اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

باز آ که درد هجران بی تو دوا ندارد .......


 Related image

 


گل با صفاست اما بی تو صفا ندارد


 گر بر رخت نخندد در باغ جا ندارد


  

پیش تو ماه و باید رخ بر زمین بساید


 بی پرده گر بر آید شرم وحیا ندارد


 

 ای وصل تو شکیبم، ای چشم تو طبیبم


 باز آ که درد هجران بی تو دوا ندارد


 

 فریاد بی صدایم در سینه حبس گشته


 از بس که ناله کردم آهم صدا ندارد


 

 گفتم که در کنارت، جان را کنم نثارت


 تیغ از تو گردن از من، چون و چرا ندارد


 

 هرکس تو را ندارد جز بی کسی چه دارد


 جز بی کسی چه دارد هرکس تو را ندارد


 

مریم سقلاطونی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد