اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

" آسمان و زمین در سوگ حسین ( ع) همیشه گریان است " :

به آسمان که می نگرم خون در آن می بینم  یک سئوال برایم پیش آمد ؟

 آیا آسمان همیشه این گونه است ؟

به زمین هم که می نگرم همه چیز در حال گداختن است ، آیا این هم طبیعی است ؟

به پرندگان که می نگرم در دیده ی آن ها اشک می بینم ، مگر پرندگان هم می گریند؟

باورکردنی نیست در پشت تخته سنگی درخشش چیزی را دیدم گل بود .

پروردگار من ! از چشمان همچو خورشیدش خون می چکد . مگر این جا چه خبر است ؟

دیدگانم را که به دور بر می چرخانم گرد وغباری عظیم دیدم انگار که میدان جنگ باشد با

 پاهای لرزان و قلبی تهی شده از ترس گام برمی دارم تا شاید دلیل خون بودن آسمان ،

گریستن پرندگان و چکیدن خون از مروارید گل را بفهم و فهمیدم دلیل این گریستن و

 خون چکیدن را دیدم آن چه را که شاید نباید می دیدم .  

ابوالفضل ( ع) دید شکستن و گریستن امام حسین ( ع) اسطوره ی بی همتای زندگی اش ،

آسمان به رنگ خون فریاد زد ، باران شروع به باریدن کرد آن قدر وحشیانه تازیانه به زمین

 می کوبید که گویی تمام این تقصیر اوست و زمین چه سخاوتمندانه لب فروبسته بود گویی

که او هم خود را مقصر می دانست یا شاید شرمسار بود که چگونه افرادی بدذات از او

ساخته شده اند از اویی که پاک بود .

(( فاطمه احمدزاده ، دوم علوم تجربی ، دبیرستان شیخ الاسلام ))

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد