*******************************
به نام کردگار هفت افلاک
که پیدا کرد آدم از کف خاک
الهی ، فضل خود را یار ما کن
ز رحمت ، یک نظر در کار ما کن
تویی رزّاق هر پیدا و پنهان
تویی خلاّق هر دان و نادان
زهی گویا ز تو ، کام و زبانم
تویی هم آشکار ، هم نهانم
چو در وقت بهار آیی پیدار
حقیقت ، پرده بداری ز رخسار
فروغ رویت اندازی سو خاک
عجایب نقش ها سازی سوی خاک
گل از شوق تو خندان در بهار است
از آنش رنگ های بی شمار است
هر آن وصفی که گویم ، بیش از آنی
یقین دانم که بی شک ، جان جانی
نمی دانم ، نمی دانم ، الهی
تو دانی و تو دانی ، آن چه خواهی
" الهی نامه ، عطار نیشابوری "
41- آب زیر کاه
تو دار / موذی / فریبکار
42- آب که سرگذشت ، چه یک نی ، چه صد نی
اتفاقی نباید می افتاد ؛ حال که افتاده تفاوتی در مقدار آن نیست
43- آب زیر پوستش رفته
وضع مالی کسی خوب شدن / روی فرم آمدن
44- آبستن کردن کسی
کسی را با رشوه موافق خود کردن
45- آبغوره گرفتن
گریه دروغین
46-آب سفت می کند
کار بیهوده انجام دادن
47- آب شان به یک جوی نمی رود
با هم موافق نیستند
48- آب شده و به زمینی رفت
ناپیدا شدن یک باره
49- آبکش به کفگیر می گوید چقدر سوراخ داری
کنایه از افرادی که عیب خود را نمی بینند و عیب دیگران را می بینند
50- آب که ازسر گذشت چه یک گز چه صد گز
بلا که بر سرم آمد ، چه کم چه زیاد
چنین شنیدم که لطف یزدان به روی جوینده در نبندد
دری که بگشاید از حقیقت بر اهل عرفان دگر نبندد
چنین شنیدم که هر که شبها نظر ز فیض سحر نبندد
ملک ز کارش گره گشاید فلک به کینش کمر نبندد
دلی که باشد به صبح خیزان عجب نباشد اگر که هر دم
دعای خود را به کوی جانان به بال مرغ سحر نبندد
اگر خیالش به دل نیاید سخن نگویم چنان که طوطی
جمال آیینه تا نبیند سخن نگوید خبر نبندد
ز تیر آه چو ما فقیران شود مشبّک اگر که شبها
فلک ز انجم زره نپوشد قمر زهاله سپر نبندد
بر شهیدان کوی عشقش به سرخ رویی علم نگردد
به رنگ لاله کسی که داغ غمش به لخت جگر نبندد
کجا تواند کسی درین ره دم از مقامات عاشقی زد
هر آن که نالد به ناله نی چو نی به صد جا کمر نبندد
صفای اصفهانی
" میلادت مبارک رویای من "
سید روی تاب بود و ما هم هرچی توانستیم هل می دادیم ،
حسابی می ترسید .
در همین لحظه خمپاره زدند .
هر دو شیرجه زدیم زمین ؛
سید هم از ارتفاع سه متری خودشو انداخت پایین !
کف دست و زانوهایش آسیب دیده بود و ناله می کرد :
خمپاره خورده بودم کمتر آسیب می دیدم !
" شادی روح شهدای سید صلوات "
عید قربان جلوه گاه تعبّد و تسلیم ابراهیمیان حنیف است، و فصل قرب مسلمانان به خداوند، در سایه عبودیّت.
عید قربان فصل قربانی کردن عزیزها در آستان «عزیزترین» یعنی خداست. عید قربان مجرای فیض الهی و بهانه عنایت رحمانی به بندگان مؤمن و مطیع است. و هر کس بتواند رضای خویش را فدای رضای حق کند، از خواسته دل در راه خواسته خدا چشم بپوشد، و از داشته ها و خواسته ها بگذرد، به مرز عبودیت می رسد.
«قربانی» وسیله قرب به خداست و عید قربان روز تقرّب به پروردگار است. روز رها شدن از تعلّقات قربانی کردن تمنیّات در پیش پای اراده الهی است.
واژه «عید» در لغت به معنی «بازگشتن» می باشد و دراصطلاح، به معنی بازگشت به سوی خداوند سبحان است. در این روز، عطا و بخشش های خداوند متعال همراه با رحمت، بر بندگان مؤمن نازل می گردد پس بیایید در این روز، با عبادت و راز و نیاز، گناهان گذشته را از صفحه دل بشوییم و خود را برای بهره وری بیشتر از فیوضات این روز آماده و مهیّا سازیم؛ چراکه به طور کلّی، در تمامی اعیاد اسلامی، هدف آن است که با بندگی و عبادت در پیشگاه حضرت سبحان، سعادت واقعی خود را به دست آوریم. مولای متقیان علی علیه السلام در این باره فرموده اند: «هر روزی که انسان در آن گناه و معصیت نکند، آن روز عید است.»
عید قربان یکی از اعیاد بزرگ اسلامی است که یادآور زیباترین نمونه تعبّد انسان در برابر خداوند متعال است. عید قربان، عید فداکاری، ایثار، قربانی، اخلاص و عشق است. فدا کردن فرزند دلبند خود، در راه خدا، امتحانی الهی برای حضرت ابراهیم علیه السلام بود که عید قربان یادآور آن است. اسلام نیز خواسته است که مسلمانان هر سال عید قربان را جشن گیرند تا این اصول و ارزش های الهی را همواره مدّنظر داشته باشند و همواره برای تبعیّت از دستورات خداوند و کسب رضایت الهی آماده هرگونه ایثار و فداکاری باشند.
ابراهیم از جانب پروردگار، مأمور قربانی کردن فرزند دلبندش اسماعیل شد. هنگامی که ابراهیم فرمان الهی را به پسرش ابلاغ کرد، اسماعیل گفت: پدر جان! فرمان خدا را اجرا کن که مرا از صابران خواهی یافت. در صبحی دلکش، اسماعیل دست در دست پدر، در صحرای منی، به سوی قربانگاه پیش رفت و خوشحال بود از این که خداوند متعال، او را برگزیده است. آن گاه ابراهیم با دست هایی محکم و استوار خنجر در حنجره اسماعیلش نهاد تا سر از پیکر عزیزش جدا کند. تیغ بر گلوی فرزند می چرخید، ولی نمی برید. گویی معجزه ای رُخ داده بود. ناگهان قوچی برای قربانی شدن در پیش چشمان ابراهیم نمایان شد و هاتفی ندا داد. ابراهیم! تو از این آزمون سربلند بیرون آمدی؛ پس دوستی خد گوارایت باد! امروز نیز حاجیان، در موسم حج، به درگاه خداوند قربانی می کنند تا بگویند: خداوندا! ما نیز چون ابراهیم تسلیم توییم. پس در این روز زنجیرهای اسارت و تعلقات را می بریم تا بیش از پیش به تو نزدیک شویم.
قرآن کریم، ضمن بیان داستان های آموزنده، که از مهمترین برنامه های تربیتی آن کتاب الهی است، نمونه هایی از مقامات والای انسان های واقعی را نشان می دهد، تا هدف از این دستورات متین آسمانی را به بشر بفهماند. قربانی نمودن فرزند و یا ذبح گوسفند، مطلوب اساسی نیست، بلکه هدف، پرورش افکار ناب، دل های پاک و جان های منزه است. خداوند در قرآن می فرماید: پس همین که ابراهیم و اسماعیل سر تسلیم فرود آوردند و ابراهیم، او را بر پیشانی بر زمین خوابانید، ندایش دادیم که ای ابراهیم! بحق، تصدیق مأموریت در خواب نمودی و مابه نیکوکاران این چنین پاداش می دهیم.
و این گونه بود که ابراهیم و اسماعیل به عموم جهانیان نشان دادند که آنچه عیار گوهر انسانیّت را بالا می برد و او را موجودی شریف می گرداند، همان حالت خضوع و تسلیم در برابر حق تعالی است.
امام خمینی رحمه الله پیر فرزانه انقلاب، درباره عید قربان چنین گفته اند: «عید قربان، عیدی است که انسان های آگاه را به یاد قربانگاه ابراهیمی می اندازد. قربانگاهی که درس فداکاری و جهاد در راه خدای بزرگ را به فرزندان آدم و اصفیاء و اولیای خدا می دهد... این پدرِ توحید و بت شکنِ جهان، به ما و همه انسان ها آموخت که... عزیزترین ثمره حیات خود را در راه خدا بدهید و عید بگیرید. خود و عزیزان خود را فدا کنید و دین خدا را و عدل الهی را برپا نمایید. به همه ما ذریه آدم فهماند که «مکه» و منی قربانگاه عاشقان است و محل نَشر توحید و نفی شرک، که دلبستگی به جان و عزیزان نیز شرک است.»
ذی الحجه از ماه های شریف سال است. در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله ، هنگامی که این ماه فرا می رسید، اصحاب به انجام عبادات اهتمام فراوانی می ورزیدند. از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل است که عمل خیر و عبادت، در هیچ ایّامی نزد حق تعالی محبوب تر از دهه اوّل ماه ذی الحجه نیست. آری، این همان ده روزی است که در قرآن مجید، به عنوان ایّام معلومات نام شده و در نهایتِ فضیلت و برکت می باشد و در کتاب های ادعیه، اعمال مخصوصی برای این دهه ذکر شده است. مسلمانان در این ده روز، با انجام عبادات، دل های خویش را از تاریکی ها و ظلمت ها شستشو می دهند و قلب های خود را سرشار از عشق و محبت می نمایند و بدین سبب پایان این روز را جشن می گیرند و با معبود خویش پیمان می بندند که دیگر به تعلّقات زندگی دل نبندند و همیشه در مسیر رضای او قدم بردارند.
عارف وارسته مرحوم میرزاجواد آقای ملکی تبریزی رحمه الله ، درباره آماده شدن برای بهره گیری از فیوضات این روز چنین می گوید: «با شروع روز عید، مواظب باش تمامی کارهایی که باعث رضایت و جلب عطوفت پروردگار است را انجام دهی؛ خداوند باری تعالی، مالک وجود، دنیا، آخرت، زندگی و مرگ تو می باشد و نباید از پروردگار و بزرگی چنین عطوف و مهربان غافل شد؛ زیرا ممکن است باعث محدودیت از عطایای او گردد. آری در ابتدای روز، به نیت پاک نمودن قلب از اشتغال به غیر خدا، غسل کن. آن گاه «الله اکبر» واقعی گفته و با این تکبیر تمام موجودات را در برابر شکوه و عظمت پروردگارت کوچک و ناچیز شمار و به نیّت پوشش و آرایش، با لباس تقوا و اخلاق نیکو، تمیزترین لباس های خود را پوشیده و آن گاه به جانب مصلّی رفته تا نماز عید را اقامه کنی.»
عید سعید قربان فرصت بسیار خوبی است تا مؤمنان، با انجام عبادات (ضمن بهره وری از فیوضات الهی)، به پروردگار خویش تقرّب یابند.
در کتاب های ادعیه، علاوه بر بیان فضیلت و اهمیت این روز بزرگ، اعمال بسیاری مخصوص این روز ذکر کرده اند. از جمله اعمال مستحب در این روز، غسل کردن است که بسیار بر آن تأکید شده، همچنین برگزاری نماز عید است که بهتر است زیر آسمان (مکان بدون سقف) خوانده شود. از اعمال مستحب دیگر در این روز، قربانی کردن و تناول از گوشت قربانی است. و نیز وارد شده است که در این روز، دعای شریف ندبه و همچنین دعای مخصوص امام سجاد قرائت شود. پس شایسته است، در این روز، بدون آنکه وقت خود را به بطالت بگذرانیم، با انجام این اعمال، مورد رحمت و عنایت پروردگار خویش قرار گیریم.
یکی از اعمال با فضیلت و مهم در روز عید قربان، عمل قربانی است. که در روایات، بسیار بر آن تأکید شده است. امام باقر علیه السلام می فرمایند: «خداوند قربانی کردن و اطعام نمودن را دوست دارد». بعضی از علما چنین بیان نموده اند که بهتر است قربانی کننده، گوشت قربانی را سه قسمت کند؛ قسمتی از آن را بین همسایه ها تقسیم نماید، قسمت دیگر را به و فقیران ببخشد و قسمت آخر را نیز برای خانواده خود نگه دارد.
شب و روز عید قربان، یکی از اوقات بسیار شریف برای زیارت سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام است که در فضیلت و ثواب آن، روایات بسیاری وارد شده است. سرّ این امر، آن است که یاد و حماسه جاودان امام حسین علیه السلام در این روز در ذهن ها تکرار شود؛ چرا که اگر ابراهیم خلیل یک قربانی، به قربانگاه منی آورد و سالم باز گرداند، امام حسین علیه السلام ، در یک روز، هفتاد و دو تن قربانی، به قربانگاه کربلا آورد و سرهای بریده و اجساد آغشته به خون یاران و عزیزانش را از کودک شیرخوار گرفته تا پیرمرد کهنسال، همه را یک جا، به پیشگاه پروردگار خویش تقدیم نمود.
قرآن کریم در آیه 2 سوره عنکبوت می فرماید: «آیا مردم چنین پنداشتند که به صِرف اینکه گفتند: ما ایمان به خدا آورده ایم، رهایشان کنند و برای این مدعا هیچ امتحانشان نکنند». یکی از سنّت های همیشگی خداوند در مورد بندگان، سنت امتحان بوده است؛ چرا که تا انسان ها در مرحله امتحان و آزمون قرار نگیرند، صدق گفتار آن ها ثابت نمی شود. پس هر گاه در امتحان الهی موفق و پیروز شدند و گفتار و کردارشان یکسان گردید، در ادعای مسلمانی و تدیّن خویش، راستگو و صادق خواهند بود.
آری، عید سعید قربان، یادآور یک امتحان بزرگ است. امتحانی که حضرت ابراهیم علیه السلام با سربلندی از آن بیرون آمد. پس برماست که در مصیبت ها و بلاها صابر و شکیبا باشیم؛ چرا که شاید این ها امتحان و آزمون بندگی و عبودیّت ما باشند.
در آیه 37 سوره حج آمده است: «هرگز گوشت و خون قربانی ها، به خدا نمی رسد، بلکه آنچه به خدا می رسد، تقوی شماست». آری، خداوند طالب تقواست و تقوا یعنی از بین بردن شیطان درونی هوای نفس؛ چرا که کشتن دیو نفس امّاره، وسیله نزدیکی آدمی در پیشگاه حضرت حق است. امام سجاد علیه السلام از مردی که مراسم حج را انجام داده بود، پرسیدند: «آیا به هنگام سر بریدن قربانی، نیّت نمودی که با تمسّک به حقیقت تقوی و ورع، حلقوم طمع را قطع کنی؟»
مولایمان حضرت زین العابدین علیه السلام ، در روز عید قربان، این گونه با پروردگار خویش مناجات می نمودند: «پرورگارا! آن کس که به سوی مخلوقی حرکت کند، خویشتن را به امید عطا و بخشش او آماده می سازد. پس امروز، من به امید عفو و صله تو آماده شده ام و از درگاهت، مرحمت و کرامت همی تمنّا دارم.
بارالها، بر محمد و آل او درود و رحمت فرست و این امید مرا، نومید مگردان. ای خدا! ای آنکه حاجات حاجتمندان... بر تو پنهان نیست، و ای آنکه هر چه ببخشی، خزانه سرشارت زوال نبیند.
من امروز با دست تهی به درگاهت آمده ام، و مرا به طاعت و عبادتم تکیه ای نیست. نه طاعتی فرستاده ام که مقبول باشد و نه جز شفاعت محمد و آل او شفاعت کسی پشت گرمی من است. بلکه امروز به درگاه تو آمده ام، در حالی که به گناهان خویش اعتراف دارم و به عفو عظیم تو که شامل ] حال] خطا کاران می شود، امید دارم.»
یکی از اعمال مستحب در روز عید قربان، گفتن تکبیر است. در روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله آمده است که اعیاد فطر و قربان را با جملات «لا اله الا الله» و «الله اکبر» و «الحمد الله» و «سبحان الله» آذین ببندید. و نیز در جمله ای دیگر از آن حضرت تصریح شده است که «چون در روزعید قربان از خانه بیرون شدید، با صدای بلند تکبیر بگویید». چه بسا بر زبان آوردن این اذکار برای آن باشد که انسان تمامی موجودات را در برابر عظمت و شکوه پروردگار خویش کوچک و ناچیز شمارد و قلب خویش را از توجه به غیر خدا فارغ نماید تا ظرف وجودی خویش را برای کسب فیض و رحمت پروردگار وسعت بخشد.
قربانی کردن گوسفند، چه از سوی حاجیان در «منا» و چه از سوی غیر حاجیان، تکریم آن حماسه معنوی و ایثار عظیم ابراهیم و اسماعیل است که به «مسلخ عشق» رفتند و سربلند، خاطره آن اخلاص و عشق شکوهمند خود را در یادها جاودان نمودند.
چرخم و می گردم به دورکعبه ی دل ها 1
اما کعبه پریشان است 2
بر بام کعبه ملائک در حزن
آسمان دل من بارانی است
و به قدر ابرهای مکه
که می غرد و می بارد
اشک های آسمان مکه
بی امان تا به ابد سوگ وار است
هفت باری که به دورت می گردم
و در سعی صفا و مروه
ودر سنگ جمرات
چه کسی را سنگ سار باید کرد ؟
نام بد رفته ابلیس تا به ابد معلون
یا
دستیارانش : آل سعود را
حتی کبوتران بقیع هم سوگوارند
مظلوم ترین کبوتران در بقیع اند
هیچ می دانستی ؟ !
که به گرد حرم رسول الله می چرخند و
اذن دخول ندارند !
اما در مشهد الرضا ( ع)
کبوتران حرمش
سر به آستانش دارند و
در نجف اشرف شادمان به دیار مولا علی ( ع) می آیند
از آسمان منا به جای باران ، خون می بارد تا به ابد
کبوتران حرم امن الهی ، دسته دسته 4
می آیند تا رم جمرات گویند
اما ، ناگه می شکند هرم قداست رم !
ابلیسانی از ره می رسند و 5
جای کبوتران شکسته بال حرمت تنگ است
کوچ باید کرد
دسته دسته ، خونین بال
یاد عطش ات هستم یا ثارالله در کرب وبلا 6
نیست هیچ کبوتری از دیار ، عاشق ثارالله
بی ذکرت تا وقت عروج
از مهد تا عرش
دسته دسته ملائک به صف
صف در صف ،
غوغایی به پاست
سر به آسمان می سایم تا بگویم
من همان اشرف مخلوقاتم ! ملائک می دانستید ؟ 7
که به خدایم گفتید ؟
ز چه باید سجده کنیم بر مشتی خاک ! 8
من ، آدمم از نسل بنی بشرسرگشته
که به عرش می آیم
بی بالم و بی پا و سر
اما خندانم 9
حال می دانم که چرا دوشین
در آرزوی رفتن بودم ! 10
اما گل ها تک چین شده اند 11
هر کسی را یارای ضیافت رب نیست
رفتید ، یادی از " رویای " رفته از یاد کنید
که خواهم آمد
**************************************************
شعری از رویا پوراحمدگربندی* شنبه 18/7/1394 * ساعت 09:30 صبح
(( تقدیم به شهدای حجاج کعبه و صفا و مروه و رم جمرات ))
1-کعبه خانه خدا
2-در سوگ از دست حجاج مسلمان
3-حاجی هایی که برای سنگ زدن به شیطان در روز عید قربان ، خود به قربان گاه
( 3 مهر ماه 1394 ) رفتند
4- حاجی هایی که برای سنگ زدن ستون شیطان رفتند
5- شاهزادگان آل سعود که حضورشان ، باعث حادثه کشتار حاجی ها در منا شد
6- امام حسین ( ع)
7- من نوعی حاجی که به قربان گاه رفتم و شهید شدم
8- لحظه اعتراض فرشتگان به خداوند که چرا باید بر خاک آدم سجده کنند
9- لحظه شهادت حاجی ها در کعبه و صفا و مروه و منا
10- خردادماه 94 ، در آرزوی رفتن حج تمتع بودم با این که فروردین 94به حج عمره
رفته بودم ، بی قرارهمراه شدن با حاجی ها بودم ، بی خبر از راه رسیدن پر گشودن حجاج
11- تمام حاجی های شهید ، از طرف خدا ، انتخاب شده بودند
وقتی زود و تند آماده می شدند ، می گفت : بریم ؟
اونهایی که می دانستند می گفتند :
برو بریم.
اما تازه واردها با تعجب می پرسیدند : کجا ؟
اونوقت همه درجوابش می گفتند :
قربون امام !
" شادی روح امام صلوات "
توباید دوباره برگردی بغداد
عراقی هاگفتند نه توباید دوباره برگردی بغداد در همین حین رئیس حلال احمر
ایران که برای سرکشی به منطقه آمده بود بنده را دید گفت شما چرا نمی خواهی
به ایران بیایی گفتم من می خواهم بیایم اینها می گویند اسم تو درلست مبادله
شده هااست
رئیس هلال احمر باچند نفر از پاسدارن دور من را گرفتند و در آن شلوغی جوری
من را به انطرف بردن که عراقی ها نفهمیدن چی شد...
روز آزادسازی اسرا بنده بعنوان مترجم همراه صلیب سرخ بودم از اسرای اردوگاه
رمادیه دو ثبت نام می شداز همه سوال می کردند آیا می خواهید به ایران بروید یا
نه تا اینکه ثبت نام به پایان رسید و عراقی ها آمدند و اسامی همه را خواندند و سوار
اتوبوس شدند اما اسم من و دو نفر دیگر را نخواندند به گمانم آن دو نفر خواب مانده
بودند بنده هم که همراه صلیب سرخ بعنوان مترجم بودم من را هم ثبت نام نکرده بودند.
خلاصه ما سه نفر شب رفتیم بیرون از اردوگاه کنار عراقی ها خوابیدیم آن شب برای
ما خیلی سخت گذشت صبح شد و یک خودروی ایفا آمد مارا سوار کرد به طرف مرز
خسروی برد وقتی به مرز رسیدیم صلیب سرخ به لیست نگاه کردند روی اسم من
خط قرمز کشیده شده بود یعنی بنده علی گنجی مبادله شده ام من گفتم علی گنجی
منم من هنوز مبادله نشده ام .
عراقی هاگفتند نه توباید دوباره برگردی بغداد در همین حین رئیس حلال احمر
ایران که برای سرکشی به منطقه آمده بود بنده را دید گفت شما چرا نمی خواهی
به ایران بیایی گفتم من می خواهم بیایم اینها می گویند اسم تو درلست مبادله شده ها
است رئیس هلال احمر باچند نفر از پاسدارن دور من را گرفتند و در آن شلوغی جوری
من را به انطرف بردن که عراقی ها نفهمیدن چی شد .ساک و وسایلم همه جاماندو
بنده هم از یک مشکل بزرگ به خواست خدا رهایی پیدا کردم .
ساجد