراه کننده شیطانی همراه باشیطان درون تحقق پیدا خواهد کرد. البته شیطان هیچ وقت بندگان مخلص الهی رانمی تواند گمراه کند .
آری انسان باداشتن قوای سه گانه غضبیه شهویه ووهمیه نیازمند به راهنما وراهبر درون وبیرون است بنابراین خداوند حکیم انسانها رابدون راهنما رها نکرده است .
علاوه بر رسول باطنی که همان عقل پاک فطریست حجت ظاهری یعنی انبیاء را برای هدایت بشریت فرستاده است تاازاین راه مسیر کمال وقله های سعادت را که مرضی ذات باری تعالی است بپیماید .البته راه پر فرازونشیبی است ومخاطرات زیادی را به دنبال دارد.
بعد از آخرین پیامبر خدا حضرت محمدبن عبدالله صلی الله علیه وآله این هدایتگری وروشنگری به امر الهی بر عهده اوصیاء ایشان که اولین آن حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام وآخرینشان حضرت حجه ابن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف قرارگرفت.البته نه به عنوان پیامبر بلکه مقام ولایت وامامت جامعه بشری را برعهده دارند.
در سلسله این امامان پاک امام حسین علیه السلام بیشتر در روح وجان انسان های حق پرست مخصوصا شیعیان جلوه گری می کند هرچند که سایر ائمه معصومین علیهم السلام هم دارای شان ومنزلت والایی هستند اما سیدالشهداء حسین بن علی علیه السلام به خاطر ایثار واز خود گذشتگی خویش وفداکردن فرزندانش در راه خدا واحیای اسلام ناب محمدی با خون سرخ خویش وخلق حماسه بی نظیر وبی بدیل عاشورا دارای جایگاه ویزه ای در نزد خداوند سبحان وپیروانش می باشد البته به موارد ایثار آن حضرت "به اسارت رفتن اهل بیت مظلومش” هم قابل ذکر است.
در کجای عالم هستی چنین نهضت حسینی وحماسه ای را سراغ دارید ؟
انسان با وجدان وقتی صفحات این حماسه فرهنگ ساز را ورق زده ومطالعه می کند علاوه بر اینکه غم واندوه بزرگی از این مصیبت عظمی بر دلش مستولی می شود امایک آگاهی بخشی وبصیرت افزایی هم درتاروپود اووسایرآزادیخواهان وشیعیان واقعی ودر اجتماع بشری ایجاد می شود.
شخصیت و حماسه عاشورایی امام حسین علیه السلام در تمام اعصار در ابعاد حکومتی سیاسی اجتماعی تربیتی اخلاقی و....تاثیر شگرفی گذاشت. یکی از این تاثیرات در ادبیات اسلامی خصوصا ادبیات فارسی است که نویسندگان با نثرهای زیبا وشعرا با اشعار شیوا وپرمحتوای خویش حماسه فرهنگ ساز حسینی رابه زیور نگارش درآوردند واینک ما در این مجال ودر ایام ماه محرم ماه حزن وماتم عزای سید الشهداء به اختصاروبه صورت سریالی به بررسی تاثیر قیام امام حسین در ادبیات فارسی ونیز ادبیات عرب می پردازیم وان شاء الله درآینده به تفصیل درمجموعه یک کتاب این موضوع رابه نگارش در خواهیم آورد.
امید است که خداوند سبحان ما رادر نگارش آن یاری رساند ه تا این کمترین بنده ناچیزخدا وپیرو مذهب حقه اثنی عشری بتواند موضوع بحث را با توکل به خداوالطاف وعنایات سیدالشهداء به انتهاء رسانده تادر معرض استفاده مفید علاقه مندان قرار بگیرد.
حماسه حسینی مبدا رستاخیزدر ادبیات
تاریخ از آغاز تاکنون ,وقایع وصحنه های حماسی زیادی به خود دیده است وهر کدام دارای جایگاه خاصی در تاریخ دارد واندیشمندان ونویسندگان وسایر اهل هنر وادبیات پیرامون آن کتابها نوشتند شعرها سرودنداماهیچکدام به عظمت حماسه وقیام الهی فرزند پیامبر یعنی امام حسین علیه السلام نمی رسد،تاریخ وتاریخ دانان باانصاف اگر تمام حماسه ها وقیامها را پیش روی جامعه بشری عرضه کنندبه اینجا خواهند رسید که جز حسین بن علی(ع) کمتر شخصیتی را سراغ دارند که اینچنین شعر و نثر، مدح و رثا در شأن او گفته باشند.
شاعران در هر عصر و زمانی و به هر لحن و زبانی او را ستودهاند و اشعار زیادی در وصف او سرودهاند؛ چه اینکه «واقعة عاشورای حسینی، مهمترین واقعهای بود که در دگرگونی ادب و شعر فارسی و عربی تأثیری شگرف از خود باقی گذاشت که میتوان آن را مبدأ رستاخیزی در ادبیات درخشان ایران و آنیران (غیر ایرانیان) دانست. شرح جزئیات این ایستادگی در راه حقیقت که انسان را بالاتر از فرشتگان و نزدیکتر به روح وحدانیت الهی قرار میدهد، نه تنها در صدها کتاب و مقتل بیان شده است، بلکه در زندهترین و جاودانترین اشعار فارسی ما در آمده است...» (2)
غنی ترین ذخیره فکری شیعه
ادبیات عاشورایی، از غنی ترین و حماسی ترین ذخایر فکری و عاطفی شیعی است و برخی از شاعران نیز شهرت خویش را مدیون همین ذخیره فکری عاطفی شیعی هستند . از سوی دیگر شاعران شیعی پرداختن به واقعه عاشورا را بر خود واجب می دانند و شاید یکی از علل اصلی بیشمار بودن سرودههای شعرا در مدح و رثای امام حسین(ع) ترغیب و تشویق ائمة معصومین(ع) بر این کار باشد.آن بزرگواران شعرا را تشویق به سرایش درباره ی مظلومیت واهداف عالیه ی قیام امام حسین علیه السلام می نمودند لذا احادیث و روایات زیادی در کتب روایی، در این موضوع آمده است...... راویان شیعی نمونه های زیادی از این سفارشات و روایات حضرات معصومین علیهم السلام را در این مهم نقل کرده اند:
الف) امام صادق(ع) فرمودهاند:
« ما من احد قال فی الحسین شعراً فبکی و ابکی به الا اوجب الله تعالی له الجنه و غفرله » یعنی؛ هیچ کس نیست که درباره امام حسین (ع) شعری بگوید و بگرید و بگریاند، مگر آنکه خداوند جل جلاله بهشت را بر او واجب کند و او را بیامرزد. (3)
ب) همچنین در مقام و ارزش شاعر اهلبیت چنین آمده است:
«امام صادق(ع) فرمودهاند: در [شأن و فضیلت] ما، بیت شعری گفته نمیشود، مگر آنکه مؤیّد به تأیید [الهی] و روح القدس باشد» (4)
شعرورثاء عامل ماندگاری نهضت حسینی
" علت چرایی حضور " قیام عاشورا " در ادبیات فارسی و خصوصا شعر فارسی و پرداخت نزدیک به هزار ساله به آن در شعر فارسی تحت عنوان " مراثی " مشخص است. تاریخ رثا در ادب تازی، کهن و در ادب فارسی کهنتر میباشد. قدیمترین مراثی استادانه را در پارسی دری، از استاد شاعران، ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی (م. ۳۲۹) میشناسیم که در رثای ابوالحسن مرادی و استاد شهید بلخی (م. ۳۲۵) سروده است. در این گلزار حسینی و گلستان سیدالشهداء(ع)، شعرا با نامها و تخلصهای گوناگون قدم نهادهاند و قلم زدهاند. این گونه شیوه ادبی در ادبیات معاصر نیز تحت عنوان مشخص ادبیات عاشورایی و شعر عاشورایی تقسیم مطلق میشود. امروزه در گوشه وکنار ایران وسایر جوامع علاقه مند به مکتب اهل بیت علیهم السلام مشاهده می شود که شاعران دلسوخته با اشعاری زیبا در باره ی نهضت حسینی شعر ومرثیه می سرایند.
ورود حماسه ی کربلا به حیطه شعر، یقینا یکی از عوامل ماندگاری نهضت عاشوراست. چرا که حضور پر رنگ شعر در روایت ماجرا و قالب نافذ مرثیه در سوگواری وبزرگداشت ماجرا از سویی پیوند دهنده ی میان عواطف و دلهای سوخته و حقیقت ماجرای ظهر عاشوراست و از سوی دیگر باعث غنا و اعتلای اشعار و مراثی است.... آن مراثی که آمیخته بامحتوای حماسی وشورانگیز ی باشد که در مردم آگاهی وروشنگری نسبت به علت پیدایش وحدوث قیام امام حسین ایجاد نماید.اشعار عاشورایی در زما نهای مختلف وقتی همراه با مضامین معرفتی وانقلابی بود یک تحول اجتمایی وسیاسی در پیرامون مردم ایجاد نموده است.......
دیگر آنکه شعر و ادبیات هر قوم با هر مکتب و آیین، آیینه افکار و باورها و گرایش های آن است. «شعر شیعی» نیز که نماد تفکر و اعتقادات و فرهنگ مکتبی شیعه می باشد - در آیینه ادبیات آیینی شاعران ولایی شیعی متجلی است. از آنجا که «غدیر و عاشورا» از نمادهای تشیع است، چندان هم گزافه نیست اگر «شعر غدیر و عاشورا» را با «شعر شیعی» هم خانواده و همسو به شمار آوریم.
اقسام اشعار عاشورائی
مراثی و اشعار عاشورایی عموما به دودسته مشخص قابل تقسیم هستند:
دسته اول: با پرداختن به جنبه تاریخی ؛ روحی و عاطفی ماجرا با سرایش سوزناک ترین مراثی ظهر عاشورا، عواطف خویش را مصروف سوگواره نگاری و مقتل نگاری منظوم کرده اند و خواننده را با دریای مواجی از عواطف غلیان کرده و داغدار و مصیبت زده باقی میگذارند که اینگونه مراثی بیشتر و نه صد در صد در میان اشعار متقدمین شایع تر است که البته استثنائاتی هم دارند.
دسته دوم: گروهی هستند که اجتماعی تر و حماسی تر عمل می کنند و حتی با نگاهی منتقدانه به نقد نگاه صرفا سوگوارانه و گریه آمیز به واقعه می پردازند.اینها یقینا با در نظر گرفتن مظلومیت حضرت امام حسین علیهم السلام ماجرا را بیشتر از زاویه ظلم ستیزی , حرکت مصلحانه و انقلابی حضرت و در نهایت عاقبت کار می نگرند.
این زاویه که بیشتر در میان شعرای متاخر دیده می شود تمام تلاش خود را مبذول می دارند تا شعر خود را با اهرم واقعه کربلا تبدیل کنند به مانیفستی برای حرکتهای انقلابی و ظلم ستیزی، چراکه شاعر از همین منظر است که به واقعه می نگرد.
در نگاه دسته دوم شعر عاشورایی در واقع تبدیل میشود به عنوان موتور محرکی برای مبارزه و قد علم کردن در برابر هر ظالمی و دفاع از هر مظلومی و به غلیان کشیدن حس ایثار و دفاع از حقیقت و روحیه مبارزه و حتی نقد یاران نیمه راه.مثلا به این نمونه دقت کنید :
ما در ره عشق نقض پیمان نکنیم
گر جان طلبد دریغ از جان نکنیم
دنیا اگر از یزید لبریز شود
ما پشت به سالار شهیدان نکنیم(5)
علت تاخیردر ثبت وقایع عاشورادر شعر فارسی
متأسفانه شاعران ایرانی در ثبت وقایع عاشورا خیلی دیر شروع کردند. موضوع نهضت عاشورا در دورانی که مردم در مسجدهای بغداد می نشستند و شب ها برای سیدالشهداء عزاداری می کردند تا سده پنجم این واقعه در اشعار شاعران ایرانی بازتابی ندارد.
ظاهراً شاید علتش این بود که حکومت های دست نشانده به مردم فشار می آوردند و مردم هم به دلیل ترس از ثبت و ضبط این حوادث و یا نوشتن شعر درباره قیام امام حسین، پرهیز می کردند.
احمد شوقی شاعر عرب در منظومه لیلی و مجنون در پاسخ کسی که از او می پرسد، چرا هر وقت از امام حسین می پرسم خاموش می شوی؟، می گوید: "حسین را دوست دارم اما دلم با اوست و زبانم علیه او." و بعد ادامه می دهد که من زبانم را از مدح حسین(ع) بازداشتم که مبادا بنی امیه آن را ببرند. این عوامل باعث شد که شاعران ما در قرون اولیه اسلام و بعد از قیام ساکت بمانند. اما در ادبیات عرب وضع فرق می کرد. مثلاً در دوره حکومت آل بویه در بغداد که آل بویه ایرانی و در آنجا مسلط بودند اما شاعران عرب واقعه عاشورا را خیلی خوب در اشعارشان آوردند.
از زمانی که "الجایتو" این چهره ناشناخته تشیع، مذهب شیعه را رسمیت بخشید، شاعران شروع به سرودن اشعار کردند و انصافاً هم گذشته را جبران کردند و این جریان تا امروز ادامه دارد اگرچه فراز و فرودها و ضعف و قوت هایی هم داشته است.
زمان حضور قیام حسینی در ادبیات فارسی
"قیام امام حسین(ع) از اواسط قرن سوم در ادبیات فارسی وارد شد. البته اوائل به صورت جدی نبود، بلکه در قالب تمثیل ها و استنادها اشاراتی به شهادت امام حسین(ع) و شهدای کربلا داشتند. یکی دو قرن بعد در حدود قرن پنج و شش هجری «سنایی» به طور خاص جزو شعرایی بود که به شهادت امام حسین(ع) اشاره مستقیم کرد. پس از قرن پنجم یعنی در زمان «ناصر خسرو» اشاراتی به عاشورا وامام حسین (ع) شده است اما به طور کامل و جزئی نگر از دوره تیموریان به بعد به این مسئله پرداخته شده، در دوره صفویه به خاطر مذهب رسمی تشیع و تغییر نظام حکومتی و گسترش تفکر شیعی در ایران، گرایش شاعران به عاشورا دیده و ثبت شده است.(6)
«ابن حسام» از چهره هایی است که در باب پرداختن به موضوع عاشورا پیش از عهده صفویه شاخص است . او شاعری است که بیشتر آثارش مربوط به وقایع عاشورا است. پس از او شاعران فراوانی ظهور کردند تا جایی که در دوره قاجاریه و بعد از آن ها دفتر شعر در خصوص مسئله عاشورا تدوین شد.
فاکتور اصلی شعر آیینی
از روزی که پیکر مقدس آن امام در خاک کربلا جای گرفت و قافله عشق در مسیر تاریخ به حرکت درآمد، نام امام حسین(ع) شعار انقلاب برعلیه ظلم و ستم گردید و شعرای بزرگی در این عرصه ظهور کردند که از همه مشهورتر در عرب کمیت اسدی، دعبل خزاعی، ابوفراس حمدانی ... هستند این بزرگان موجبات زبونی و ویرانی دستگاه جور و خلافت ناحق بنی امیه و بنی عباس را به لرزه درآوردند و آثاری ماندگار در تاریخ ادبیات عرب به جای گذاشتند..... آری حضور حضرت امام حسین(ع) و قیام عاشورا به عنوان یکی از فاکتورهای اصلی شعر آئینی و مذهبی و شیعی فارسی و عربی دارای پیشینه ی طولانی ست وشاعران بسیاری از هر دو زبان , شعر شیعی و مشخصا شعر عاشورایی دارند که برخی از ایشان در زبان عربی عبارتند از :
دعبل خزایی ؛ که حضرت امام رضا علیه آلاف التحیه و الثناء او را سفارش و فرمان به سرایش شعر برای حضرت امام حسین سلام الله علیه فرمود.مثلادرجائی حضرت رضاعلیه السلام به دعبل می فرمایند :
" یـا دِعـْبـِلُ! اِرثِ الحـسـیـن (ع) فـَاَنـْتَ نـاصـِرُنـا و مـا دِ حـُنا ما دُمْتَ حَیّاً، فَلا تُقَصِّر عَنْ نَصْرنا مَا اسْتَطَعْتَ .(7)
یعنی ای دعبل ! برای حسین بن علی مرثیه بگو، چرا که تو تا زنده ای، یاور ما و ستایشگر مایی. پس از یاری ما کوتاهی نکن.
علی یزدی
................
پایان قسمت اول
منابع
1- المومنون/14
2- رهنما، ۱۳۷۶، ج۱، ص ز.
3- رجال شیخ طوسی-ص289. بحارالانوار-علامه مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۴۴، ص۲۸۹.
4- مجلسی، همان، ج۷۶، ص۲۹۱.
5- شعر از شاعر بزرگوارمرحوم سید حسن حسینی می باشد.
6- حماسه حسینی در ادبیات فارسی "گفتگو با عبدالجبار کاکایی"نشریه خراسان 27/12/1380
7-کتاب جامع الاحادیث الشیعه"ج12"ص 567.