اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

آزادی قدس ....... 5


حضور در راهپیمایی روز قدس موید تنها نبودن فلسطین است - ایرنا


بیست و سه گل

تقدیم به شهید «ام‌احمد[۱] صیام» از محله‌ی وادی‌الجوز در قدس

 

بارانی نرم و سبک

و فضایی که روی سنگی عاشق و لجوج می‌جوشد

کبوتران «الجلیل»

اندوه خود را زیر سقف پاییز گسترده‌اند

ای دخترکان شبنم!

«ام‌احمد» بر پیاده‌رو افتاده است

چون گلی که کتاب شهیدان را می‌آراید

چه کسی این خون را بند می‌آورد؟

چه کسی شادمانی اشک‌آمیزش را

به نان بدل می‌کند؟

برای بیست و سه گل

و هر کدام، یک نان.

بیست و سه گل

و مرگی که چونان طعم شبنم بر ما گواراست

و «جوز» دره‌ای ژرف دارد

که «ام‌احمد» کلید خود را

در آن پنهان می‌سازد

و بیست و سه گل

و خورشیدی از ارغوان

گنجه‌های خود را برای کبوتران روشن می‌کند

و دوشیزگان ابر

عهدنامه‌های خود را

با تمام کشتزاران قسمت می‌کنند

ای دخترکان شبنم!

«احمد» اندوه رشیدش را

اینگونه بالا می‌برد

و فریاد می‌کند:

ای ایستادگان بر پیاده‌روهای بی‌طرفی!

خون مادر من می‌گوید:

هر تفنگی که روز را به قدس رهنمون نشود

لیمویی مردود است

در آزمون فصل‌ها.

بیست و سه گل

و تمام طاووس‌ها سرگرم اشغال آیینه‌ها

و کاخ‌هایی آراسته به گیاه گناه

و نفت

در سینه‌ی روسپیان لانه ساخته است

و هیچ کاری برای قربانیان نکرده‌اند

جز یک دقیقه سکوت!

بیست و سه گل

جشن شادمانی دارند

کشتارها پیوسته است

و دلاوران عرب

خونشان به جوش نمی‌آید!

کجاست آن همه هیاهو

بیست و سه گل‌اند

و هیچ سربازی گسیل نمی‌شود

چرا که فلسطین

نفت خلیج نیست

چرا که فلسطین

نفت خلیج نیست!

(«صالح هوّاری»، از کتاب «فراتر از میراث خون»، تألیف و ترجمه‌ی «موسی بیدج»، انتشارات «پالیزان»، ۱۳۸۰)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد