اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

سرنوشت مخالف حکم الهی غدیر



Image result for ‫تصویر گل لاله‬‎



 

در روز غدیر خم وقتی خطبه و سخنان پیامبر(ص) تمام شد، مردی به نام «جابر بن نضر» یا بنا به گفته برخی به نام «حارث بن نعمان» حضور پیامبر(ص) آمد و عرض کرد: یا محمد! به ما دستور دادی، به یگانگی خداوند و پیامبری تو شهادت دهیم و از ما خواستی نماز و روزه، حج و زکات انجام دهیم، همه را پذیرفتیم. ولی به این مقدار بسنده نکردی و امروز، پسر عمویت «علی» را بر ما گماردی و او را به همه ما ترجیح دادی و فرمودی: «من کنت مولاه فعلی مولاه».
 
آیا آنچه گفتی از سوی خداوند بود یا خواست خودت؟ رسول خدا(ص) فرمودند: سوگند به آن خدایی که جز او معبودی نیست، آنچه گفتم به دستور خداوند بوده است. آن مرد با ناراحتی پشت به رسول خدا نموده و رفت تا بر شترش سوار شود ولی در بین راه با خدا چنین مناجات کرد: بار خدایا اگر آنچه (محمد) می‌گوید حق است، فرمان بده از آسمان بر ما سنگ ببارد یا عذابی دردناک به سوی ما روانه‌ساز، این جمله را گفت، هنوز به شترش نرسیده بود که ناگاه سنگی از آسمان فرود آمد و سر او را نشانه گرفت، از مغز سر وارد بدنش شد و از پایین بیرون آمد و او را درجا کشت و به دنبال آن این آیات از سوره معارج نازل شد:

سئل سائل بعذاب واقع، للکافرین لیس له دافع، من الله ذی‌المعارج»

سائلی از خداوند بزرگ طلب عذاب کرد، عذابی که بلافاصله واقع شد و هیچ قدرتی آن عذاب را از کافران نمی‌تواند دفع کند. (1)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- الغدیر، ج 1‍، ص 239

شعر انتظار ..... 15


 Related image

 


بهار گمشده


 

با چتر آبی ات به خیابان که آمدی


حتماً بگو به ابر، به باران که آمدی


 

نم نم بیا به سمت قراری که در من است


از امتداد خیس درختان که آمدی


 

امروز روز خوب من و روز خوب توست


با خنده روئیت بنمایان که آمدی


 

فواره های یخ زده یک باره وا شدند


تا خورد بر مشام زمستان که آمدی


 

شب مانده بود و هیبتی از ناگهان تو


مانند ماه تا لب ایوان که آمدی


 

زیبایی رها شده در شعرهای من!


شعرم رسیده بود به پایان که آمدی


 

پیش از شما خلاصه بگویم ادامه ام


نه احتمال داشت نه امکان که آمدی


 

گنجشک ها ورود تو را جار می زنند


آه ای بهار گمشده... ای آن که آمدی 


    

شعر انتظار ..... 14


Related image

 

بدون تو


 

این لحظه‌ها قیامت عظمای چیستند؟


چون آیه‌های واقعه هستند و نیستند


 

این لحظه‌ها که بی‌تو سراسیمه می‌دوند


ای کاش این دقایق آخر بایستند


 

یا لااقل برای کسی بازگو کنند


چشمان بی‌قرار‌ِ که را می‌گریستند


 

این چرخ چرخهای مداوم برای کیست؟


تب‌‌‌‌دار می‌وزند، مگر شعله زیستند؟


 

تب‌دار می‌وزند، سرآسیمه می‌دوند


در جست‌وجوی روشن چشمان کیستند؟


 

یک روز سرد: جمعة ی دیگر بدون تو


ای کاش این دقایق بی‌تو بایستند


 

فرهاد صفریان

عید غدیر 2


 Image result for ‫تصویر عید غدیر‬‎

 


گوش‌هـا بـاز کـه امروز هزاران خبر است


خبری خوب‌‌تر از خوب‌تر از خوب‌تر است



صـف ببندیـد کـه هنگـام نماز روح است


در گشایید که جبریل امین پشت در است


 

همگـی عیـد بگیریـد کـه عید آمده است


ایـن همـان عیـد خدای احد دادگر است


 

سـورۀ مائده خوانیـد کـه صـد مائـده نور


از خـدا در دل هــر آیـۀ آن مستتر است



هـر طـرف مـی‌نگرم قافلـه در قافلـه دل


هر دلی بال‌زنـان سوی علـی رهسپر است



این همان عید غدیر است که در خم غدیر


گوش‌هـا یکسـر بـر خطبـۀ پیغامبـر است


 

خطبۀ ختم رسل حکم خدا مدح علی است


خطبه‌ای که سندش مستند و معتبـر است



ایهـا النـاس هـر آنکـس کـه منـم مولایش


ایــن علـی او را تـا روز جــزا راهبــر است



این علی بعـد نبـی رهبر و مـولای شماست


این علی منجی یک خلق به موج خطر است


 

این علـی وجـه خـدا چشـم خدا گوش خدا


این علی دست خدا بازوی فتـح و ظفر است



من همـان شهــر علومــم همه باشید گواه


که علـی تـا ابدالدهـر بـر این شهر، در است



این امـام است امـام است امـام اسـت امـام


که امامت به وجودش همه‌جا مفتخر است


 

چشم، بی‌نور علی تا صف محشر کـور است


دین بی مهر علی پیکر بی‌دست و سر است



شرر نار همان بغض علی بـغض علـی است


مهـر او پیشِ روی آتـش دوزخ سپـر است



بــه تمـام بشـر اعـلام کنــد ختـم رسل


که علــی بـن ابیطالـب خیــرالبشر است


 

خصـم او را پسـر مـادر خـود باید خواند


غیر از این چاره نداریم که او بی‌پدر است



بی‌نمــازی اسـت اگـر بی‌علی آرید نماز


این نمازی که اجرش همه نار سقر است



مهر پروندۀ اعمـال شما مهـر علـی است


بی‌علی طاعت کونیـن زیان و ضرر است


 

گر دو صد کـوه طلا در ره معبـود دهید


بی تـولّای علـی جملـه هبا و هدر است



هر که شد خصم علی خصم نبی خصم خداست


در حقیقـت ز زنــازاده زنازاده‌تــر است



دشمن آل محمّـد چـو بــه محشـر آید


آتش خشم خدا از نفسش شعله‌ور است


 

به سر دوش رسول و به کف پای علی


بنویسیـد علـی بـت شکـن بی‌تبر است



بـی‌ولایش نفسـی گـر بزنــد جبـراییل


کمتر از مرغ زمین خوردۀ بی‌بال و پر است



جنـت از مهـر محبّـان علـی شاخـۀ گـل


دوزخ از بغض غلامان علی یک شـرر است


 

بــی تولّای علــی نیـست رسـالت کامـل


ثمــر بــاغ نبــوّت همه از این شجر است



نخل‌هــا جملــه گواهـند خــدا مـی‌داند


که علی تشنه، ولی تشنۀ اشک سحر است



سجده بی‌مهر علی سجده به بت باشد و بس


روزه بـا بغـض علـی نیــز گنـاه دگر است


 

جنّت و کوی علی هست چو یک قطعه زمین


کوثـر و مهر علی قصـۀ شیـر و شکـر است



صورت حق و علی صورت غیب است و شهود


طلعت احمد و او سـورۀ شمس و قمـر است



«میثم»این فخر تو را بس که از این مزرع عمر


نخـل سرسبـز تـو را بـار ولایـت ثمر است


 


استاد سازگار

 

عدید غدیر 1


Image result for ‫تصویر عید غدیر‬‎

 

مرا غدیر نه برکه، که بیکران دریاست


علی نه فاتح خیبر،که فاتح دلهاست



مرا غدیر نه برکه، که خم جوشان است


علی نه ساقی کوثر،که کوثر عظماست



مرا غدیر نه یک برگ سرد تاریخ است


علی نه شافع محشر، که محشر کبراست



مرا غدیر حریم وصال محبوب است


علی نه همسر زهرا که کیمیای ولاست



مرا غدیر بود پایگاه دانش و دین


علی نه کاتب قرآن که آیت عظماست



مرا غدیر نه یک واژه در دل تاریخ


که جان پناه همه رهروان راه خداست



مرا غدیر نه یک روز اختلاف افکن


که همچو چشمه ی مبعث زلال وحدت زاست



مرا غدیر ندای بلند آزادی است


علی نه حامی بوذر که روح صدق و صفاست



مرا علی نبود خلقتی خدا گونه


چو غالیان نسرایم که مالک دو سراست



اگر نه عالم و عادل مرا نمی شاید


ستایمش که علی عالی و علی اعلاست



بخوان ز سوره انعام علت درجات


علی ز علم و عمل بر جهانیان مولاست



مگوکه مولد او کعبه شد که می گویم


به هر مکان که علی هست کعبه خود آنجاست



هر آن که دم زند از عشق آن ولی والا


علی صفت اگرش نیست، کار غرق خطاست



بخوان تو نامه مولا به مالک اشتر


که طرز فکر علی از خطوط آن پیداست



ببین که در دل آن رادمرد بی همتا


به یاد قسط و عدالت چه محشری بر پاست



بکوش رنگ علی گیری و صفات علی


هزار نکته باریک تر ز مو اینجاست



به سالروز امامت به جشن عید غدیر


که اشک شوق به چشمان عاشقان پیداست



گل (امید) به لب ها نشاندم و گفتم


خوشا دلی که در آن مُهر مهر میر ولاست


در غم از دست دادن شهیدان رجایی و باهنر


Image result for ‫تصویر شهیدان رجایی و باهنر‬‎

 


خواهم از طوفان غم ، چون ابر در هامون بگریم


دیده را دریا کنم ، درسوگ یاران خون بگریم


 

ازغم مرگ عزیزان جوی ها بندم به دامن


بهر آن دریا دلان ، صد دجله وجیحون بگریم


 

درعزای عاشقان ِ کوی لیلای ِ حقیقت


سر نهم اندربیابان ، زار چون مجنون بگریم


 

با دلی سوزان و با اشکی دمادم شمع آسا


در غم پروانگان با آه آتش گون بگریم


 

با دو چشم خونفشان در مرگ جانسوز رجایی


روز وشب درکنج حسرت با دلی محزون بگریم


 

یاد ِ روی ِ باهنر ،  درخاطرم چون نقش بندد


برجفای نقش بند گنبد گردون بگریم


 

بهر هفتاد و دو تن بسیار کردم گریه اما


در عزای این دو تن ، شاید کز آن افزون بگریم


 

بنگرم چون ماجرای قتل این مردان حق را


برشقاوت ها و پـَستیهای خصم دون بگریم


 

نی غلط گفتم نشاید بر شهیدان مویه کردن


برکسی کو شـَد به بزم قرب واصل ، چون بگریم


 

شور بختی بین که ما از کاروان ماندیم برجا


( جذبه ) می شاید که براین بخت نامیمون بگریم


 

محمود شاهرخی

میان راه فقط صدای تو نشانیِ ستاره بود


 Related image

 

میان راه فقط صدای تو نشانیِ ستاره بود 

 

 

من راه خانه‌ام را گم کرده‌ام ری‌را 


میان راه فقط صدای تو نشانیِ ستاره بود 


که راه را بی‌دلیلِ راه جسته بودیم 


بی‌راه و بی‌شمال 


بی‌راه و بی‌جنوب 


بی‌راه و بی‌رویا.



 

من راه خانه‌ام را گم کرده‌ام 


اسامی آسان کسانم را 


نامم را، دریا و رنگ روسری تو را، ری‌را!


دیگر چیزی به ذهنم نمی‌رسد 


حتی همان چند چراغ دور 


که در خواب مسافرانْ مرده بودند!



...



من راهِ خانه‌ام را گم کرده‌ام ری را،


شما، بانو که آشنای همه‌ی آوازهای روزگار منید 


آیا آرزوهای مرا در خواب نی‌لبکی شکسته ندیدید؟


می‌گویند در کوی شما 


هر کودکی که در آن دمیده، از سنگ،‌ ناله و 


از ستاره، هق‌هقِ گریه شنیده است.



 

چه حوصله‌ئی ری‌را! 


بگو رهایم کنند،‌


بگو راه خانه‌ام را به یاد خواهم آورد 


می‌خواهم به جایی دور خیره شوم 


می‌خواهم سیگاری بگیرانم 


می‌خواهم یک‌لحظه به این لحظه بیندیشم ...! 


- آیا میان آن همه اتفاق 


من از سرِ اتفاق زنده‌ام هنوز!


 

"سیدعلی صالحی"

 

چگونگی محاسبه نفس

Image result for ‫تصویر گل لاله‬‎
 
 

علی(ع) از قول پیامبر گرامی(ص) فرموده است: زیرک‌ترین زیرکان کسی است که به حساب خود برسد و برای پس از مرگ کاری کند. کسی گفت: یا امیر مومنان! چگونه انسان باید به حساب خود برسد؟ امام فرمود: آنگاه که وارد صبح و سپس شام شد به خویشتن خود بازگردد و به خود بگوید: ای نفس! امروز بر تو گذشت و هرگز برنخواهد گشت و خدا درمورد آن و از دست دادن آن از تو سوال خواهد کرد. 
در این روز (شبانه‌روز) چه کاری انجام دادی؟ آیا خدا را یاد کردی؟ آیا او را سپاس گفتی؟ آیا حوائج مومنی را در آن برآورده ساختی؟ آیا غم و اندوه مومنی را در آن برطرف کردی؟ آیا خانواده مومنی را در غیاب (سفر) او حفظ کردی؟
 آیا بازماندگان او را پس از مردنش مراقبت کردی؟ آیا از اینکه پشت سر مومنی از او غیبت شود ممانعت کردی؟ آیا مسلمانی را یاری کردی؟ (به طور کلی) در این روز (شبانه‌روز) چه کردی؟ (پس از طرح این‌گونه سوال‌ها از نفس) کارهایی راکه از خود سر زده است به یاد می‌آورد و آنگاه چنانکه دید کار نیکی از او سر زده است، خدا را سپاس می‌گوید و او را از توفیقی که نصیب وی ساخته است بزرگ می‌شمارد و چنانچه دید گناه یا لغزشی از او سر زده است، استغفار می‌کند و تصمیم به عدم بازگشت به آن گناه می‌گیرد.(1)

__________________

1- بحارالانوار، ج 89، ص 250

از راه خواسته‌ها و تمایلات، قلب‌ها را متحول کنید نه اجبار


  Image result for ‫تصویر گل لاله‬‎



قال‌الامام علی(ع):
 
«ان للقلوب شهوهًْ  و کراههًْ و اقبالاً و ادباراً، فأتوها من اقبالها و شهوتها، فان القلب
 
اذا اکره عمی»

امام علی(ع) فرمود:
 
دل‌ها را حالت خواستن و ناخواستن و روی آوردن و پشت کردن است، از راه 

خواسته‌ها و تمایلات، سراغ قلب‌ها بروید، چرا که اگر دل به کاری مجبور

 شود، کور می‌شود. (1)

________________

1- نهج‌البلاغه - حکمت 193

 

هر که در عشق نمیرد به بقایی نرسد


Related image

 

 

هر که در عشق نمیرد به بقایی نرسد


 مرد باقی نشود تا به فنایی نرسد


  

تو به خود رفتی، از آن کار به جایی نرسید


 هر که از خود نرود هیچ به جایی نرسد


 

 در ره او نبود سنگ و اگر باشد نیز


 جز گهر از سر هر سنگ به پایی نرسد


  

عاشق از دلبر بی‌لطف نیابد کامی


 بلبل از گلشن بی گل به نوایی نرسد


 

 سعی کردی و جزا جستی و گفتی هرگز


 بی عمل مرد به مزدی و جزایی نرسد


 

 سعی بی عشق تو را فایده ندهد که کسی


 به مقامات عنایت به عنایی نرسد


 

 هر که را هست مقام از حرم عشق برون


 گر چه در کعبه نشیند به صفایی نرسد


 

 تندرستی که ندانست نجات اندر عشق


 اینت بیمار که هرگز به شفایی نرسد


 

 دلبرا چند خوهم دولت وصلت به دعا


 خود مرا دست طلب جز به دعایی نرسد


 

 خوان نهاده‌ست و گشاده در و بی خون جگر


 لقمه‌ای از تو توانگر به گدایی نرسد


 

 ابر بارنده و تشنه نشود زو سیراب


شاه بخشنده و مسکین به عطایی نرسد


  

سیف فرغانی دردی ز تو دارد در دل


 می‌پسندی که بمیرد به دوایی نرسد؟!


 

 سیف فرغانی

تاثیرات گناه(5)(پرسش و پاسخ)


Related image


پرسش:
 

بر اساس آموزه‌های وحیانی گناهان چه آثار و پیامدهایی را در عرصه‌های 
مادی و دنیوی

 و معنوی و اخروی به همراه دارد؟

پاسخ: 



در چهار بخش قبلی پاسخ به این سوال به آثار و پیامدهای دنیوی گناهان شامل:
 
1- محرومیت از رزق و روزی
 
2- فقر
 
3- سلب نعمت
 
4- بیماری
 
5- کوتاهی عمر
 
6- نزول بلا
 
7- خشکسالی و نباریدن باران
 
8- عدم ایمنی از حوادث
 
9- حکومت جائران و ظالمان
 
10- ترس از حکام و زمامداران، همچنین آثار و پیامدهای

 اخروی گناهان شامل:
 
1- نابودی اعمال نیک
 
2-پذیرفته نشدن اعمال نیک
 
3- محرومیت از آمرزش
 
4- محرومیت از نماز شب
 
5- قساوت قلب
 
6- عدم استجابت دعا
 
7- حجاب عقل
 
8- حجاب قلب
 
9- گمراهی و الحاد
 
10- ترس از مرگ
 
11- ذلت پرداختیم.
 
اینک در بخش پایانی دنباله مطلب را پی می‌گیریم.

12- اندوه مؤمن

پیامبر گرامی(ص) می‌فرمایند:
 
«اذا کثرت ذنوب المؤمن و لم یکن له من العمل ما یکفرها ابتداه الله بالحزن لیکفرها به عنه» هرگاه گناهان مؤمنی زیاد شود و در مقابل آن، اعمال خیر نداشته باشد که آن را جبران کند خداوند او را به حزن و اندوه دچار می‌کند تا بوسیله آن گناهان وی آمرزیده شود. «اصول کافی، ج 2، ص 444)

13- پرده‌دری و برداشته شدن حجب و حیا

امام صادق(ع) می‌فرمایند: «ان الله تبارک و تعالی علی عبده المؤمن اربعین جنهًْ فمتی اذنب ذنباً کبیراً رفع عنه جنهًْ» برای خداوند تبارک و تعالی بر بنده با ایمانش چهل پرده است که هرگاه یک گناه بزرگ انجام دهد یکی از آن پرده برداشته می‌شود. (اختصاص، شیخ مفید، ص 220) از این روست که امام علی(ع) در دعای مشهور کمیل می‌فرماید: «اللهم اغفر لی الذنوب التی تهتک العصم» بار الها! بیامرز برایم آن گناهانی را که پرده‌ها را می‌درد.

جمع‌بندی

باید توجه داشت که عواقب خاص دنیوی و اخروی بسیاری از گناهان در روایات معصومان بیان شده است که جمع‌بندی آن در حدیثی از امام سجاد(ع) است که در پایان نقل می‌کنیم: گناهانی که نعمت‌ها را تغییر می‌دهند: تجاوز به حقوق مردم، کناره گرفتن از عادت خیر، از بین رفتن نیکی به مردم، کفران نعمت، ترک شکر.
گناهانی که موجب ندامت و حسرت است: قتل نفس، ترک صله رحم، واگذاشتن نماز تا از دست رفتن وقت، ترک وصیت، باز نگرداندن حقوق مالی مردم، منع زکات تا رسیدن مرگ و لال شدن زبان.
گناهانی که باعث زوال نعمت است: عصیان عارف به ستم، تعدی به مردم، استهزاء افراد، خوار نمودن انسان‌ها.
برخی سستی‌ها که نعمت‌ها را دفع می‌کند و نمی‌گذارد به انسان برسد: اظهار احتیاج، خواب ثلث اول شب، خواب صبح تا از دست رفتن نماز، خواب صبح تا ضایع شدن نماز، کوچک شمردن نعمت، شکایت از حضرت حق.
گناهانی که باعث پرده‌دری است: شرابخواری، قمار بازی، دلقک‌بازی، کار لغو، شوخی، گفتن عیوب مردم، همنشینی با می‌خواران.
گناهانی که سبب نزول بلا و حادثه است: نرسیدن به داد اندوهگین ترک یاری ستمدیده، ضایع کردن امر به معروف و نهی از منکر.
گناهانی که موجب پیروزی دشمنان است: ظلم آشکار، اظهار معاصی، مباح شمردن حرام، سرپیچی از خوبان، اطاعت از بدکاران.
گناهانی که باعث مرگ زودرس است: قطع رحم، سوگند دروغ، گفتار کذب، زنا، بستن راه مسلمین، ادعای امامت به ناحق.
گناهانی که سبب قطع امید است: یأس از رحمت، ناامیدی شدید از لطف خدا، تکیه بر غیر حق، تکذیب وعده الهی.
گناهانی که علت برداشته شدن پرده حرمت است: وام گرفتن به نیت پس ندادن، اسراف در خرج، بخل بر زن و فرزند و ارحام، بداخلاقی، کم صبری، به کار گرفتن بی‌حوصلگی، خود را به تنبلی زدن، سبک شمردن اهل دین.
گناهانی که موجب رد شدن دعاست: نیت بد، زشتی باطن، دورویی با برادران دینی، باور نداشتن به اجابت دعا، به تأخیر انداختن نماز تا از بین رفتن وقت، ترک تقرب به حق با روی گرداندن از کار خیر و صدقه، ناسزا گفتن و فحش در کلام.
گناهانی که سبب عدم نزول باران می‌شود: ستم قضات در احکام، شهادت ناحق، کتمان شهادت، منع زکات و قرض، سنگدلی نسبت به نیازمندان و تهیدستان، ستم بر یتیم و نیازمند، راندن سائل و رد کردن تهی دست در شب تار. (وسائل الشیعه، ج 16، ص 281)
 
 
 

خواص الاسماء الحسنی ( 51 ) :

غفور :

 

یکی ازاسمای حسنای الهی است . خداوند غفور است .یعنی زشتی ها رامی پوشاند


 و گناهان را می آمرزد . اگر کسی مرتکب گناهی می شود و آن را افشا نکند خداوند


 آن را می پوشاند و افشایش نمی کند .


هروقت شخص گناهکار به او رجوع می کند ، آن ها را می بخشد و از خطایش در


 می گذرد .


 

خواص :


 

1-امام رضا ( ع) می فرماید : جهت پنهان ماندن از خطر و پنهان داشتن امور کلی


" 1209 " بار برسنگ سیاهی خوانده و آن را در چاه اندازد . ( 1 )


2- هر کس آن ذکر را بیشتر بگوید وسواس از او زایل می شود .


3- چون بخواهی که امری مخفی بماند و بروز نکند سه روز و هر روز " 70 " بر


دانه ی ریگ خوانده شود و به چاه اندازد .


4- هرکس به اسم " الغفور " مداومت نماید فورا اندوه او به شادی مبدل گردد .


5- یکی از بزرگان گفته که جهت تب و درد سر و همه ی بیماری ها که از علاج


آن ها عاجز باشند بر سه تکه کاغذ " الغفور " را بنویسند و بر هر پاره ی کاغذ


نیز سه بار  " یا غفور " بخواند و آن کاغذ را بخورد از آن مرض نجات یابد و


مرضش به صحت و سلامتی مبدل می شود و اگرشخص دلتنگی یا غمزده ای


این عمل را انجام  بدهد فرح و شادی بیابد .


6- اگر کسی مرتکب معصیتی شده اما پشیمان است و نمی خواهد که در دنیا


و آخرت رسوا شود ، ظهر جمعه ، " 1286 " مرتبه ذکر " الغفور  " را بخواند .


7- به جهت رفع وسواس شیطانی حتی در عبادات ، هر روز بعد از نماز صبح


" 100  " بار ذکر " الغفور " خوانده شود .


 

1- بحرالغرائب ص 79

میلادامام هادی ( ع) مبارک ( ع ) 2


 Related image

 

به نام نامی هادی که هادی دلهاست


یگانه فاتح دلها امام بی همتاست


 

امام مهر، امام وفا، امام عشق


امام رأفت و رحمت امام خوبیهاست


 

هدایتش همه جا را به زیر سایه بَرَد


امامتش متعالی، زِعامتش یکتاست


 

معلّم همه ی انبیاست آقایم


که میوه ی دل و دلدار سیّد بَطحاست


 

علیّ چارم ما، مرتضای دوّم اوست


دهم امام تشیّع حقیقت عظماست


 

فرشتگان مقرّب مقیم حجره ی او


قسم به روح مقدّس سلاله ی زهراست


 

نواده ی حسن مجتباست این آقا


سلیل آل نبی، نور چشم آل عباست

 

میلاد امام هادی ( ع) مبارک ( ع ) 1


 Related image

 

خورشید پر تلألو هفت آسمان شدی


ذی الحجه شهیر زمین و زمان شدی


 

با اهدنالصراط تو شد راه ، مستقیم


وقتی که حمد خواندی و تفسیر آن شدی



تکثیر گشته آیه ی ایاک نعبدوا


از آن زمان که هادی اهل جهان شدی



ابن الجواد ! تا که گدایت شدیم ما


مثل پدر کریم شدی ، مهربان شدی



تا سفره های دست کریم تو پهن شد


ما میهمان شدیم ، تو هم میزبان شدی



امروز بر دریچه قلبم نزول کن


لطفی کن و مرا به غلامی قبول کن



هر وقت شیعه سائل و محتاج می شود


دریای لطف و جود تو مواج می شود



دل را به دست غیر تو هرگز نمی دهم


از این قضیه عشق تو انتاج می شود



پرهای جبرئیل نگاهم در آتش است


وقتی که خاک پای تو معراج می شود



در امتحان رشته عشق و ولای تو


هر کس که زیر ده شده اخراج می شود



تو پادشاه کشور دینی بدون شک


گاها عمامه بر سر تو تاج می شود



امروز بر دریچه قلبم نزول کن


لطفی کن و مرا به غلامی قبول کن



**امروز آمدیم که عیدی به ما دهید


یک گوشه ، یک کنار به ما نیز جا دهید



چشمان ما به دست شما خیره گشته اند


تا که مجوز سفر سامرا دهید



از این چل و دو سال فقط لحظه ای بس است


تا با اشاره ای دل ما را جلا دهید



از التماس پر شده دستان خالیم


وقتش شده که تکه نان بر گدا دهید



گفتند که بلا سبب قرب می شود


بی زحمت ای طبیب به ما هم بلا دهید



امروز بر دریچه قلبم نزول کن


لطفی کن و مرا به غلامی قبول کن


در محضر امام خمینی(ره)

 
 
 
Related image
 
 


امام نمونه کامل ساده‌زیستی، قناعت و صرفه‌جویی در استفاده از امکانات زندگی بودند، ولی همیشه فضای محیط زندگی و اتاق کار و محل عبادت و خواب ایشان از بوی دل‌انگیز عطرهای بسیار خوشبو آکنده بود و در زمینه نظافت و پاکیزگی و استفاده از بهترین عطرها در حد کمال مقید بودند.
 
وقتی دوستان امام از دور و نزدیک انواع عطرهای داخلی و خارجی را به محضرشان اهدا می‌کردند، ‌امام تنها در این زمینه بود که با ذوق سرشار و زیباپسند خود بهترین را انتخاب می‌فرمودند.

* حجت‌الاسلام والمسلمین رحیمیان، برداشتی از سیره امام خمینی(ره)، ج2، ص 161