ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
حجت الاسلام مهدی بهرامی،محقق و پژوهشگر حوزه ودانشگاه در نوشتاری به مناسبت ولادت قمر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) وبا عنوان« قسم حضرت عباس (ع) در زبانها جاریست اما منش ایشان مورد غفلت قرار گرفته است»
آورده است :
«السلام علی ابی الفضل العباس المواسی اخاه بنفسه; سلام بر ابوالفضل العباس که با جان خویش با برادر همدردی [و برای او فداکاری] نمود.» این نحوه سلام کردن و ادای احترام امام زمان (عج) به حضرت عباس در زیارت ناحیه مقدسه است. در زیارتنامهای که از امام صادق (ع) منقول است نیز آمده است «اشهد لقد نصحت لله ولرسوله ولاخیک فنعم الاخ المواسی; شهادت میدهم که تو برای خدا و رسولش و برادرت خیرخواهی نمودی، پس تو چه نیکو برادر فداکار بودی.» و حضرت سجاد نیز در توصیف عمویش عباس میفرماید: «رحم الله عمی العباس فلقد آثر وابلی وفدی اخاه بنفسه حتی قطعت یداه; خداوند رحمت کند عمویم عباس را که حقیقتاً ایثار و جانبازی نمود و جانش را فدای برادر نمود تا آنجا که دستهایش قطع شد.»
اگر چه نام عباس (ع) را همواره در کنار نام امام حسین (ع) میبینیم و او را با عنوان قمر بنی هاشم میشناسیم اما باید باور کنیم که تمام آنچه که در مورد حضرت عباس در کتاب روایی و تاریخی موجود است بسیار محدود است و هر آنچه که از ایشان نقل شده است در یک محدوده خاص است. درست است که نحوه سلام امام زمان در زیارت ناحیه مقدسه نشان از احترام بالای این حضرت (ع) به حضرت عباس دارد و یا اینکه مضمون زیارتنامهای که از امام صادق (ع) در مورد حضرت عباس نقل شده است وجهی دیگر از احترام و ارزش ائمه معصومین نسبت حضرت عباس است. اما بیان این زیارتنامهها در تشریح مقام حضرت عباس (ع) میتواند گواه این باشد که به جز این نقلها، نقل دیگری در متون شیعی در مورد حضرت عباس وجود ندارد که برای تبیین جایگاه و ارزش ایشان و همچنین بیان سجایای اخلاقی و منش آن حضرت ما از زیارتنامههای مأثور در موردشان استفاده میکنیم و همانطور که بیان کردم هر آنچه در مورد ایشان وجود دارد بسیار محدود است. لذا طبیعتاً شناخت ما نسبت به زندگی حضرت عباس قبل از عاشورا شناخت بسیار محدودی است.
در حقیقت میتوان گفت آنچه ما در مورد حضرت عباس برای ما شناخته شده است با واقعه عاشورا عجین می باشد و هر آنچه از ایشان به عنوان فضائل و کرامات اخلاقی بیان میشود مربوط به اتفاقاتی است که در صحرای کربلا افتاده است. برای نمونه وقتی به کتاب تاریخ طبری که یکی از مفصلترین کتابهای تاریخی اسلام است مراجعه میکنیم نام حضرت عباس را فقط در وقایع سال 61 هجری قمری یعنی وقایع عاشورا مشاهده میکنیم. کتاب اخبار الطوال نیز از دیگر کتب تاریخی اسلام است که باز هم نام حضرت را فقط در جریان واقعه کربلا مشاهده میکنیم. کتاب تاریخ الفی، الحبیب السیر از دیگر کتب تاریخی هستند که از حضرت عباس فقط در جریان صحنه کربلا یاد شده است. کتاب تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران از جمله دیگر کتبی است که با وجود اینکه از حضرت عباس زیاد نام برده است اما همه این یادها و بیان اسم ایشان در اتفاقات کربلا و یا بعد از کربلا میباشد. طبیعی است که وقتی نام ایشان در جریان صحنه کربلا برده شده است همه آنچه از ایشان در این کتب مطرح شده است حول محور وقایع کربلا و عاشورا باشد و مطلبی در مورد زندگی و دیگر خصوصیات ایشان تا قبل از عاشورا و کربلا نقل نشده باشد.
این روند را در کتابهای روایی نیز که به عنوان مستندترین کتابهای تاریخی شیعه مطرح هستند میتوان پیگیری کرد. به عبارت دیگر در بیشتر کتابهای روایی نیز آنچه از حضرت عباس منقول شده است به روایات معدودی از امام سجاد (ع) و امام صادق (ع) و همچنین زیارتنامه ایشان بسنده شده است. اگر چه احصاء کامل کتابهای روایی ممکن نیست اما به هر حال زمانی که در مهمترینکتابهای روایی شیعه مانند بحار الانوار که در آن روایات زیادی به زندگی ائمه اختصاص داده شده است و مرحوم علامه مجلسی تلاش کرده است تمام روایتهای شیعی موجود در آن زمان را جمع آوری کند باب بسیار کوچکی در مورد حضرت عباس وجود دارد طبیعی است که در دیگر کتب روایی شیعه نیز این روند وجود داشته باشد. هیچ بعید نیست بسیاری از مطالبی که برخی مداحان در جریان ولادت حضرت عباس و دیگر صحنههای زندگی ایشان نقل میکنند یا مستند نباشد و یا حداقل سندی محکم برای آن وجود نداشته باشد.
اما به هر حال همان حضور کوتاه در جریان صحرای کربلا آنچنان تأثیر گذار بوده است که شیعیان بعد از حدود 1400 سال از گذشتن واقعه کربلا هر زمان که نام حسین (ع) را میبرند نام حضرت عباس (ع) نیز در کنار نام ایشان یاد میشود. حضور پر رنگ ایشان که سرشار از عقلانیت و عاطفه برادری است این حضور کم رنگ در تاریخ و روایات را جبران کرده است به نحوی که هر ساله یک روز از روزهای سال به یاد فداکاری و ایثار ایشان در واقعه عاشورا نامگذاری شده است و این امر باعث شده است که فراوانی استفاده از نام ایشان در میان مردم زیاد باشد. شاید نمود این فراوانی این باشد که مردم در بسیاری از مواقع علاوه بر اینکه از ایشان مدد و کمک میخواهند برای ادای قسمهای روزمره زندگی خود از نام ایشان استفاده میکنند. تاسی و تاکید شیعیان به ایشان در حدی بوده است که پیروان دیگر ادیان نیز حضرت عباس را بیشتر بشناسند و حتی آنها نیز مانند شیعیان به ایشان برای رفع نیازهای خود متمسک شوند.
در گذشته نام حضرت عباس با شجاعت، جوانمردی، فداکاری و ایثارش در راه ولایت زنده بود. یعنی مردم عملاً به نام حضرت عباس احترام میگذاشتند و منش و رویه حضرت عباس را در زندگی روزمره خود به کار میبستند. در حقیقت میتوان گفت یکی از دلایلی که نام حضرت هنوز که هنوز است بر سر زبانها مانده است و به صورت یک فرهنگ عمومی در میان مردم جا افتاده است حضور عملی منش و سیره حضرت عباس در زندگی مردم بوده است چیزی که در دنیای امروز بسیار کمتر مشاهده میشود.
متاسفانه دنیای مدرن باعث شده است که نام کسانی چون حضرت عباس (ع) که همواره وجهه عملی سیره و اخلاقشان حضور مستدام و زنده در جریان زندگی مردم داشته است کم رنگ شود و مردم به جای تاسی به سیره ایشان فقط از ذکر نام ایشان بر زبان استفاده کنند و کمتر توجهی به آنچه که حضرت عباس (ع) را حضرت عباس (ع) کرده است داشته باشند. به عبارت دیگر نامی که باید همواره یاد آور شجاعت و جوانمردی باشد و به عنوانی تذکاری برای انسان مطرح باشد امری ساده و خالی از روح شده است. اما به هر حال هنوز هم نام و یاد حضرت عباس (ع) در جامعه بسیار تاثیر گذار است و خاطره عامه مردم ایشان به عنوان اسوه شجاعت، ایثار و فداکاری میداند.
اما آنچه که بیش از همه چیز در خصوص حضرت عباس (ع) و دیگر ائمه در عصر حاضر حائز اهمیت است بستر سازی برای اجرای منش و سیره آنهاست چرا که جامعه ما که در دوران گذار به سر می برد و تحولات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی را بسیار پرشتاب پشت سر میگذارد بیشتر به منش حضرت عباس (ع) و سایر ائمه نیاز دارد و برای اینکه جامعهای اخلاقی و شیعی به معنای حقیقی کلمه محقق شود باید به منش آن حضرت تاسی شود هر چند ذکر و یاد آن حضرت نیز برای جامعه برکاتی دارد اما تاسی به سیره عملی ایشان می تواند برکات مضاعفی برای جامعه شیعی داشته باشند.
" پایگاه خبری تحلیلی اعتدال "
کد مطلب: 109134
حضرت عباسی ؛ شما اهل قسم نیستید ؟
خیر ، سوگند خوردن به جان ائمه و خداوند درست نیست ؛ چون
خداوند در قرآن در سوره بقره آیه 225 و سوره نور آیه 53 این را
نهی کرده است
اطاعت می شود آبجی

اطلاع نداشتیم
به جان خودم سوگند این آخرین
سوگندم بود
به جان خودتان هم سوگند نخورید تا ملکه روح تان شود