اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

تاثیرات گناه (4)(پرسش و پاسخ)

  Image result for ‫تصویر خانواده و ازدواج دراسلام‬‎



پرسش: 

بر اساس آموزه‌های وحیانی گناهان چه آثار و پیامدهایی را در عرصه‌های مادی
 
و دنیوی و معنوی و اخروی به همراه دارد؟

پاسخ:


در سه بخش قبلی پاسخ به این سوال به آثار و پیامدهای دنیوی گناهان شامل: 1- محرومیت از رزق و روزی 2- فقر 3- سلب نعمت 4- بیماری 5- کوتاهی عمر 6- نزول بلا 7- خشکسالی و نباریدن باران 8- عدم ایمنی از حوادث 9- حکومت جائران و ظالمان 10- ترس از حکام و زمامداران
همچنین آثار و پیامدهای اخروی گناهان شامل: 1- نابودی اعمال نیک 2- پذیرفته نشدن اعمال نیک 3- محرومیت از آمرزش 4- محرومیت از نماز شب پرداختیم. اینک در ادامه دنباله مطلب را پی ‌می‌گیریم.

5- قساوت قلب

امام علی(ع) می‌فرمایند: «ما جفت الدموع الا لقسوهًْ القلوب و ما قست القلوب الا لکثرهًْ الذنوب اشک چشم‌ها نمی‌خشکد مگر به خاطر قساوت دل‌ها و دل‌ها سخت نمی‌شود مگر به خاطر گناهان زیاد. (وسائل الشیعه، ج 16، ص 45)

6- عدم استجابت دعا

امام باقر(ع) می‌فرمایند: «ان العبد یسأل الله الحاجهًْ فیکون من شانه قضاوا الی اجل قریب او وقت بطیعی فیذنب العبد ذنبا فیقول الله تبارک و تعالی للملک: لاتقضی حاجته و احرمه ایاها فانه تعرض لسخطی و استوجب لحرمان منی.» همانا بنده از خداوند حاجتی را درخواست می‌کند که اقتضا دارد که زود یا دیر برآورده شود سپس آن بنده دچار گناهی می‌شود؛ خداوند به فرشته خطاب می‌کند: حاجتش را برآورده نساز و از آن محرومش کن زیرا وی در معرض خشم من درآمد سزاوار محرومیت شد. «اصول کافی، ج 2، ص 271).

7- حجاب عقل

پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌فرماید: «من قارف ذنبا فارقه عقل لا یرجع الیه ابدا» هر کس به گناهی نزدیک شود یک جنبه عقلانیتی از او دور می‌شود که هرگز به او برنمی‌گردد.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 987)

8- حجاب قلب

امام باقر(ع) می‌فرماید: «ما من شیء افسد للقلب من خطیئهًْ أن القلب لیواقع الخطیئهًْ فما تزال به حتی تغلب علیه فیصیر اعلاه اسفله» هیچ چیز فاسد کننده از گناه برای قلب نیست همانا قلب با گناه مواجه می‌شود و با آن خو می‌گیرد تا این که گناه بر قلب چیره می‌شود و آن را زیر و رو می‌کند. (اصول کافی، ج 2، ص 268)
و امیر مؤمنان(ع) در این باره می‌فرمایند: «لا وجع أوجع للقلوب من الذنوب» هیچ دردی دردناکتر از گناه برای دل‌ها نیست.(همان، ص 275)

9- گمراهی و الحاد

رسول گرامی اسلام(ص) می‌فرمایند: «فان المعاصی تستولی الخذلان علی صاحبها حتی توقعه رد ولایهًْ وصی رسول الله و دفع نبوهًْ نبی الله و لا تزال نبلک حتی توقعه فی رد توحید الله و الالحاد فی دین الله» هماهنا گناهان گمراهی را بر گنهکار مسلط می‌نمایند تا آنجا که او را به رد ولایت وصی رسول خدا و انکار نبوت پیامبر و به همین منوال انکار یکتایی خدا و الحاد و کفر در دین خدا آلوده می‌گرداند. (بحار الانوار، ج 70، ص 360)

10- ترس از مرگ

امام علی(ع) می‌فرمایند: «لا تکن... یکره الموت لکثرهًْ ذنوبه» از آنان مباش... که مرگ را خوش نمی‌دارند چون گناهانشان بسیار است. (نهج‌البلاغه، ص 497)

11- ذلت

امام علی(ع) می‌فرمایند: «من تلذذ بمعاصی الله أورثه الله ذلا» هر که از مخالفت فرامین الهی لذت ببرد خداوند او را به ذلت دچار سازد. (غررالحکم، ص 186)

ادامه دارد

خانواده و ازدواج از نگاه رهبری


 
 
Image result for ‫تصویر خانواده و ازدواج دراسلام‬‎
 
 

  
وظایف داخل خانه‌ زنان، نه اهمیّتش کمتر از وظایف بیرونی است و نه اینکه زحمتش کمتر است. شاید زحمتش بیشتر هم باشد. او هم برای اینکه این محیط را اداره کند، به تلاش و کوشش احتیاج دارد. چون مدیر داخل خانه زنان هستند. آن کسی که اداره می‌کند، کدبانو، یعنی آن کسی که محیط خانواده تحت‌اشراف اوست، تحت نظارت و تدبیر و مدیریت اوست، خیلی کار پر زحمتی است، خیلی کار ظریفی است. فقط هم ظرافتِ زنانه از عهده‌ انجام این کار بر می‌آید. هیچ مردی امکان ندارد بتواند این ظرافتها را رعایت کند.(1)
زن در خانه بیکار نیست. یک عدّه‌ای خیال می‌کنند زن در خانه بیکار است، نخیر، زن در خانه، بیشترین و سخت‌ترین و ظریف‌ترین کارها را انجام می‌دهد.(2)
برخی فکر می‌کنند اگر زنی مثلاً کارش عبارت شد از همان کارِ خانه، این اهانت به زن است؛ نه! هیچ اهانت نیست. بلکه مهم‌ترین کار برای زن این است که زندگی را سرِ پا نگهدارد.(3)

بچّه‌داری؛ هنر بزرگ

بعضی از کارهای خانه خیلی سخت است، بچّه‌داری از آن کارهای سخت است. شما هر کاری را در نظر بگیرید که خیلی دشوار باشد، در مقابلِ بچه داری در واقع آسان است. بچه داری هنرِ خیلی بزرگی است. مردها یک روز هم نمی‌توانند این کار را انجام دهند. زن‌ها با دقّت، با حوصله و با ظرافت این کارِ بزرگ را انجام می‌دهند. خدای متعال، در غریزه‌ آنها این توان را قرار داده است، ولی همین بچه داری کار سختی است که انسان را فرسوده می‌کند و واقعاً از پا می‌اندازد.(4)

جمعِ بین کار و زندگی

جوانانی که مشغول کاری در راه خدا هستند، با گرفتن همسر، با ازدواج، نباید کارشان را متوقف کنند.(5)
ما به مردها همیشه سفارش می‌کنیم وقتی کار دارند، ‌اشتغال دارند، از خانه و زندگی قهر نکنند. بعضیها صبح اول وقت می‌روند بیرون تا ساعت 10 شب.
نه! ما معمولاً به کسانی که برایشان ممکن است، سفارش می‌کنیم حتی ظهرها را بروند با زن و بچه‌شان باشند. در محیطِ خانوادگی، غذایشان را بخورند، یک ساعتی با هم باشند، بعد بیایند دنبال کارشان، باز حتماً در زمان مناسب، اول شب بروند بچه‌ها را ببینند، ملاقات خانوادگیِ حقیقی داشته باشند.(6)

زن، قوی‌تر از مرد است!

این آقایان که می‌بینید ماشاءالله یال و کوپالی دارند، اینها همه‌اش ظاهر است، جسم قوی است، امّا از لحاظ پیچیدگیِ ذهنی و در زمینه‌های احساسی و عاطفی، زن قوی‌تر از مرد است، قدرت تحمّلش زیاد است، راه‌ها را بلد است... طبیعت زن این است. اغلبِ زنها، البته ممکن است بعضی از زنها هم این طور نباشند؛ غرض اینکه خانم‌ها بهتر می‌توانند در این مصافِ دوستانه بر عواملِ سردی، فایق بیایند. با یک مقدار خوش اخلاقی کردن، با ابرازهایی که هست این کار بکنند. مرد را بکشانند به آنجایی که باید قرار بگیرد، تا ان‌شاءالله زندگی شیرین‌تر شود.(7)

*پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

__________________________

1. خطبه‌ عقد مورخه‌ 6/6/1381      2. خطبه‌ عقد مورخه‌ 18/12/1376
3. خطبه‌ عقد مورخه‌ 8/3/1381      4. خطبه‌ عقد مورخه‌ 22/8/1374
5. خطبه‌ عقد مورخه‌ 19/9/1371    6. خطبه‌ عقد مورخه‌ 18/6/1376
7. خطبه‌ عقد مورخه‌ 24/1/1378

سعی بی عشق تو را فایده ندهد که کسی


Related image



هر که در عشق نمیرد به بقایی نرسد


مرد باقی نشود تا به فنایی نرسد



تو به خود رفتی، از آن کار به جایی نرسید


هر که از خود نرود هیچ به جایی نرسد



در ره او نبود سنگ و اگر باشد نیز


جز گهر از سر هر سنگ به پایی نرسد



عاشق از دلبر بی‌لطف نیابد کامی


بلبل از گلشن بی گل به نوایی نرسد



سعی کردی و جزا جستی و گفتی هرگز


بی عمل مرد به مزدی و جزایی نرسد



سعی بی عشق تو را فایده ندهد که کسی


به مقامات عنایت به عنایی نرسد



هر که را هست مقام از حرم عشق برون


گر چه در کعبه نشیند به صفایی نرسد



تندرستی که ندانست نجات اندر عشق


اینت بیمار که هرگز به شفایی نرسد



دلبرا چند خوهم دولت وصلت به دعا


خود مرا دست طلب جز به دعایی نرسد



خوان نهاده‌ست و گشاده در و بی خون جگر


لقمه‌ای از تو توانگر به گدایی نرسد



ابر بارنده و تشنه نشود زو سیراب


شاه بخشنده و مسکین به عطایی نرسد



سیف فرغانی دردی ز تو دارد در دل


می‌پسندی که بمیرد به دوایی نرسد؟!



سیف فرغانی



صبوری می‌کنم تا ترنم نام تو در ترانه کاملتر شود ..........


 Image result for ‫تصویر ساحل بندرعباس‬‎

 

  دارم هی پا به پای نرفتن صبوری می‌کنم 

 

 صبوری می‌کنم تا تمام کلمات عاقل شوند 

 

 صبوری می‌کنم تا ترنم نام تو در ترانه کاملتر شود 

 

صبوری می‌کنم تا طلوع تبسم، تا سهم سایه،‌ تا سراغِ همسایه ... 

 

صبوری می‌کنم تا مَدار، مُدارا، مرگ ... 

 

 تا مرگ، خسته از دق‌البابِ نوبتم 

 

آهسته زیر لب ... چیزی، حرفی، سخنی بگوید 

 

 مثلا وقت بسیار است و دوباره باز خواهم گشت! 

 

...

 

تا تو دوباره بازآیی 

 

 من هم دوباره عاشق خواهم شد!

 

  "سیدعلی صالحی"

طلب شهادت(یک شهید، یک خاطره)


 Related image


 
در جبهه جنوب بودم که خبر شهادت آقای رضوی را شنیدم! او به غرب رفته بود تا برای اجرای عملیاتی که در پیش بود، منطقه را شناسایی کند و همانجا بر اثر اصابت ترکش شهید شد. یادم آمد که در بحث‌های جمعی یا اوقات فراغت بارها از پروردگار فیض شهادت را می‌خواست. گاهی هنگام غذا خوردن یا مرخصی و حتی موقع ورزش می‌گفت: «این آخرین باری است که اینجا هستم و با هم دیدار می‌کنیم، ان‌شاء‌الله شهید خواهم شد.»

بعضی وقت‌ها هم می‌گفت: «ترسم از این است که جنگ به پایان برسد؛ آن‌وقت چگونه به روی همسر و فرزندان و حتی والدین شهدایی نگاه کنم که عزیزان خود را ازدست‌داده‌اند و من زنده مانده‌ام!»
*خاطره‌ای از شهید محمدتقی رضوی مبرقع
*راوی: محمود شهیدی، همرزم شهید
 
مریم عرفانیان

قافلۀ شوق (15)


 Image result for ‫تصویردشت گل پونه‬‎

 

بعد از بازدیدِ سوله، قدم زنان کمی توی محوطه گشتیم. جایی میان سینه‌کش تپه‌های خاکی، فضای وسیعی آماده شده بود و چند نفر طراح، هنرمندان نقاش، گرافیست و مجسمه ساز، مشغول ساختن ماکت عملیات‌های مهم جنگ بودند. مسئولین اردوگاه می‌خواستند بعضی از حمله‌های رزمندگان را، برای کاروان‌های راهیان نور روایت کنند، یا در قالب تئاتر موزیکال، روی صحنه ببرند. برای شبیه‌سازی صحنۀ نمایش، عوارض طبیعی زمینِ مناطق عملیاتی را هم ایجاد می‌کردند. ضمنا قرار بود در خلال برنامه‌های نمایشی، فیلم‌های مستندی از حمله‌های رزمندگان هم پخش کنند. کاری بود سخت و نفسْ‌گیر. مسئول طراحی و اجرای این پروژۀ عظیم، برادری بود به نام شفیع‌زاده. هم ضربت و زخم جنگ به تن داشت و هم در زمینۀ طراحی هنری و مستندسازی، صاحب‌نظر و کارآزموده بود. 

بازدید که تمام شد، رفتیم به سمت قرارگاه مرکزی «کربلا». فاصلۀ چندانی با اردوگاه نداشت. زمان جنگ، نیروهای اعزامی به جنوب، در آنجا جمع می‌شدند و بعد آنها را بین مناطق تقسیم می‌کردند. قبل از انقلاب، اسم این محل «گُلف» بود. می‌گفتند ساختمانش را آمریکایی‌ها برای استفادۀ خودشان ساخته بودند. بزرگ و با استحکام بود. از معماری و وضعیت اتاق‌هایش پیدا بود که یانکی‌ها، آن را برای کارهای اطلاعاتی ساخته بودند و چه بسا مثل سفارتخانۀ تهران، اینجا هم لانه جاسوسی‌شان بود. ساختمان روی تپه نسبتا بلندی قرار گرفته بود و به اطراف کاملا‌اشراف داشت. درختان کهنسال و تنومند، دور تا دور ساختمان را طوری محاصره کرده بودند که مجموعه، از بیرون به زحمت دیده می‌شد. 

با شروع جنگ، اینجا را کردند قرارگاه مرکزی، و تصمیمات مهم مثل طراحی عملیات‌های جنگ، توی همین ساختمان گرفته می‌شد. با ورودمان به قرارگاه، صدای اذان مغرب هم بلند شد. نماز را به جماعت خواندیم. بعد رفتیم تا قسمت‌های داخلی قرارگاه را ببینیم. عکس سرداران و امیران شهید، روی دیوارها و ستون‌ها بود. حاج همت، سپهبد صیاد شیرازی، حاج حسین خرازی، نابغۀ دانشگاه ندیدۀ جنگ حسن باقری از جمله علمدارانی بودند که عکسشان از تو می‌پرسید؛ بعد از شهدا چه کردی؟ پاسخت آماده بود، اما توی جمع بودی و از گفتنش شرم داشتی و خجالت می‌کشیدی. سرت را پایین می‌اندازی و توی دلت، به کرده و نکرده‌هایت اقرار می‌کنی! عجب قصه‌ای، چه تناقض وحشتناکی؟! زیارت قبول زائر، آجرک الله! 

بعد از این محاکمه بی‌سر و صدا، رفتیم تا اتاق‌های فرماندهی، مخصوصا اتاق جنگ را از نزدیک ببینیم. جایی که سرداران شهید، در محضر آقا می‌نشستند و نقشۀ حمله‌های سرنوشت‌ساز جنگ، مانند فتح‌المبین، طریق‌القدس، بیت‌المقدس، رمضان، و بقیه عملیات‌های زنجیره‌ایِ والفجر و کربلا را تشریح می‌کردند. مسئولین قرارگاه، اتاق نسبتا کوچکی را به ما نشان دادند و گفتند: «این همان اتاق مخصوص آقاست که آن زمان به عنوان نماینده امام یا رئیس‌جمهور از آن استفاده می‌کردند». کنار در اتاق ایستادم و سرم را از لای آن بردم داخل. یک لحظه از دلم گذشت؛ کاش حضرت آقا الآن توی اتاقشان بودند و عرض ارادتی می‌کردیم. البته که نبودند. با این حال، در و دیوار اتاق آنقدر حرمت داشت که چند کلمه با آنها حرف بزنی. مگر در تاریخ نخوانده‌ایم که بعضی از درها و دیوارها و ستون‌ها می‌شنیدند و حرف می‌زدند؟ مثل در و دیوار خانه زهرا سلام‌الله‌علیها، یا دیوار خانه خدا، وقتی که برای فاطمۀ بنت‌اسد شکافته شد تا مولا‌علی علیهما‌السلام را وضع حمل کند، و یا ستون حنّانه در مسجد پیامبر صلّ الله‌علیه وآله، که به آن تکیه می‌دادند و زمانی که از مسجد بیرون می‌رفتند، این ستون از دوری رسول خدا ناله می‌کرد. به عربی، حنّانه یعنی نالان. در قرارگاه مرکزی کربلا، جلوی اتاق حضرت آقا، ما نیز در و دیواری داشتیم. 

به قول شیخ اجل:

گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست       در و دیوار گواهی بدهد کاری هست

شب شده بود. شعله‌هایی که از کوره‌های بلند اهواز به آسمان می‌رفت، اطرافشان را در شعاعی وسیع روشن کرده بودند. از دور پرواز مرغان کارون، در پرتو شعله‌ها دیده می‌شد. باز وقت حرکت کاروان است. این را زنگ تلفن همراهت به تو می‌گوید. بی‌آنکه به صفحه تلفن نگاه کنی، می‌دانی که این تماس، جزئی از عملیات جست‌وجویی است که توسط معاون پشتیبانی جبهه و جنگ! جناب مهرشاد مدیریت می‌شود. هر بار که قافله قصد حرکت دارد، حکایت تو حکایت آن برۀ نافرمانی می‌شود که سر به صحرا می‌گذارد، اما شبان دلسوز نمی‌خواهد برۀ سر به‌هوا، در بیابان گم شود. همه سوار شده‌اند، تو هم باشتاب سوار زردقناری می‌شوی و دل به جاده می‌سپاری. نه تنها تو، که اهل قافله هم دلهایشان را از دور، به زلف آبادان گره زده‌اند.

جمال کعبه مگر عذر رهروان خواهد 

                         که جانِ زنده‌دلان سوخت در بیابانش
 

منصور ایمانی
 

سرباز امام عصرم ( عج )


Image result for ‫تصویر سرباز امام عصر‬‎


آن قدر در می زنم تا در به رویم باز کنی


رخصت دیدار رویت را به من اعطا کنی


بیش از این ما را گرفتار غم هجران مکن



 

ای لقا الله من رخسار خود پنهان مکن .... در تحیر مانده ام


 

باید کجا جوییم تو را


چون نسیم کوی خود ما


راتو سرگردان مکن


 

آن قدر درمی زنم  ...


تا در برویم واکنی


 

رخصت دیدار رویت را به من اعطا کنی 


 

مرغ عشقم بسته در دامم


هوایی نیستم


در قفس افتاده و فکر


 

رهایی نیستم


ای بهشت آرزو ، گرخوار


ناچیزم ولی



 

دل به عشقت داده ام


فکر جدایی نیستم


باز آ که درد هجران بی تو دوا ندارد .......


 Related image

 


گل با صفاست اما بی تو صفا ندارد


 گر بر رخت نخندد در باغ جا ندارد


  

پیش تو ماه و باید رخ بر زمین بساید


 بی پرده گر بر آید شرم وحیا ندارد


 

 ای وصل تو شکیبم، ای چشم تو طبیبم


 باز آ که درد هجران بی تو دوا ندارد


 

 فریاد بی صدایم در سینه حبس گشته


 از بس که ناله کردم آهم صدا ندارد


 

 گفتم که در کنارت، جان را کنم نثارت


 تیغ از تو گردن از من، چون و چرا ندارد


 

 هرکس تو را ندارد جز بی کسی چه دارد


 جز بی کسی چه دارد هرکس تو را ندارد


 

مریم سقلاطونی

عطر نرگس


 Related image


از میان اشک ها خندیده می آید کسی


خواب بیداری ما را دیده می آید کسی



با ترنم با ترانه با سروش سبز آب


از گلوی بیشه خشکیده می آید کسی



مثل عطر تازه تک جنگل باران زده


در سلام بادها پیچیده می آید کسی



کهکشانی از پرستو در پناهش پرفشان


آسمان در آسمان کوچیده می آید کسی



خواب دیدم , خواب دیده در خیالی دیده اند


از شب ما روز را پرسیده می آید کسی

 

چون سرو سرفرازم و نزد تو سر به زیر...


 
 
ما را کبوترانه وفادار کرده است

آزاد کرده است و گرفتار کرده است


بامت بلند باد که دلتنگی‌ات مرا

از هرچه هست غیر تو بیزار کرده است
 

خوشبخت آن دلی که گناهِ نکرده را

در پیشگاه لطف تو اقرار کرده است


تنها گناه ما طمع بخشش تو بود

ما را کرامت تو گنه‌کار کرده است


چون سرو سرفرازم و نزد تو سر به زیر

قربان آن گلی که مرا خوار کرده است
 
 
فاضل نظری

ارجمندترین و مغبوض‌ترین مردم نزد خدا


 Image result for ‫تصویردشت گل پونه‬‎


از امام باقر(ع) سوال شد: ارجمندترین مردم نزد خدا کیست؟ فرمود: هر که بیشتر یاد خدا کند و بیشتر اطاعتش نماید. گفتم: مغبوض‌ترین مردم نزد خدا کیست؟ فرمود: آنکه خدا را متهم سازد.
 
گفتم: کسی باشد که خدا را متهم سازد؟ فرمود: آری کسی که استخاره کرده ولی استخاره‌اش بد آمده است و ناخوشایند اوست، پس خشم کرده و خدا را متهم نموده است.

گفتم دیگر چه کسی؟ فرمود: آنکه از خدا شکوه کند. گفتم: کسی باشد که از خدا شکوه کند؟ فرمود: آری، آنکه چون گرفتار بلا شود، بیش از آن را که رسیده به مردم اظهار کند. گفتم: دیگر چه کسی؟ فرمود: کسی که چون عطا شود، شکر نکند و چون گرفتار بلا گردد صبر ندارد.

گفتم: ارجمندترین مردم نزد خدا کیست؟ فرمود: کسی که هرگاه عطایی به وی شود، شکر کند و چون بلایی ببیند، صبر کند. (1)

___________________

1- بحارالانوار، ج 78، ص 247

پنج خصلت انسان متعالی

Related image

 

قال‌الامام الباقر(ع) فی وصیه لجابربن یزید الجعفی: «یا جابر! اوصیک بخمس:

 ان ظلمت فلا تظلم، و ان خانوک فلا تخن، و ان کذبت فلا تغضب، و ان مدحت فلا تفرح، و

ان ذممت فلا تجزع»

امام باقر(ع) ضمن وصایای خود به جابر جعفی فرمود: ای جابر! تو را به 

پنج چیز سفارش می‌کنم:‌

1- اگر به تو ستم کردند تو ظلم نکن

2- اگر به تو خیانت کردند تو خیانت نکن

3- اگر تو را تکذیبت کردند و دروغگو پنداشتند، خشمگین مشو

4- اگر مدح و ثنای تو را گویند و از تو تعریف کردند، شاد و خوشحال نشو

5- اگر از تو بد گفتند و نکوهشت کردند، بر آشفته و ناراحت مشو.(1)

____________________

1- بحارالانوار، ج 75، ص 162