ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
گاهی یک قصیده یا حتّی یک شعر، اثرش در رسیدن به هدف های بزرگ، از هزاران سرباز مسلّح و صرف میلیون ها پول بیشتر است، و بسا که در بعض مواقف و مناسبات، نقشی را که شعر ایفا میکند، هیچ وسیله دیگری نتواند ایفا کند.
شعر در به وجود آوردن تاریخ مؤثر بوده و نفوس مردم را قرن ها و اعصار، بلکه همیشه و همه وقت، تحت تأثیر قرار میدهد، نظم و سخن موزون، غرایز را بیدار میکند، الهامبخش روح، و زندهکننده احساسات و جهشآفرین است؛ شعر در برانگیختن عواطف انسانی عامل مهمّ بوده است و شعرای متعهّد در تمام رشتهها، نقش سازندهای به عهده دارند. بدیهی است شعرا از نظر اینکه تعهّد و مسؤولیت داشته یا نداشته باشند، در یک درجه نیستند. شاعر غیرمتعهّد همه گونه شعری میسراید و از مدح ستمگران و تقویت باطل و توهین به مقدّسات و تضعیف عدل و حق، باکی ندارد، شعر را وسیله پر کردن شکم و اشباع غرایز حیوانی قرار میدهد، و هر لحظه زبان خود را چون شمشیر میکند تا شکم حریص خود را سیر نماید:
هر لحظه زبان خود چو شمشیر کند
و از مدح، سگی را صفت شیر کند
انبان دروغ را زبر و زیر کند
تا این شکم گرسنه را سیر کند
شاعر متعهّد و مسؤول کسی است که از ذوق و شعرش در راه هدف های عالی انسانی و آزادی بشر از چنگال دیو نفس و حکومت حق و عدالت و نظام برادری و برابری، ارشاد و راهنمایی عامه؛ و پند و تبلیغ توحید و مدایح پیغمبران و امامان راستین و پاکان استفاده مینماید و شعر را وسیله ترقّی و تکمیل و اصلاح و رستگاری مردم قرار میدهد، این دسته هستند که شعرشان ارزنده و جاودانی است، و همیشه مانند آفتاب، روشنیبخش دل های تاریک است.
و چقدر خوار و فرومایه است شاعری که شعرش را در توجیه ظلم و ستم ستمکاران و مدح آن ها به هدر میدهد، و چقدر گرامی و ارجمند است شاعری که شعر و اثرش، توحید خداوند و نصیحت و هدایت و تشویق جامعه به درستی و راستی و کار و کوشش و علم و عمل است.
آری، در شعر هر چه روح سعی و حقیقت و دعوت به حق باشد، ارزندهتر است؛ چنان که در قصیدهای گفتهام:
در شعر روح باید و معنی و درس دین
آموزش و حقیقت و ایمان و اعتلا
شعر از برای جایزه و جاه و اعتبار
هرگز نگفت شاعر آزاد و پارسا
بدبخت شاعری که پی سیم، عمر خویش
بر باد داد و حاصل او شد همه هبا
همچون گدای سفله به دربار هر خبیث
از بهر لقمهای به ثناخوانی و دعا
جای سپاس ایزد و مدح رسول و آل
گوید سخن به مدح ستم پیشهای دغا
جای نصیحت و ادب و منطق صواب
هزل و چرند گفته و سعیش همه هجا
زیبنده است فخر کند شاعری که او
باشد زبان مردم محروم و مبتلا
افراد را بسیج و محرّک به راه راست
افکار را به سوی خداوند رهنما
" قدس "