ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
تو گل استحکام عرشی بانو !
این گونه بر زمین میفت !
برخیز و گرنه آسمان بر زمین سقوط خواهد کرد
برخیز و چنین رنجور بر دیوار تکیه مده که تمام عالم به تو اتکا دارد
برخیز ! همهمه ی زخم هایت را پنهان کن تا دشمن آرزوی پیروزی را
برای خویش به گور ببرد .
هنوز باید باشی .
هنوز اسلام نیازمند خطبه های توست .
هنوز امیرالمومنین علی ( ع ) انقلاب و غیرت فاطمی تو را پشتوانه ی خویش می داند .
برخیز و با همین نیمه جان مجروح ، با همین پیکر زخم خورده در کوچه های شهر
جاری شو .
در تمام خانه هایخواب برده را با دست های عصمت خویش بکوب تا بیدارشان کنی ؛
تا تنها ماندن حجت خداوند را بدانند وبه پا خیزند ، تا پای مال شدن وصیت و میراث
رسول را سکوت نکند .
اکنون تو رفته ای ، تمام دردهایت به پایان رسیده اند .
اینک در جوار پیامبر خاتم ( ص ) نشسته ای و بی شک ، غصّه هایت را بردامان او از یاد می بری .
اما اندوه من از بی تو ماندن است .
دیگر هیچ کس انگار در این دنیا نیست .
وقتی بین ازدحام مردم ، بانوی بهشتی من حضور ندارد .
آه بانو ! این کلبه ی محقر با تو فردوس برین بود برای من ....
برای من و فرزندانی که دیگر طاقت نگاه های سوگوارشان را ندارم .
وقتی که تو بودی ، سفره ی خالیو بی رونقمان گوارا بود
آن چنان که گویا مائده های آسمانی برای مان گسترده بود .و گرسنگی را کنار این سفره ی بی نان ،
با شمیم بهشتی تو از یاد می بردیم .
بانو ! هنوز زمین نیازمندت بود .
هنوز گرسنگان مشتاقند که در خانه ی تو را بکوبند و تو افطار فقیرانه ی خود و خانواده ات را
انفاق کنی و با لب های نورانی را از خدا شنوی که :
" و یطعمون الطعام علی مسکینا و و یتیما و اسیرا "
(( زهرا ناصری ، دوم علوم تجربی ، دبیرستان شیخ الاسلام ))