ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
31- آب دهان مرده است
به چیزی که از رنگاصلی خود خارج است می گویند
32- آب کردن
فروختن / قالب کردن
33-آب رفته به جوی باز نیاید
نظیر تیر رفته به کمان باز نیاید
34-آب را از سرچشمه باید بست
جلوی زیان را باید از مبدا گرفت
35-آب دیزی را زیاد مردن
اصطلاحی که هنگام رسیدن مهمان سر زده گفته می شود
36-آب را گل آلودکردن و ماهی گرفتن
اختلاف انداختن و حکومت کردن
37-آب رو ، آب جوی نیست
انسان برای هر چیزی آبروی خود را نمی ریزد
38-آب رفته به جوی باز نمی گردد
از دست رفته ، رفته است
39-آب روشنایی است
ریخته شدن آب را به فال نیک گرفتن
40-آب شده رفته توی زمین
مفقود شدن چیزی که جلوی دید بوده است