اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

غرور و خودبینی، عامل دخول در جهنم


 

عکس پروفایل طبیعت تابستانی - عکس نودی

 

روزی حضرت عیسی(ع) از صحرایی می‌گذشت. در راه به عبادتگاهی رسید که عابدی در آنجا زندگی می‌کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد. در این هنگام جوانی که به کارهای زشت و ناروا مشهور بود از آنجا گذشت. وقتی چشمش به حضرت عیسی(ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن بازماند و همانجا ایستاد و گفت: خدایا من از کردار زشت خویش شرمنده‌ام.

اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنشم کند،‌ چه کنم؟ خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر!
مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناهکار محشور مکن.


در این هنگام خدای متعال به پیامبرش وحی فرمود که به این عابد بگو: ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمی‌کنیم، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانی، اهل بهشت است و تو به‌دلیل غرور و خودبینی، اهل دوزخ هستی. (1)

____________

1- کیمیای سعادت، محمد غزالی، ج 1، ص 105

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد