نبی مکرم اسلام حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ در سن چهل سالگی به رسالت مبعوث شدند. اکثر منابع تاریخی محل بعثت آن حضرت را غار حراء ذکر کردهاند که در اینجا به برخی از آن منابع اشاره میکنیم:
طبری مینویسد: «از عبدالله بن زبیر روایت کردهاند که پیامبر هر سال یک ماه در حراء به عبادت مىنشست... چون آن هنگام رسید که خدا مىخواست او را به پیامبری گرامى کند و این به ماه رمضان بود، پیامبر سوى حراء رفت و چون شب وحى رسید، جبریل نازل شد، پیامبر گوید: جبرئیل آمد و صفحهاى از دیبا به دست داشت که در آن نوشته بود و گفت: «بخوان» گفتم: «چه بخوانم؟» جبریل مرا چنان فشرد که پنداشتم مرگ است، آنگاه گفت: بخوان، گفتم: چه بخوانم؟ و این را گفتم که باز مرا فشرد و گفت: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّک الَّذِی خَلَقَ...(1)
ابن هشام نیز آورده است: «رسول خدا ـ ص ـ را رسم چنان بود که هر سال یک ماه در غار کوه حراء معتکف میشد...
در این یک ماه آن حضرت مجاورت کوه حراء را اختیار میکرد و مستمندان و مساکینى که در آنجا به نزدش می رفتند اطعام می فرمود، و چون آن یک ماه به پایان میرسید به شهر مکه باز می گشت و نخست به کنار کعبه می رفت و هفت بار یا بیشتر به دور آن طواف میکرد، سپس به خانه خویش می رفت. تا سالى که حضرت در آن سال به رسالت مبعوث شد؛ طبق معمول همه ساله ماه رمضان بود که براى اعتکاف و عبادت با اهل خانه خود به سوى حراء کوچ کرد و همچنان تا آن شبى که خداى تعالى او را به رسالت گرامى داشت به عبادت مشغول بود، در آن شب جبرئیل بر او نازل شد، در اینجا خود رسول خدا دنباله داستان را چنین نقل میفرماید: هنگامى که من خوابیده بودم دیدم جبرئیل پارچهای از دیبا که در آن کتابى (و یا نامهاى) بود به نزد من آورده گفت: بخوان! گفتم: چه بخوانم؟ جبرئیل مرا گرفت و چنان فشارى داد که پنداشتم مرگم فرا رسیده، سپس مرا رها ساخته گفت: بخوان، گفتم: چه بخوانم؟ دوباره مرا فشارى داد... (و همچنان تا سه بار) و هر بار من میگفتم: چه بخوانم که بلکه او دست از من بردارد، در این بار گفت: «بخوان به نام پروردگارت که آفرید. آدمى را از خون بسته آفرید. بخوان و پروردگارت کریمتر است، همان که به وسیله قلم بیاموخت، انسان را آنچه نمى دانست بیاموخت».(2)
رسول خدا ـ ص ـ میفرماید: «پس من این آیات را خواندم و جبرئیل رفت، من... دیدم گویا در قلبم کتابى نقش بسته، از غار بیرون آمدم تا به وسط کوه رسیدم، آوازى از بالاى سرم شنیدم که میگفت: اى محمّد، تو پیغمبر خدائى و من جبرئیلم».(3)
در این دو روایتی که از دو منبع اصیل تاریخ صدر اسلام نقل شد، محل بعثت، غار حراء معرفی شده است. ابن سعد نیز در الطبقات الکبری به نقل از عایشه محل بعثت پیامبر را غار حراء ذکر کرده است. وی مینویسد: «از عایشه نقل مىکنند که مىگفته: نخستین نشانه وحى که در رسول خدا پیدا شد رویاى صادقه بود، یعنى فرشته را در خواب مىدید و چون سپیده دم روشن به نظرش مىرسید، مدتى چنین گذشت و سپس پیامبر به انزوا و خلوت علاقهمند شد و هیچ چیز براى او از آن مطلوبتر نبود و معمولا در غار حراء خلوت مىکرد و چندین شب پیاپى را آنجا به عبادت مىگذراند و بعد پیش خدیجه مىآمد و دوباره زاد و توشه مختصرى مىگرفت و مىرفت و ناگاه در غار حراء فرشته بر او نازل شد».(4)
از دیگر منابعی که به بعثت رسول خدا در غار حراء اشاره کردهاند، میتوان به دلائل النبوه بیهقی،(5) الکامل ابن اثیر،(6) انساب الاشرافِ بلاذری،(7)السیره الحلبیه(8) الصحیح من سیره النبی الاعظم،(9) و دهها منبع دیگر اشاره کرد. منابع حدیثی نیز محل بعثت را غار حراء معرفی کردهاند. به عنوان نمونه می توان به شرح الاخبار قاضی نعمان مغربی،(10)صحیح بخاری(11) و صحیح مسلم(12) و بحارالانوار علامه مجلسی(13) و... اشاره کرد.
بنابراین تقریبا همه منابع تاریخی محل بعثت نبی مکرم اسلام را غار حراء دانستهاند و در این خصوص شکی وجود ندارد. به نظر میرسد هیچ منبعی دال بر اینکه بعثت پیامبر اکرم از مسجدالحرام شروع شده باشد وجود ندارد. علاوهبر این اگر هم برخی از علما چنین نظری داشته باشند صرف احتمال است و چون مستندی ذکر نکردهاند و در منابع تاریخی متقدم وجود ندارد، در برابر این همه منابع به آنها توجهی نمیشود.
بنابراین غار حراء به عنوان محل عبادت رسول خدا و مکانی که وحی الهی از آنجا آغاز شده، از قداست خاصی برخوردار است.
پینوشتها:
1. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک،ترجمه پاینده، ابوالقاسم، ج3، ص 848.
2.علق، آیات 1- 5.
3. ابن هشام، عبدالملک، السیرهًْ نبویه، ترجمه رسولی محلاتی، سیدهاشم، ج1، ص 154.
4. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ترجمه مهدوی دامغانی، محمود، ج1، ص182.
5. بیهقی، احمد بن حسین، دلائل النبوهًْ و معرفه احوال صاحب الشریعه، ج1، ص255.
6. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ترجمه خلیلی، عباس، حالت، ابوالقاسم، ج7، ص47.
7. بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، ج1، ص105.
8. حلبی، علی بن برهان، السیره الحلبیه، ج1، ص340.
9. عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من سیرهًْ النبی الاعظم، ج2، ص287.
10. مغربی، قاضی نعمان بن محمد، شرح الاخبار،ج2، ص462.
11. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج1، ص3.
12. مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ج1، ص97.
13. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج15، ص363.
* مرکز مطالعات و پاسخگویی
به شبهات
____________
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، جلد 1.
2. تاریخ پیامبر اسلام (ص)، محمد ابراهیم آیتی.