اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

چشم برزخی چیست؟

انسان در طی مسیر بندگی و جدا شدن از مرزهای عدمی جهان طبیعت به تجرد روحانی

 می رسدو آن چه فرشتگان می داند را خواهد دانست و آنچه مقدور آنان است، مقدور

 او نیز خواهد شد.


واضح تر این که نفس انسان با فرشته یک وجه شباهت دارد و یک وجه
امتیاز.

 وجه شباهت او این که نفس در جوهر و ذات خویش مانند آنان است؛ یعنی نفس انسان

 از سنخ فرشتگان است .

 

مجرد از ماده و روحانی. اما فرق او با فرشتگان این است که فرشتگان غیر از ذات مجرد

از ماده، افعال مجرد از ماده دارند؛ یعنی هیچ ابزار مادی در فعالیت آنان لازم نیست، نه

گوشی برای شنیدن می خواهند و نه زبانی برای القای مطلب و نه چشمی برای دیدن و.... .

 

اما انسان چون در عالم خاک آفریده شده است، و آن نفس مجرد در ابزار مادی تنیده شده،

همان روح است که می شنود و می بیند و...، اما به کمک ابزار مادی گوش و چشم و...؛ و

از این روست که سطح معلومات و مقدوراتش محدود و متناسب با همین ابزار مادی شده است.

 

اگر خللی به چشمش افتاد از دیدن محروم می شود، و اگر گوش سالم نداشت نمی شنود و هکذا...

 

این ادامه دارد تا نفس از این دنیا رخت بربندد و به طور کامل تعلقش را از ماده قطع کند.


با توجه به این مقدمه که در حکمت و فلسفه، و همچنین دین ثابت شده
است به سراغ مردان خدا

 می رویم.

آنان کسانی هستند که با تربیت و تهذیب دینی و ریاضت شرعی، در همین دنیا روح مجرد خویش را

 از لجام مادی اش آزاد کرده اند و به وادی فرشتگان رهنمون شده اند .

 

چنانچه امام علی(ع) درباره انسان عفیف ـ که درباره همه اقسام شهوات و اشتهاهایش عفت دارد ـ

فرمودند: «کاد العفیف أن یکون ملکاً من الملائکة" یعنی نزدیک است انسان عفیف فرشته ای از

 فرشتگان  الهی گردد.(نهج البلاغه ـ حکمت ها)


در این صورت اولیای خدا، به طور طبیعی هر چه فرشتگان می دانند را
خواهد دانست؛ مثلا چنانچه

رقیب و عتید عین عمل انسان را ثبت و ضبط می کنند ـ که کیفیت آن اصلاً برای ما معلوم نیست ـ

انسان عرشی نیز به همان مقام بارمی یابد، و این سنت تکوینی خداوند است.

 

چنانچه "ستارالعیوب" بودن خدا مانع از ثبت عمل توسط رقیب و عتید نیست، مانع از فهم این

 انسانهای برتر هم نمی باشد. البته آنان مظهر اسماء الهی هستند، و همانا خود مظهر "ستارالعیوب"ی خداوند هستند.

دانستن آنان هرگز موجب آبرو ریزی بنده نزد دیگران نمی شود، بلکه از این دید خود جهت تربیت

 بنده استفاده می کنند.

 

برای نمونه چنین انسان وارسته ای وقتی نمود یک گناه را عیناً در سیمای کسی دید از سر رحمت و

شفقت در گوش او تذکری می دهد تا به اصلاح او کمک شود، نه این که عیب او را جار زند تا

آبرویش  برود.

 

پس فهم او کمک کار بنده است نه به ضرر او. به علاوه که به فرموده بزرگی، این برگزیدگان دائم

 از خدا می خواهند عیوب مردم را از آن ها مستور دارد.

(ر.ک. به توصیه ها پرسش و پاسخ ها از محضر آیت الله جوادی آملی، ص46).


منبع:تبیان

نظرات 1 + ارسال نظر
فخریه فخرالدین جمعه 24 اردیبهشت 1395 ساعت 08:53



چه نکاتی جالبی

انجام وظیفه است خواهر خوبم

خوشحالم

از این که مطالب وبلاگ مورد استفاده خواهر و برادران خوب مان قرار می گیرد .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد