ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
در حکایت کهن فارسی آمده است که عابدی شبانه روز مشغول دعا ونیایش
به درگاه پروردگار بود و به ندرت از عبادتگاه بیرون می آمد .
یک روز که برای حاجتی ازآن جا خارج شد ، شیطان داخل عبادتگاه رفت و
در را به روی او بست . وقتی که عابد بازگشت و در را بسته دید تعجب کرد
و در زد .
شیطان پرسید : " کیست ؟ "
عابد جواب داد : " من ."
شیطان دوباره پرسید : " کیست ؟ "
و عابد باز گفت : " من . "
در آخر شیطان در باز کرد و به او گفت : من عمری مشغول نیایش و ستایش
و ستایشش بودم ولی یک بار گفتم : " من " و برای همیشه ازدرگاهش
رانده شدم !
تو چطور می توانی این کلمه را چند بار بر زبان بیاوری ؟ !
خدایا از گناهان ما در گذر