ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
واژه تسبیح، از ریشه «سبح» به معنای حرکت پرشتاب(مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 392، «سبح»)، همانند حرکت پرشتاب ماهی در آب و شناگری است. بنابراین، کسی که تسبیح میکند، ضمن تنزیه خدا از هر گونه عیب و نقص و تاکید بر تمامیت خدا در جمیع کمالات، خود را در شرایطی قرار میدهد که همانند ماهی، پرشتاب در عوالم و نشئات هستی به سوی کمال بندگی و کسب صفات الهی تلاش میکند؛ چرا که کسب این صفات که آن را نهایتی نیست، نیازمند حرکت و صیرورتی است که حد و مرزی برای آن نیست تا بدانجا توقف شود و انسان از حرکت و شدنها باز ایستد.
آثار تسبیح خدا
بر اساس گزارشهای قرآنی، همه هستی در حال تسبیح خدا هستند(اسراء، آیه 44) که ابعاد ژرف تسبیح هستی برای عموم مردم غیر قابل درک و فهم دقیق است.(همان) اما پیامبران و مؤمنان اهل تسبیح در صیرورت کمالی خویش تسبیح هستی را میشنوند و میفهمند، حتی از آنجا که انسان میتواند خلیفهًْالله باشد، هرگاه به چنین مقامی برسد هستی تابع تسبیح او میشود؛ چنانکه براساس گزارش قرآنی خدا کوهها و پرندگان را به تسخیر حضرت داود(ع) درآورده بود تا با ایشان تسبیح گویند.(انبیاء، آیه 79)
بر طبق تعالیم قرآن، هر کسی بخواهد از ظلمات رهایی یابد و به نورانیت برسد باید از تسبیح الهی بهره گیرد؛ چنانکه حضرت یونس در ظلمات سهگانه ظاهری شکم ماهی و دریا و شب، و ظلمات سهگانه باطنی حسی و خیالی و عقلی و نشئات آن، به تسبیح «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» توسل جسته و بر براق آن سوار شده و به نور رسیده است و هر کسی که چنین کند میتواند به چنان نورانیت برسد و از ظلمات گوناگون رها شود.(انبیاء، آیات 87 و 88؛ صافات، آیات 142 تا 144)
البته آثار دیگری برای تسبیح الهی همچون اجابت دعا (انبیاء، آیات 87 و 88)، رفع دلتنگی و ضیق صدر(حجر، آیات 97 و 98)، مصونیت از عذاب دنیوی(قلم، آیات 20 و 28 و 33) و مانند آنها وجود دارد. از طرف دیگر ترک تسبیح خدا آثار مخرب و زیانباری چون محرومیت از نعمتهای خدا دارد که باید به این مسئله توجه کرد و از تسبیح خدا غافل نشد.
با توجه به این آثار شگرف است که خدا بارها از ارزش و اهمیت تسبیح الهی سخن گفته است و پیامبر(ص) و مؤمنان مکلف شدهاند تا در طول شبانهروز از تسبیح الهی گویند و دستکم در هنگام اوقات نمازهای پنجگانه(طه، آیه 130؛ ق، آیات 39 و 40؛ طور، آیات 48 و 49) بهویژه در ذکر رکوع و سجود «سبحان ربی الاعلی و بحمده» و «سبحان ربی العظیم و بحمده» را تکرار کنند و با تسبیح در سجده به معراج بروند که نماز، معراج مؤمن است.(اعلی، آیه 1؛ واقعه، آیات 74 و 96؛ حاقه، آیه 52؛ حجر، آیه 98)
اگر انسان همراه با استغفار تسبیح خدا گوید، اجابت دعا از سوی خدا قویتر است و خدا در مقام «تواب» برایش ظهور میکند: فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا. (نصر، آیه 3)
همچنین عبور از شرایط دشوار در سایه صبر و تسبیح میسر خواهد بود.(طه، آیه 130) بنابراین نمیتوان از ذکر تسبیح و سبحانالله بسادگی گذشت، بلکه لازم است ارزش و اهمیت آن را دانست؛ زیرا توجه به این امر عظیم نه تنها جایگاه بیمانند خدا را مشخص میکند، بلکه میتوان به ملکوت حقایق نیز دست یافت.(یس، آیات 82 و 83؛ طه، آیات 128 و 130)
کسانی که دارای تقوای الهی هستند، به آثار علمی آن نیز دست مییابند که علمالیقین و عینالیقین و حقالیقین به تعلیم الهی است.(بقره، آیه 282؛ تکاثر، آیات 5 و 7؛ واقعه، آیه 95) از نظر قرآن دستیابی به هر مرتبهای از مراتب این یقین ارتباط تنگاتنگی با تسبیح الهی دارد؛ از همین رو خدا در قرآن، تسبیح الهی را با حق یقین مرتبط دانسته و میفرماید: و بیتردید این قرآن، حقّی یقینی است. پس به [پاس] نام پروردگار بزرگت تسبیح گوى. (حاقه، آیات 51 و 52)؛ زیرا شخصی که در مقام حقالیقین قرار دارد عظمت الهی را درمییابد و با آنکه در این سطح از حقانیت و یقین رسیده باز راه را بینهایت میداند؛ چون عظمت الهی را پایانی نیست هر چند که شخص اهل حق یقین به مرتبه حق یقین رسیده باشد؛ یعنی همچون پروانه در آتش شده و خود آتش شده، اما باز عظمت الهی فراتر از آن است که قابل ادراک برای انسانی باشد که گرفتار «حدود» است.
حسین پورفرضی