اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

من دل سپرده بودم ....

والپیپر گل آفتابگردان gole aftabgardan ziba

 

من زنده بودم اما انگار مرده بودم

از بس که روزها را با شب شمرده بودم

 

یک عمر دور و تنها تنها بجرم این که

او سرسپرده می خواست ‚ من دل سپرده بودم


یک عمر می شد آری در ذره ای بگنجم

از بس که خویشتن را در خود فشرده بودم


در آن هوای دلگیر وقتی غروب می شد

گویی بجای خورشید من زخم خورده بودم

 

وقتی غروب می شد وقتی غروب می شد

کاش آن غروب ها را از یاد برده بودم 



محمد علی بهمنی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد