خدیجه گوهر یکتا و درٌ بی همتا
ندیم ختم رسولان و یار پیغمبر
نبود در همه عالم کسی از او بهتر
خدیجهای که پیمبر بود و را همسر
خدیجهای که چو زهرا بود و را در بر
خدیجهای که حسین و حسن نواده اوست
زنی که زینب و کلثوم خانواده اوست
خدیجه مادر سجاد و مادر باقر
کسی که شمس و قمر بهر خدمتش حاضر
خدیجه مادر بحر العلوم صادق بود
جهان به گوهر علمش همیشه شایق بود
خدیجه مادر موسی ابن جعفر ما بود
کسی که طاقت و صبرش بسان دریا بود
همو که جان به لب آورد در غل و زنجیر
به زیر لب همه شب خواند سوره تکویر
خدیجه مام رضا آن شه خراسان بود
همو که حشمت هارون از او هراسان بود
کسی که گفت: به لب لااله الا هو
به طوس گشت غریبانه ضامن اهو
تقی نبود جز از او نقی هم از او بود
ببین که ساحت این زن چه خوب و نیکو بود
خدیجه را چه بگویم که ماه منظر بود
خدیجه مادر اختر امام عسکر بود
امام عسکر ما همچو ماه عالم گیر
کسی که رام شد اندر برش پلنگ و شیر
خدیجه مادر مهدی امام حاضر ماست
کسی که چشم بصیرش همیشه ناظر ماست
من از خدیجه چه بگویم بدین بیان قصیر
گنه نباشدی از من زبان کند تقصیر
به روز عشر ز. ماه مبارک رمضان
گرفت جسم عزیزش مغاک در دامان
گرت نصیب شدای جان گذر کن از کویش
که حس کنی به مشامت تو بوی مینویش
کند شفاعت سیمرغ گر به روز جزا
نبا شدش غم دیگر چو جان دهد به قضا