اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

امام آمد ..... ( 3 )

ورود امام خمینی به ایران در آئینه تصاویر تاریخی- اخبار فرهنگی تسنیم | Tasnim


شب تاریک رفت و فجر گردید از افق پیدا

شد ایران چون گلستان از قدوم رهبر دانا


خمینی آمد و طاغوتیان رفتند از کشور

بلی! چون نور آمد رفت ظلمت از شب یلدا


فتاده لرزه بر اندام هر طاغوت و طاغوتی

چو سحر سامری در پیش پای معجز موسی


به بهمن ماه در ایران هزاران گل شکوفا شد

ولی خون شهیدان آبیاری کرده این گلها


تحقق یافت «جاءَ الحَقُّ» باطل مضمحل گردید

به سعی و اتّحاد مسلمین از پیر و از برنا

امام آمد ..... ( 2 )

حسن روحانی در لحظه ورود امام (ره) کجا بود؟- اخبار رسانه ها تسنیم | Tasnim


از اوج بروج حق سردار قیام آمد
بر شوق سماع جان، انوار امام آمد


طاغوت نگونسر شد با خاک برابر شد
شمشیر اناالحق چون بیرون ز نیام آمد


آن پیر پیام آور بت بر کن ولا گستر
بر گستره ای لبریز از خون و قیام آمد


گفتا که من آن بحرم کارام نمی گیرد
در مسلک بیداران آرام، خرام آمد


عنبر چکد از نامش، سر مقدم اقدامش
بر لحظه سرمستان اکسیر دوام آمد


پیک خبر بهمن سرداد به هر برزن
کای منتظران خیزید، خیزید امام آمد
غلامرضا رحمدل

امام آمد ..... ( 1 )

تصاویر: ورود امام خمینی (ره) به میهن - تابناک | TABNAK

می آید از دور، با یک بغل گُل

 می آورد او، یک باغ سنبل

 

بر چهره او لبخند پیداست

یعنی که امروز، یک روز زیباست

 

وقتی که آمد، لبها شکفتند

با رهبر خود، صد نکته گفتند

 

آن روز رهبر، مثل نگین بود

در حلقه ما، او بهترین بود

تا رسد دستت، به خود، شـو کارگـر (حکایت اهل راز)


معرفی و نحوه نگهداری گل هورتانسیا - گلفروشی آنلاین VIP Shop

اینجانب (ری‌شهری)‌ در تاریخ 1376/8/11 ش به محضر استاد فرزانه مرحوم علامه محمدتقی جعفری(ره) رسیدم. این دیدار در کتابخانۀ شخصی آن عالم ربّانی انجام گرفت. در بالای قفسۀ کتاب‌ها شعری نغز و پر محتوا دربارۀ نقش کار و کوشش در موفقیت _ که با خطی زیبا نوشته شده بود _ جلب توجه می‌کرد:

تا رسد دستت، به خود، شـو کارگـر

چون فُتی از کار، خواهی زد به سر

استاد ضمن بیان خاطراتی شیرین و آموزنده داستان این شعر را برای نگارنده نقل فرمود که برای حفظ امانت و دقت در نقل، متن آن را از نوشتۀ استاد می‌آوریم: استاد بسیار وارسته از علائق مادّه و مادّیات و حکیم و عارف بزرگ مرحوم آقا شیخ مرتضی طالقانی _ قَدَّسَ اللهُ سِرَّه _ که در حوزۀ علمیّۀ نجف اشرف در حدود یک سال و نیم خداوند متعال توفیق حضور در افاضاتش را به من عنایت فرموده بود، دو روز به مسافرت ابدی‌اش مانده بود که مانند هر روز به حضورش رسیدم. وقتی که سلام عرض کردم و نشستم، فرمودند: برای چه آمدی آقا؟

عرض کردم: آمده‌ام که درس را بفرمایید.

شیخ فرمود: برخیز و برو، آقا جان! برو! درس تمام شد.

چون آن روز، دو روز مانده به ایّام محرّم بود، خیال کردم که ایشان گمان کرده است که محرّم وارد شده است _ و درس‌های حوزۀ نجف هم برای چهارده روز به احترام سرور شهیدان امام حسین(ع) تعطیل می‌شد _ و لذا درس‌ها هم تعطیل شده است. عرض کردم: دو روز به محرّم مانده است و درس‌ها دائر است. شیخ در حالی‌که کمترین کسالت و بیماری نداشت و همۀ طلبه‌های مدرسۀ مرحوم آیت‌الله العظمی آقا سیّد محمّد کاظم یزدی _ که شیخ تا آخر عمر در آنجا تدریس می‌کرد _ از سلامت کامل شیخ مطّلع بودند، فرمودند: آقا جان! به شما می‌گویم درس تمام شد! من مسافرم. خر طالقان رفته، پالانش مانده! روح رفته، جسدش مانده!

این جمله را فرمود و بلافاصله گفت: «لا إله إلا الله» و در این حال، اشک از چشمانش سرازیر شد و من در این موقع متوجّه شدم که شیخ از آغاز شدن مسافرت ابدی‌اش خبر می‌دهد با اینکه هیچ‌گونه علامت بیماری در وی وجود نداشت و طرز صحبت و حرکات جسمانی و نگاه‌هایش کمترین اختلاف مزاجی را نشان نمی‌داد.

عرض کردم: حالا یک چیزی بفرمایید تا بروم.

فرمود: آقا جان فهمیدی؟ متوجه شدی؟ بشنو:

تا رسد دستت، به خود، شـو کارگـر

چون فُتی از کار، خواهی زد به سر

بار دیگر کلمه «لا إله إلا الله» را گفت و دوباره اشک از چشمان وی به صورت و محاسنش سرازیر شد.... پس‌فردای آن روز، ما در مدرسۀ مرحوم صدر اصفهانی... اولین جلسۀ روضۀ سرور شهیدان امام حسین(ع) را برگزار کرده بودیم. مرحوم شیخ محمد علی خراسانی که از پارساترین وعّاظ نجف بودند، آمدند و روی صندلی نشستند و پس از حمد و ثنای خداوند و درود فرستادن بر محمد و آل محمد گفتند: اِنّا لله و انّا إلیه راجعون. شیخ مرتضی طالقانی از دنیا رفت.

* کتاب: خاطره‌های آموزنده، نوشته آیت‌الله محمدی ری‌شهری انتشارات دار الحدیث قم


ارزش تفکر و چگونگی آن


بایگانی‌های گلهای فصلی | ریوان مارکت

«حسن صیقل» از اصحاب امام صادق(ع) نقل می‌کند که از حضرت سوال کردم: آیا یک ساعت تفکر بهتر است از اینکه انسان شب تا صبح به عبادت بایستد و نماز بخواند؟ حضرت فرمود: بله همین‌طور است.

بعد حضرت فرمود: پیامبر(ص) چنین فرمایشی داشت که ساعتی فکر کردن از یک شب عبادت بهتر است. حسن صیقل می‌گوید: از امام پرسیدم: چگونه باید تفکر کرد؟ حضرت فرمود: انسان به سراغ خانه‌های مجلل و کاخ‌هایی که خراب شده می‌رود و با خود فکر می‌کند و می‌گوید: کجایند کسانی که در شما سکونت داشتند؟ کجایند کسانی که شما را بنا کردند؟ چه شده است؟ چرا حرف نمی‌زنید؟ (1)

________________

1- مشکاهًْ‌الانوار، ص 37

با خورشید انقلاب(خاطراتی از رهبر معظم انقلاب)


گل های زیبا و ظریف در جهان: عکس ها و توضیحات - تولید محصول - 2023

ســاده‌زیستی

در زمان ریاست جمهوری که گاهی اوقات، اتّهامات و شایعاتی مطرح بود، دو، سه صحنه یادم هست که آقا فرمودند: «من از خدا می‌خواهم که با یک پیکان رفت و آمد کنم؛ ولی به دلایل حفاظتی، ناچارم در ماشینهای گرانقیمت بنشینم.» خود آقا هم یک ماشین داشتند در همین حد. همان زمان رهبری، یک دلیل امنیتی پیش آمد که ما برویم و تمام اتاق‌های خانه ایشان را بازدید کنیم. من به تمام اتاقها که رفتم، تنها یک عدد فرش نخ نما بود. در اتاق میهمانی هم یک پتو دور اتاق مرتب چیده بودند و فهمیدیم که این‌جا اتاق پذیرایی یا میهمانی است.

*سردار مصطفی متولیان، مسئول سابق حفاظت بیت رهبری زندگینامه مقام معظّم رهبری‌، موسسه فرهنگی قدر ولایت


لزوم محاسبه نفس برای شناخت عیوب و اصلاح آنها


تصویرزمینه زمستان برف - عکس ویسگون

قال‌الامام علی(ع):

«من حاسب نفسه وقف علی عیوبه و احاط بذنوبه، فاستقال الذنوب و اصلح العیوب».

امام علی(ع) فرمود:

هر کس خود را مورد حسابرسی قرار دهد، از عیب‌های خویش آگاه می‌گردد، و به گناهانش

احاطه پیدا می‌کند، آنگاه از گناهان باز می‌گردد و عیب‌های خود را اصلاح می‌کند.(1)

________________

1- غرر‌الحکم، ص 696


شعر انتظار .......


سرود ویژه ولادت حضرت مهدی عج | سرود میلاد امام زمان (عج)

دلم گرفته از این جمعه های تکراری
دلم گرفته از این انتظار اجباری

چه قدر ندبه بخوانم! چرا نمی آیی؟
چه دیده ایی که از این دل شکسته بیزاری!؟


نیا! به درد خودم گریه می کنم، باشد
شما که از بدی حال من خبر داری

«صلاح مملکت خویش خسروان دانند»
ازاین به بعد غزل، من ندارم اصراری

نیا! که وُسع خرید کلافِ نخ هم نیست
شما که با خبر از نرخ هایِ بازاری

امان نمی دهدم گریه، درد و دل دارم
به سینه مانده چه ناگفته هایِ بسیاری

به جان مادرت آقا به کار می آیم
مرا اگر تو در این روضه ها نگه داری

به درد می خورم آقا، مرا تحمل کن
به جای «شیعه» بخوانم «غلام درباری»

تو شاهدی! جگرم خرجِ روضه هاتان شد
گمان کنم که به من اندکی بدهکاری

ببخش، حرف زیادی زدم، غلط کردم
شما امامی و من هم غلام، مختاری

مرا فراق و غمت می کشد، تو خواهی دید
که خورده برگۀ ترحیم من به دیواری

شعر از وحید قاسمی

ماجرای مسجد فاطمه زهرا(س) در زادگاه بلال حبشی

 

تصویر با کیفیت گل سفید زیبا در برف | طرح با ما

 

آقای محمدرضا خُرّمیان، قاری بین‌المللی قرآن کریم در خاطره‌ای می‌گوید:
در سال 1374 ش جهت اجرای برنامه‌های قرآنی در ایام هفته وحدت و میلاد النبی(ص) به کشور اتیوپی _ از کشورهای قاره آفریقا _ مسافرت کردم.
در نزدیکی‌های آدیس آبابا (پایتخت)، شهری است که زادگاه حضرت بلال حبشی است. برای اجرای برنامه به آن شهر رفتم. در زادگاه او یک مسجد بسیار عظیم به نام مسجد بلال حبشی ساخته‌اند. در بالای سردر مسجد نوشته که در اوّلین دیدار بلال حبشی با پیامبر اکرم، بلال، این شعر را به زبان آفریقایی خوانده است:
اَرَبـَـرَ کَنـگَـرَه کَری کَری مَندَرَه
که این شعر را به عربی ترجمه کرده‌اند که این جمله شده است:
اِذِالمکارمُ فی آفاقِنا ذُکِرَت
فانّما بکَ فینا یُضربُ المَثلُ
ظاهراً این عبارت فارسی، ترجمۀ همان شعر بالاست:
آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری.
نکته جالبی که در آنجا مشاهده کردم این بود که قبل از من یک قاری قرآنی که اهل همان قریۀ بلال حبشی بود تلاوت قرآن کرد. او هم مخرج «ش» نداشت و به جای آن «س» تلفظ می‌کرد. مثلاً می‌گفت: «إذا السَّمسُ کُوّرَت». می‌گفت که ما از نسل بلال حبشی هستیم. آنها پس از گذشت چهارده قرن هنوز هم مخرج «ش» ندارند.
اکثر مردم اتیوپی (حبشه) مسلمان اهل تسنن هستند و اکثر مساجد آنها به نام‌های خلفای راشدین و عایشه و حفصه است که بنده در خیلی از این مساجد تلاوت قرآن داشتم. روزی به ما خبر دادند که مسجدی به تازگی یافته‌اند، به نام «فاطمه الزهراء». گفتم: حتماً برای قرائت قرآن به این مسجد برویم.
شبی را وقت گرفتند و ما برای قرائت قرآن به آن مسجد رفتیم. دیدم که جلوی در ورودی مسجد با یک سنگ مرمر بسیار بزرگ نوشته: «مسجد فاطمهًْ الزهراء». پس از تلاوت کلام الله مجید از صاحب مسجد که یک مسلمان سُنّی اهل یمن بود سؤال کردم که: چطور شد مسجد را به این نام نهادید؟گفت من تصمیم داشتم نام این مسجد را «مسجد عایشه» بگذارم و حتی سنگ آن را هم تهیه کرده بودم؛ اما شبی در عالم رؤیا پیامبر اکرم(ص) را دیدم که فرمودند: فلانی! از اینکه می‌خواهی نام این مسجد را به نام همسرم عایشه بگذاری از تو ممنونم، اما در این شهر مسجد به نام عایشه زیاد است. شما این مسجد را به نام دخترم قرار بده که این نام برای تو برکت دارد. صبح که از خواب بیدار شدم از هر که سؤال کردم که نام دختر پیامبر چه بوده، هیچ کس جواب صریحی به من نداد تا اینکه به سفارت جمهوری اسلامی ایران در آدیس آبابا مراجعه کردم و گفتم که: نام دختر پیامبر اسلام چیست؟ آنها گفتند: «فاطمهًْ الزهراء». من هم این نام زیبا را بر روی مسجد گذاشتم. بنده (خرّمیان) احادیثی راجع به حضرت فاطمۀ زهرا(س) از لسان پیامبر اکرم(ص) برای ایشان نقل کردم و او را برای این کار تشویق کردم. در پایان خودش هم اذعان داشت که یقیناً نام فاطمۀ زهرا در روز قیامت موجب آبروی من و دستگیری‌ام خواهد شد و امید دارم که فاطمه(س) از من شفاعت کند. حتی گفت چندین مرتبه سنّی‌های وهّابی، با سنگ، شیشه‌های این مسجد را شکستند و از من خواستند تا نام این مسجد را تغییر دهم؛ اما من مقاومت کردم.

* کتاب: خاطره‌های آموزنده
نوشته آیت‌الله محمدی ری‌شهری
انتشارات دارالحدیث قم

شهادت امام هادی ( ع )


عکس و متن شهادت امام هادی | سالروز شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

شد دهم مهر ولا پنهان به زیر ابر کین

هادی شیعه بشد مسموم از زهر جفا

بود بالین پدر تنها امام عسکری(ع)

واغریبا گو وگریان بود مشغول دعا

زهر کین پاره جگر بنمود مولامان نقی(ع)

خون دل شد با دهانش آخرین دم آشنا

کرد رو سوی مدینه ناله از دل برکشید

یاد زهرا(س) مادرش کرد وعمویش مجتبا(ع)

با دهانی پر زخون نام حسین(ع) آمد به لب

یادش آمد لحظه ی آخر به دشت کربلا

کربلا جان داد فرزندی در آغوش پدر

سامرا گریان پسر بگرفته بر بابا عزا

تسلیت بادا به مولا حضرت صاحب زمان

از برای جد مظلومش بود صاحب عزا


لزوم محاسبه نفس برای شناخت عیوب و اصلاح آنها


تصویرزمینه زمستان برف - عکس ویسگون

قال‌الامام علی(ع):

«من حاسب نفسه وقف علی عیوبه و احاط بذنوبه، فاستقال الذنوب و اصلح العیوب».

امام علی(ع) فرمود:

هر کس خود را مورد حسابرسی قرار دهد، از عیب‌های خویش آگاه می‌گردد، و به گناهانش

احاطه پیدا می‌کند، آنگاه از گناهان باز می‌گردد و عیب‌های خود را اصلاح می‌کند.(1)

________________

1- غرر‌الحکم، ص 696


ولادت حضرت محمدباقر ( ع)


زیباترین اشعار ولادت امام باقر (ع)

بر اهل ولا عید مؤیّد شده امشب
در جلوه رخ داور سرمد شده امشب
لبخند عیان بر لب احمد (ص) شده امشب
میلاد همایون محمد (ع) شده امشب

در دامن خورشید، عیام قرص قمر شد
فخر دو جهان سید سجاد (ع) پدر شد

امشب صدف بحر ولایت گهری زاد
یا دخت حسن فاطمه، زیبا پسری زاد
در خانه خورشید ولایت قمری زاد
یا بار دگر آمنه پیغامبری زاد

این است که دو فاطمه را نور دو عین است
پور دو علی باشد و نجل حسنین است

این گوهر یکدانه دریای عقول است
در مکتب دین دوستیش اصل اصول است
ماه دو علی مهر دل آرای رسول است
فرزند حسین است و عزیز دو بتول است

مولای همه عبد خداوند مقام است
تا حشر امام است امام است امام است

این محور دین اختر تابنده علم است
در قلب زمان نور فزاینده علم است
آرنده علم است و نماینده علم است
گوینده علم است و شکافنده علم است

در کنیه ابوجعفر و باقر شده نامش
پیغمبر اسلام فرستاده سلامش

دشمن به عداوت خجال از کثرت خیرش
فرقی نکند گاه کرامت خود و غیرش
جبریل امین گم شده در وادی سیرش
شیرینی جان قصه شیرین عُزیرش

علم همه یک قطره ز دریای کمالش
دیوانه شود عقل به توصیف جمالش

ای گوهر شش بحر و یم و هفت دُر ناب
ای سائل انوار رخت مهر جهانتاب
بی مهر تو طاعات، چو نقش آمده بر آب
خاک قدم طفل دبستان تو اقطاب

فرزند پیمبر پدر هفت امامی
هم فرش مکان هستی و هم عرش مقامی

انوار دل از روی نکوتر ز مه تو
جن و بشر و خیل ملائک سپه تو
جان همه خوبان جهان خاک ره تو
شد باعث بینائی جابر نگه تو

ما را ز گنه نیست بجز روی سیاهی
ای چشم خداوند، کرم کن به نگاهی

از شوق تو چون مهر تو چون داغ به سینه
چشمم به بقیع است و دلم سوی مدینه
ای شمع دل پنج امین و دو امینه
ما غرق به دریای گناه و تو سفینه

غرقیم ولی چشم یه احسان تو داریم
با دست تهی دست به دامان تو داریم

مهر تو ثمر گشته بسی حاصل ما را
حب تو صفا داده بقیع دل ما را
وصف تو همی شور دهد محفل ما را
این‌گونه سرشتند از اول گل ما را

تا حشر گُل مهر تو روید ز گِل ما
آوای تو پیوسته برآید ز دل ما

تو کعبه‌ای و کعبه گرفتار بقیعت
پیوسته ملک سائل زوّار بقیعت
جان و دل ما شمع شب تار بقیعت
تا چهره گذاریم به دیوار بقیعت

این درد فراقی که به جان است دوا کن
بر ما زره لطف گذر نامه عطا کن

ای بوسه‌گه یوسف زهرا دهن تو
نقل دهن ما همه نَقل سخن تو
جان همه قربان تو و جان و تن تو
صد شکر که میثم شده مرغ چمن تو

غیر از گل مهر تو به گلزار نبوید
جز مدح تو و عترت اطهار نگوید

غلامرضا سازگار

تقرب الی‌الله با تقویت عقل و خرد


زیباترین گل های زمستانی؛ معرفی ۴۷ گل مقاوم به سرما - چطور

گروهی در محضر پیامبر(ص) شخصی را ستودند و از همه خصلت‌های نیک او یاد کردند. پیامبر(ص) فرمود: عقل آن مرد چگونه است؟گفتند: ای پیامبر! ما از کوشش او برای عبادت و دیگر خوبی‌های او سخن می‌گوییم و شما درباره عقل او از ما می‌پرسی؟ پیامبر(ص) فرمود: مرد احمق به سبب حماقت خود بیش از انسان گناهکار به گناه و نابکاری آلوده می‌گردد. خداوند فردای قیامت، مقام بندگان را به مقدار عقل و خرد آنها بالا می‌برد، و بر این اساس به قرب خداوند نایل می‌شوند.(1)

____________

1- تحف‌العقول، ص 44