در نجف آقا کولر نداشتند، هوا هم گرم بود، اینقدر بعضی از آقایان خدمتشان مشرف میشدند اصرار میکردند که آقا ولو برای یک ساعت هم شده تشریف ببرید کوفه و از آن هوای شط استفاده کنید، آقا قبول نمیکردند، نه که آنجا قصری بسازند و عمارتی بنا کنند، بلکه فقط با ماشین بروند آنجا لب شط، اینجوری عرض میکردند خدمتشان.
بخصوص یادم هست که مرحوم آقای بجنوردی رحمتالله علیه، چون مأنوس و علاقهمند بود، گاهی میآمد آنجا که یکی از دفعاتی که من آنجا مشرف بودم،
خدمت آقا، آمده بود آنجا، قصهای نقل کردند راجع به آقائی و استفاده کردنش از هوای کوفه، و مفید بودنش، خیلی تأکید کردند که چقدر مفید است و خصائصی نقل کردند، ولی معذلک تشریف نمیبردند و انگیزهاش آنکه بر ذهن من بود این بود که چون مرتب خبر میآوردند که مردم ایران در زندان تحت شکنجهاند و ایشان حاضر نبوند که حتی در روز یک ساعت بروند از هوای کوفه استفاده بکنند. توی همان هوای گرم، توی آن خانه کذائی که حتی وسائل معمولی برای خنک کردن هوا نداشتند.
* سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام(ره)، ج 1، حجتالاسلام عبدالعلی قرهی، ص 11.