اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

بگذشت مه روزه ، عید آمد و عید آمد



اشعار عید فطر, شعر عید سعید فطر



 بگذشت مه روزه ، عید آمد و عید آمد
    بگذشت شب هجران، معشوق پدید آمد


آن صبح چو صادق شد، عذرای تو وامق شد
   معشوق توعاشق شد، شیخ تو مرید آمد


شد جنگ و نظر آمد، شد زهر و شکر آمد
شد سنگ و گهر آمد، شد قفل و کلید آمد


جان از تن آلوده، هم پاک به پاکی رفت
هرچند چو خورشیدی بر پاک و پلید آمد


از لذت جام تو دل مانده به دام تو
 جان نیز چو واقف شد، او نیز دوید آمد


بس توبه شایسته برسنگ تو بشکسته
بس زاهد و بس عابد کو خرقه درید آمد


باغ از دی نامحرم سه ماه نمی زد دم
بر بوی بهار تو، ازغیب رسید آمد
مولوی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد