ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
با من کنون ز وسعت دریا سخن بگو
از رویش دوباره ی گل ها سخن بگو
کتمان مکن که سر به فلک میزند امید
از نخل پا گرفته ز خرما سخن بگو
باور مکن ز محبس تقدیر آمدی
از جلوه های عالم پیدا سخن بگو
دیگر مترس از خطر پنجه های موج
چون ساحلی به وسعت دریا سخن بگو
هستی شمیم عطر نفس های عشق بود
از عشق ، این سروده ی زیبا سخن بگو
دیگر مگو که تشنه ی آب است این کویر
در بارش سپیده ، ز صحرا سخن بگو
همزاد ، چشم خویش ز بیگانگی بشست
با او ، ز جلوه های ثریا سخن بگو.
دکتر حمید حمیدی زاده
آسمان شهر ستاره باران است


عیدتان مبارک
سلام :
عید شما عزیز مهربان هم مبارک
شما دلی دریایی دارید استاد ، هر کسی که بدی

کرد ، می بخشید نه ؟
سلام :



که اما
معلوم نیست شاید
تا ببینم چکار کردید ؟
اگر اشتباه کوچک بود قابل گذشت
اگر بود نه ، نمی بخشم
سلام :




دلمان برایتان تنگ شده
یاد باد آن روزگاران یاد باد
هرجا هستید سلمت و شاد باشید
قدم نما به کاشانه ما که رواق منظر تو آشیانه
ماست
سلام :



ممنون از لطف تان
هر جاهستید سلامت و موفق در تحصیل باشید
یادتان در قلب معلم تان همیشه سبز است