بیمار می شوم که پرستاری ام کنی
خود را زمین زدم که هواداریم کنی
گوشم پر از نصیحت و حرف است ای رفیق
من آمادم که رفع گرفتاریم کنی
گفتی تو سنگدل شده ای خب شدم ولی
نزد تو آمدم که قلم کاریم کنی
اصلا مرا به چوب ادب بستنت چه بود ؟
اصلا که گفته بود فلک کاریم کنی ؟
نانی ز من بگیری و نانی دگر دهی
بر تو نیامده که دل آزاریم کنی
رودست خوردم از همه حتی زدست خویش
کی خواستم که کاسب بازاریم کنی ؟
فریادم از قلیلی آب و طعام نیست
من جار می زنم که شبی جاری ام کنی
با من دوباره قصه شاه و گدا نخوان
حیف است صرف قصه تکراریم کنی
من اختیار خویش به دست تو داده ام
حیف است وقف آتش اجباری ام کنی
فردا بیا و نامه ما را به آب ده
ز آن بیشتر که مجرم طوماری ام کنی
اوقات خویش ز ناله ام اعلام می شوند
وقتش رسیده ساعت دیواری ام کنی
دعوای ما به قوت خود باقی است و باز
من بر همان سرم که سحر یاری ام کنی
انگار نه انگار نه انگار نه انگار
یک بار نه ده بار نه صد بار که بسیار
بر ما تو وفا کرده ولی خیر ندیدی
از جانب همسایه دیوار به دیوار
ما ایل یهودا و شما یوسف زهرا
با حیله ی اعداء به دل چاه گرفتار
یک عمر چه دیدی؟ چه ندیدی؟ چه کشیدی؟
از این همه بی عرضۀ بی همّتِ بی عار
گِل باد دهانم، چه بگویم که بگویند:
دست از سر این مردم بی حوصله بردار
آیینه شکست است، بگو از چه شده سَلب
از دیدۀ آلودۀ ما فرصت دیدار
«گفتی که بیایید ولی خلق نشستند»
آقا نکشد منّت این قوم طلبکار
یک روز می آیی و صدا می زنی، امّا
ما نیز همه خواب ولی خفته ی بیدار
اصلاً به روی خویش نیاورده و شاید
انگار نه انگار نه انگار نه انگار
ممانعت فرزند ازنشستن
بر سر سفره بیتالمال
یک
روز مهمان رهبر معظم انقلاب بودم. فرزند ایشان آقا مصطفی نیز نشسته بود که
سفره گسترده شد، آیتالله خامنهای به وی نگاهی کرد و فرمود: شما به منزل
بروید. من خدمت ایشان عرض کردم: اجازه بفرمایید آقازاده هم باشند، من از وی
درخواست کردهام که با هم باشیم. آقا فرمودند: این غذا از بیتالمال است،
شما هم میهمان بیتالمال هستید. برای بچهها جایز نیست که بر سر این سفره
بنشینند. ایشان به منزل بروند و از غذای خانه میل کنند. من در آن لحظه
فهمیدم که خداوند چرا این همه عزت به حضرت آقا عطا فرموده است.
حضرت آیتالله جوادی آملی، پایگاه اطلاعرسانی حوزه، 24/7/1390.
فرزند آقا در میان بسیجیان جبهه
در
عملیات بدر، در خط مقدم، من شاهد حضور فرزند عزیز رهبر انقلاب، آقا مصطفی
در کنار بسیجیان عارف بودم. در طول ۸ سال دفاع مقدس، بارها ایشان را در
لشکرهای سید الشهداء (ع) و محمد رسولالله (ص) دیده ام. این حضور شجاعانه
فرزندان آقا در جبهه، نشان از تعهد رهبر انقلاب و توجه ایشان به تربیت
فرزندان دارد.
*سردارسرلشکر سید یحیی صفوی (فرمانده سابق سپاه)، پایگاه اطلاعرسانی حوزه، 24/7/1390.
امام علی(ع) درباره کعبه میفرماید: خداوند خانهای که باید مردم گرد آن طواف کنند را در یکی از ناهموارترین و نامعمورترین نقطههای زمین قرار داد، و اگر میخواست میتوانست در یکی از نقاط پر باغ و درخت و پرمیوه و گردشگاههای درجه اول جهان قرار دهد. اما آن وقت دیگر امتحان و آزمایش و تحمل مشقت در کار نبود، مردم برای تنزه هم میآمدند و منظور مقدسی که هست حاصل نمیشد.
خداوند همواره بندگان خود را به انواع شداید مواجه میکند، و اقسام کوششها و مجاهدتها را جلوی پای آنها میگذارد، تکالیفی گوناگون برخلاف طبع آسایشطلب آنها بر آنها مقرر میدارد تا غرور و تکبر از دلشان بیرون رود، نفوسشان عادت کند به عبودیت خدا، و این وسیلهای است برای اینکه درهای فضل و رحمت و عنایت پروردگار به روی آنها گشوده شود.(1)
____________
1- نهجالبلاغه - خطبه 190
قالالامامالباقر(ع): «ان الله عز و جل لیتعاهد المومن بالبلاء کما یتعاهد الرجل اهله بالهدیهًْ من الغیبه»
امام باقر(ع) فرمود: خداوند عزوجل بنده مومن را یاد میکند و مورد نوازش قرار میدهد، با فرستادن
یک بلا و مشکل، آنطور که یک مرد در وقتی که در مسافرت است با فرستادن یک هدیه خاندان خود
را یاد میکند و مورد محبت و نوازش قرار میدهد.(1)
____________
1- اصول کافی، ج 3، ص 354
قال الامام الصادق(ع):
«العالم من صدق فعله قوله، و من لم یصدق فعله قوله، فلیس بعالم»
امام صادق(ع) فرمود:
عالم کسی است که رفتار او گفتارش را تصدیق کند و هر کس که کردار او سخن وی را تصدیق نکند
و عمل او برخلاف گفتهاش باشد، عالم نخواهد بود.(1)
____________
1- اصول کافی، ج 1، ص 18
هزار بار هم افتد اگر به رخسارت
به چشم کس نَبُوَد باز تاب دیدارت
به شوق گرمی دستانت آمدم خورشید
بیا و راه بده ذره را به دربارت
به سایه سار بهشت خدا چه حاجتمان
بس است بر سرمان سایه سار دیوارت
هزار یوسف مصری کلاف حُسن به کف
نشسته اند به صف در میان بازارت
به شیوه ی پدرانت چه میشود بینم
کنار سفره ی ما باز کردی افطارت
برو سفر به سلامت که هر کجا هستی
امام آخر دنیا خدا نگهدارت
هزار بار هم افتد اگر به رخسارت
به چشم کس نَبُوَد باز تاب دیدارت
به شوق گرمی دستانت آمدم خورشید
بیا و راه بده ذره را به دربارت
به سایه سار بهشت خدا چه حاجتمان
بس است بر سرمان سایه سار دیوارت
هزار یوسف مصری کلاف حُسن به کف
نشسته اند به صف در میان بازارت
به شیوه ی پدرانت چه میشود بینم
کنار سفره ی ما باز کردی افطارت
برو سفر به سلامت که هر کجا هستی
امام آخر دنیا خدا نگهدارت
وقت آن شد تا که چندین بیت نقاشی کنم
شاعری هستم که عشق تو مرا نقاش کرد
مانده ام از حد فاصل های بینا بینمان
تا به کی باید برای دیدنت ای کاش کرد...
جمعه بار غفلت من را به دوشش می کشد
هفته ها رفت و ولی چشمان من رویت ندید
درک من از غیبتت تا مرزهای هیچ بود
باید اول طرحی از نامردمی ها را کشید
پای لیلا بودنت باید که مجنونی کنم
بوسه هایی باید از پای سگ کویت گرفت
می نویسم از نیایش های صبح انتظار
ندبه هایی که هوای مستی از بویت گرفت
ای که انوار وجودت نور ایمان من است
مرحمت کن یک شبی بر سرزمین من بتاب
یک کرم کن تا شبی را در جوارت باشمو
لحظه ای کن این دعا بر روسیاهت مستجاب
امام
صادق(ع) فرمود: پنج چیز است که هرکس یکی از آنها را نداشته باشد، پیوسته،
زندگیاش تلخ، فکرش پریشان، و دلش مشغول است: اول: تندرستی دوم: امنیت
سوم: گشایش در رزق چهارم: همدم سازگار. یکی از اصحاب میپرسد: همدم سازگار
چیست؟ حضرت فرمود: زن خوب، فرزند خوب و همنشین خوب. سپس ادامه داد، و
پنجمین آنها که جامع این چهار مورد است آسایش است.(1)
____________
1- الخصال، شیخ صدوق، ص 284، ح 34
مایه آرامش و انس و نعمت الهی است
قالالامامالسجاد(ع):
«اما حق الزوجه: فان تعلم انالله عزوجل جعلها لک سکناً وانساً، فتعلم ان
ذلک نعمه من الله عزوجل علیک فتکرمها و ترفق بها»
امامسجاد(ع) فرمود:
حق همسر این است که بدانی خدای متعال او را مایه آرامش و انس تو قرار داده و
بدانی که این خود نعمتی است از جانب خداوند به تو، پس او را گرامی بداری و
با او مهربان باشی.(1)
____________
1- مکارمالاخلاق، ج 2، ص 301، ح 2654
مردی
خدمت پیامبر اکرم(ص) آمد و گفت: ای پیامبر خدا! از کاری در شگفتم و
بهراستی هم که شگفتآور است!
مردی با زنی ازدواج میکند که هرگز،نه او آن زن را دیده و نه آن زن او را، اما همین که ازدواج صورت میگیرد و
مرد وارد بر زن میشود، با یکدیگر (دوست و) همدم میشوند و هیچچیز برای آن دو، دوستداشتنیتر از دیگری نیست.
پیامبر خدا(ص) فرمود: و خداوند میان شما مهر و دوستی قرار داد.(1)
____________
1- تفسیر الثعلبی، ج7، ص299
قالالامام الهادی(ع):
«انالله جل و عز جعل الصهر مالفه للقلوب و نسبهًْ المنسوب،
اوشج به الارحام و جعله رأفه و رحمه، ان فی ذلک لایات للعالمین».
امام هادی(ع) فرمود: خداوند وصلت را مایه الفت دلها و پیوستگی نسبی قرار داد.
(به واسطه وصلت) رشتههای خویشاوندی را به هم پیوست و آن را مایه مهر و محبت ساخت.
در این(پدیده) برای مردمان، حتما نشانههایی(از قدرت و رحمت خداوند) نمایان است. (1)
____________
1- الکافی، ج 5، ص 373، ح 7