صمد :
این اسم شریف یک بار در قرآن مجید آمده است .یعنی تمام مخلوقات همگی به او
محتاج و نیازمند هستند و او حوائج آن ها را برآورده می کند ، در حالی که او به
هیچ کس محتاج نیست .
خواص :
1-هر کس بر گرسنگی طاقت نداشته نماید و " 134 " بار براین اسم شریف
مداومت نماید ، خداوند درهای رزق را در صورت ومعنی به روی او می گشاید .
2- در هنگام نزول بلا و احتیاج و بر هم آشفتگی کارها خواندن آن مجرب است .
3- مداومت بر آن موجب غنی می شود و در حوائج ، مردم به او رجوع می کنند .
4- نقش کردن این اسم را بر صفحه رصاص و همراه خود نگاهداشتن آن موجب
ایمنی از احتلام است .
5- هر کس به صداع ( سر درد ) مبتلا شود " 90 " صاد این اسم را بنویسد و با
دستمالی بر سر ببندد فورا عافیت یابد .
6- هر کس این اسم را بسیار بگوید از هیچ کس نترسد .
7 - هر کس در سحرگاه وضو گرفته و صورتش را بر زمین گذارد . " 111 " بار
این اسم را بخواند از اهل یقین گردد .
8- جهت رفع گرفتاری در هر روز " 124 " بار " یاصمد " خوانده شود .
9- برای دهان دشمن ذکر " الصمد " خوانده شود .
از عملیات برگشته بودیم .
در این فاصله که نبودیم ، گردان امام حسین رفته بودند تو چادرهای ما مستقر شده بود .
اولین نفری که رفت تو چادر داد زد :
بچه های امام حسین تو چادر ما هستند .
بچه ها گفتند مواظب باش نروند ما هم بیایم زیارت !
" شادی روح شهدای گردان امام حسین صلوات "
آیا شما به راحتی کلید خانه تان را در اختیار افراد ناشناس قرار می دهید؟
پس چرا به راحتی اطلاعات خصوصی تان را در اختیار سایت های ناشناس قرار می دهید ؟
" خبرگزاری مهر "
کسی که ماه شب تار بی قراران شد انیس جان و شفابخش قلب یاران شد
نفوذ چشم و کلامش به جان اثر می کرد همان که دلبر و دلدار رهسپاران شد
نه قلب پیر و جوان پر شد از محبت او صمیم قلب مصفای نو نهالان شد
به سردی دی و بهمن که ناله یخ میزد صفای آمدنش گرمی بهـاران شد
وجود مردم ایران ز دوریش غمناک حبیب اهل دل و پیر این جماران شد
در آن زمان که ستم پرده سیاهی بود امید بخش قلوب امید واران شد
چنان که روز ورودش بهشت زهرا رفت گل همیشه بهاری به لاله زاران شد
خوشا صفای زمانی که ماه بهمن بود تو آمدی و دل انقلاب خندان شد
«حمید» اگر چه نبودی به دیدنت لایق ولی به غمزه چشمت ز جان نثاران شد
شعر: حمیدرضا فاطمی - 12 بهمن
در حکایت کهن فارسی آمده است که عابدی شبانه روز مشغول دعا ونیایش
به درگاه پروردگار بود و به ندرت از عبادتگاه بیرون می آمد .
یک روز که برای حاجتی ازآن جا خارج شد ، شیطان داخل عبادتگاه رفت و
در را به روی او بست . وقتی که عابد بازگشت و در را بسته دید تعجب کرد
و در زد .
شیطان پرسید : " کیست ؟ "
عابد جواب داد : " من ."
شیطان دوباره پرسید : " کیست ؟ "
و عابد باز گفت : " من . "
در آخر شیطان در باز کرد و به او گفت : من عمری مشغول نیایش و ستایش
و ستایشش بودم ولی یک بار گفتم : " من " و برای همیشه ازدرگاهش
رانده شدم !
تو چطور می توانی این کلمه را چند بار بر زبان بیاوری ؟ !
رشته ریاضی خوانده بود .
بدنش پرتکش شده بود .
خواستم روحیه بهش بدم گفتم
می خوای رشته تحصیلی ات رو ادامه بدی ؟!
لبخندی زد وگفت : " نه دیگه باید برم مهندسی معدن ! آهن از بدنم استخراج کنم ! "
" شادی روح شهدای دانشجو صلوات "
احد :
او خدایی بی همتا و بی چون مثال است .
خواص :
1-خواندن این اسم مبارک " 13 " بار در همه وقت برای تخلیص و تجرد
فایده ی عظیم دارد.
2-هر کس در خلوت بعد از ریاضت " 1000 " بار بگوید ، ملائکه را در
اطراف خود مشاهده می کند .
3-صاحب خواص السماء می گوید : مداومت بر این اسم برای انقطاع از
خلق ( دوری از مردم ) و رهایی از کثرت مجرب است .
4-بعضی اسم اعظم را در " الواحد الاحد " تعیین نموده و گفته که
مداومت بر این دو اسم موجب کشف اسرار الهیه و حقایق توحید است .
5-هر کس در هنگام خوابیدن دست راست بر گونه ی راست گذارد و سه
مرتبه بگوید : " لا اله الا الله احدا صمدا و لا قوة الا بالله "از عذاب قبر
ایمن گردد و از صراط به آسانی بگذرد .
6- جهت مغلوب نشدن در تمام مراتب و مراحل زندگی در یک مجلس
"1001 " مرتبه " یا احد " خوانده شود .
هر کجا هستم ، باشم،
آسمان مال من است.
پنجره، فکر ، هوا ، عشق ، زمین مال من است.
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند
قارچهای غربت؟
من نمی دانم
که چرا می گویند: اسب حیوان نجیبی است ، کبوتر زیباست.
و چرا در قفس هیچکسی کرکس نیست.
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد.
چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید.
واژه ها را باید شست .
واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد.
چترها را باید بست.
زیر باران باید رفت.
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد.
با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت.
دوست را، زیر باران باید دید.
عشق را، زیر باران باید جست.
زیر باران باید بازی کرد.
زیر باید باید چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت
زندگی تر شدن پی در پی ،
زندگی آب تنی کردن در حوضچه "اکنون"است.
آب در یک قدمی است.
سهراب سپهری