شعری از رویاپوراحمدگربندی - این اشعار صرفا جهت مطالعه است
کپی برداری پیگرد قانونی دارد
**********************************************
بوی خوش یاس از تو جان می گیرد
بوی خوش تو
یاد شبهای دراز
در سکوت شب یلدا 1
بوی خوش تو بر دشت وزید
برفراز قلۀ کوه
در افق چیست که به آن می نگری
دست نوازشگر باد آرام
می پیچد در زلف سیاهت
تو بدور از هیاهوی شهر
عرش را می جویی
شاید امروز زودتر از روز دگر 2
باز آید
اینک با رفتن تو 3
امید رَخت بست از باور من
مهربانی واژه ای بود غریب 4
با نگاهت گل رحمت ، گل امید
نقش می بندد
در دشت و دَمن
گل یاد من ، با یاد تو جان می گیرد
آسمان دل من بارانی است
درهای آسمان فرو می بندند 5
چون که گل من امشب قصد سفر دارد
آسمان دل من طوفانی است
چون که از عرش صدایی می آید
می آیند تا تو را باز برند 6
مهربانی و سخاوت ، غیرت آموز مرا
تا باز بَرم بَر مَهد زمین
هیچ می دانی ؟
بی یاد تو در شبهای دراز
در سکوت شب خود خواهی یمان
چه گذشت و می گذرد بَرما ؟
در نگاه آنها آز و هوی جان می گیرد
هر شب از کوچۀ شهرم
صدایی می آید
صدای غُل و زنجیر کشانی می آید
کاروانی از شیاطین هوی بَرگرد شهر می گردند
بانگی می آید :
" آیا کسی نیست که بَر گرد ما آید ! "
هر شب از کوچه های شهرم
صدایی می آید
" کاروان ما ، کاروان تباهی است "
" باز آیید ! "
در سکوت تاریک ، شبانگاهان
صدای شیاطین می آید
هر صبح از کوچه های شهرم
صدایی می آید :
" گل امید ، خشک گشت در این کوهپایه
پی چه می گردید ؟ ! "
در نگاه من و تو شرم و حیا
غیرت و حلم و صفا رَخت می بندد
می دانی درد من
درد ِفضایی وهم انگیز است
کاش می شد ، نوری دگر باره
باز می تابید
بوی خوش یاس سفید و میم
عطر جان بخش شقایقهایم
دوباره جان می بخشید
تا هر شب و روز در آسمانها
ستارگان خاکی
باز تابند
با که گویم از دلتنگی دور
نگاها مَسموم
کلامها با شاخه هایی از ریا
می رویند
با کاروان دل خود ، امشب
تا مدینه خواهم آمد
تا بَر آن گنبد سبز ، باز بَرم
راز دلتنگی دور
---------------------------------------------------------------------
سرودۀ : رویا پوراحمد گربندی -- 27 / محرم صفر 1420
« تقدیم به پدر مهربانم پیامبر خدا حضرت محّمد (ص) »
1 – روزهای اعتکاف پیامبر در غار حّرا
2 – انتظار پیامبربعد از رسالت به آمدن جبرئیل
3 – رحلت پیامبر
4 – عصر جاهلیت قبل از اسلام
5 – قطع وحی الهی بعد از رحلت پیامبر
6 – فرشتگان
عبدالله بن سنان روایت کرده است که امام جعفر صادق علیهالسلام فرمود: مرگ و کشتار، مردم را فرا میگیرد تا اینکه مردم در آن وقت به حرم الهی پناه میبرند. در آن هنگام خبر دهنده راستگویی به دلیل شدت کشتار، ندا میدهد: برای چه قتل و کشتار؟! امامتان فلانی است.
یکی از مسائل مهم مهدویت، علائم و نشانههای ظهور حضرت مهدی (عج) است. به همین مناسبت گفتگوی مشروحی با حجتالاسلام سید حسن زمانی استاد مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم و پژوهشگر مسائل مهدویت، انجام دادیم که ماحصل آن از نظر میگذرد.
وعده آمدن موعود و نجات دهنده جهانی و برپایی دولت کریمه بر محوریت عدالت، وعدهای است که در ادیان الهی، مطرح و برای آن نشانههایی بیان شده است.
از طرف دیگر، انسانها همواره مشتاق دانستن آینده و سرنوشت خود و دنیای اطراف بوده و هستند.
آیندهنگران را میتوان به آسمانی و زمین تقسیم کرد. آیندهبینانِ آسمانی از طرف پروردگار آفرینش برگزیده شدهاند و حجّتهای او بر آدمیان هستند. کلام آنان، ریشه در وحی آسمانی دارد و از افق بالا به هستی مینگرند.
خبر دادن از گذشته، حال یا آینده، برایشان تفاوتی نمیکند و اخبار آنان از آینده، به میزان گفتارشان درباره گذشته و حال حقیقت دارد.
ولی آینده نگران زمینی - با دید محدودی که دارند- سوداگرانی هستند که با سوء استفاده از ساده اندیشان، بازار خود را رونق میدهند.
در دین اسلام نیز بخش زیادی از روایات پیشوایان دین در بحث مهدویت، مربوط به علامتهای قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است.
در کتابهای مختلف، تقسیمهایی برای نشانههای قیام حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف – مطرح شده است :
نشانههای متصل، علامتهایی است که نزدیک قیام حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف – واقع میشوند؛ به صورتی که فاصله زمانی میان آنها و قیام حضرت، مشخص است. مانند قتل نفس زکیه که پانزده شب با قیام فاصله دارد.
علائم منفصل، نشانههایی است که فاصله زمانی آنها با قیام امام مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف – مشخص نیست؛ اما تحقق آنها باعث اطمینان قلبی مؤمنان و ایجاد روحیه امید در میان آنان میشود؛ مانند اختلاف بنیعباس.
نشانههای عادی، نشانههایی هستند که واقع شدن آنها، مانند پیدایش سایر پدیدهها روال عادی و طبیعی دارد؛ مانند خروج سفیانی و قتل نفس زکیه.
اما نشانههای غیر عادی، نشانههایی هستند که واقع شدن آنها از راه عادی و طبیعی ممکن نیست؛ مانند ندای آسمانی
برخی نشانهها در آسمان پدید میآیند؛ مانند خورشید و ماه گرفتگی در ماه رمضان یا ندای آسمانی.
و محل وقوع برخی علامتها، زمین است؛ مانند خسف بیداء و قتل نفس زکیه.
نشانههای عام به بیان موضوع عمومی قبل از ظهور میپردازد؛ مانند افزایش فساد، ناامنی، بیماریها و واقع شدن زلزلههای ویران گر.
در مقابل، برخی از نشانها مواردی خاص را مطرح میکنند که قبل از ظهور یا قیام حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف – رخ خواهد داد. مانند خروج سفیانی
بخش زیادی از روایتهای مهدویت، مربوط به نشانههای قیام امام مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف – است.
امید بخشی
امید بخشی یکی از آثار طرح نشانههای قیام است. نقش حیاتی و شگفت انگیز امید در سعادت فرد و جامعه بر کسی پوشیده نیست. زیرا انسان به امید زنده است. وقتی امید میآید، تلاش و حرکت جایگزین رخوت و سستی میشود.
نشانههای قیام، علامتهای نزدیک شدن برپایی دولت کریمه اهل بیت علیهمالسلام است.
با پدیدار شدن هر یک از نشانهها، نور امید در دلهای مؤمنان، پر فروغ تر میشود و بر اثر آن، مقاومت آنان در برابر سختیهای دوران غیبت و حیرت، بیشتر و تلاش شان برای آمادگی جهت همراهی امامشان فزونی میگیرد.
آماده شدن برای ظهور
آماده شدن برای ظهور، یکی دیگر از آثار طرح نشانههای ظهور است. اهل ایمان بر اثر پدیدار شدن هر یک از نشانهها میبایست خود را از جهت روحی و جسمی و نیز فردی و اجتماعی، برای شرکت در دولت کریمه آمادهتر کنند.
از طرف دیگر، بخشی از نشانههای قیام مانند سفیانی و یمانی، از امور سیاسی اسلام به حساب میآیند که همگان، به خصوص مسئولان، باید به آنها توجه کنند و با برنامه ریزی درست، خطر دشمنان را به حداقل برسانند و به یاران و همفکران خود بپردازند.
جلوگیری از انحرافها، و شناخت مدعیان
سومین اثر از آثار طرح نشانههای قیام، جلوگیری از انحرافها و شناخت مدعیان است.
آدمی همواره مشتاق شنیدن خبرهایی درباره آینده است. با طرح اخبار واقعی از آینده در روایتهای اسلامی، جلوی پخش اخبار کاهنان و غیب گویان شیّاد گرفته میشود و انسانهای با ایمان، شناخت درستی از حوادث آینده پیدا میکنند.
علاوه بر این، با شناخت نشانههای واقعی قیام، دروغین بودن ادعای کسانی که ادعای مهدویت میکنند، روشن میشود.
نشانههای قیام حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف – به علائم حتمی و غیر حتمی تقسیم میشوند. از طرف دیگر، یکی از باورهای شیعه، مسئله «بَداء» است. بنابراین احتمال دارد در برخی از نشانهها بداء حاصل شود.
نشانه غیر حتمی، به علامتی میگویند که اگر شرایط آن فراهم باشد و مانعی ایجاد نشود، به وجود میآیند. در روایات از این نشانهها تعبیر به «موقوفه» شده است؛ یعنی نشانهای که آمدنش، متوقف بر چیز دیگری است.
امّا نشانه حتمی، به علامتی میگویند که به طور حتم و صد در صد واقع شود.
مقصود از بَداء در نشانههای قیام حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف – رخ ندادن برخی از خصوصیات و یا تغییر در آنهاست؛ یا اینکه آن نشانه اصلاً اتفاق نیفتد.
رخ دادن بَداء در نشانههای غیر حتمی، امری قابل قبول است؛ زیرا ممکن است شرایط وقوع آنها محقق نباشد و یا مانعی از رخ دادنشان جلوگیری کند.
اما وقوع بَداء در نشانههای حتمی را نمیتوان پذیرفت؛ زیرا شرایط واقع شدن آنها آماده است و مانعی برای وقوعشان وجود ندارد. بنابراین، با توجّه به حتمی بودن اصل وقوع علائم در نشانههای حتمی، احتمال بَداء فقط در برخی از خصوصیات آنها میرود.
قبل از ظهور حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف – جهان و به خصوص، منطقه خاورمیانه، دارای اوضاع و شرایط خاصی چون فتنه و آشوب، کشتار و ناامنی، ستم و بیدادگری، یأس و ناامیدی از گشایش میشود که در احادیث اهل بیت علیهمالسلام به آنها اشاره شده است.
یکی از شرایط عمومی جهان قبل از ظهور، ظهور فتنه است. «فتنه» به معنای ابتلا و آزمایش، استعمال شده و در اصل، به معنای قرار دادن طلا در آتش برای جدایی ناخالصی از آن است.
پروردگار بلند مرتبه، انسانها را در این دنیا با وسایل مختلف میآزماید تا انسانهای خوب و نیک سرشت از بدان و زشت کرداران، جدا و هر کدام مطابق رفتارشان جزا داده شوند.
یکی از این فتنهها و آزمایشها در احادیث اهل بیت، غیبت امام زمان – عجل الله تعالی فرجه الشریف – معرفی شده است.
برای نمونه حسن بن محبوب روایت کرده است که امام رضا علیهالسلام به من فرمود:
«به ناچار فتنهای سخت و هولناک اتفاق خواهد افتاد که در آن هر صمیمیت و دوستی ساقط میشود و آن هنگامی است که شیعه، سومین نفر از نوادگان مرا از دست بدهد و اهل آسمان و زمین و هر دلسوخته و اندوهناکی بر او بگرید»
اکثر شیعیان در ابتدای غیبت با هدایت امام مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف – و به وسیله نایبان خاص و بزرگان شیعه، شرایط حساس و فتنه انگیز را پشت سر گذاشتند؛ ولی تا وقت ظهور، فتنه و آزمایش برای انسانها به وسیله امامی که از دیدگان آنان پنهان است همچنان ادامه دارد.
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمودهاند: «قسم به کسی که مرا بشیر مبعوث کرد، به تحقیق، قائم از فرزندان من است و طبق پیمانی که از جانب من بر عهده اوست، غایب میشود تا جایی که اکثر مردم گویند خدا را به خاندان محمّد علیهمالسلام نیازی نیست و دیگران در اصل ولادت او شک کنند.
پس هر کس در زمان او واقع شود، باید به دین او متمسک شود و به واسطه شک خود، راه شیطان را باز نسازد تا شیطان او را از آیین من زایل ساخته و از دین من بیرون ببرد که او پیشتر، پدر و مادر شما از بهشت بیرون کرد و خدای تعالی شیطانها را سرپرست انسانهای بی ایمان قرار داده است.»
گسترش ظلم و ستم از جمله شرایط عمومی قبل از ظهور است.
بیشتر احادیثی که عدالت گستری امام عصر – عجل الله تعالی فرجه الشریف – را بیان داشتهاند، در کنار آن، گسترش بیداد و ستمگری در زمان قبل از ظهور را آوردهاند.
در آن زمان، حقوق انسانها رعایت نمیشود و بی دلیل، خونشان ریخته، مالشان غارت و به ناموس آنان تجاوز میشود و این مسئله فراگیر است و در همه جا مشاهده میشود.
اصبغ بن نباته میگوید: «نزد امیرمؤمنان علی علیهالسلام رفتم و دیدم در حال تفکر، بر زمین میزند. گفتم: ای امیرمؤمنان؛ چرا با حال تفکر، بر زمین نشانه میگذاری؟ آیا به آن میل داری؟! فرمود: به خدا سوگند، هرگز؛ حتّی یک روز هم به زمین و دنیا رغبت نداشتهام؛ ولی اندیشه من درباره فرزندی است که از پشت من است. او مهدی یازدهمین نفر از نوادگان من است. او کسی است که زمین را پر از عدل و داد میکند، همچنان که پر از ستم شده باشد».
یکی از حوادث قبل از ظهور، افزایش و تداوم قتل و غارت در میان مردم، به خصوص در منطقه خاورمیانه است. این مسئله، باعث ترس همگانی، سلب آسایش و سختی برای همه میشود.
عبدالله بن سنان روایت کرده است که امام جعفر صادق علیهالسلام فرمود: مرگ و کشتار، مردم را فرا میگیرد تا اینکه مردم در آن وقت به حرم الهی پناه میبرند. در آن هنگام خبر دهنده راستگویی به دلیل شدت کشتار، ندا میدهد: برای چه قتل و کشتار؟! امامتان فلانی است.
در حدیثی دیگر، امام رضا علیهالسلام فرمود: «پیش از این امر، کشتار بیوح است». پرسیدم: بیوح چیست؟ فرمود: «دائمی است و قطع نمیشود».
یعنی قبل از ظهور، کشتار و غارتی دامن گیر مردم میشود که تمامی ندارد.
فساد و بی بند و باری، یکی دیگر از شرایط عمومی قبل از ظهور است.
در دوره قبل از ظهور، فسادهای اخلاقی افزایش مییابد؛ به صورتی که حتی نگاهها وارونه میشود و مردم، خوب را بد و زشتی را زیبا میبینند.
این مطلب، به دلیل فاصله گرفتن جوامع از اخلاق و معنویت، کنار گذاشتن انسانهای با ایمان از قدرت و ترک امر به معروف و نهی از منکر است.
امام جعفر صادق علیهالسلام به نقل از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمود: چگونه خواهید بود وقتی زنان شما فاسد و جوانان شما اهل گناه شوند و امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنید؟
به ایشان گفته شد: ای رسول خدا؛ آیا چنین خواهد شد؟ بله و بدتر از آن خواهد شد و آن اینکه چگونه خواهید بود وقتی امر به منکر کنید و نهی از معروف کنید؟
به ایشان گفته شد: ای رسول خدا؛ آیا چنین خواهد شد؟
فرمود: بله و بدتر از آن خواهد شد و آن اینکه چگونه خواهید بود وقتی منکر را معروف ببینید؟
پیش از ظهور، به دلیل استفاده کردن نادرست از طبیعت، دخالت در نظم آن و افزایش ظلم و فساد، بلایای طبیعی مانند زلزله افزایش مییابد.
ابوسعید خدری از پیامبر گرامی اسلام نقل میکند: شما را به مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف – مژده میدهم؛ او در امّت من هنگام اختلاف مردم و وقوع زلزلهها میآید.»
در روایت دیگری ابوبصیر از امام محمد باقر علیهالسلام نقل کرده است: حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف – قیام نمیکند مگر وقتی که ترس شدید، زلزلهها، فتنه و بلا مردم را فرا گرفته باشد.»
یکی از حوادث قبل از ظهور، گسترش بیماریهای سخت و ناعلاج است.
شیوع این بیماریها میتواند به خاطر آلودگی طبیعت باشد؛ یعنی به دلیل آلودگی طبیعت، بدی آب و هوا و غذای ناسالم؛ بیماریها دامن گیر انسانها میشود.
همچنین امکان دارد بیماریهای خطرناک توسط برخی انسانهای فاسد در دوره آخر الزمان میان مردم پخش شود. در چندین روایت به شیوع طاعون در دوران قبل از ظهور اشاره شده است.
از امیرالمؤمنان علی علیهالسلام نقل شده است که در این باره فرمود: پیش از آمدن قائم، مرگ سرخ و مرگ سفید ملخ فصل و ملخ غیر فصل که مانند خون، سرخ رنگ است، خواهد بود. مرگ سرخ با شمشیر و مرگ سفید به وسیله طاعون است.»
در دوره پیش از ظهور حضرت مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف - یأس و ناامیدی بر جهانیان، سایه میافکند. آنان علاوه بر خسته شدن از وضع وجود، امید خود را از دستیابی به وضع مطلوب از دست میدهند و این ناامیدی به سبب قتل و غارتها، ناامنی، گرفتاریها، بیماری و فسادی است که بر همه جا حاکم است و همگان را از گشایش در امورشان مأیوس میکند.
ناامیدی آنان از آن وضع باعث میشود که پس از قیام حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف – و مشاهده دادگری ایشان، برای رهایی از وضع ناهنجار، با سرعت به او بپیوندند.
در روایت معتبری، امام رضا علیهالسلام بعد از دعوت به صبر میفرماید: «همانا گشایش هنگام ناامیدی میآید».
حسن بن محبوب نقل کرده است که امام رضا علیهالسلام به من فرمود: «... هنگام از دست دادن ماء معین (آب گوارا که کنایه از غیبت امام است) بسیاری از زنان و مردان مؤمن، دلسوخته و اندوهناک خواهند بود. گویا آنان را در ناامیدترین حالتشان میبینم که ناگهان ندایی داده میشود که از دور، مانند نزدیک، شنیده میشود؛ آن ندا رحمتی برای مؤمنان و عذابی برای کافران است»
یکی از نشانه حتمی و خاص قیام، ندای آسمانی است.
ندای آسمانی، صدایی است که از آسمان، توسط جبرئیل امین علیهالسلام بلند میشود و در آن به معرفی حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف – و بیان نام و نسب و حقانیت او و پیروانش میپردازد و پس از آن، امام عصر – عجل الله تعالی فرجه الشریف – ظهور میکند.
ندای آسمانی با الفاظ «ندا»، «صحیه»، «صوت»، «اعلان»، «فزعه» و «هدّه» در احادیث شیعه و عامه مطرح شده است.
نکتههایی درباره ندای آسمانی از روایتهای اهل بیت علیهمالسلام استفاده میشود:
عبارتهای مختلف در روایات اهل بیت علیهمالسلام دلالت بر حتمی بودن وقوع ندای آسمانی میکنند؛ مثل واژه «محتوم».
برخی احادیث - که از جهت سند، معتبر هستند - حتمی بودن اصل ندای آسمانی را میرسانند؛ ولی بیان کننده حتمی بودن خصوصیات ندای آسمانی نیستند.
به عنوان مثال، زمان وقوع این ندا مشخص نیست. یعنی اگر زمان ندا، شب جمعه و بیست و سوم ماه مبارک رمضان معرفی میشود این مطلب، حتمی نیست و احتمال بداء در آن میرود.
نکته بعدی این است که چند حدیث، ندا دهنده را جبرئیل امین معرفی میکنند؛ که به دو مورد از آنها اشاره میشود.
نقل شده است که امام جعفر صادق علیهالسلام فرمود: «ندای جبرئیل از آسمان خواهد بود.»
امام محمد باقر علیهالسلام فرمود: صیحه مگر در ماه رمضان نیست. چون ماه رمضان، ماه خدا است و صیحه در این ماه، صدای جبرئیل بر این مردم است.
نکته دیگر که از محتوای روایات برداشت میشود در مورد محتوای ندای آسمانی است.
مضمون ندای آسمانی را میتوان به دو قسمت اخباری و انشائی تقسیم کرد. مراد از محتوای اخباری، مطالبی است که قالب دستوری ندارد و برای آگاهی مخاطبان است و مراد از محتوای انشایی، مطالبی است که قالب دستوری دارد و شنونده را به انجام اموری فرا میخواند.
بیشترین مطالبی که به عنوان محتوای اخباری در روایات ندای آسمانی مطرح شده، معرفی حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف – به نام و نسب است و پس از آن، در ندای دوّم، حق بودن حضرت علی علیهالسلام و پیروانشان مطرح میشود تا کسانی که حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف – را با نام و نسب نشناختهاند، به وسیله شیعیان حضرت علی علیهالسلام که در جهان شناخته شدهاند، ایشان را بشناسند.
هشام بن سالم درباره ندای آسمانی از امام جعفر صادق علیهالسلام نقل میکند که ایشان فرمود: «آن صیحه از آسمان به اسم صاحب الامر خواهد بود».
هم چنین محمد بن علی حلبی نقل میکند امام جعفر صادق علیهالسلام میفرمود: «منادی از آسمان در ابتدای روز، ندا میدهد: آگاه باشید همانا علی و شیعه او، همان رستگاران هستند».
دستور پیروی از حضرت مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف- مهمترین محتوای دستوری ندای آسمانی است.
ابوبصیر از امام جعفر صادق علیهالسلام نقل کرده است: «...حضرت مهدی قیام نمیکند مگر اینکه به نام او از آسمان، در شب جمعه، شب بیست و سوم ماه رمضان نداد داده شود. گفتم: به چه چیزی ندا میدهند؟ فرمود: به نام او و نام پدر او؛ و آن اینکه آگاه باشید فلانی فرزند فلانی، قائم آل محمّد است. سخن او را بشنوید و از او پیروی کنید.»
تمام اهل زمین، ندای آسمانی را میشنوند. این مطلب در احادیث اهل بیت علیهمالسلام با تعبیرهای مختلفی بیان شده است.
ابوبصیر از امام جعفر صادق علیهالسلام نقل کرده است: چیزی از مخلوقات پروردگار که روح داشته باشد، نمیماند، مگر اینکه صیحه را میشنود.
ویژگی مهم ندای آسمانی برای مخاطبان، شنیدن محتوای آن به زبانهای مختلف است؛ یعنی اگر زبان مادری کسی عربی باشد، صوت را به زبان عربی میشنود و اگر فارسی باشد، فارسی میشنود و ...
یکی دیگر از نشانههای حتمی قیام امام زمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف - خروج سفیانی است.
حتمی بودن خروج سفیانی با عبارتهای مختلفی، چون «إنه لمن المحتوم الذی لابدّ منه»، «السفیانی لابدّ منه» و «أمر السفیانی حتم من الله و لا یکون القائم الا بسفیانی» از زبان اهل بیت بیان شده است.
عبارتهای «المحتوم»، «لابدّ منه» و «حتم من الله»، همگی بیانگر حتمی و صد در صدی بودن آمدن سفیانی، به عنوان یکی از نشانههای قیام حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف- است.
البته اصل خروجی سفیانی حتمی است؛ اما برخی خصوصیات آن، مانند زمان خروج، میتواند قابل تغییر و بداء قرار گیرد.
نام سفیانی، نشانگر انتساب او به ابوسفیان است. این مطلب به دو صورت میتواند قابل تفسیر باشد:
اینکه نسب سفیانی به خاندان ابوسفیان میرسد و واقعاً او از نوادگان ابوسفیان است.
برخی از احادیث، او را از بنی امیه، نسل ابوسفیان و از فرزندان زن جگر خوار معرفی میکنند.
ممکن است مقصود از انتساب سفیانی به خاندان ابوسفیان، توجه دادن مسلمانان به عملکرد او است. یعنی او روشی چون ابوسفیان و خاندان او دارد.
سفیانی مانند بنی امیه – که تمام تلاش خود را برای مقابله با اسلام و اهل بیت به صورت آشکار و پنهان به کار گرفت – نهایت تلاش خود را برای مقابله با حضرت مهدی – عجل الله فرجه - به کار میگیرد. هدف او جلوگیری از برپایی دولت کریمه مهدوی است و به همین دلیل، دست به کشتار پیروان آن حضرت میزند و به دنبال دستگیری امام مهدی است.
در حدیث جالبی، امام جعفر صادق علیهالسلام در این باره میفرماید: ما و خاندان ابوسفیان، دو خانواده هستیم که به خاطر خداوند با یکدیگر دشمنی کردیم، ما خدا را تصدیق کردیم و آنان خداوند را تکذیب کردند. ابوسفیان با رسول خدا، معاویه با علی بن ابی طاب، یزید بن معاویه با حسین بن علی نبرد کرد و سفیانی نیز با قائم، جنگ خواهد کرد.
خروج سفیانی در ماه رجب خواهد بود. همزمان با حرکت یمانی و خراسانی و قبل از قیام حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف- سفیانی خروج خواهد کرد.
از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که سفیانی از امور حتمی است و خروج او در ماه رجب است.
از ابتدای خارج شدن تا آخر حرکت او، پانزده ماه طول میکشد. شش ماه به جنگ میپردازد و وقتی بر پنج منطقه (شام) حاکم شد، نه ماه حکومت میکند و به آن، حتی یک روز اضافه نمیشود.
البته زمان خروج سفیانی قابل تغییر و بداء است.
آغاز خروج سفیانی از مناطق خشک سرزمین شام خواهد بود و کشورهای سوریه، اردن و فلسطین را به تصرف خود در خواهد آورد.
عبدالله بن أبی منصور گوید: از امام جعفر صادق علیهالسلام درباره نام سفیانی سؤال کردم؛ ایشان فرمود: به نام او چه کار داری؟ وقتی او پنج منطقه شام، یعنی دمشق، حمص، فلسطین، اردن و قنسرین را اشغال کرد، در آن هنگام، منتظر گشایش باشید.
بنا بر آنچه در برخی روایتها به آن اشاره شده است، سفیانی ابتدا بر منطقه شام حاکم میشود رقیبان را از میان بر میدارد. سپس در راه عراق، درگیر جنگی در شمال سوریه (منطقه قرقیسیا) میشود که در آن نبرد، صد هزار نفر از ستمگران کشته میشوند.
بعد از آن، سفیانی حمله خود به عراق را آغاز میکند و در کوفه و اطراف آن دست به کشتار و غارت شیعیان میزند.
او زمانی که با خبر میشود حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف- در مدینه است، برای مقابله با ایشان، سپاهی به مدینه میفرستد. هم زمان، حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف- از مدینه به سوی مکّه رهسپار میشود. لشکر سفیانی که حضرت را در مدینه نمییابند، دست به غارت شهر میزنند و سپس به سوی مکّه حرکت میکنند که در میان راه، در سرزمین بیداء گرفتار میشوند.
در روایتی که تفسیر عیاشی آن را از امام محمد باقر علیهالسلام نقل کرده، به کشته شدن سفیانی در سرزمین شام؛ به دست حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف- و پیروان ایشان اشاره شده است.
یکی از نشانههای حتمی قیام حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف - «خسف بیداء» معرفی شده است.
خسف به معنای فرو رفتن و بیداء نام سرزمینی بیابانی و خالی از آب و گیاه، میان مکّه و مدینه است. مقصود از فرو رفتن در سرزمین بیداء، حادثهای است که برای سپاه سفیانی در آن منطقه رخ میدهد.
زمانی که برای دستگیری حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف - راهی مکه میشوند، برای استراحت در منطقه بیداء توقف میکنند که از آسمان به زمین بیداء دستور داده میشود تا آنان را در خود فرو برد و جز چند نفر برای عبرت دیگران بقیه لشکر سفیانی به زمین فرو میروند.
حدیثی زیبا و طولانی که با سندهای مختلف و معتبر، در کتاب غیبت نعمانی آمده و از جابربن یزید جعفی از امام محمد باقر علیهالسلام نقل شده است، این حادثه را در کنار سایر حوادث دوره ظهور مطرح میکند.
از جمله نشانههای حتمی ظهور حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف - خروج یمانی شمرده شده است.
عمر بن حنظله از امام جعفر صادق علیهالسلام نقل کرده است: پیش از قیام قائم، پنج نشانه حتمی یمانی، سفیانی، صیحه (ندای آسمانی)، قتل نفس زکیه و خسف بیداء خواهد بود.
در روایت دیگری نیز به حتمی بودن این نشانه اشاره شده است. البته حتمی بودن خروج یمانی دلالت بر حتمی بودن خصوصیات خروج او، مانند زمان خروجش نمیکند.
یمانی چنانکه از نامش پیداست از منطقه یمن خروج میکند و به یاری حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف - بر میخیزد.
خروج یمانی همزمان با خروج سفیانی و خراسانی گزارش شده است.
در حدیثی که ابوبصیر از امام محمد باقر علیهالسلام نقل کرده است، میخوانیم: خروج سفیانی و یمانی و خراسانی در یک سال و در یک ماه و یک روز خواهد بود؛ مانند دانههای تسبیح که برخی به دنبال برخی دیگر است.
این حدیث و روایتهای مشابه، بیانگر این مطلب هستند که آنان، مقدمات خروج را از قبل آماده کردهاند و ممکن است این امر، در زمانهای متفاوتی باشد؛ ولی با خروج یکی از آنان، دیگران حرکت خود را شرع میکنند.
در حدیثی، یمانی از فرزندان زید بن علی بن حسین معرفی شده است.
یکی از مناطقی که مردم آن، بنابر چند روایت، برای یاری امام مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف - بر میخیزند، منطقه یمن است.
از پیامبر گرامی اسلام نقل شده است که در وصف اهل یمن فرمود: اهل یمن قومی هستند که دلهایشان نرم و ایمانشان استوار است و از میان آنان، منصور با هفتاد هزار نفر خارج میشود و جانشین من و جانشین وصی مرا یاری میکنند.
بنابر چند روایت، یمانی به سوی حق دعوت میکند و پرچم او هدایت گر معرفی شده است.
یمانی با سفیانی به مقابله بر میخیزد. در حدیثی عبید بن زراره گوید: نام سفیانی را نزد امام جعفر صادق علیهالسلام بر زبان آوردم. ایشان فرمود: چگونه او خروج میکند، در حالی که در آورنده چشمانش، هنوز از صنعا (پایتخت کشور یمن) قیام نکرده است.
یکی از علامتهای قبل از قیام حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف- کشته شدن انسان پاکی میان رکن و مقام است.
احتمالاً در آن زمان، کشته شدن این شخص، امر مهمی خواهد بود؛ به صورتی که همگان، از آن آگاه میشوند و به همین دلیل، به عنوان نشانه معرفی شده است.
محمد بن مسلم از امام محمد باقر علیهالسلام میپرسد: «قائم شما اهل بیت چه وقت قیام میکند؟» امام علامتهایی را مطرح میکنند که یکی از آنها قتل نفس زکیه است. ایشان میفرماید: «کشته شدن شخصی از خاندان پیامبر، میان رکن و مقام که نام او محمد بن حسن است و او همان نفس زکیه است».
از نشانه ظهور قیام گروهی از مشرق زمین است.
طبق چند روایت، مردمی از مشرق قیام خواهند کرد و یاری گر حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف - خواهند بود.
در روایت معتبری که ابوخالد کابلی از امام محمد باقر علیهالسلام نقل کرده، آمده است:
گویا مینگرم قومی از مشرق، قیام کردهاند، آنان حقشان را میخواهند، ولی به آنان نمیدهند؛ دوباره آن را طلب میکنند، ولی باز به آنان داده نمیشود وقتی اوضاع را این گونه میبینند سلاحهایشان را بر میدارند. در آن هنگام، آن چه میخواهند به آنان میدهند، ولی آنان نمیپذیرند و استوار میایستند و قدرتشان را به کسی جز صاحب شما تحویل نمیدهند. کشتههای آنان، شهید هستند. آگاه باشید اگر من آن زمان را درک میکردم، خود را برای صاحب این امر نگه میداشتم.
در حدیثی که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است، میخوانیم: گروهی از اهل مشرق قیام میکنند و زمینه را برای حکومت حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف- فراهم میکنند.
خراسانی، منسوب به خراسان است و خراسان، نامی است که به دو عنوان، اطلاق شده است.
به قسمتی از سرزمین فعلی ایران که از کوههای زاگرس شروع میشود و تا قسمتی از شهر هرات در کشور افغانستان و اطراف آن، ادامه پیدا میکند و از شمال، شهرهای نیشابور، مروه، سرخس و قسمتی از سرزمینهای شمال شرقی ایران را در بر میگیرد و از جنوب، تا کرمان و سیستان ادامه مییابد.
همچنین به مناطق و سرزمینهای اطراف خراسان که حاکمان خراسان در آن منطقهها حاکمیت داشتهاند اطلاق شده است.
حرکت خراسانی همزمان با خروج یمانی و سفیانی معرفی شده است.
بکر بن محمد ازدی از امام جعفر صادق علیهالسلام نقل کرده است: خروج سه گروه سفیانی، خراسانی و یمانی در یک سال، در یک ماه، و در یک روز خواهد بود.
خراسانی برای مقابله با سفیانی، یاری کردن اهل عراق و همراهی با حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف- حرکت خود را آغاز میکند.
در حدیث معتبری که از جابر بن یزید جعفی به نقل از امام محمد باقر علیهالسلام با سندهای مختلف وارد شده، آمده است:
«سفیانی سپاهی به سوی کوفه میفرستد که تعداد آنان هفتاد هزار نفر است. آنان در کوفه به قتل و تجاوز و غارت میپردازند. در آن حال (برای کمک به اهل عراق) نیروهایی از طرف خراسان با سرعت به سوی کوفه میآیند و در میان آنان، تعدادی از اصحاب حضرت مهدی وجود دارند».
بنابر آنچه از برخی روایات استفاده میشود، شهر قم یکی از شهرهایی است که نقش محوری در زمینه سازی ظهور حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف- دارد.
این شهر از ابتدای حکومت عباسیان، خاستگاه و منطقه امنی برای شیعیان و مورد عنایت و توجّه اهل بیت علیهمالسلام بوده است.
اهل قم در معراج پیامبر اکرم صلوات الله علیه به ولایت مداری ستوده شدهاند. شهر قم با آغاز غیبت صغری به عنوان مرجع علمی شیعیان مطرح شد.
امام صادق علیهالسلام میفرماید: کوفه از مؤمنان، خالی خواهد شد و دانش از آن مکان جمع میشود؛ مانند جمع شدن مار در لانهاش، سپس دانش در شهری که به آن قم گویند، آشکار شود و آن مکان، معدن دانش و فضیلت میشود؛ به صورتی که در زمین، مستضعف دینی – حتی در بانوان پشت پرده – باقی نمیماند. و این اتفاق نزدیک ظهور قائم ما رخ خواهد داد. خداوند قم و اهلش را در آن زمان، جانشینان حجّت قرار میدهد.
بنابراین حدیث و روایتهای مشابه، قم به وسیله گسترش معارف اهل بیت علیهمالسلام همگان را با حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف - آشنا میکند و به پذیرش عمومی و پرورش نیرو جهت یاری امام عصر میپردازد.
در حدیثی که از امام موسی کاظم علیهالسلام نقل شده، به تشکیل حکومت توسط فردی از اهل قم برای برپایی حق اشاره شده است.
در این روایت میخوانیم: مردی از اهل قم مردم را به سوی حق فرا میخواند. گروهی مانند پارههای آهن، همراه او جمع میشوند که بادهای تند، آنان را منحرف نمیکند، از نبرد، خسته نمیشوند و نمیترسند و بر خداوند توکل میکنند و عاقبت برای اهل تقوا است.
البته در این حدیث، اشارهای به نزدیکی قیام مردی از قم، به ظهور حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف - نشده است
منبع : فارس
بسیجی ها گل ایام هستند
ز هر قشری ز خاص و عام هستند
در اوج آسمان ها می درخشند
اگرچه در زمین گمنام هستند
***
ولایت را وفاداری بسیجی
تو دین را بهترین یاری بسیجی
چه فخری بیش از این که با حضورت
به چشم دشمنان خاری بسیجی
***
بسیجی را خلوصی ناب بینند
شهادت را چو گل بیتاب بینند
دوباره کوفه، با یک لشکر از عشق؟
مگر ضد ولایت خواب بینند
***
منافق ها ملامت کارشان است
فراوان کذب و تهمت کارشان است
بسیجی؛ مرد میدان های دشوار
مرنج این قوم راحت کارشان است
***
به دنیا پشت پا ! دارد چه معنی؟
بسیجی! بی ریا! دارد چه معنی؟
نمی فهمند بدبختان سکه
تجارت با خدا ! دارد چه معنی؟
***
بصیرت، بی ریایی، کار، ایثار ملامت ها فزون ، تو با خدا یار فقط یک آرزو :
«یا رب به موعود(عج) گل پیغمبر ما را نگه دار! »
«نقش زنان، در هیچ حرکتی از حرکتهای اسلامی و شیعی-از صدر اسلام تاکنون-به اهمیت و برجستگی نقش زن در قیام«عاشورا» نبوده است. عاشورا تنها صحنهای است که در آن«زن»، در متن قرار داد و نه حاشیه و نقش زن شیعی در آن، پررنگ و پرحضور است و شاید یکی از رمزهای جاودانگی آن همین باشد.»(۱) «چه کسی میتواند نقش زینب علیها السّلام و زنان و دختران امام حسین (ع) را نادیده بگیرد؟آیا حضور آنان سبب پررنگ شدن و ماندگاری قیام عاشورا نبود؟این گزارشگران و پیامآوران شیردل بودند که اصل قیام،حقانیت ومظلومیت حسینیان را زنده نگه داشتند؛تا آنجا که حضرت زینب علیها السّلام همچون ستارهای در آسمان سرخ کربلا درخشید و نور پرفروغ او چشم هر بینندهای را به دنبال خود کشید.
[طوعه، که حضرت مسلم را در خانه خود پناه داد،] مادر و همسر وهب،تازه داماد کربلا، همسر زهیر بن قین، ام البنین مادر چهار شهید از جمله این شیرزنان هستند که زمینه ساخته شدن،سربازانی دلیر و شجاع همچون حضرت ابو الفضل (ع) و برادرانش،وهب و زهیر را برای امام حسین (ع) ایجاد کردند و به نوعی یک حضور مؤثر در میدان نبرد حق علیه باطل را از خود نشان دادند.»(۲)«در قیام حضرت مهدی (ع) نیز چنین است و زنان از جایگاه ویژهای برخوردار خواهند بود. نقش زن در عصر ظهور،همچون نقش مدعیان امروز و طرفداران حقوق زن نیست که او را تا سرحد یک کالا، وسیلهای برای لذتطلبی و عیّاشی تنزل دادهاند. براساس برخی از روایات، حضور و نقش این زنان از نظر زمان و موقعیت، چند صورت دارد:
جابر بن یزید جعفی از امام باقر (ع) نقل میکند: امام باقر (ع) در بیان بعضی از نشانههای ظهور، فرمودند: «به خدا سوگند، ۳۱۳ نفر میآیند که پنجاه تن از این عده زن هستند که بدون هیچ قرار قبلی در مکه کنار یکدیگر جمع خواهند شد این است معنای آیه شریفۀ: «أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ الله جَمِیعاً إِنَّ الله عَلیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»(۳) هرجا باشید خداوند همه شما را حاضر میکند،زیرا او بر هر کاری توانا است.»(۴)
اولین گروه از زنانی که به محضر امام زمان (ع) میشتابند، کسانیاند که در آن ایام زندگی کرده و همانند دیگر یاران امام (ع)، به هنگام ظهور در حرم امن الهی به خدمت امام (ع) میرسند.
نکته شگفت در این روایت، این است که از ۳۱۳ نفر که گرد حضرت جمع میشوند، پنجاه تن ایشان زن هستند. این افراد جزء همان ۳۱۳ یار اصلی هستند؛ زیرا اولا امام (ع) میفرماید:«فیهم»؛یعنی، در این عده پنجاه زن میباشد. دوم اینکه شاید تعبیر مردان بدینسبب باشد که بیشتر این افراد مرد هستند و این کلمه از باب فزونی عدد مردان چنین ذکر شده است. سوم اینکه اگر مقصود همراهی خارج از این عده بود،امام (ع) میفرمود:«معهم»،نه اینکه بفرماید:«فیهم»؛زیرا این ۳۱۳ تن مانند عدد اصحاب بدر،برشمرده شدهاند و همه یاران و فرماندهان عالیرتبه، از نظر مقام و قدرت در حد بسیار بالاییاند.
بنابراین اگر بگوییم:آنان جز همان ۳۱۳ تن هستند، رتبه و موقعیت ویژهای برای آنان قائل شده و اگر در زمره یاران دیگر حضرت هستند،از امتیاز کمتری برخوردارند.
دومین گروه از یاوران حضرت بقیة الله، زنانیاند که خداوند به برکت ظهور امام زمان (ع) آنان را زنده خواهد کرد و بار دیگر به دنیا رجعت خواهند نمود.
این گروه دو دستهاند: برخی با نام و نشان از زندهشدنشان خبر داده شده و برخی دیگر فقط از آمدنشان سخن به میان آمده است. البته این اعتقاد مسلم شیعه است که همزمان با ظهور مهدی آل محمد علیهم السّلام، برخی از پیامبران(مانند حضرت خاتم الانبیا) و معصومین(همانند امیر مؤمنان (ع) و امام حسین (ع)) و برخی از مؤمنان حقیقی و پیروان اهل بیت علیهم السّلام به اذن پروردگار زنده خواهند شد و بار دیگر به دنیا باز خواهند گشت. بازگشت این عده، نهتنها غیرممکن نیست؛بلکه از نظر قرآن کریم این پدیده امری مسلم است که آیات متعددی از آن سخن گفته است.(۵)
سید مرتضی رحمه اللّه در اینباره مینویسد:علت اینکه شیعه عقیده دارد:خداوند در موقع ظهور امام زمان (ع) برخی از مردگان را زنده میکند،این است که به ثواب یاری امام زمان (ع) نائل آیند و دولت حق آل محمد را که در انتظار آن بودهاند،از نزدیک شاهد باشند و تا انتقام عدهای از ظالمان را به چشم ببینند و از ظهور حق و اعتلای کلمۀ توحید لذت ببرند.(۶)
در منابع معتبر اسلامی،نام سیزده زن ذکر شده که به هنگام ظهور قائم آل محمد صلّی اللّه علیه و اله زنده خواهند شد و در لشکر امام زمان (ع) به مداوای مجروحان جنگی و سرپرستی بیماران،خواهند پرداخت.
طبری در دلائل الامامة،از مفضل بن عمر نقل کرده که امام صادق (ع) فرمود:
همراه قائم آل محمد علیهم السّلام سیزده زن خواهند بود،گفتم:آنان را برای چه کاری میخواهد؟فرمود:به مداوای مجروحان پرداخته،سرپرستی بیماران را به عهده خواهند گرفت.عرض کردم:نام آنان را بیان فرمایید.فرمود:«قنواء دختر رشید هجری،ام ایمن،حبابه و البیه،سمیه مادر عمار یاسر،زبیده ام خالد احمسیّه، ام سعید حنفیه،صیانة ماشطة،ام خالد جهنیه.»(۷)
آنان هرکدام در زمانهای مختلف زندگی میکردند؛پس باهم رجعت خواهند کرد و خداوند برای قدردانی از آنان،به برکت امام زمان (ع) آنها را زنده خواهد کرد.
امام صادق (ع) در این روایت از میان سیزده زن،فقط نام نه نفر را ذکر میکند.
بحث مهم اینکه در معارف شیعی،«رجعت»،برای مؤمنان یک مقام ممتاز و ویژه است که شامل هرکس نمیشود؛مگر اینکه لیاقت این سعادت عظیم را بهدست آورده باشد.مسلما کسانی که بهای آن را پرداختهاند،به این مقام نائل خواهند آمد.
برخی از آنان همچون صیانه،مادر چند شهید بودند و خود با وضعی جانسوز به شهادت رسیدند.برخی دیگر چون سمیه،در راه دفاع از عقیده اسلامی خود، سختترین شکنجهها را تحمل نموده و تا پای جان از عقیده خود دفاع کردند.
گروهی دیگر همچون ام خالد نعمت تندرستی پیکر را برای حفظ پیکر اسلام،بر خود حرام کردند و جانباز شدند.
برخی دیگر،افتخار دایگی رهبر امت اسلامی و تربیت فرزندان لایق را داشتند و خود نیز از معنویتی برخوردار بودند که زبانزد خاص و عام بوده جمعی دیگر از خانواده شهیدانیاند که خود پیکر نیمهجان عزیزانشان را حمل کردند.
آری،آنان دلسوختگانیاند که با انجام آن رشادتها ثابت کردند که میتوانند گوشهای از بار سنگین حکومت جهانی اسلامی را بر دوش کشند.اکنون به معرفی برخی از آنها میپردازیم:
صیانه ماشطه
در کتاب خصائص فاطمیه آمده است:در دولت مهدی (ع) سیزده زن برای معالجه زخمیان،زنده شده و به دنیا بازمیگردند که یکی از آنان صیانه است که همسر حزقیل و آرایشگر دختر فرعون بوده است.شوهرش حزقیل پسر عموی فرعون و گنجینهدار وی بوده است.او مؤمن خاندان فرعون بود و به پیامبر زمانش موسی (ع) ایمان داشت.(۸)
پیامبر صلّی اللّه علیه و اله فرمود:«در شب معراج،در مسیر بین مکه معظمه و مسجد اقصی، ناگهان بوی خوشی به مشامم رسید که هرگز مانند آن را نبوییده بودم.از جبرئیل پرسیدم:این بوی خوش چیست؟گفت:ای رسول خدا!همسر حزقیل به حضرت موسی بن عمران ایمان آورده بود و ایمان خود را پنهان میکرد.عمل او آرایشگری در حرمسرای فرعون بود.روزی مشغول آرایش دختر فرعون بود که ناگهان شانه از دست او افتاد و بیاختیار گفت:«بسم الله».دختر فرعون گفت:
آیا پدر مرا ستایش میکنی؟گفت:نه؛بلکه آن کسی را ستایش میکنم که پدر تو را آفریده است و او را از بین خواهد برد.دختر فرعون شتابان نزد پدرش رفت و گفت:زنی که در خانه ما آرایشگر است،به موسی ایمان دارد.
فرعون او را احضار کرد و گفت:مگر به خدایی من اعتراف نداری؟صیانه گفت:هرگز،من از خدای حقیقی دست نمیکشم و تو را پرستش نمیکنم.
فرعون دستور داد:تنور مسی را برافروختند و چون آن تنور سرخ شد،دستور داد همه بچههای آن زن را در حضور او در آتش انداختند.زمانی که خواستند بچه شیرخوارش را که در بغل داشت،بگیرند و در آتش افکنند،صیانه منقلب شد و خواست که با زبان از دین اظهار برائت و بیزاری کند که ناگاه به امر خدا،آن کودک به سخن آمد و گفت:ای مادر!صبر کن که تو راه حق را میپیمایی.
فرعونیان آن زن و بچه شیرخوارش را نیز در آتش افکندند و سوزاندند و
خاکسترشان را در این زمین ریختند و تا روز قیامت این بوی خوش،از این زمین استشمام میشود....»(۹)
آری او از زنانی است که زنده میشود و به دنیا بازمیگردد و در رکاب حضرت مهدی(عج)انجام وظیفه میکند.
سمیه،مادر عمار یاسر
سمیه هفتمین نفری بود که به اسلام گروید.بدینسبب دشمن سخت به خشم آمد و بدترین شکنجهها را بر او روا داشت.او و شوهرش یاسر در دام ابو جهل گرفتار آمدند.وی نخست آنها را مجبور کرد که به پیامبر خدا دشنام دهند؛اما آنان حاضر به چنین کاری نشدند.او نیز زره آهنی به سمیه و یاسر پوشانید و آنها را در آفتاب سوزان نگه داشت.پیامبر صلّی اللّه علیه و اله که گاه از کنارشان عبور میکرد،آنان را به صبر و مقاومت سفارش مینمود و میفرمود:
«ای خاندان یاسر!صبر پیشه سازید که وعدهگاه شما بهشت است.»(۱۰)
سرانجام ابو جهل بر هریک ضربتی وارد ساخت و ایشان را به شهادت رساند.
خداوند این زن را به پاداش صبر و مجاهدتی که در راه اعتلای اسلام،نشان داد و بدترین شکنجهها را از دشمن خدا تحمل کرد؛در ایام ظهور مهدی آل محمد صلّی اللّه علیه و اله زنده خواهد نمود تا تحقق وعده الهی را ببیند و در لشکر ولی خدا به یاوران آن حضرت خدمت کند.
امّ خالد
هنگامی که استاندار عراق،یوسف بن عمر،زید بن علی را در شهر کوفه به شهادت رسانید،دست امّ خالد را نیز به جرم تشیع و تمایل به قیام زید قطع کرد.
ابو بصیر میگوید:«خدمت امام صادق (ع) بودیم که امّ خالد با دست بریده شده آمد.حضرت فرمود:ای ابا بصیر!آیا میل داری سخن امّ خالد را بشنوی؟عرض کردم:آری و به آن شادمان میگردم.امّ خالد به نزد حضرت مشرف شد و سخنانی عرضه داشت.من او را در کمال فصاحت و بلاغت یافتم.حضرت (ع) نیز در مسأله ولایت و برائت از دشمنان با او سخن گفت.»(۱۱)
مسأله مهمی که میتوان به روشنی از سرگذشت او حس کرد،این است که اراده خداوند متعال بر این بوده است که اگر کسی در کمال غربت و گمنامی به حق روی کرد و در دین خدا ثابتقدم بود؛خداوند نیز در کنار اجرها و پاداشهای اخروی،او را شهره جهان میگرداند و جزء یاوران بزرگترین واقعه انسانی (حکومت مهدی موعود)قرار میدهد.(۱۲)
منابع:
۱- نینوا و انتظار، تأملی نو ص ۷۵
۲- همان، ص۷۶
۳-بقره،۱۴۸
۴-بحار الانوار،ج ۵۲،ص ۲۲۲
۵-بقره،آیات ۲۴۳ و ۲۵۹
۶-شیخ عباس قمی،سفینة البحار،ج ۱ ص ۵۱۱
۷-دلائل الامامة،ص ۲۶۰
۸-ریاحین الشریعة،ج ۵،ص ۱۵۳؛خصائص فاطمیه،ص ۳۴۳
۹-منهاج الدموع،ص ۹۳؛به نقل از:نجم الدین طبسی،چشماندازی به حکومت مهدی (ع)، ص ۷۱
۱۰-اسد الغابه،ج ۵،ص ۴۸۱؛ریاحین الشریعه،ج ۴،ص ۳۵۳
۱۱-معجم رجال الحدیث،ج ۱۴ صص ۲۳ و ۱۰۸ و ۱۷۶؛ریاحین الشریعه،ج ۳،ص ۳۸۱
۱۲- نینوا و انتظار(تأملی نو )، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج)،صص۲۱۸-۲۰۵ با تلخیص
بسیجی ها گل ایام هستند
ز هر قشری ز خاص و عام هستند
در اوج آسمان ها می درخشند
اگرچه در زمین گمنام هستند
***
ولایت را وفاداری بسیجی
تو دین را بهترین یاری بسیجی
چه فخری بیش از این که با حضورت
به چشم دشمنان خاری بسیجی
***
بسیجی را خلوصی ناب بینند
شهادت را چو گل بیتاب بینند
دوباره کوفه، با یک لشکر از عشق؟
مگر ضد ولایت خواب بینند
***
منافق ها ملامت کارشان است
فراوان کذب و تهمت کارشان است
بسیجی؛ مرد میدان های دشوار
مرنج این قوم راحت کارشان است
***
به دنیا پشت پا ! دارد چه معنی؟
بسیجی! بی ریا! دارد چه معنی؟
نمی فهمند بدبختان سکه
تجارت با خدا ! دارد چه معنی؟
***
بصیرت، بی ریایی، کار، ایثار ملامت ها فزون ، تو با خدا یار فقط یک آرزو :
«یا رب به موعود(عج) گل پیغمبر ما را نگه دار! »