ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
چشمان تو جنت! نه جنت آفرینی ست
در هر نگاه روشنت خلد برینی ست
هر واژهی تو عطر و بوی وحی دارد
وقتی که خلق و خوی تو روح الامینی ست
با عشق تو قلبی نمی سوزد در آتش
آقا ولای تو عجب حصن حصینی ست
گویا گره خورده دلم با عرش اعلی
هر رشته از مهر شما حبل المتینی ست
اذن حضور اینجا فقط اخلاص و تقواست
چشمان تو خورشید هر اهل یقینی ست
کی لایق وصف شکوه بی حد تو
این شعرها این واژه های اینچینی ست
ای آسمان! ای بی کران! ای بی نهایت!
من را ببخش آقا اگر شعرم زمینی ست
من روزی هر ساله ام را از تو دارم
چشمان من بر دستهای نازنینی ست
عمریست که ریزه خور این آستانم
در وصف جود بی کرانت ناتوانم