اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

" عجایب جنگ 33 روزه لبنان ( 5 ) "

این هم هست ...

امدادهای غیبی به حزب الله

رییس شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت(ع) که با سفربه لبنان ودیدار با سیدحسن نصرالله

پیام تبریک این مجمع را به دبیر کل حزب الله لبنان ابلاغ کرده است امشب گزارشی ازاین سفر

ارائه کرد.

آیت الله مصباح یزدی در این گزارش مواردی ازامدادهای غیبی که در جنگ 33 روزه به کمک

نیروهای مقاومت اسلامی آمده بود را نیز برای حضار بیان نمود.
http://www.tebyan.net/Image/Big/1385/09/14814313056542524414716411716613976123170.jpg

ایشان با تأکید بر اینکه برخی از پیروزی­های حزب الله عظیم تر ازمعجزات صدر اسلام بوده

به موارد زیر اشاره کرد که در دیدار با سید حسن نصرالله بلاواسطه از خود وی شنیده است:


دوربین دید در شب!

دشمن در این جنگ دو برگ برنده داشت. یکی اینکه مجهز به دوربین مادون قرمز بود و در

شب به راحتی ما را هدف قرار می داد اما ما در شب هیچ دیدی نسبت به آنها نداشتیم

ودومین ترفند بزرگ آنها گسترش جبهه مبارزه با استفاده از هلی برن و تخلیه نیروهای

مجهز در پشت خط بود.


فرمانده یکی از قرارگاه­های مهم ما که کاملا مورد اعتماد و وثوق من است برای من

تعریف کرد: شبی که از این جنگ گسترده و حربه اسرائیلی ها خسته شده بودم و

دشمن هم با استفاده از هلی کوپتر در حال پیاده کردن نیرو در خط مقدم بود و به

علت در اختیار نداشتن وسایل دید در شب کاری از دست ما برنمی­آمد، از شدت

خستگی به خواب رفتم. در خواب حضرت زینب(س) را دیدم و از اوضاع نزد ایشان

گله کردم.

ایشان با اشاره بنده را متوجه قسمتی کردند که خانمی ایستاده بود. من به آن

سمت رفتم و حضرت زهرا(س) را مشاهده و درد دل های خود را به او عرض کردم.

حضرت فرمودند: ما به فکر شما هستیم و برای شما دعا می کنیم .

من اصرار کردم و وضع وخیم جبهه را که به خاطر هلی کوپترهای اسراییلی ها به

وجود آمده بود یادآور شدم .حضرت مرا به صبوری دعوت کردند. اما من همچنان اصرار

کردم! حضرت که اصرار مرا مشاهده کردند با دست خود اشاره ای کردند و سپس

فرمودند: برو تمام شد.

من درهمین حین از خواب بیدارشدم و به خاطر سماجتی که کرده بودم ناراحت و

پشیمان بودم . معمولا اخبار خط مقدم جبهه با تاخیر پانزده دقیقه ای به قرارگاه پ

می رسید. بعد از حدود پانزده دقیقه از لحظه خواب من ، به من اطلاع دادند که یک

هلی کوپتر اسرائیلی با عده ای از افراد زبده سقوط کرده ومن متوجه شدم در

همان لحظه­ی اشارٍه حضرت، این حادثه برای هلی کوپتر اسراییلی اتفاق افتاده

و همین سقوط باعث ترس شدید دشمن و عقب نشینی آنها گردیده است.

جالب اینکه دشمن صهیونیست، پس از این حادثه تصور می­کرد که حزب الله از ابزار

پیشرفته­ی دید در شب بهره­مند است.
http://www.tebyan.net/Image/Big/1385/09/166617522214626252137472276425113722321054.jpg

ادامه آتش، بدون مهمات!

در یکی ازجبهه ها که مهمات بخشی از نیروهایمان تمام شده بود دستورعقب نشینی

را صادر کردیم . این نیروها در کنار رودخانه ای بودند که اسراییل می خواست تا ساحل

آن پیشروی کند وآن را مرز خود قرار دهد .این رزمندگان با گروهی که پشت رودخانه

بودند تماس می گیرند که ما درشرف سقوط هستیم و تقاضای کمک می کنند.

آنها هم پاسخ می دهند که امیدی به ما نداشته باشید چون ما هم مهمات نداریم.

در همین اثناء می بینند آتشی بر سر اسراییلی ها فرود آمد. نیروهای خط مقدم هم

تماس گرفته بودند که خوب جایی را زدید همین جا را بزنید!


آتش ادامه پیدا می کند وبراثرشدت حجم آن، اسراییلی ها موفق به پیشروی نمی شوند

و فرار می کنند.

بعد از فرار آنها، نیروهای جلو از نیروهای پشت رودخانه تشکر می کنند ولی آنها هم

پاسخ می دهند ما که گفتیم: سلاح ومهماتی نداریم و آن آتش هم کار ما نبود! و بالاخره

هم معلوم نمی شود که چه کسی این آتش را بر سردشمن ریخته بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد