اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

ازدواج حضرت علی و فاطمه (ع) خجسته بادا .....


عکس نوشته ازدواج حضرت علی (ع) و فاطمه (س)؛ جملات و متن تبریک ازدواج حضرت علی  و فاطمه

زیور ببندید آسمان ها و زمین را
آذین کنید از یاس ها عرش برین را

 

از پولک براق و زیبای ستاره
برگوش حوران بهشتی گوشواره

 

با بهترین رخت و لباس میهمانی
امشب بیایید حوریان آسمانی

 

آری ملائک صف به صف مشغول شادی
غم رفته امشب کاملاً در انفرادی

 

شهر مدینه نور باران شد سراسر
با چل چراغ ماه و"رقص نور" اختر

 

پُر گشته دنیا بی نهایت از فرشته
بر روی بال تک تک آن ها نوشته

ازدواج حضرت علی و فاطمه (ع) مبارک بادا .....


اشعار ازدواج حضرت علی و فاطمه, ازدواج حضرت علی و فاطمه شعر


 

 جشن پیوندِ دو ، لاله مصطفی ، بر همه عالمین تهنیت باد
آسمان گلفشان ، بشنو از حوریان ، مِدحَتِ این دو را با دلِ شاد
میخوانم از وصلِ دو دلبر از کوثر و ساقیِ کوثر
یا فاطمه یا علی مولا...

 

*خنده جلوه گر از ، طلعتِ قدسی و ، روی حق مَنظرِ اهل بیت است
ماهِ ذی الحجه و ، موسم وصلتِ ، پدر و مادرِ اهل بیت است
میخوانم با شوق و چشم تر ، از کوثر و ساقیِ کوثر
یا فاطمه یا علی مولا...

 

حقّ پیغمبر و ، حضرتِ فاطمه ، حقِّ آل نبی ، حقّ حیدر
ای خدای احد کن ز رحمت مدد
نسل شیعه شود صد برابر
عنایت کن تا که خاص و عام
باشیم یار مکتب اسلام
یا فاطمه یا علی مولا...

چاه ویل جهنم در انتظار عیب‌جویان

بذر درخت اقاقیا

 

در نوشتار حاضر نویسنده به واکاوی یکی از رذایل اخلاقی و اجتماعی یعنی عیب‌جویی پرداخته و با بررسی دیدگاه قرآن درباره آن‌، به برخی از پیامدهای این منکر اخلاقی ‌اشاره کرده است.
***
عیب‌جویی با طعم نکته‌گیری و خرده‌گیری
شاید شما هم در برخی از مجالس دیده باشید که عده‌ای به قول خودشان تند و تیز هستند و به سرعت از گفتار و رفتار دیگران نکته می‌گیرند که در بسیاری از موارد نوعی خرده‌گیری و عیب‌جویی نسبت به گفتار و رفتار دیگران است. این افراد شاید در این امر موفق باشند و دمی اطرافیان را بر سر شوق آورند و بخندانند یا بگریانند، اما باید بدانند که با این شیوه رفتاری و معاشرتی پیش از آنکه به دیگران زیان رسانده باشند، شخصیت خویش را زیر سؤال برده و در نهایت دچار نوعی بیماری روانی می‌شوند که از آن به عیب‌جویی از دیگران یاد می‌شود. چنین افرادی هرچند که جمعی را شاد می‌کنند، ولی همین جمع که به نکته‌گیری و خرده‌گیری او نسبت به دیگران آگاه می‌شوند، سعی می‌کنند تا کمتر با او معاشرت داشته باشند و از او حریم می‌گیرند تا آماج سخنان و رفتارهای تند و تیز او نشوند.
بنابراین، بسیاری از مردم از افراد عیب‌جو که به قول خودشان نکته‌گیر هستند، رنجش خاطر دارند و از آنان کنار می‌گیرند و دوست ندارند به آنان نزدیک شوند و دوستی و معاشرت داشته باشند. شاید از نظر آنان در یک مجلس خصوصی خنده و بزم شبانه دمی بتوان با سخنان نکته‌گیران به سر برد، ولی استمرار یا گسترش آن در فضایی دیگر می‌تواند بسیار آسیب‌ساز باشد.
یکی از بیماری‌های روانی – اخلاقی که آثار آن در ساحت اجتماعی بروز و ظهور می‌کند، عیب‌جویی و به تعبیر قرآنی «لمز» است که این افراد را به عنوان «لماز» می‌شناسند. خدا در قالب احکام شرعی، به این موضوع اخلاقی اجتماعی پرداخته و آن را جزو گناهان برشمرده و فرمان داده تا «لاتلمزوا انفسکم؛ از همدیگر عیب‌جویی نکنید.»(حجرات، آیه 11)
آثار روانی و اجتماعی عیب‌جویی
اصولا اموری چون استهزا، غیبت، تهمت، بهتان، افترا، عیب‌جویی، طعنه‌زنی و مانند آنها به ساحت روان‌شناسی اجتماعی تعلق دارد و آثار آن در دو ساحت فوق به سرعت خودنمایی می‌کند و تاثیرات زیانبار مخرب روانی و اجتماعی به‌جا می‌گذارد.
از نظر قرآن، کسی که به استهزای دین یا دینداران و مومنان می‌پردازد، گمان نکند رسته است و چون دو روزی سرخوش است، گرفتار همان چیزی نمی‌شود که مومنان را بدان تمسخر و استهزا کرده است. هر کسی مومنان را به سبب دین و ایمانشان تمسخر کند، گرفتار استهزای خدا می‌شود و خدا در همین دنیا کاری می‌کند که مضحکه این و آن شود. این عذابی دردناک است که دنیا و آخرت او را دربر می‌گیرد و از آن رهایی ندارد.(توبه، آیات 77 و 79) اصولا کسی که اهل عیب‌جویی و مانند آنها است، از لحاظ روانی در امنیت نیست و خود اولین کسی است که از نظر روحی و روانی فرو می‌پاشد؛ زیرا خنده و‌ گریه‌ای که با تمسخر و عیب‌جویی دیگران صورت می‌گیرد همانند داروهای روانگردان و مواد مخدر است که مدتی ‌اندک شادی و غفلت را به دنبال می‌آورد؛ زیرا عقل را زائل می‌کند و آن را می‌پوشاند، همانند پرده‌ای که روی عقل افتاده باشد، اما این پرده کنار می‌رود و به سرعت به خود شخص آسیب می‌رساند و دردی دوچندان با سردردها و ناخوشی‌ها را به دنبال می‌آورد.(حجرات، آیه 11)
خدا به‌صراحت بیان می‌کند کسی که از دیگران عیب‌جویی می‌کند بستری را فراهم می‌آورد تا دیگران از او عیب‌جویی کنند و این‌گونه نیست که دیگران او را رها سازند، به ویژه که دست بالای دست بسیار است. به سخن دیگر، هر کسی عیب‌جویی کند انگیزه‌ای را ایجاد می‌کند تا دیگران نسبت به او عیب‌جویی کنند و این‌گونه به ظاهر به دیگران ضربه می‌زند ولی خود نیز ضربه می‌خورد؛ چرا که «زدی ضربتی، ضربتی نوش کن!»
از نظر اجتماعی نیز عیب‌جویی موجب می‌شود تا زمینه فسق اجتماعی فراهم آید و افراد با عیب‌جویی از یکدیگر نواقص و رفتارهای منکر و زشت آنان ‌آشکار شود و این‌گونه قبح اعمال و رفتارهای نابهنجار ریخته شود که خود عاملی برای فسق اجتماعی می‌شود.(توبه، آیات 77 تا 80)
گسست اجتماعی نیز از پیامدهای زیانبار عیب‌جویی و دیگر رفتارهای نابهنجار چون تجسس و غیره است؛ زیرا عیب‌جویی و خرده‌گیری و به قول برخی نکته‌گیری موجب می‌شود تا در معاشرت‌های اجتماعی نوعی خلل ایجاد شود و افراد از یک جمع که در آن عیب‌جویی می‌شود یا نسبت به رفتارها و گفتارهایشان نکته‌گیری یا عیب‌جویی می‌شود‌ گریزان باشند. اصولا شخصی که در معرض خطر عیب‌جویان است، از اجتماع‌ گریزان می‌شود، افزون بر اینکه دیگران نیز نسبت به این شخص به سبب برخی از عیوبی که با بیان دیگران آشکار شده، احساس خطر می‌کنند و از او اجتناب کرده و به خود اجازه نمی‌دهند تا با چنین ‌اشخاصی معاشرت داشته باشند.(حجرات، آیات 10 تا 12)
البته از نظر قرآن، افزون بر این پیامدهای زیانبار روحی و روانی و اجتماعی، از سوی خدا نیز مورد خشم و غضب قرار گرفته و از مغفرت خدا(توبه، آیات 77 تا 80) و هدایت الهی (همان) محروم می‌شود و امکان رستگاری را از دست می‌دهد.
این بدان معناست که مسلمانانی که گرفتار این بلیه روانی و اجتماعی می‌شوند، باید بدانند که احتمال خروج از مسیر هدایت الهی و اسلام و گرفتاری به ارتداد نیز وجود دارد که این بلیه بس بزرگ ممکن است در کمین هرکسی باشد. خدا به‌صراحت در قرآن با تعبیر «ویل کل همزه لمزه»(همزه،آیه 1) به این دو گروه اجتماعی که رذیلت نیش زبان را در قالب «هماز» و رذیلت خرده‌گیری را در قالب «لماز» برای خود ساخته و پرداخته‌اند، هشدار می‌دهد که دوزخ در پایین‌ترین درکات آن یعنی «ویل» برای آنان خواهد بود.  گفتنی است که «همزه» به هر چیز تند و تیز گفته می‌شود که نیش زبان از مصادیق بارز آن است و لمزه نیز به چیزی اطلاق می‌شود که خرده‌گیری می‌کند و به قول خود نکته‌گیری دارد که تیزی و تندی آن کمتر از همزه نیست.
از نظر قرآن، کسی که «هماز» است یعنی نیش زبان دارد، کسی نیست که انسان از او در چیزی اطاعت کند؛ پس اگر مسئولیتی داشته باشد، چنین شخصی حتی در این امر نیز قابل اطاعت نیست؛ زیرا چنین شخصی دشمن آشکار خدا و پیامبر(ص) و اسلام است و کسی که این‌گونه دشمنی را فضیلت خویش دانسته است، جایی در میان مومنان نداشته و نمی‌توان از او اطاعت کرد؛ از همین رو خدا می‌فرماید: لاتطع کل... هماز.(قلم، آیات 10 و 11) از نظر قرآن، اگر کسی توبه نکند باید بداند که خشم الهی او را در چاه ویل دوزخ می‌اندازد که از بدترین جاهای دوزخ است.(همزه، آیه 1) این افراد به عنوان ظالم به دیگران نیز شناخته می‌شوند.(حجرات، آیه 11) کسانی که عیب‌جویی می‌کنند، چون دنبال بی‌ارزش‌‌سازی و خواری و ذلت دیگران هستند، خدا در قیامت بینی آنان را به خاک می‌مالد. بینی آنان را به شکل خرطوم درمی‌آورد تا دیگران بر آن لگد بزنند و این‌گونه خواری و ذلتی که به دیگران تحمیل کرده‌اند را در قیامت به شکل ابدی بچشند؛ زیرا اگر اینان در دنیا عمر ابدی داشتند با همین روش مردمان را خوار و ذلیل می‌کردند؛ بنابراین باید این‌گونه در قیامت با دماغی چون خرطوم خوار و ذلیل شوند.(قلم، آیات 11 و 16)
یکی از عذاب‌های بزرگی که برخی از مردمان بدان مبتلا می‌شوند، تبدیل آنان به دوزخ است؛ یعنی خود شخص دوزخ می‌شود و چون این در درون شخص است، هرگز از آن رهایی نخواهد یافت. از نظر قرآن، آتش دوزخ در درون آنان خواهد بود و به سوی دیگران بالا می‌رود و ستون‌هایی از آتش در دل آنان خواهد بود نه در بیرون آنان.(همزه، آیات 1 تا 9)
عیب‌جویان در زندانی گرفتار می‌شوند که بیرون رفتن از آن غیرممکن است؛ زیرا واژه «مؤصده» در آیه انها علیهم مؤصده از ریشه و صید به اتاقی گفته می‌شود که برای نگهداری اموال در کوه ایجاد می‌کنند. از همین رو، وقتی گفته می‌شود: أصدته؛ یعنی در آن را محکم بسته تا راه‌گریزی نباشد.(مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 872، ذیل واژه وصد) بنابراین، مؤصده به معنای مکان بسته و غیر قابل خروج است که خدا برای این افراد در دوزخ فراهم کرده است. افزون بر آنکه حرف «علی» در علیهم مؤصده به معنای نوعی احاطه و سلطه است که این خود بر شدت مشکلات این محبوسان در جایی تنگ می‌افزاید. به هر حال، از  نظر قرآن، خرده‌گیری، عیب‌جویی، نیش زبان، تمسخر و استهزای دیگران با گفتار و رفتار از بزرگ‌ترین رذایل اخلاقی است که به عنوان گناه کبیره دانسته شده و افرادی که بدان گرفتار می‌شوند در بدترین جایگاه دوزخ در حبس و زندان خواهند بود و خود به یک معنا در دوزخی قرار دارند که خودشان ساخته‌اند.
بسترهای عیب‌جویی 
عواملی بسترساز عیب‌جویی و خرده‌گیری است. از نظر قرآن کسانی که خود به بیماری روحی خاصی مبتلا باشند برای آنکه عیب خود را بپوشانند، با عیب‌جویی و خرده‌گیری نسبت به دیگران تلاش می‌کنند تا عیب خویش را بپوشانند.
به عنوان نمونه کسی که بخیل است، برای آنکه کسی او را به این رذیلت اخلاقی اجتماعی متهم نکند، نسبت به اهل انفاق خرده‌گیری می‌کند.(توبه، آیات 76 تا 79) البته تفاوت‌های اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و امتیازاتی که برخی‌ها در اجتماع دارند موجب می‌شود تا شخص نسبت به دیگران نوعی عیب‌جویی و خرده‌گیری مبتنی بر تفاوت‌های اجتماعی و اقتصادی و مانند آنها داشته باشد. از همین رو ثروتمندان که دارای ثروت هستند گمان می‌کنند که مردمی از جنس دیگر هستند و به اصطلاح از دماغ فیل افتاده‌اند. اینان بیشترین کسانی هستند که نسبت به گفتار و رفتار دیگران نیش زبان می‌زنند و عیب‌جویی می‌کنند.(همزه، آیات 1 و 2)کافران که رسالت پیامبران و آخرت و حسابرسی آن را تکذیب می‌کنند گرایش بسیاری به نیش زبان و عیب‌جویی دارند(قلم، آیات 8 و 11) پس اگر منافقان عیب‌جویی می‌کنند به یک معنا آنان در دایره کفر قرار دارند.(توبه، آیات 77 تا 80؛ مطففین، آیات 29 تا 34) بی‌گمان کسانی که حرمت‌ها و حدود شرعی و اصول اخلاق فطری را نادیده می‌گیرند و اهل گناه هستند، گرفتار عیب‌جویی در گفتار و رفتار و ایما و ‌اشاره کردن هستند.(همان؛ مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 614، ذیل واژه غمزه)

 علی جواهردهی

شعر انتظار .....

سه‌شنبه‌های مهدوی؛ خدمت به مردم به نیت سلامتی امام زمان (عج) | وارث


سوختم ز آتش هجران تو ای یار بیا
تا نکشته است مرا طعنه اغیار بیا

من همه عمر تو را جستم و نایافته ام
تو عنایت کن و یک لحظه به دیدار بیا

من که از کوی طبیبم نگرفتم خبری
تو که دانی چه گذشته است به بیمار بیا

جان به تنگ آمده بس در قفس کهنه به تن
بهر آزادی این مرغ گرفتار بیا

همه جا گشتم و دستم به وصالت نرسید
تو بنه پای به چشم من و یک بار بیا

یوسف فاطمه عالم همه مشتاق تواند
رخ بر افروز دمی بر سر بازار بیا

با وجودی که همه مست تماشای تو اند
لحظه ای را بتماشای من زار بیا

چه شود جلوه دهی خانه تاریک مرا
روز من شب شده اینک بشب تار بیا

خواب را راه ندادم بحرمخانه چشم
ز انتظارم مکش ای دولت بیدار بیا

در فراقت نه همین سوختم از اول عمر
تا دم مرگ همین است مرا کار بیا

سخن آخر میثم سخن اول اوست
سوختم ز آتش هجران تو ای یار بیا 

نفی غرور علمی و طلب ارتقای معرفهًْ الله


مجموعه زیبای عکس گل‌ یاس در رنگ های مختلف | ستاره

حضرت موسی(ع) با مقام بزرگ نبوت، قناعت به آن مقام نکرد، و به مقام شامخ علم خود وقوف نفرمود، آن حضرت به مجرد آنکه شخص کاملی را مثل حضرت خضر ملاقات کرد. با آن تواضع و خضوع گفت: هل اتبعک علی ان تعلمن ممّا علّمت رشداً». اجازه می‌دهید دنبال شما بیایم؟ می‌خواهم از حقایقی که به شما آموخته‌اند و مایه رشد است به من هم یاد بدهید.(1)

و ملازم خدمت او شد تا علومی که باید استفاده کند فرا گرفت. حضرت ابراهیم(ع) به مقام بزرگ ایمان و علم خاص به انبیاء قناعت نکرد و به خدا عرض کرد: «رب ارنی کیف تحیی الموتی» پروردگارا! به من نشان بده مردگان را چگونه زنده می‌کنی؟(2)

از ایمان قلبی خواست ترقی کند به مقام اطمینان شهودی. بالاتر آنکه خدای تبارک و تعالی به جناب ختمی‌مرتبت دستور می‌دهد به کریمه شریفه «و قل رب زدنی علماً» و بگو! پروردگارا علم مرا زیاد کن.(3)

ـــــــــــــــــــــــ

1- کهف- 66

2- بقره- 260

3- آداب‌الصلوهًْ، امام خمینی(ره)، ص196

لزوم تمسک به قرآن برای برون‌رفت از فتنه‌ها


یاس رازقی | هایپر نهال

قال النبی(ص):

«اذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم، فعلیکم بالقرآن».

پیامبر اکرم(ص) فرمود:

هرگاه فتنه‌ها به شما رو آورد، و محیط جامعه مانند شب تاریکی سیاه گردد، پس بر شما باد تمسک به قرآن.(1)

ـــــــــــــــــــــــ

1- الکافی، ج2، ص238

زندگی نیست بجز نم نم باران بهار


عکس یک سبد گل رز قرمز - عکس نودی

زندگی نیست بجز دیدن یار

زندگی نیست بجز عشق

بجز حرف محبت به کسی

ورنه هر خار و خسی

زندگی کرده بسی

زندگی تجربه‌ی تلخ فراوان دارد

دو سه تا کوچه و پس کوچه

و اندازه‌ی یک عمر بیابان دارد

ما چه کردیم و چه خواهیم کرد

در این فرصت کم!؟

سهراب سپهری