اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

" بعثت آخرین منجی رحمت ( ص ) " :

شکوفه گل سفید بهاری flowers bloom tree branch

خورشید خانم با ناز قدم زنان با آن گیسوهای زرد رنگ خود با صدای جیرینگ جیرینگ

النگوهایش که تمام فضا را گرفته بود می آید .

باد می آید و همه جا را گلباران می کند .

درختان با خرمن های سبز و دامن های چین چین خود به رقص در می آیند .

گل ها در کرنش هستند .

گیسوان پریشان بید مجنون به یاد تو زلف پریشان کرده است .

ماهی ها با سر و صدا از آب بالا می اید و صدای ساز و دمبل در می آید .

قناری ها و پرنده ها در آسمان آواز می خوانند و می رقصند و من متحیر از این رویداد

 زیبا گوشه ایستاده ام .

آرام می پرسم : اینجا چه خبر است ؟

اما گویی کسی نمی شنود . دوباره ، دوباره ..... امام باز کسی نمی شنود .

بر بلندای تپه می روم و با صدایی رسا می گویم : اینجا چه خبر است ؟

صدای پرنده ی کوکو می آید :

می خواند و می خواند از شادی و سرور ......

و به ناگهان صدا خاموش می شود

ندای آسمانی همه جا را فرا می گیرد

مبعث رسول ( ص ) مهربانی هاست .

دوباره صدای ساز و دهل آسمانی از عرش به گوش می رسد و این بار من هم با آن ها

همراه می شوم . 

******************************************************

زهرا اسپید - دوم علوم تجربی - دبیرستان شیخ الاسلام

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد