ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
زندگی را ساده بردارید، البته ما خیلی هم اهل زهد و تقوا نیستیم، خیال نکنید. آن سادگی که ما میگوییم، آن سادگی زُهّاد و عُبّاد و اینها نیست. سادگی به نسبت این کارهایی است که مردمِ امروز میکنند و الّا نه، سادگی ما را اگر چنانچه آن مردان خدا بیایند نگاه کنند شاید هزار تا ایراد هم به آنچه که ما سادگی میدانیم بگیرند.(2)
زندگیتان را بر پایه اسراف قرار ندهید، زندگی را ساده قرار دهید. زندگی را آن طوری که خدای متعال میپسندد قرار دهید و از طیّبات الهی بهرهمند شوید بر حسب اعتدال و عدالت. هم اعتدال و میانهروی و هم عدالت. یعنی ملاحظه انصاف را بکنید، ببینید دیگران چطوریاند. خیلی بین خودتان و دیگران فاصله درست نکنید.(3)
یکی از موجبات سعادت خانوادهها و اشخاص، این است که تقیّدات زائد و تجمّلات زیادی و پرداختن بیش از اندازه لازم به امور مادی، از زندگیها دور شود. لااقل بخش اصلیِ زندگی محسوب نشود. زندگی را از اوّل باید ساده برداشت و محیط زندگی را باید محیط قابل تحمّلی کرد.(4)
ساده زندگی کردن منافاتی با رفاه هم ندارد. آسایش هم که اصلاً در سایه ساده زندگی کردن است.(5)
مسابقه بدون برنده
اسیر تجمّلات و تشریفات و چشم و همچشمی نشوید. خودتان را در دام مسابقه مادی در امر زندگی نیندازید. هیچکس در این مسابقه، خوشبخت و کامیاب نمیشود. این ظواهرِ زرق و برقدارِ زندگی شخصی، اینها هیچ کدام انسان را نه خوشبخت میکند، نه دلشاد و راضی میکند. اصلاً انسان هر چه گیرش میآید، باز چیز بیشتری را میخواهد. در حسرت یک چیز بهتری است. در شرع مقدس هست ـ العفاف و الکفاف ـ. به همان زندگی که بشود گذراند و انسان محتاج کسی نباشد و در عسرت نباشد، این جور پیش ببرید.(6)