
- پنجشنبهها نماز حاجت.
- شبهای جمعه دعای کمیل.
- روزهای جمعه نماز جعفرطیار(ع)، قرائت سورۀ صافات، دعای سمات و
صلوات ضراب اصفهانی و… از برنامههای ثابتشان بود.
- اول هر ماه قمری نماز اول هر ماه را میخواندند.
- سه ماه رجب، شعبان و رمضان را روزه بودند و به اعمال مخصوص هر یک میپرداختند.
***
«حضور» نزد چیزی یا کسی بودن و «ذکر»، از چیزی یا کسی یاد کردن و «دعا»، چیزی یا کسی را خواندن، خواستن و یا از او درخواست کردن است. دعا در فرهنگ اسلامی به معنای درخواست عبد از خداوند متعال است؛ بندهای که از خود هیچ ندارد، جز فقر و نداری و خدایی که همۀ قدرتها و داراییها بهدست اوست.
دعای عبد به درگاه پروردگارش، همچون ذکر و حضور، یکی از مهمترین شیوههای ارتباط با خداست.
باب اول: جایگاه دعا
مطلب اول: دعا، بهترین عبادت
دعا را میتوان مصداق بارز بندگی بهشمار آورد؛ چنانکه در قرآن کریم آمده است: «وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرینَ».(1) (پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم! کسانى که از عبادت من تکبر مىورزند بهزودى با ذلت وارد دوزخ مىشوند!)
امام سجاد(ع) در دعایی به این آیهاشاره میفرماید و به خدا عرضه میدارد: «فَسَمَّیْتَ دُعَاءَکَ عِبَادَةً، وَ تَرْکَهُ اسْتِکْبَارًا؛ پس دعایت را عبادت و ترک آن را استکبار نامگذاردی».(2) پس دعا عبادتی است که ترکش سبب خسران ابدی است. از این رو در حدیث آمده: «أَلدُّعاءُ مُخُّ الْعِبادَهِ؛ دعا، مغز عبادت است».(3)
مطلب دوم: دعا بمثابه ذکر
از مجموع آیات، احادیث و معارف دینی چنین برمیآید که اساس برتری هر عبادتی «ذکر خدا» است. عبادتی که برای خداست، شرطش یاد خداست، وگرنه عبادت واقعی نخواهد بود. دعا نیز ازآنرو محبوب خداوند است که در آن، عبد، خدا را یاد میکند، وگرنه صرفِ طلب کردن حاجت، وجهِ محبوبیتی همپای یاد خداندارد.
حضرت آیتالله بهجت ذکر و یاد خدا را برتر از دعایی که صِرفاً طلب کردن از خداوند است میدانستند و برای این مطلب، به این حدیث استشهاد میفرمودند: «مَنْ شَغَلَ بِذِکْری عَنْ مَسْأَلَتی، أَعْطَیْتُهُ أَفْضَلَ مَا أُعْطی مَنْ سَأَلَنی؛هرکس بهجای درخواست از من، به یاد من مشغول شود، به او عطا میکنم برتر از آنچه به کسی که از من درخواستی داشته، دادم».(4)
ایشان میفرمایند:
ذکر، مُغْنى از دعا شد، زآنکه بود
در دعا خِلْطى زِ اِنِّیَّت نمود
حال که دعا، گونهای از ذکر خداست، بر اساس حدیث قدسیِ «أَنَا جَلِیسُ مَنْ ذَکَرَنِی؛ من، همنشین آن کسی هستم که او به یاد من است»،(5) دعا نیز گونهای مجالست با خداوند خواهد بود.
مطلب سوم: دعا، برتر از تلاوت قرآن
در شان دعا همین بس که برتر از تلاوت قرآن بهشمار آمده است؛ چنانکه روایت شده است:
«به امام صادق(ع)عرض کردم: دو نفر در یک لحظه شروع به خواندن نماز میکنند. یکى در نماز، قرآن میخواند و قرائتش بیشتر از دعاست و دیگرى دعایش افزون از تلاوت قرآن است؛ [این دو] در یکلحظه نماز را به آخر میرسانند، کدامیک از این دو افضل هستند؟
حضرت فرمودند: هر دو فضیلت دارد و هر دو زیباست.
عرض کردم: میدانم که هر دو زیباست و فضیلت دارد، ولى کدامیک برتر است؟
حضرت فرمودند: دعا برتر است. آیا فرموده خداوند متعال را نشنیدهای که میگوید: «و پروردگارتان گفت: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم، بهراستی کسانى که از عبادت من گردنکشى میکنند، باحالت خوارى و ذلت وارد جهنم خواهند شد». به خدا سوگند مقصود از «عبادت» در این آیه دعاست، به خدا سوگند، آن افضل است».(6)
حضرت آیتالله بهجت نیز تذکر میدادند که دعا کردن [با حضور قلب و یاد خدا]، بهتر از قرائت قرآن [بهصرف روخوانی] است؛ زیرا ملاک برتری، به یادآوردن خداست و ذکر و یاد خدا، در ضمن هر گونه عبادتی اعم از تلاوت قرآن و نیایش بیشتر حاصل شود، همان برتر است!
باب دوم: کیفیت دعا کردن
مطلب اول: لذت بردن از دعا
امام صادق(ع)میفرمایند: «أَوْحَى اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى دَاوُدَ؟ع؟ یَا دَاوُدُ بِی فَافْرَحْ وَ بِذِکْرِی فَتَلَذَّذْ وَ بِمُنَاجَاتِی فَتَنَعَّم؛ خداوند به داوود وحی فرستاد:ای داوود به وجود من شادی کن و از یاد من لذت ببر و با مناجات من متنعم باش».(7)
امام زینالعابدین(ع) در دعای هفتم از مناجات خمسعشر میفرمایند: «اللَّهُمَّ... مَتِّعْنَا بِلَذِیذِ مُنَاجَاتِکَ؛ بارخدایا ما را از لذت مناجات با خودت بهرهمند گردان».(8)
آیتالله بهجت نیز میفرمودند که باید شیرینی مناجات با خداوند را درک کرد و از عبادت او لذت برد:
گر تو را حلواى عرفان ذوق شد
پس تو را اِکثار آن در شوق شد
واى بر آنکس که در ذکر دعاء
شد کَسِل چون شُرب اِجبارى دواء
پس تلذّذ در عبادت شیوه کن
قطع کن اضداد آن از فرع و بُن
در مناجاتها و ادعیه نیز آمده: «أَعُوذُ بِکَ رَبِّ مِنَ الْکَسَلِ وَ الْفَشَلِ؛ خدایا پناه میبرم به تو از
سستی و بیحالی».(9)
آن عبادت و دعایی برتر و مطلوب است که از سر عشق و محبت به خدای متعال باشد و عبادتی که با تنبلی و سستی همراه باشد، نشان از بیراهه رفتن است:
گر تَعَشُّق با عبادت با دعا
میندارى، عشق حقّت شد خطا
مطلب دوم: ذکر حاجت
در روایاتی که از معصومان(ع) به ما رسیده است به این مطلب تاکید شده است که عبد باید حاجت خود را در دعاهایش به زبان آورد و به این بسنده نکند که خداوند متعال به نهان و آشکار همه آگاه است:
امام صادق(ع) فرمود: «إِنَّ الله تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَعْلَمُ مَا یُرِیدُ الْعَبْدُ إِذَا دَعَاهُ وَ لَکِنَّهُ یُحِبُّ أَنْ تُبَثَّ إِلَیْهِ الْحَوَائِجُ فَإِذَا دَعَوْتَ فَسَمِّ حَاجَتَک؛ خداوند تبارک و تعالی آنچه را که بنده در وقت خواندن او در نیت داشته است، میداند لیکن دوست دارد که حاجتها به درگاهش شرح داده شود؛ پس هر گاه دعا کردى حاجتت را نام ببر».(10)
البته باید در نظر داشت که دعای برتر آن است که بنده تنها برای درخواست کاستیهایش رو به درگاه خداوند نکند و جایگاه دعا و مناجات با خداوند را در نظر بیاورد:
گر تو بهرِ خود بخواهى از خدا
قصد مخِّ بندگى کن از دعا
ورنه او اجود و ارحم و اکرم است
بدأ و غایات نِعَم را اعلم است
مطلب سوم: خضوع
آیتالله بهجت میفرمایند: «اگر میخواهید دعا کنید و واقعاً دعا و خواستن از خدا باشد، دعا تشریفاتی دارد، اگر میخواهید از ناحیه دعا به جایی برسید، زبان حالتان این باشد: تسلیم خدا هستیم، هرچه بخواهد بکند، بنا داریم عمل به وظیفه بندگی کنیم». منظور اینکه، حال که از کاستیهای خود باخبریم و میدانیم سزاوار بخششهای خداوند نیستیم، خاضعانه درخواستهای خود را از او بخواهیم.
محمدبنمسلم میگوید از امام باقر(ع)دربارۀ این آیه پرسیدم: «فَمَا اسْتَکانُوا لِرَبِّهِمْ وَ مَا یَتَضَرَّعُونَ؛ اما آنان نه در برابر پروردگارشان تواضع کردند و نه به درگاهش تضرع مىکنند!».(11) فرمود: «الِاسْتِکَانَةُ هُوَ الْخُضُوعُ وَ التَّضَرُّعُ هُوَ رَفْعُ الْیَدَیْنِ وَ التَّضَرُّعُ بِهِما؛ استکانت همان خضوع است و تضرع، بلند کردن دو دست و زاری کردن با آنهاست».(12)
مطلب چهارم: دعا در غیاب برادر مؤمن و توسعه در دعا
از امام صادق(ع)نقل شده است: «قَالَ رَسُولُاللهِ(ص) إِذَا دَعَا أَحَدُکُمْ فَلْیَعُمَّ فَإِنَّهُ أَوْجَبُ لِلدُّعَاءِ؛ رسول خدا(ص) فرمود: هرگاه یکى از شماها دعا کند پس عمومیت دهد [و همه را دعا کند]؛ زیرا که آن به اجابت نزدیکتر است».(13)
و نیز از امام سجاد(ع) نقل شده است: « وقتى فرشتهها بشنوند که مؤمن در پشت سر براى برادر مومنش دعا مىکند و یا او را بهخوبى یاد مىکند، میگویند: چه خوب برادرى هستى تو، براى برادرت دعاى خیر مىکنى با اینکه از تو غایب است و او را بهخوبى یاد مىکنى، هر آینه خدای عزوجل به تو مىدهد دو برابر آنچه را درخواست کردى براى او، و از تو خوبى گوید دو برابر آنچه از او بهخوبى گفتى و تو بر او فضیلت دارى».(14)
ازاینرو آیتالله بهجت میفرمایند:
«یکی از چارهجوییهای شرعی برای استجابت دعا و برآورده شدن حاجت خود، این است که شخصی که حاجت یا گرفتاری دارد، دعا کند و از خدا بخواهد که تمام گرفتاریهای مشابهِ گرفتاری او را از تمام مؤمنین و مؤمناتی که گرفتار هستند برطرف کند و یا هر حاجتی نظیر حاجت او دارند بر آورده شود؛ زیرا در این صورت مَلَک برای خود انسان دعا میکند و دعای مَلَک مستجاب میشود. اینگونه دعا کردن در حقیقت دعا برای خود بهطور معکوس است».
همچنین میفرمایند:
«خوب است انسان دعاها را به زبان همه اهل ایمان (احیا و اموات آنان) بخواند و مضامین آنها را برای همه بخواهد».
مطلب پنجم: دعا در حال سجده وگریه
بر اساس احادیث، برترین حالات برای نزدیکی به خدا، حالت سجده است. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: «إِنْ خِفْتَ أَمْرًا یَکُونُ أَوْ حَاجَه تُرِیدُهَا، فَابْدَأْ بِاللهِ وَ مَجِّدْهُ وَ أَثْنِ عَلَیْهِ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ صَلِّ عَلَى النَّبِیِّ وَ سَلْ حَاجَتَکَ، وَ تَبَاکَ وَ لَوْ مِثْلَ رَأْسِ الذُّبَابِ، إِنَّ أَبِی کَانَ یَقُولُ: إِنَّ أَقْرَبَ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ مِنَ الرَّبِّ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ سَاجِدٌ بَاکٍ؛ اگر از وقوع چیزى ترس داشتى یا حاجتى خواستى، بهنام خدا [دعا را] آغاز کن و او را تمجید کن و ستایشش کن چنانچه شایسته آن است و بر پیامبر صلوات بفرست و حاجت خود را بخواه و خود را بگریه وادار کن اگرچه به اندازۀ سر مگسى باشد، همانا پدرم میفرمود: نزدیکترین حالت بنده نسبت به پروردگار عزوجل وقتى است که در حال سجده و گریان باشد».(15)
آیتالله بهجت میفرماید:
ساجد و باکى به هنگام دعا
از خدا خواه ارزشش چند و بها
در دعاء دَمعت علامت بر اثر
در دخولت اذن را دمعت خبر
حال دمعت هست وقت هر دعا
از تو اَفْهَم نیست طفلى با بکا
تأثیر گریستن در اجابت دعا، بدان پایه است که در عمل اُمداوود و نیز در قنوت وتر آمده: «فَإِنَّ ذَلِکَ عَلَامَةُ الْإِجَابَه؛ این نشانه مستجاب شدن [دعا] است»؛(16) و در اذن دخول ائمه اطهار(ع)نیز وارد شده است: «فَهُوَ عَلَامَةُ الْقَبُولِ وَ الْإِذْن؛ این علامت قبولى و اذن [دخول] است».(17)
پی نوشت:
1 . غافر/ ۶٠.
2.صحیفه سجادیه، ص۱۹۶.
3. وسائلالشیعه، ج7، ص27 و 28؛ بحارالانوار، ج٩٠، ص300.
4. کافی، ج۲، ص۵۰۱.
5 کافی، ج2، ص496.
6 . تهذیبالاحکام، ج2، ص104.
7. بحارالانوار، ج۱۴، ص۳۴.
8. بحارالانوار، ج۹۱، ص۱۴۷.
9 . بحارالانوار، ج92، ص228.
10 . کافی، ج2، ص476.
11 . مؤمنون/ ۷۶.
12 . کافی، ج۲، ص۴۸۰.
13 . کافی، ج2، ص48٧.
14. کافی، ج2، ص50٨.
15 . کافی ، ج٢، ص۴٨٣.
16 . اقبالالاعمال، ج٢، ص۶۶٣.
17 . مزار ابنمشهدی، ص۴٢١.