ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
شخصی که اهل خراسان بود از راه دور با رنج فراوان آمد خدمت امام باقر(ع) و در حالی که با عشق به اهل بیت(ع) و پای پیاده آمده بود،کفشهایش از بین رفته و پایش ترک خورده و پاشنه آن شکاف زیادی برداشته بود، اما با یک عشق و ولعی خدا را شکر کرد که بالاخره به مقصود خودش رسید. بعد پایش را نشان داد با آن شکافها که خون هم آمده بود و عرض کرد: یا ابن رسولالله! چیزی مرا به اینجا نیاورد جز محبت شما اهل بیت(ع) که از خراسان تا اینجا پیاده آمدهام. امام باقر(ع) فرمود: به خدا سوگند، اگر سنگی هم ما را دوست بدارد خداوند آن را با ما محشور خواهد کرد. و بعد فرمود: آیا دین چیزی جز محبت است؟(1)
____________
1- تفسیر عیاشی، ج 1، ص 167