ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
مرد محترمى از طلبههاى بسیار فاضل بود. مرد بسیار روشنفکر و متدینى است.
اول
بارى که این آدم، کلاهى- غیر معمم - مىشود، وقتى که وارد یکى از مجامع
مىشود، تمام دوستان و رفقایش او را که مىبینند شروع مىکنند به حمله
کردن و تحقیر کردن.
آنچنان او را ناراحت و عصبانى مىکنند که با اینکه طبعاً آدم حلیمى است، برمىگردد یک حرف بسیار منطقى به آنها مىزند. مىگوید:
رفقا! من یک حرفى با شما دارم: شما دوست دشمنانتان هستید و دشمن دوستانتان.
برایتان توضیح مىدهم:
من
فردى هستم مثل شما؛ مثل شما فکر مىکنم، مثل شما به خدا و قرآن و پیغمبر و
ائمّه معتقدم، مثل شما درس خواندهام، مثل شما تربیت شدهام. من با شما
در هزار چیز اشتراک دارم.
حداکثر به قول شما یک گناه مرتکب شدهام
- اگر این گناه باشد- لباسم را عجالتاً تغییر دادهام، رفتهام دنبال کارى، کسبى، زندگىاى.
فرض مىکنیم این گناه باشد. شما با من آنچنان رفتار مىکنید که مرا مجبور مىکنید که با شما قطع رابطه کنم.
و
یک انسان هم که بىارتباط نمىتواند باشد، مجبورم بعد از این با صنف
مخالف و دشمن شما دوست باشم، چون شما دارید به زور مرا از خودتان طرد
مىکنید. پس به این دلیل، شما دشمن دوست خودتان هستید که من باشم. ولى شما
دوست دشمنانتان هستید.
بعد مثال مىزند، مىگوید: فلان شخص در همه
عمرش هیچ وقت اساساً تظاهرى هم به اسلام نداشته است، علامتى از اسلام در او
نبوده، به قرآن و اسلام اظهار اعتقاد نکرده است، معروف است به اینکه ظالم و
ستمگر و فاسق و شرابخوار است. همین آدم که شما از او انتظار ندارید،
یکدفعه مىبینید آمد به زیارت حضرت رضا. همهتان مىگویید معلوم مىشود
آدم مسلمانى است.
این دفعه وقتى او را مىبینید، با او خوش و بش
مىکنید. یعنى از هزار خصلت او نهصد و نود و نه تاى
آن بر ضد شما و دین شماست. چون از او انتظار ندارید، همینقدر که یک زیارت حضرت رضا آمد
مىگویید نه، معلوم شد مسلمان است.
اما
در مورد آن کسى که از هزار خصلت، نهصد و نود و نه خصلتش مسلمانى است، یک
خصلتش به قول شما خلاف است، به خاطر این خصلت مىگویید این دیگر مسلمان
نیست و از حوزه اسلام خارج شد.
پس شما دوست دشمنانتان هستید یعنى کمک به دشمنانتان مى کنید و دشمن دوستانتان هستید یعنى در واقع دشمن خودتان هستید.
* مجموعه آثار استاد شهید مطهرى(حماسه حسنی 1و2)) ؛ ج17 ص252-253- با ویرایش جزئی