اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

تحلیل سیرنقدداستان درایران ازاستقرارمشروطیت تا انقلاب اسلامی

بوف کور

          در باره راوی داستان می خوانیم که پدر و عمویش دو قلو بوده اند. یک شکل، یک قیافه و یک اخلاق داشته اند. رابطه معنوی بین آنها برقرار بوده است. پدر عاشق رقاص بتکدۀ لینگم است. رقاص به خاطر ازدواج با او ، به مذهب او می گرود. وقتی رقاص بچه دار می شود او را از بتکده بیرون می کنند. و راوی به دنیا می آید. در این زمان عمویش نیز عاشق رقاص می شود. زن مقرر می کند که عمو و پدر هر دو باید در سیاه چالی که « مارناک » در آن جا است بروند و هر کس سالم بیرون آمد ، با او زندگی می کند. یکی از آن دو نفر بیرون می آیند اما معلوم نیست پدر است یا عمو. آنها برای کار تجاری به ری بر می گردند و راوی را به دست عمه اش می سپارند. راوی او را می کشد . راوی عاشق « زن اثیری » زن پاکی است که دور از فساد و تباهی است. راوی او را هم می کشد.

بخش اول

توصیف و تحلیل نقد داستان در ایران

در تحلیل نقد داستان یکی از مسائل ضروری ، توصیف نقدهاست

نقد جلال آل احمد بر بوف کور

          در آغاز نقد روشن می کند که راه شناخت هدایت نقش آثار او است. بوف کور زبان خود او است. لحن خود او را دارد. گفتار هدایت با درون خویش است و ارائه زاویه دید اول شخص است. بوف کور خود هدایت است یا همان خود او.

در نقد قالب اثر ، بوف کور یک داستان کوتاه یا رمان نیست. محاکات و مکالمه است با درون. حکایتی است حاوی صمیمی ترین نفسانیات یک هنرمند.

در نقد زبان و سبک ، بوف کور می گوید : « زبانی ساده که قادر به بیان بدیع ترین حالات یک نویسنده است ، در عین این که همراه با درون نگری است. زبان بوف کور را تشکیل می دهد. در

بخشی دیگر از نقد از تکرار بیهودۀ اشیاء و اشخاص و وقایع سخن می گوید.

در تحلیل شخصیت ها ، بوف کور بیان می کند که آدم ها یک واحد کامل نیستند. یک رو ندارند ، هر شخصیتی در بوف کور دو سه گانه است. پیرمرد نعش کش شخصیت دوم همان نقاشی روی جلد قلمدان است. نقاش آفرینندۀ زیبایی هاست و پیرمرد نعش کش گورکن آنها ، لکاته صورت دیگری از دختر اثیری است ، صورت عوامانۀ اوست.

در نقد و تبیین لحن ، بوف کور ، هدایت تنها در مسئله مرگ شک نمی کند. در لابلای نقد به نوعی اثر را با روحیات هدایت قیاس می کند و به نقد مؤلف می پردازد که قبل از همه توجه   داشته باشیم که بوف کور شرح حال خود اوست. ترجمه حالات نویسنده است یک اتوبیوگرافی روحی است. در تفسیر شک موجود در بوف کور آن را با جهان بینی خیام قیاس می کند. شک هدایت را شک عارفانه می خواند. سرانجام عزلت و بریدگی هدایت را به عزلت بود او دست کم به جوکیان هند مانند می کند.

در نقد و تحلیل سیاسی ، اثر از گزمه ها و وحشت هراس دورۀ بیست ساله رضاخانی و انعکاس آن در بوف کور سخن می گوید. او ترس از گزمه ، انزوا و گوشه نشینی ، عدم اعتماد به واقعیت های فریبنده ، غم غربت ، انکار حقایق موجود ، قناعت به رویاها را مشخصات مردی می داند که زیر سلطۀ جاسوس و مفتش زندگی می کنند.

از نظر مکتب های ادبی ، بوف کور یک اثر رئالیست نیست. هنر او مبنای خود را در   واقعیت های موجود نمی جوید. مبنای هنر بوف کور در عدم معدوم ها می داند.

نقد مهرداد مهرین بر بوف کور

تبیین شخصیت ها ، نویسنده قصد معرفی شخصیت ها را دارد نه تحلیل شخصیت پردازی و ذکر محاسن و معایب آن ها را دارد.

در نقد اصالت زن ، بسیاری از آثار هدایت به زنان ایرانی و سرنوشت تیرۀ آنان پرداخته است. دنیای وحشتناکی را در برابر چشم ما می گشاید که در آن زنان ایرانی زندگی می کنند.

در نقد زبانی ، دارای زبانی ادبی و پیرایش یافته و سرشار از تصویرات و تمثیل ، کنایه ، استعاره و ضرب المثل ها است. در نقد انواع ادبی از هجو در آثار هدایت سخن می گوید، هدایت را استاد هجو در ادبیات فارسی می داند.

در تحلیل شخصیت ها ، به اختصار سخن می گوید . لکاته را یک نعمت زمینی می خواند و مرد قصاب و پیرمرد خنزر پنزری را از دیگر لاشخوران این خوان گسترده می داند که از هر راهی دنبال استفاده و سودجویی هستند و او مطرود اجتماع است.

در نقد اجتماعی  بوف کور ، اثر را انعکاسی از اجتماع پاشیده و غریب می داند که هیچ امید بهبودی در آن نمی رود که باید از آن سلب امید کرد. فعالیت ها نتیجه وارونه دارد         « اجتماع امروزی ما پناهگاه هرزه ها و بیکاران و دزدان و گردنه گیران شده است. »

در نقد مکتبی  به نظر می رسد تجزیه کتاب بوف کور به لاشه لاشه کردن فکر او می انجامد مثل پر پر کردن یک گل که از زیبایی آن می کاهد. می افزاید که این کتاب را نباید تجزیه و تحلیل کرد بلکه باید مانند یک واحد و یک فلسفه نگریست و مطالعه کرد. مهرین از علاقه مندی هدایت و میهن پرستی او سخن می گوید.

نقد شریعتمداری بر بوف کور

در نقد مؤلف  او را بیدار دل تند مزاج پرخاشجویی می داند که از غلبۀ زشتی بر زیبایی   می نالد و فریاد می کشد. هدف او را آزاد ساختن خود و دیگران می داند که به فتح خرافات و عقایدی که بر او تحمیل شده می رود.

            در نقد شیوۀ بیان سبک ، مسئله تکرار را در بوف کور بررسی می کند و آن را نشانۀ آسیب روانی نمی داند. بلکه هدف از تکرار را که به قصد و عمد در طول داستان آمده است. اهمیت مطلب ، تأثیر در خواننده ، زیبایی کلام و از رموز هنری می شمارد.

          در نقد طنز و هزل  اثر تنها بیان می کند که « انواع و اقسام توهمات ، بویایی ، چشایی ، گوشی ، چشمی و ... را با هزل و ریشخند ردیف می کند تا بگوید آدمیزاد در دست چه نیروهایی اسیر است.

نقد هوشنگ گلشیری بر بوف کور

منتقد در تبیین فضای اثر به دو جنبۀ طبیعی و فکری اثر توجه داشته است. در این نقد بیشتر جنبه های ساختاری اثر تشریح می شود و خلاصه ای از داستان به دست می دهد. در تحلیل    شخصیت پردازی سرانجام به این نتیجه می رسد که هدایت آدم های عینی را با آمیختن به ذهنیات او ( راوی بوف کور) ذهنی کرده است و در نتیجه آدم عینی با آدم ذهنی به یک شکل هستند. در نقد محتوای اثر منتقد بیشتر به شک و شک زدگی در جهان بینی بوف کور می پردازد و شواهدی را    نقل می کند.

نقد دکتر محمد مقدسی بر بوف کور

در این نقد به تحلیل و تفسیر درونمایه و خلاصه اثر ، نقد روانکاوانه ( تفسیر دردها و ... ) ، جهان بینی بوف کور ، نقد فلسفی ( یأس فلسفی و مرگ اندیشی ) ، نقد مضامین ( عشق و ... ) ، نقد اجتماعی ، نقد مذهبی ، نقد تأثری و پیام اثر می پردازد. منتقد بعد از ریشه یابی درد و زخم بوف کور به تفسیر جهان بینی و نگرش هدایت نسبت به اجتماع می پردازد و به دیدنی های بوف کور، یأس ، مرگ اندیشی ، انزوا و بالاخره به ارائه راه درمان از نظر هدایت می پردازد. در نقد اجتماعی اثر به شیوه سوال می پردازد اگر مقصود از این کلمات و جملات بیان دردها و رنج های اجتماعی بوده است در کجای کتاب به مظالم ، ستمگری ها ، بی عدالتی ها ، تبعیض ها و نابسامانی های اجتماعی اشاره شده است ؟

مدیر مدرسه

داستان شرح حال مدیری است که از تدریس دل زده است. دنبال گوشۀ دنجی می گردد.  می رود مدیر مدرسۀ تازه سازی می شود. در داستان با وضعیت مدرسه ، ناظم ، آموزگاران ، وضع شاگردان و اولیاء آن ها آشنا می شویم . یکی از معلم ها در کار سیاست است. یکی ژیگول است ، یکی هیکل مدیر کل دارد ، یکی قیافه میرزا بنویس ها را دارد.

مدیر در کارها دخالتی ندارد در حالی که ناظم همه کاره است. وقتی معلم کلاس چهارم زیر ماشین یک آمریکایی می رود. نوعی نفوذ آمریکائیها در ایران مطرح  می شود و یا معلم کلاس سوم به زندان می افتد. به نوعی از خفقان سیاسی سخن می گوید. مدیر در مدرسه درگیر کار خلاف اخلاق یکی از معلم ها با دانش آموزی می شود. درگیری با اولیاء دانش آموز در جهت دفاع از معلم بر می آید و سرانجام درگیر با معلم خاطی و کتک زدن او کار به دادسرا کشیده می شود و در نهایت مدیر استعفا می دهد. 

نقد سیروس پرهام بر مدیر مدرسه

شخصیت های مدیر مدرسه زنده و با روح هستند. همگی طرح های تند و شتاب زده ، منتهی مؤثر و گویا هستند قالب نثر و شیوۀ داستان نویسی نویسنده به طرح یک داستان و با این که به یادداشت های روزانه شبیه است به طور کلی از نظر تأثیراتی که اثر بر ذهن خواننده می گذارد ماندنی و فراموش نشدنی است. اثر از نظر اجتماعی بیشتر ننگ ها ، رسوایی ها ، ناملایمات و مصائب اجتماعی را منعکس می کند و مربوط به فضای محدود و سربسته نیست بلکه زاییدۀ حرکت اجتماعی است. نثر کتاب ساده و روان است.

نقد شمیم بهار بر مدیر مدرسه

منتقد ، در اندیشه و هنر نظریات انتقادی خویش را با نظر کلی در باره اثر شروع      می کند و آن را اثری موفق می داند. در باره شیوه داستان نویسی ، قالب اثر و تبیین شیوه نقد خود ، خلاصه اثر ، طرح و زمان بندی اثر ، تحلیل شخصیت اصلی و تحلیل شخصیت پردازی نویسنده سخن می  گوید.

آل احمد در مدیر مدرسه یک داستان نویس نیست، اثر ساده است نکتۀ پیچیده در اثر وجود ندارد. آن چنان ساده که گویی نویسنده از اصول داستان نویسی هم خبر نداشته است. بعد اضافه می کند: « استخوان پردازی مدیر مدرسه ساده است اما محکم و اساسی ترین علت موفق بودن کتاب به عنوان داستان بلند همین است. لیکن استخوان بندی اصلی کتاب همان آدم کتاب است و باید به محتوای کتاب و موفقیت این آدم نگریست.

نقد سید محمدعلی جمال زاده بر مدیر مدرسه

درون مایۀ اثر وصف مدیر مدرسه ای است که از فرهنگ رنج می برد. نکته های شوم و  تنبه آور در باره فرهنگ که حقیقت هستند، محتوای اثر را تشکیل می دهد. آوردن جملات مقطع بسیار کوتاه و دم بریده که در محاوره مرسوم است ، بعضاً با حذف مبتدا و فاعل باعث می شود معنی در درون شاعر بماند.

در نقد اجتماعی اثر می گوید: اثر بدبختی ها و گرفتاری های معلمین را نقل می کند. در عین حال از واقع بینی و حقیقت جویی نویسنده به عنوان حسن کتاب یاد می کند و این که او فانتزی های سست و خام را کنار گذاشته است.

در تحلیل شخصیت  و شخصیت پردازی،  ابتدا به روحیات راوی یا مدیر مدرسه اشاره     می کند می گوید: دقت نظر راوی در بیان جزئیات مدارس قابل تحسین است. مدیر مدرسه وقتی بر تجربیاتش افزوده می شود ، از روی عذاب روحی و استیصال، استعفا می دهد و جمال زاده را به تعجب وا می دارد که در چنین محیط خرابی این یک نفر جناب مدیر از کجا با این همه احساس ، با وجدان و درست و حسابی بار آمده است.

افسانه و افسون

  این داستان ، ماجرای زندگی حلیمه باجی ، دختر مشهدی قنبر کله پز است که بعد از مرگ پدر فعالیت اجتماعی خود را در سن 39 سالگی با فال بینی آغاز می کند و نامش را به ملیحه تغییر می دهد. ریاست کلوپ جهش را به عهده می گیرد و وارد دسته بندی های سیاسی می شود و پا بر قلۀ افتخارات اجتماعی می گذارد و با وجیه الله نفت فروش جوانی که سرسپردۀ خود اوست ازدواج  می کند. وجیه الله که دو زن دارد با وسوسۀ کلفت خانه ، زبیده تصمیم  می گیرد زن سوم را هم بگیرد. ملیحه قصد دارد زبیده را مسموم کند ، کشته می شود.

نقد احمد احمدی بر افسانه و افسون

در نقد تکنیک  معتقد است که ایرادهایی دارد. لیکن از آن جایی که نویسنده به موضوع و بازگو کردن مسائل اجتماعی نظر داشته است. در تحلیل و تفسیر شخصیت می گوید: این اثر در بارۀ آن هایی است که با پول بادآورده هر کاری می کنند. از سویی نشان می دهد که چگونه پول جای همه چیز را می گیرد. تغییر نام ، مکالمه انگلیسی ، رامبد آلمانی خریدن ، کلوپ و .....

در نقد شیوۀ داستان پردازی مکالمات طولانی است از حد متعارف بیشتر شده است. اگر بشود ایرادی خواند و گاه جنبۀ تصنعی به صحنه ها می بخشد.

در نقد واژگان معتقد است که در باب تعریض و تمسخر به لغت سازان واژگانی که در اثر آمده است خالی از لطف نیست و حقیقتی را برملا کرده است.  

نقد رضا نواب پور بر افسانه و فسون

در باره درون مایه اثر می گوید : یک طنز اجتماعی است که در آن تازه به دوران رسیده ها

و نوخاستگان محکوم می شوند.

در نقد شخصیت پردازی ، تحول حلیمه به ملیحه سریع و باورنکردنی است که خواننده غافلگیر شود. نویسنده آدم هایی ساخته مریض ، فاقد استقلال و ثبات شخصیت با مشخصات   عروسک های خیمه شب بازی که خود تحرکی ندارند و فاقد هماهنگی و پختگی هستند.

در نقد داستان پردازی  اثر می گوید این تصور در ذهن می آید که نویسنده حتی چارچوب کمرنگی نیز در ذهن نداشته است با اولین قهرمانی که ساخته است به راه افتاده است. بعد دیگر قهرمانان را جسته است بی آن که بداند راه کج است.

در نقد حوادث  می گوید : حوادث فرعی زاید ، بسیار است و شرح و بسط پاره ای از    صحنه ها طویل و خسته کننده است.

در نقد شیوه بیان داستان و زاویه دید  اثر می گوید گاه روایت گونه می شود و رنگ روزنامه ای به خود می گیرد .

گاه داستان قالب نامه های اداری پیدا می کند و گاه به شیوه ترازنامه یا شبیه رسالات روحانی و گاه تدریس کامل یک دوره رانندگی حتی تبلیغ تجارتی تاید و پودر و برف و گاه شامل یک دوره مکالمه انگلیسی می شود.

در نقد مکالمات واژگان  اثر معتقد است کلمات مردم جنوب شهر در محفل اشراف طنزی ظریف می سازد. متلک های روزنامه ای و حتی کوچه ای و چشمگیرتر ، بیشتر در سطح نوشته های فکاهی نامه توفیق است.

نقد سید محمد علی جمال زاده بر افسانه و فسون

در باره پیام اثر می گوید: این اثر در باره ایده آل زنان روشنفکر سخن می گوید. جوانی ، جذابیت یا مقام دنیوی موفق ترین زن سال را می سازد و اگر اثر بتواند زنان تحصیل کرده و متجدد را به فکر بیندازد سواد وظایفی را به وجود می آورد که شرط اعظم ترقی و تمدن است. منظور خود را از قوه به فعل درآورده و به آرزوی خود رسیده است.

در نقد ویرایش اثر می گوید: بهتر بود ویرگول کم می شد و به جایشان « واو عطف »      می آمد و چسباندن و جدا نوشتن فعل های مرکب هم رعایت می شد.

نقد جهانگیر درّی بر افسانه و فسون

در تحلیل درون مایه و پیام آورده است ، کسانی که به خاطر جمع آوری پول و به دست آوردن عنوان به فساد کامل اخلاقی کشیده می شوند. بهترین احساسات انسانی را زیر پا می گذارند، زناشویی را تبدیل به معامله می کنند. در این اثر چهره واقعی افراد بالای اجتماع خوب ترسیم      شده است. البته کارمندان و طبقات زحمت کش جای به خصوص دارند.

در نقد واژگان اثر منتقد معتقد است ، لغت سازی های جدید که به صورت بیماری فارسی پردازی درآمده است و بوی ترجمه خارجی می دهد به باد تمسخر گرفته شده است.

در تحلیل شیوۀ داستان پردازی به شیوه نقل حوادث اشاره می کند. در نقد              صحنه پردازی ها و تبیین محتوای آن می گوید نویسنده روش مبالغه آمیزی دارد.

در نقد اجتماعی اثر معتقد است: زندگی طبقه مرفه و خصایص روشنفکران جامعه در این اثر با زهر طنز ترسیم شده است؛ نویسنده کلیه احساسات این روشنفکران را برملا می سازد ؛ زندگی طبقه مرفه را نقاشی می کند و جنبه های منفی آن را مشخص می کند ، با طنز و مبالغه آن را روشن می سازد.

در ارزیابی کلی اثر ، منتقد آن را از لحاظ تندی طنز در اجتماعات اشرافی، فاش کردن افکار ارتجاعی در حوادث سیاسی ، استادی در تقسیم بندی و سبک ادبی جزء بهترین رمان های طنزآمیز ایران می داند.

تنگسیر

          داستان در باره مردی است از تنگسیر به نام زار محمد که از تنگستان فارس ، فردی مومن و دین دار است پولی را که بعد از مدتها تلاش جمع کرده نزد بزاز بوشهری می گذارد تا کارمزد آن را بگیرد. اما بعد از مدتی بزاز منکر قضیه می شود و طلب محمد را نمی دهد. کوشش های محمد به جایی نمی رسد و هیچ محکمه به نفع زارمحمد رأی نمی دهد. سرانجام آن بزاز بوشهری به دست زارمحمد کشته می شود و زار محمد به همراه همسرش شهرو و دخترش بابلم از راه دریا فرار می کند.

نقد دکتر غلامحسین یوسفی

            در نقد سیاسی اثر می گوید : مردم وقتی عملکرد محمد را می بینند او را شیر محمد      می نامند و از او طرفداری می کنند. این نشانه بیزاری و به تنگ آمدن مردم از ظلم و ستمکاری است.

در نقد روانکاوانه و تأثیر اثر معتقد است که روحیه طغیان و خشم نفرت در مقابل بیداد و ستم در خواننده ایجاد می کند، بی آنکه شخصیت دست به اشاره و نصیحت زده باشد.

          در نقد داستان پردازی و ساختار اثر می گوید هیچ چیزی در داستان زاید نیست اطناب ها به موقع است ضمن این که از صحنه ها زیباست ، سودمند و لازم است.

          در نقد نثر می گوید ساده ، و موجز ، با جملات کوتاه ، خوش آهنگ و بسیار مؤثر است در عین فشردگی پرمعنی است.

          در نقد زبان اثر می گوید زبان محاوره در حد لزوم و اعتدال است و به وسعت لغات و اصطلاحات خواننده می افزاید و فرهنگ پایان کتاب نیز بسیار مفید است.

          در نقد بلاغی ، دقت توصیف و تشبیهات و استعارات بدیع نمونه ای از هنر نویسنده است.

          در نقد دستوری و سبکی اثر می گوید « واو عطف » میان جملات گویی زاید است. طرز نقل برخی سخنان که در ابتدای گفتار می آید، به نام گوینده شاید در بعضی موارد نامأنوس است.

نقد رضا براهنی بر تنگسیر

در نقد حادثه مهم داستان ، انتقام جویی محمد ، اعتقاد دارد که این امر از امور استثنایی و حتی محال است.

در نقد مکتبی ، قصه بر اساس جهان بینی رئالیستی نوشته شده است ولی تبدیل کردن شخصیت به قهرمان ، داستان را به سوی افسانه می چرخاند و دید رمانتیک جانشین دید رئالیستی می شود.

            در نقد سیاسی ، اثر را با فیلم های غربی مقایسه می کند ، سپس اشتراک این دو را بیان  می کند به دلیل سرخوردگی هیچ انتقامی جز انتقام فردی وجود ندارد.

شوهر آهو خانم

          رمان به زندگی سید میران سرابی مربوط می شود. مردی 50 ساله ، کاسب ، معتقد به آداب مذهبی ، رئیس صنف خباز ، شوهر آهو خانم و چهار فرزند دارد. هما زن جوانی است که قبلاً از شوهرش جدا شده است و طی آشنایی با سید ازدواج می کند. بین آهو خانم و هما برخورد صورت  می گیرد و سید طرف هما را می گیرد. سید میران در مقابل همه به هوس های هما تن در می دهد ، حتی شراب می خورد. مغازه و خانه را حراج می کند و با هما قصد سفر دارد که آهو خانم شوهر را  با آبروریزی برمی گرداند و هما تنها به سفر می رود و سید میران زندگی جدیدی را آغاز می کند. آهو خانم هنوز نسبت به شوهر وفادار مانده است.

نقد سیروس پرهام بر شوهر آهو خانم

            در نقد شخصیت پردازی اثر از زنده بودن شخصیت ها سخن می گوید و این که همگی وجود خارجی دارند و ساخته ذهن نویسنده نیستند. لکن یک زبانی شخصیت ها و لحن یکسان آنان از ضعف های اثر محسوب شده است.

          در نقد سبک و انشای کتاب پخته نیست در مواردی به کلی ، ناشی است و در جای دیگر از خصایص سبکی اثر آوردن ضرب المثل های عامیانه فارسی را ذکر می کند.

نقد فریدون آموزگار بر شوهر آهو خانم

          در نقد سبک از طولانی بودن گفتگوهای کتاب می گوید و سفارش می کند اگر زواید دور ریخته شود و توصیف های رمانتیک جای خود را به وصف های کوتاه بدهد و بهترین سبک خواهد بود.

          در نقد اصالت زن منتقد ارزش اصلی کتاب را توصیف وضع زنان ایرانی و ستم کشی های آنان می داند که همه خوب و دقیق و هنرمندانه بیان شده است و مسئله هوو داری و زن ایرانی به عنوان یکی از رگه های اصلی اشاره می کند.

نقد سید محمد علی جمال زاده بر شوهر آهو خانم

          در باره درون مایه اثر می گوید : « اصناف و صاحبان حرف را توصیف کرده است. » معتقد

است از نطق های وطنی و اخلاقی خالی است و از این حیث رمان خوبی است.

          در نقد واژگان تنها می آورد ، اثر سرشار از اصطلاحات ، استعارات و ضرب المثل های محلی است که کتاب را دل انگیز می کند.

          در نقد دستور زبان ، ذوقی قضاوت می کند و  می گوید : نویسنده دستور زبان را زیر پا گذاشته است. می شود .

          در نقد مکتبی اثر از جنبه های رئالیستی اثر تعریف می کند.

قرنطینه

          « سامی سالم » و « حبیب خادم » دو شخصیت اصلی رمان هستند. سامی سالم ملیتی مصری دارد. پدرش ناسیونالیست و زندانی انگلیسی ها است و در تبعید به سر می برد. به بیروت  تبعید می شود. سامی در مدرسه ای فرانسوی درس می خواند و شخصیتی است که فرهنگ فرانسه او را در خود فرو برده است. حبیب خادم انسانی وابسته نیست. باربر است. دوستی این دو نفر سالها است که ادامه دارد. حبیب خادم را به جرم قتل یکی از هم وطن هایش می گیرند و سامی سالم در فکر رهایی او است. در واقع داستان  شرح گزارش و خاطرات سامی سالم است و در کنار آن خاطرات حبیب خادم است. در پایان داستان فرانسوی ها رفته اند و سامی سالم در مبارزه درونی برای انتخاب کشوری که در آن مقیم شود ، فرانسه یا مصر ؟

نقد نادر ابراهیمی بر قرنطینه

          در نقد نثر کتاب می گوید بسیاری از عبارات ترجمه ، بنای فارسی ندارد. خالی از معنی و گاه ناقص و نارسا است.

نقد دستوری کلی گویی می کند و بسیاری از افعال نادرست به کار رفته است. بسیاری از ضمایر بی علت حذف شده است. در نقد تناقض های کتاب به گفته سامی سالم استناد می کند که من از اسامی شخص بدم می آید. آن گاه در سراسر کتاب تقریباً از 150 نفر نام می برد.

          در ارزیابی کلی اثر معتقد است اگر شاهکار منحصری نباشد ، بی شک یک اثر بزرگ است. بزرگ برای ملت ما و برای انسان شرقی از یک سو و برای همه آدم های جستجوگر مایل به انتخاب ، از سوی دیگر.

نقد محمدرضا فشاهی بر قرنطینه

          « سالم » را از نظر سیاسی یک ضد استعمار می نامد. از نظر شخصیت پردازی می گوید: آدم ها در این رمان تلف نشده اند. وقت خواننده را نمی گیرند. هر شخصیت به شخصیت دیگر مربوط است. در نقد درون مایه اثر نیز به تفضیل سخن می گوید اثر را یک سند زنده از آدم های پوست و گوشت دار می داند. در تحلیل نهایی اثر، آن را سند زنده ای از روزگار ما می داند.

سووشون

          یوسف و زری از شخصیت های اصلی این رمان هستند. یوسف شوهر زری مالک تند مزاجی که یک میهن پرست است و رابطه خوبی با بیگانگان ندارد و حاضر به فروش محصولاتش به بیگانگان نیست. از پشتیبانی انگلیسی ها خودداری می کند. با درد و رنج مردم آشنا است از دست تجملات اشراف عصبانی است. علیرغم هشدارها و اعلام خطرها در موضع خود پافشاری می کند تا این که با تیر ناشناسی کشته می شود. زری زن جوان او که تحصیل کرده است قبل از کشته شدن همسرش خانه دار است با کشته شدن همسرش راه او را ادامه می دهد. قحطی در نواحی جنوب شدت پیدا   می کند و مراسم تشییع جنازه یوسف به تظاهرات سیاسی تبدیل می شود.

نقد مهین بهرامی بر سووشون

          در نقد شخصیت ها هویت ها کم رنگ و حتی بی رنگ هستند . لحن اثر با توجه به آیین و

گفتار مردم شیراز با وجود کاستی ها ، زنده و سرشار از لمعان و رنگ و تحرک می داند. در باره قالب و ساختمان قصه، کلی گویی می کند. در نقد داستان پردازی اثر گاه منتقد دچار تناقض گویی است. در تحلیل اهداف و پیام اثر به تفسیر سرنوشت یوسف می پردازد و آن را واقعیتی می داند که در درون تاریخ ملت هاست و نویسنده را در این کار موفق می داند. در نقد ارزیابی کلی اثر ، آن را یک اثر با ارزش ، خواندنی و ماندگار و دارای خصیصه جهانی ادبیات می داند.

نقد کیمیسا روف بر سووشون

          در نقد شخصیت ، یوسف روحیه مردم دوستی و ضدیت او با بیگانگان به ویژه انگلیسی ها تفسیر می کند. در نقد موضوع اثر می گوید : توسعه نهضت دمکراسی و تحولات اجتماعی و انعکاس آن در رمان موضوع اصلی این کتاب است. منتقد در لابلای نقد به جنبه های سیاسی اثر همچون مقابله شخصیت های داستان با انگلیسی ها و دستگاه جاسوسی آن ها ، اتفاقات سیاسی در زمان رضاشاه و محکوم کردن نیرنگ های سیاسی اشاره می کند.

شازده احتجاب

          شازده احتجاب یکی از شازده های بازمانده اشرافی ایران است. یک شب از گذشته خاندان خود پرده بر می دارد و به سفری رویایی می رود. شازده بزرگ مادر خود را می کشد و برادرش را خفه می کند. رعیتی را با تیر می زند. در این بین دوران کودکی خود را از ذهن می گذراند. صحنه ها و توصیف های وحشتناکی به خاطر می آورد. منیره خاتون زن بدبخت حرمسرای پدربزرگش که    چشم هایش را در آوردند و او را داغ کردند و دیوانه شده است. پدر و پدر بزرگش ، گروه زیادی از مردم را زیر تانک له می کنند و خدمتکاری به نام مراد که خبر مرگ افراد را به شازده می دهد و در آخر خود خبر مرگ شازده را می آورد.

نقد پرویز صالحی بر شازده احتجاب

            در نقد شخصیت پردازی ، منتقد می گوید:  نویسنده شازده ، را در موقعیت بسیار بدی   می آفریند و او را در مسائل تند جنسی می پیچاند. او را به عنوان نمونه و نشانه ای از تیپ و طبقه به خصوصی از اجتماع با دردها و رنج ها و فعالیت های متعادل مشخص نمود. سپس برای نشان دادن ضعف شخصیت پردازی و ادغام این شخصیت شواهدی را می آورد که کاملاً رسا و مؤید مطلب است.

نقد حسن نکوروح بر شازده احتجاب

در نقد داستان پردازی ، از مطالب درهم و برهم داستان انتقاد می کند و می گوید طوری درهم است که خواننده اغلب به سختی در می یابد این مطالب افکار کیست.

در نقد شیوه داستان پردازی منتقد مهم ترین ویژگی اثر را « ابهام » ذکر می کند و علت امر را پیروی از « احساس » می داند که نویسنده مد نظر داشته است.

در نقد روانی ، به صحنه های کشت و کشتار اشاره می کند می گوید نویسنده نمی خواهد خواننده با خواندن این مطالب متأثر شود و بدان خو بگیرد و لذا صحنه را ناتمام می گذارد و صحنه ای بس عجیب تر می آورد. طوری که خواننده را متعجب می کند.

در تبیین فضای اثر می گوید: بوی فساد و تباهی و بیماری در فضای داستان می پیچد و هوایی که استشمام می شود مرگ آلود است.

چشمهایش

          « استاد ماکان » و « فرنگیس » دو شخصیت اصلی رمان هستند. ماکان دارای دو شخصیت هنری و سیاسی است. از مبارزان علیه دیکتاتوری رضاخان است و در تبعید به سر می برد. در نمایشگاهی که بر پا شده است تابلویی از آثار او دیده می شود. چشم های زنی در این تابلو آمده است که گویی اسراری را در خود پنهان دارد. فرنگیس زنی است با چشم های مرموز که نظر بسیاری را به خود جلب کرده است. استاد ماکان تنها شخصی است توجهی به زیبایی او ندارد. راوی داستان ، ناظم مدرسه و مدیر نمایشگاه سخت کنجکاو است تا راز این چشم ها را بفهمد. پس از چند سال مدل این چشم ها زنی است که به نمایشگاه می آید و پس از گفتگو با او بیان می کند استاد تنها کسی بود که توجهی به زیبایی و جاذبه او نداشت برای جلب توجه استاد در تهران و اروپا وارد تشکیلات مخفی   می شود زیر نظر او کار می کند اما استاد نه فداکاری و نه احساسات و عواطف او را جدی و درک    می کند. در پایان وقتی استاد گرفتار پلیس و زندان می شود زن برای نجات او پیشنهاد ازدواج پلیس شهربانی را که از خواستگاران قدیمی اوست می پذیرد. استاد به « کلات » تبعید می شود ولی هیچگاه از فداکاری زن آگاه نمی شود. تنها برداشت خود او از این زن در تابلوی چشم هایش دمدمی مزاج ، هوسباز و در عین حال خطرناک به چشم می آید برعکس ، زن معتقد است که استاد هیچگاه به ژرفای چشم او پی نبرده است و این چشم ها از آن او نیست.

نقد « گ » بر چشم هایش

          در نقد شخصیت،« ماکان » معتقد است شخصیتی تقریباً خیالی است. نه با « کمال الملک»،  از نظر هنری کاملاً تطبیق می کند و نه با دکتر ارانی از نظر سیاسی ؛ با شخصیت هایی که در دوره بیست ساله به زندان افتادند نیز قابل تطبیق نیست. فرنگیس نیز از نظر منتقد خیالی و افسانه ای است که زن زیبا و مرموزی است.

در نقد واژگان از کاربرد نادرست الفاظ با توجه به پیام سیاسی اثر یاد می کند. معتقد است ؛ الفاظ  « حضرت اشرف » برای وزیر و « اعلیحضرت همایونی » برای شاه با روحیات مبارزاتی مغایرت دارد.

در نقد صحنه ، ذوقی و سلیقه ای برخورد می کند ، با الفاظی چون سلیس و روان است صحنه ها حساسی و قدری تصنعی است. در نقد دستوری اثر ، با ذکر شواهد ، از عدم مطابقت افعال با هم سخن می گوید. در نقد سیاسی رمان معتقد است اثر نشان می دهد که دوره رضاشاه مبارزات پیگیری جریان داشته است. بزرگ علوی چون از گروه 53 نفر بوده است، چیزی جز به رخ کشیدن        « سابقه خدمت » خود در نظر نداشته است.

بخش دوم

تحلیل موضوعی نقد در ادبیات داستانی معاصر

نقد اخلاقی

          رعایت شؤونات اخلاقی در نقد ادبیات داستانی مدنظر منتقدین بسیاری بوده است. نقدهای اخلاقی این دوره بر نقد واژگان ، ترسیم زشتی ها وصحنه های زشت ، مسائل جنسی و شوخی های زننده در آثار داستانی توجه داشته اند و از کاربرد این موارد در آثار انتقاد کرده اند.

نقد جامعه شناسانه ( نقد اجتماعی)

          در بحث جامعه شناسی داستان ، منتقدین رمان را آشکار کننده کمبودهای اجتماعی برای انسانی کردن جامعه می دانند و می گویند : رمان حالت جامعه را بیان می کند ، آن گاه که از کمبودها سخن می گوید. با تأمل در این دو سخن و بررسی تحلیلی نقد اجتماعی در دوره معاصر    می توانیم آن را به دو دسته تقسیم کنیم : یکی نقدهایی که حالت جامعه داستان را مدنظر دارند و در تبیین محورهای مختلف اجتماعی کوشیده اند. و دیگر آن دسته از آثار انتقادی که به بیان قدرت و ضعف اثر و به طور کلی نقایص و محاسن آن از نظر طرح مسائل اجتماعی پرداخته اند.

نقد روانکاوانه

          بررسی آراء منتقدینی که به جنبه های روانی آثار ادبی توجه داشته اند نشان می دهد که این شیوه نقد ، تنها در بعضی از آثار اهمیت خاصی داشته است. به طور کلی محورهای نقد روانکاوانه را به چند دسته می توان تقسیم کرد:

الف ـ تحلیل عقده ادیپ در آثار ادبی

ب ـ بیماری های روانی در آثار

پ ـ نویسندگان و مسائل روانی

ت ـ القاء روحیات خاص روانی توسط آثار ادبی

ث ـ اشاره کوتاه به جنبه های روانی آثار

ح ـ اشاره به آثاری که به احوال دیوانگان و دیوانه خانه ها پرداخته اند.

نقد سیاسی

          افکار و اندیشه های سیاسی و تحلیل آن در دوره معاصر نظر به خفقان دوره بیست ساله حکومت رضاشاه و بعد از آن تا سال 1357 و انعکاس آن در نقد آن زمان حائز اهمیت است از      مهم ترین آثاری که منتقدین از این زاویه نگاه کردند می توان از آثار آل احمد: مدیر مدرسه ، سرگذشت کندوها و نون و القلم. سووشون اثر سیمین دانشور . افسانه و افسون اثر فریدون هویدا . چشمهایش اثر بزرگ علوی . بوف کور از هدایت و تنگسیر اثر صادق چوبک و ... نام برد.

          تأمل در این آراء انتقادی ما را بر آن می دارد که این اندیشه ها را به دو دسته تقسیم کنیم : یکی آن دسته از نظریاتی که به تحلیل فضای سیاسی اثر و افشای اندیشه های سیاسی حاکم با تفضیل و تحلیل بیشتری سخن گفته اند و دیگر آن گروه از آثار انتقادی که به اجمال ، ضعف و قوت فضای سیاسی اثر را روشن کرده است و چه بسا نظریات کلی داده اند و تحلیل نکرده اند.

          از مقالات انتقادی دسته اول می توان به موارد زیر اشاره کرد: آل احمد در نقد سیاسی بوف کور که بوف کور را سند محکومیت زور می خواند. دسته دوم از آثار انتقادی که در آن منتقدین به طور خلاصه از جنبه های سیاسی سخن گفته اند عبارتند از: نقد دستغیب بر آثار جمال زاده که آثار او را از شور انقلابی خالی می داند. نقد جهانگیر دری بر افسانه و افسون که از افکار ارتجاعی ، حوادث سیاسی و انتخاب نمایندگان مجلس ، روش های آمریکایی و غرب زدگی سخن می گوید.

نقد فلسفی

          یکی از جنبه های نقد محتوایی تفحص و تحقیق در باره فلسفه بیان اندیشه های خاصی است که از صفات ممیّزه آثار ادبی محسوب می شود. پرداختن به ماهیت آثار ، همان است که منتقد در نقد فلسفی مد نظر دارد. مهم ترین موضوعات فلسفی نقد دوره معاصر ، بررسی های جهان بینی فیلسوفانه نویسندگان در بعضی از آثار داستانی است.

نقد مذهبی

          یکی از جنبه های مهم نقد داستان در دوره معاصر نقد مذهبی است که متأسفانه مورد کم لطفی منتقدین قرارگرفته است. مهمترین محورهای نقد مذهبی که می توان به آن ها اشاره کرد عبارتند از : « دین ستیزی تحت عنوان خرافه پرستی ، دین ستیزی تحت لوای عرب ستیزی ، تخریب شخصیت های مذهبی ، روحانیت ستیزی ، اندیشه های ناسیونالیستی و مذهبی ، تمسخر فلسفه آفرینش و آفریدگار، تمسخر مسائلی چون شهادت ، معجزات انبیاء و بهشت. »

          بر منتقدان واجب است که با تحلیل این اندیشه ها ، مسائل خرافی را از مسائل اساسی دین جدا کنند. در حالی که این دسته بندی در نقد معاصر دیده نمی شود.

نقد اصالت زن

          یکی از زوایای نقد از دین منتقدین بررسی جایگاه زن در آثار ادبی است. تحلیل شخصیت زنان ، دید نویسندگان نسبت به زن ، زن در سیاست، زن و مسائل اخلاقی و ... مهم ترین محورهایی است که در نقد منتقدین دیده می شود. « رهنما » از بد بینی بیش از حد قهرمان نسبت به زن ها سخن می گوید و در بوف کور کاملاً آن را با زندگی هدایت مرتبط می داند. در باره جایگاه زن در آثار هدایت می گوید که شخصیت زن اغلب منفی تصویر می شود. سیدمحمد علی جمال زاده در نقد افسانه و افسون نوشته اسلامی ندوشن ضمن اشاره به جایگاه ویژه زن ایرانی در این اثر، آن را به حمام زنانه ای تشبیه می کند.

نقد زبان شناسانه

          از محورهای انتقادی که اخص از نقد سبکی است نقد زبانی آثار ادبی است که در دوره معاصر حائز اهمیت بوده است. « آل احمد » در نقد بوف کور زبان اثر را ساده می داند. دکتر یوسفی از کاربرد زبان محاوره تنگسیر سخن می گوید. جمال زاده در نقد مدیر مدرسه به تفضیل به زبان محاوره ، آن را انشاء کاریکاتوری می خواند چون آمیخته به زبان طنز است.

نقد واژگان و عبارات

          بررسی واژگان و عبارات از محورهای چشمگیر در نقد دوره معاصر است. منتقدین هر یک پیشنهاد خاصی در این زمینه داده اند. از مهم ترین پیشنهاداتی که در نقد واژگان همواره آمده است به موارد زیر می توان اشاره کرد:

          از کاربرد واژگان متروک باید خودداری کرد. از کاربرد واژگان عربی در حد افراط ، استفاده فراوان از مترادفات و کاربرد واژگان اروپایی باید خودداری کرد. کاربرد اصطلاحات عامیانه و محلی به شرط این که تصنعی نباشد منعی ندارد. تکرار واژگان از قوت کلام می کاهد و نثر را سست می کند.

نقد بلاغی

          تأمل در نظریات منتقدین نشان می دهد که گروهی کاربرد مسائل بلاغی به ویژه موضوعات علم بیان را در نثر داستانی معاصر زشت شمرده اند ؛ دسته ای دیگر از زیبایی این محورها و تصاویر ادبی سخن گفته اند نقد بلاغی در نثر داستانی معاصر جایگاه مهمی ندارد. با این حال قریب به        9 درصد از نقدهای این دوره به این محور انتقادی پرداخته اند.

نقد فضا ، زمان و مکان

          زمینه فیزیکی و فضای اثر جایی که عمل داستان در آن اتفاق می افتد در صحنه پردازی

داستان بسیار مهم است. نظر به توجه خاصی که منتقدین صرفاً در باره زمان و مکان آثار داستانی  آورده اند. بیش از 15 درصد از آثار انتقادی به این رویکرد عنایت داشته اند. توصیف مکان داستان و تبیین آن در نقدها آمده است. تشریح فضای معنوی و فیزیکی اثر و برشماردن خصایص آن همواره  مد نظر منتقدین بوده است و بایستی ملاک قرار گیرد.

بخش  سوم

تحلیل سیر تاریخی نقد داستان

          مطبوعات آن زمان سال های بعد از کودتای 1332 تا سال 1342 نشریات جولان خاصی داشتند یکی پس از دیگری در عرصه مطبوعات قدم می گذارند. سال های دهه 50- 40 از مهم ترین ادوار تاریخی نقد داستان در دوره معاصر محسوب می شود. با توجه به جنبه های کمی و کیفی نقد ، ادوار نقد را می توان به شیوه زیر تفکیک کرد:

الف ـ نقد در سالهای 1330- 1300

       ( از کودتا تا سقوط رضا شاه و از سلطنت محمدرضا شاه تا کودتای 1332)

          با تأملی در تحولات تاریخی و سیر نقد داستان ، این نکته به ذهن می رسد که شاید نخستین منتقد در تاریخ نقد هر اثر، نویسنده اثر باشد. زیرا نویسنده در طول نوشتن داستان بارها نوشته خویش را از زوایای مختلف نقادی می کند و داستان را دگرگون می کند.

          از زمانی که سیاحتنامه ابراهیم بیگ اثر زین العابدین مراغه ای در سال 1274 به چاپ      می رسد تا سال 1300 هـ . ش که اولین مجموعه داستان کوتاه یکی بود یکی نبود جمال زاده به بازار عرضه می شود اثری از نقد داستان دیده نمی شود. یکی از دلایل اساسی رکود نقد در سال های قبل از 1330 همان خفقان سیاسی زمانه بوده است.

ب ـ نقد در سالهای 1340- 1330

       ( قبل از کودتای 32 تا 15 خرداد 1342 )

          آثار صادق هدایت در این دوره بیشتر مدنظر منتقدین بوده است. نکته قابل توجه ، محتوای نقد در این دوره است. عمدتاً نقدهای این دوره به نقد عناصر ساختاری و محتوایی هر دو توجه   داشته اند. نقد هایی که بر آثار دیگران نوشته شده است:

          نقد مذهبی آثاری چون سایه روشن ، توپ و وغ وغ ساهاب که به ترتیب مدنظر منتقدینی چون « هـ سعد » ، « محمود کیانوش » و « 01 امید » بوده است در نقد سیاسی در این دهه آثار بوف کور هدایت ، سرگذشت کندوها و مدیر مدرسه از آل احمد ، چشمهایش اثر بزرگ علوی از این دیدگاه تحلیل شده اند.

          « کلی گویی » در محورهای مختلف گاه در نقدهای این دوره مشاهده می شود که سخت از ارزش نقد کاسته است. در مدیر مدرسه کلی گویی که جمال زاده در این باره نقد انجام داده است، توپ منتقد آن کیانوش ، مدیر مدرسه و منتقد آن سیروس پرهام این خصیصه را داراست. تنها نقدی که در این دهه به بررسی خصایص مکتبی در نقد توجه داشته است نقد آل احمد بر بوف کور است که بیشتر جنبه رئالیستی اثر توجه دارد.

پ ـ نقد از 15 خرداد 1342 تا انقلاب اسلامی در سال 1357

نقد در سال های 1350 - 1340

          دهه (50-40 ) نقد داستان رونق چندانی ندارد. غیر از مجلات سخن ، راهنمای کتاب و پیام نوین که قبل از سال های 1340 هم چاپ می شده است ، نشریاتی چون اندیشه و هنر ، نگین ، جهان نو ، جنگ اصفهان ، بازار رشت و بررسی کتاب در عرصه نقد داستان فعالیت بیشتری دارند.

در سال 1341 :

در این سال ( هـ . پارسا ) بیشترین نقد ها را نوشته است. در هر نقد جنبه هایی از ساختار و محورهایی از محتوای اثر مورد بررسی قرار گرفته است. از ویژگی های بارز نقد در این سال توجه به مطلب خارج از اثر ، نقد ذوقی و کلی گویی است که از ارزش نقدها کاسته است.

در سال 1342 :

بارزترین ویژگی نقد در این سال نقد غلامحسین یوسفی بر تنگسیر که بر نقد ساختاری اندکی بر محتوای اثر توجه داشته است. دیگران همگی عمدتاً به نقد ساختاری توجه کرده اند.

نقد در سال های 1357 ـ 1350

          سیر تاریخی نقد نشان می دهد که افت نقد داستان از اواخر دهه 50- 40 از سال های 1348 به بعد شروع می شود طوری که در سال 1350 کمتر نقدی در مطبوعات مشاهده می شود. با نگاهی کلی در جامعه آماری سال های 57 50 از ضعیف ترین سال های نقد در این چند ساله است. بیشترین نقد مربوط به سال 55 است.

          سال 1357 در این سال نقد داستان سخت از رونق افتاده است. نقد ها در دو جنبه ساختار و محتوا مورد توجه دارند. نقد کلی خانم میراحمدی بر آثار آل احمد ، منتقد در این نوشته به مسئله محتوای مذهبی در آثار آل احمد توجه دارد. عبدالعلی دستغیب ، شیوه نقد او در نقد آثار به آذین همان شیوه نقد آثار چوبک در سال 53 ، نقد آثار هدایت در سال 55 و نقد آثار جمال زاده در سال 56 است. در جنبه محتوایی از نقد سیاسی ، مذهبی ، روانی و نقد اصالت زن بیشتر سخن می گوید. محورهای نقد مربوط به اثر خاصی نمی شود بلکه کلی است و به ندرت به محور خاصی در اثر     اشاره می کند.

منبع:

تحلیل سیر نقد داستان در ایران ، ذوالفقاری ، محسن . چاپ اول. انتشارت آتیه ، تهران ، زمستان 1379.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد