اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

تمام یاس هایت را بـه شام از کربلا بردم


کربلا عراق 14 آوریل 2014 عکس حرم امام حسین در کربلا 1600857

عذار نیلی و قدّ خم و چشم تر آوردم
گلاب اشک بهر لاله های‌ پرپر آوردم


زجا برخیز ای صد پاره تر از گل! تماشا کن
کـه از جسم شهیدانت، دلی مجروح تر آوردم


تمام یاس هایت را بـه شام از کربلا بردم
چو برگشتم برایت یک چمن نیلوفر آوردم


مسافر از برای یار سوغات آورد اما
من از شام بلا داغ سه ساله دختر آوردم


گرچه سر نداری یک نگه بر سیل اشکم کن
کـه با چشمان خود آب از برای اصغر آوردم


تو بر من از تن بی سر خبر ده ای عزیز دل!
کـه من برتو خبر های فراوان از سر آوردم


چهل منزل سفر کردم بـه شهر شام و برگشتم
خبر ازچوب و از لعل لب و طشت زر آوردم


زاشک چشم و سوز سینه ی مجروح وخون دل
همانا مرهمت بر زخم های‌ پیکر آوردم


قد خم، موی آشفته، تن خسته، رخ نیلی
بـه رسم هدیه میراثی بود کز مادر آوردم


زسیل اشک دریا کرده ام چشم محبان را
بـه آهم شعله ها از سینه ی میثم برآوردم

نزدیکِ اربعین، دلِ جا مانده ها گرفت


اشعار زیبا درباره اربعین حسینی + عکس نوشته اربعین حسینی

نزدیکِ اربعین، دلِ جا مانده ها گرفت
یـک بینــوا بــرای خـودش ربـنا گـرفت

هرکـس رسید؛ سـوال کـرد: زائـری؟
از این سوال، دلِ پُرخونِ ما گرفت

آقا مگر “بَدان” بـه حـریمت نمی رسند؟
پس “حُر” کـه بود کـه جام بلا گرفت؟

بـاشد؛ محـل نـده… نبـرم اربعین حرم
اما بدان؛ کـه قلبم از این ماجرا گرفت

آن قدر گریه میکنم کـه بگویند عاقبت
نوکر ز اشـکِ خـود سفرِ کربلا گرفت

اما ز راهِ دور؛ درود حضـرت حسین
بارانِ اشک، از این روضه ها گرفت

ای شهیدان کجاست منزلتان


عکس پروفایل گل لاله نماد عشق برای اینستاگرام و تلگرام • مجله تصویر زندگی

ای شهیدان کجاست منزلتان

چیست جز آفتاب در دلتان

روی در آب چشمه می شویید

از خدا عاشقانه می گویید

رختی از انعطاف در برتان

تاج سرخی از عشق بر سرتان

همرهان ستاره در شب کور

رفته تا پشت لحظه ها تا دور

تا خدا، تا ستاره، تا مهتاب

تا صدای شکوفه در دل آب

آفتابید در هزاره ی عشق

دلتان گرم از شراره ی عشق

عطرتان بوی خواب را برده است

آبروی سراب را برده است

سلمان هراتی