اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

سئوالی درباره ی قیام امام حسین ( ع) :

سئوالی درباره ی قیام امام حسین ( ع) :  

چرا اگر امام حسین ـ علیه‌السلام ـ قیام نمی‌کرد اسلام از بین می‌رفت و بالاخره مردم نماز و روزه خود را می‌خواندند حج می‌رفتند و ظاهرشان که خوب بود. تازه بعد از قیام امام حسین و سرنگونی یزید باز افراد ستمگر دیگری که به قدرت رسیدند ائمه ما را به شهادت رساندند پس اوضاع خیلی فرق نکرد؟
امام قیام خونین خویش را در چنان جامعه‌ای ضروری می‌دانست که در خطبه آن حضرت علل قیام مشخص شده و حضرت بارها تکرار نموده که من برای اصلاح در دین جدم که از سوی بنی‌امیه منحرف شده و اخلاق مردم را نیز به فساد کشیده است قیام می‌کنم.
هر حادثه‌ای که رخ می‌دهد درباره آن باید به دو نکته توجه داشت:
1. علت پیدایش و بوجود آمدن آن ـ مثلاً علل پیدایش انقلاب‌ها.
2. پی‌آمد و نتایج آثار حوادث اجتماعی، بلکه تمام حوادث چون در جهان هستی هیچ چیزی بوجود نمی‌آید مگر اینکه دارای علل و نتایج بوده باشد.
درباره انقلاب امام حسین ـ علیه‌السلام ـ به علل آن با استناد به سخنان گهربار آن حضرت اشاره مختصر شد. پس از این مرحله باید به پیامد و آثار بوجود آمده از این قیام توجه کنیم.
در ابتدا لازم است که متذکر شویم که دین اسلام تنها در انجام فرائضی چون نماز و حج و روزه خلاصه نمی‌شود و کسی که مسلمانی را منحصر در این فرائض بداند از نگرش روایات اسلامی و پیشوایان دینی نمی‌تواند ادعای مسلمانی کند، مسلمانی یعنی عمل به محتوای کامل دین، نماز و روزه‌ای که نتواند در انسان تحول درونی و غیرت دینی و شجاعت ایجاد کند نه به درد دنیا و نه به درد آخرت می‌خورد، اسوه و الگوی ما در اسلام واقعی و ایمان واقعی پیامبر اکرم و امیرمؤمنان و سایر ائمه هستند، مگر پیامبر اکرم فقط نماز می‌خواند و روزه می‌گرفت و حج به جای آورد، اگر سیره آن حضرت را مطالعه بفرمائید[1] حقیقت برای شما روشن خواهد شد که اسلام منحصر در اعمال خشک و خالی نیست و نمازی که اسلام از مؤمن می‌خواهد نماز واقعی است و آن نماز براساس قران این نماز است: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ»[2] نماز باید انسان را از ارتکاب تمام بدی‌ها و منکرات باز دارد و اگر کسی مدعی نماز خواندن است و پس از نماز مرتکب جرم و معاصی و انواع گناهان می‎شود در حقیقت نماز نخوانده است، نماز و حجی که زندگی انسان رفتار انسان را تحت تأثیر قرار ندهد، اعمال ظاهری است، خوارج مگر نماز نمی‌خواندند که علی آنها را از دم تیغ عدالت گذراند،[3] منافقین زمان پیامبر که قرآن درباره آنها در سوره منافقین سخن گفته در نماز جماعت پیامبر حاضر می‌شدند اما نماز آنها نتیجه کاربردی نداشت لذا قرآن به صراحت آنها را طرد می‌کند.[4]
نتایج و پیامدها و آثار مستمر قیام امام حسین ـ علیه‌السلام ـ
1. رسوا نمودن حکومتگران و روشنگری مردم و شناساندن چهرة واقعی بنی‌امیه که حکومت آنها از اول نامشروع و مخالف سیره پیامبر بود، چنانکه برخی از مورخان نوشته‌اند که پس از نهضت عاشورا عموم مردم یزید را مورد لعن و ناسزا قرار دادند و به او عیب گرفته و از او روی گرداندند.[5] بنابراین مشروعیت مردمی حکومت بنی‌امیه نیز به زیر سؤال رفت لذا یزید پس از وقوف از خطر این مسئله عبیدالله را محکوم به انجام این عمل نموده و او را سرزنش کرد.[6]
2. احیاء و زنده نمودن برخی از ارزش‌ها مانند قیام و شهادت در مقابل حکومت جائران و مستکبران. مردم حجاز در دوره خفقان و سیاه معاویه و عمال او هرگز تصور غلبه بر این جوّ و فضای سیاسی حاکم را نداشتند و از ترس و هراس هرگز در فکر قیام بر علیه این دستگاه را نداشتند بطوری که او به راحتی خلافت را تبدیل به سلطنت موروثی نمود و به زور برای فرزند فاسقش بیعت گرفت. امام با قیام خود ارزش شهادت را احیاء کرد و شجاعت قیام و مبارزه و آزادگی را به مردم معاصر خود و نسل‌های بعدی درس داد و آموخت،[7] امام معیار ارزش‌ها را مطرح نمود و به جامعه حیات داد.
3. قیام عاشورا بهترین الگویی برای آزادگان جهان شد که پس از این نهضت تمام حکومت‌های ستمکاران شکننده شد با اینکه سرکوب و قتل در رأس کار بنی‌امیه و بنی‌عباس بود ولی مردم از مرگ بیم نداشتند و قیام می‌نمودند که پس از قیام امام حسین قیام توابین، و قیام مختار و قیام‌های دیگر در نواحی مختلف جامعه اسلامی که از عناصر و شخصیت‌های برجسته‌ای که از صحابه بزرگ بودند رهبری این قیامت‌ها را عهده‌دار بودند مانند سلیمان بن صرد و...[8] عبدالله عفیف ازدی بدون هیچ ترسی بر یزید اعتراض و و از او اظهار تنفر نمود.[9]
تمام قیام‌های سرزمین‌های اسلامی پس از نهضت عاشورا به گونه‌ای از این نهضت اقتباس الگو داشتند و به ارزش‌های مکتب عاشورا پایبند بودند، نمونه ملموس و محسوس آن قیام امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی است که در جریان آن قرار دارید و می‌دانید که شهدای جنگ تحمیلی با استناد به کدام مکتب ازجان خویش در راه دفاع از استقلال و هویت ایران اسلامی گذشتند و در پانزده خرداد 42 مردم با استناد به چه ارزش‌هایی در مقابل رژیم طاغوت در برابر گلوله‌های آتشین جانفشانی کردند.
4. امام با نهضت سرخ خویش اسلام اصیل محمدی ـ صلی الله علیه و آله ـ را با اسلام اموی، عباسی و آمریکایی از هم جدا کرد و تا هستی برقرار است حق و باطل را از هم تمایز نمود. بنی‌امیه بنام اسلام و به عنوان جانشین پیامبر بدعت‌های فراوانی در تاریخ اسلام بوجود آوردند، آنها در حال مستی بر مردم امامت می‌نمودند معاویه بقدری از نام اسلام به سود خود بهره جست و مردم شام را نموده بود که روز چهارشنبه بر مردم نماز جمعه خواند و مردم نیز بدون کوچکترین اعتراضی بر او اقتدا کردند.[10]
بنی‌امیه با این اعمال و رفتار خود اسلام را کاملاً وارونه نمودند اگر قیام امام حسین ـ علیه‌السلام ـ نبود امروز اسلام واقعی از اسلام اموی متمایز نبود ـ آنها مردم شام را چنان فریفته بودند که گمان می‌کردند پیامبر خویشانی غیر از آنها ندارد.[11]
5. اگر قیام امام حسین ـ علیه‌السلام ـ نبود امامت بکلی فراموش می‌شد. پس از قیام آن حضرت بود که مردم فهمیدند چیزی که پس از پیامبر به عنوان جانشینی آن حضرت (خلافت) مطرح شده غیر واقعی و در مقابل عترت پیامبر استمرار خط نبوت بوجود آمده که باید با آن مبارزه کرد و راه درست اسلام را باید ازخاندان پیامبر گرفت که توسط بنی‌امیه قتل عام شدند امام حسین قرآن و معارف آنرا زنده نگه داشت و آنچه در قرآن مطرح بعنوان امر به معروف «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ...»[12] و به تمام انسان‌ها فهماند که خداوند در فراروی انسان دو راه قرار داده که یکی راه هدایت و دیگری ضلالت است، و خاندان بنی‌امیه و آنانکه قبل از آنها خود را جانشین پیامبر معرفی نمودند و اسباب به قدرت رسیدن معاویه را فراهم نمودند غاصب‌اند. خلاصه آنکه امام حسین ـ علیه‌السلام ـ با خون خویش راه راستین اسلام را مشخص نمود به تمام فرقه‌های ساخته و پرداخته امویان و عباسیان و دیگران را خط بطلان کشید. تمام ائمه بعد از امام حسین همین رسالت وظیفه را استمرار داده و در این راه شهید شدند، و هر یک در دوره خود وظایف خویش را انجام دادند و شهادت آنها را نباید به عنوان محرومیت از ارزش‌های اسلامی تلقی کرد، بلکه هر یک از آنها براساس امامت و عهدی که با خداوند داشتند در زمان خود به نوعی از مکتب حسینی پاسداری نموده‌اند. امام زین‌العابدین با دعاها و گریه‌هایی جانسوز و تربیت شاگردان امام باقر با ترویج علوم الهی و ایجاد مبانی غنی برای فرهنگ شیعه امام صادق نیز با توجه به تشابه زمانی این دو بزرگوار همین اندیشه را استوار نموده و استمرار داد. امام کاظم ـ علیه‌السلام ـ باتوجه به شرایط زمانش که بنی‌عباس حکومت را گرفته و آغاز به سرکوب علویان می‌نمودند از ابعاد مختلف به انجام رسالت الهی خویش پرداخت. امام، رضا ـ علیه‌السلام ـ با مناظراتی که در پرتو قبول اجباری ولایتعهدی، خدمت بسیار اساسی به فرهنگ شیعه و اسلام راستین نمود چون تمام فرقه‌های اسلامی و غیراسلامی به محوریت علمی اهل‌بیت اذعان نمودند.[13]
امام جواد ـ علیه‌السلام ـ با توجه به شرایط عصر خویش که مناظرات علمی با توجه به روشی که در زمان پدر بزرگوارش زمینه‌سازی شده بود با بزرگترین علمای اهل‌سنت «ابن اکثم» مناظره فقهی و علمی نمود (در حالیکه کمتر از ده سال از عمر شریفش سپری نشده بود) و قوی‌ترین حریف و دشمن اسلام را در حضور بسیاری از فقهای فرقه‌های مختلف رسوا نمود. بدین ترتیب امامان بعد از او حضرت هادی و عسگری خط سرخ حسین بن علی ـ علیهم‌السلام ـ را به دوره غیبت کبری منتقل نمودند. بنابراین فرق است بین حجّی که امام سجاد انجام داده و نمازی که آن حضرت و پیروانش می‌خواندند با حج و نمازی که خلفای اموی با مستی و غرور و فریب و ریا به مردم می‌آموختند، در اسلام منظور از عبادت حیات دادن به انسان است، وگرنه نماز خشک و تهی از درون به ورزش و نرمش بیشتر شباهت دارد تا یک عبادت و حج تهی از احیای معارف و بیزاری از بت‌های زمانه بسیار نامفهوم و پوچ و عملی مضحک است که انسان از خانة خویش حرکت کند و در سرزمین حاضر شود و کارهای ساده و ظاهری انجام بدهد، بنابراین حجی که امام حسین ـ علیه‌السلام ـ ناتمام گذاشت و ادامه آنرا در کربلا استمرار بخشید حج اسلام اصیل است و حجی که دیگران انجام می‌دادند حجی بی‌خاصیت و عاری از حیات معقول است.[14]
برای مطالعه بیشتر به منابع ذیل مراجعه کنید:
1. حماسه حسینی، در 3 جلد، از شهید مطهری.
2. قیام عاشورا از مرحوم آیتی.
3. قیام امام حسین ازدکتر سید جعفر شهیدی.
4. سیرة پیشوایان، آقای پیشوایی.
امیرمؤمنان درباره بنی‌امیه می‌فرماید:
مساوات اسلامی به دست اینها (بنی‌امیه) بکلی پایمال می‌شود و آنها مردم را به دو گروه تقسیم می‌کنند
و خودشان را آقای همه مردم قلمداد می‌کنند.[15][1] . ر.ک: ابن هشام، سیرة النبویه، چاپ ششم، بیروت، دارالکتب العربی، 1418، ج 2، ص 133، ورود به مدینه و تأسیس حکومت.
[2] . سورة عنکبوت، آیة 45.
[3] . ر.ک: نهج‌البلاغه، خطبه 92.
[4] . ر.ک: تاریخ پیامبر اسلام، آیتی، چاپ چهارم، تهران، دانشگاه، 660، ص 262.
[5] . سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، نجف، منشورات مکتبه الحیدریه، 1383ق، ص 263.
[6] . ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ج 4، ص 87 و طبری، تاریخ، بیروت، دارالقاموس الحدیث، ج 6، ص 266، و ابن جوزی، پیشین، ص 5ـ261.
[7] . شهید مطهری، حماسه حسینی، چاپ چهل و دوم، تهران، صدرا، ج 1، ص 300 و 358.
[8] . یعقوبی. تاریخ چاپ هفتم، تهران، علمی فرهنگی 74، ج 2، ص 199.
[9] . طبری، پیشین، ج 6، ص 263.
[10] . علی بن الحسین مسعودی، مروج‌الذهب، پیشین، ص 41، (ر.ک: ترجمه پاینده، ص 36).
[11] . همان، ص 37.
[12] . سورة آل‌عمران، آیة 104.
[13] . ر.ک: رسول صفریان، تاریخ تشیع و محمدتقی مدرسی امامان شیعه و جنبش‎های مکتبی، چاپ دوم، مشهد، آستان قدس، 1369، ص 25ـ45ـ353.
[14] . ر.ک: به مجموعه پیام‌هایی که رهبر کبیر انقلاب امام خمینی(ره) به کنگره سالانه حج صادر فرموده‌اند، فریاد برائت، چاپ 1407 مرداد 66، و به پیام‌های رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همه ساله صادر می‌فرمایند.
[15] . نهج‌البلاغه فیض الاسلام، خطبه 97، به نقل از حماسه حسینی. شهید مطهری، چاپ چهل و دوم، 1381، ج 1، ص 368.

بر گرفته از سایت اندیشه قم