قالالامام علی(ع):
اشرف الغنی ترک المنی»
امام علی(ع) فرمود:
بالاترین و شریفترین سرمایه و بینیازی، ترک آرزوها است.(1)
ــــــــــــــــــــــــ
1- الکافی، ج 8، ص 23
قالالنبی(ص):
«اعقل الناس اشدهم مداراهًْ للناس»
پیامبر گرامی(ص) فرمود:
عاقلترین مردم کسی است که بیشترین مدارا را با مردم داشته باشد.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 395
قال النبی(ص):
«من عامل الناس فلم یظلمهم وحدثهم فلم یکذبهم، و وعدهم فلم یخلفهم،
فهو ممن کملت مروته و ظهر عدالته، و وجب اجره، و حرمت غیبته».
پیامبر اکرم(ص) فرمود:
هرکس با مردم تعامل کند و به آنها ظلم و ستم نکند، وبا آنها سخن بگوید و
دروغ نگوید، و به آنها وعده بدهد و تخلف نکند (در چنین شرایطی) مردانگیش
کامل، و عدالتش آشکار و ثواب او واجب است و غیبت او حرام است. (1)
ـــــــــــــــــــــــ
1- تحفالعقول، ص56
قالالامام علی(ع):
اشرف الغنی ترک المنی»
امام علی(ع) فرمود:
بالاترین و شریفترین سرمایه و بینیازی، ترک آرزوها است.(1)
ــــــــــــــــــــــــ
1- الکافی، ج 8، ص 23
قالالامامعلی(ع): «اعلم الناس بالله، اکثرهم خشیةله»
امام علی(ع) فرمود: عالمترین مردم به خدای متعال کسی است که از او
خشیت (ترس قلبی) بیشتری داشته باشد.(1)
ــــــــــــــــــــــ
1- غررالحکم، ص 63
اگر باران ببارد با حضورت سبز خواهم شد
سبز خواهم شد با حضورت ، اگر باران ببارد
سبز سبزم
با حضورت
با نگاهت
در آسمان ها سیرخواهم کرد
در کودکی
با تو در سراب
سخن ها گفتیم باهم 1
اینک از کودکی تا حالا
سخن گفتیم و می گوییم
باز
در نگاهم راه سبز
لاله ی بی سر 2
می کشاند در قدم هایم
تو گویی
بار سنگین سالهاست
سالهاست می کشانم
در مسیر سبز نگاهت
که با من آشنایی
دیرینه داری
کنون زمین بس سرد و تاریک است 3
و ما آدم ها
در وحشت
چه پیش آید
در واپسین قدم های سرد سرنوشت
سنگین ما آدم ها
بخوان بامن
سرود سرد تنهایی
که بی تو
سرد سردم
و آیا کورسویی
خواهدآمد
تا گرم گردیم
شعله های فروزان جنگ ها 4
مرا سردتر کرد
به جای گرمای سرد تنهایی
کجایی ای گل خوش بوی 5
دشت سبز نرگس ها
قدم هایت پس تند است
و من با قدم هایم
ماندم در کوچه های مدینه
و می گویی : برگرد 6
مرا شیدایی عصر نینوا
با خود در هر عصر
می کشاند تا حال
کنون سرد سردم
اگر باران ببارد ، سبز خواهم شد
با حضورت
از کنار آبی دریا 7
می گویم سخن
منم دختر دریا 8
دختر سبز سبز نینوایم 9
که با ندایت سبز خواهم شد 10
بخوان ما را
در فراخوانی سبز 11
از مهد به عرش
دگرگونه خواهیم کرد
مهد را
اگر گویی
اگرباران ببارد ، سبز خواهم شد
با حضورت گرم تر خواهم شد
سبزترخواهم شد
منم دختر سبز آبی دریا 12
دریایی دریایی ام
----------------------------------------------------------------------------------------------
شعری از رویاپوراحمدگربندی – دوشنبه 1400/1/9– ساعت 6:45 صبح
به مناسبت تولد حضرت صاحب الامر مهدی ( عج ) ، نیمه شعبان
1- براساس خوابی که در کودکی دیدم
2- امام حسین ( ع )
3- جنگ ها و بیماری کرونا فراگیر در کل زمین
4- جنگ های داخلی بلین کشورها
5- امام زمان مهدی ( عج )
6- دیدار ، فروردین 1394
7- خلیج فارس و شهربندرعباس در آن جا ساکنم
8- من ساکن کناره آبی خلیج فارسم
9- سرباز امام حسین ( ع) هستم
10- سرباز امام عصر ( عج ) هستم که در رجعت باز می گردم
11- رجعت یاران امام عصر ( عج ) ، هنگام قیام امام مهدی ( ع) و تشکیل حکومت اسلامی
12- سرباز امام حسین ( ع) و امام عصر ( عج ) هستم
سرم را می زنم از بی کسی گاهی به درگاهی
نه با خود زاد راهی بردم از دنیا، نه همراهی
اگر زاد رهی دارم همین اندوه و فریاد است
"نه بر مژگان من اشکی نه بر لبهای من آهی"
غروبی را تداعی می کنم با شوق دیدارش
تماشا می کنم عطر تنش را هر سحرگاهی
دلم یک بار بویش را زیارت کرد... این یعنی
نمی خواهد گدایی را براند از درش شاهی
نمی خواهم که برگردد ورق، ابلیس برگردد
دعای دست می گویی، چرا چیزی نمی خواهی؟
از این سرگشتگی سمت تو پارو می زنم مولا!
از این گم بودگی سوی تو پیدا می کنم راهی
به طبع طوطیان هند عادت کرده ام ، هندو
همه شب رام رامی گفت و من الله اللهی
هلال نیمه ی شعبان رسید و داغ دل نو شد
دعای آل یاسین خوانده ام با شعر کوتاهی
اگر عصری ست یا صبحی تو آن عصری تو آن صبحی
اگر مهری ست یا ماهی تو آن مهری تو آن ماهی
دل مصر و یمن خون شد ز مکر نابرادرها
یقین دارم که تو آن یوسف افتاده در چاهی
علیرضا قزوه
دیگر به خلوت های من یک نم نمی باری
در دفتر دلتنگی ام شعری نمی کاری
لحن سکوتت در دلم هر روز یک جور است
قهری؟...نه؟...دلگیری؟...نه؟...آقا! دوستم داری؟
من – بی تعارف- هستی ام را از شما دارم
آقا خلاصه مطلبی ؛ فرمایشی ؛ کاری...
من خوانده ام دربارتان یک خیمه ی سادَه ست
جایی در آن دارند شاعرهای درباری؟
اما من و این رتبه و این منزلت ... هرگز
اما تو و این بخشش و این مرحمت... آری
توفیق دادی یک غزل هم صحبتت باشم
از بس که گل هستی و رو دادی به هر خاری
خودمانیم ها ولی من هم، عشقبازی جالبی دارم
شنبه تا جمعه طی شده تازه، یادم افتاده صاحبی دارم
«دارم از دست میروم آقا پس چرا دیر کرده ای شاها»
او نه اصلاْ خودم که می دانم ادعاهای کاذبی دارم
سال ها غایب است و باور کن کک من هم نمی گزد اما
باز هم با دروغ می گویم «تو بیا کار واجبی دارم»
او نبوده چه کار کردم من؟ به کدام آب و آتشی زده ام؟
شنبه تا پنجشنبه خوش جمعه٬:وای من نیز غایبی دارم
دیگر اوج نبودنش هم که، چند خطی سرودن از دوری است
آن هم آنقدر آخر هربیت قافیه های قالبی دارم...
"حسین رستمی"
گفتم که بی قرار تو باشم ….ولی نشد
تنها در انتظار تو باشم ….ولی نشد
گفتم به دل که جلب رضایت کند … نکرد
گفتم که جان نثار تو باشم ولی نشد
گفتم که میرسی تو و من هم دعا کنم
در دولت تو یار تو باشم ولی نشد
گفتم که تا اجل نرسیده است لحظه ای
در خیمه ات کنار تو باشم ولی نشد
گفتم که خاک پای تو را تاج سر کنم
چون خاک رهگذار تو باشم ولی نشد
گفتم به قدر آه دل دلشکستگان
در روزگار تو باشم ولی نشد
گفتم دعا کنم که بیایی ببینمت
مانند مهزیار تو باشم ولی نشد
گفتم شمیم ماه مبارک که میرسد
در روضه بی قرار تو باشم ….ولی نشد
یوسف زهرا دگر بیرون ز قعر چاه شو
مدتی هم با خریداران خود همراه شو
گر طلوع شمس رویت مدتی خواهد کشید
از میان ابر ظلمت جلوه گر گه گاه شو
بار ما سنگین شده از کوله بار معصیت
رهنمای شیعیانت فی سبیل الله شو
رخصتی ده سر به خاک مقدمت سائیم ما
ز آن سپس از درد بی درمان ما آگاه شو
ای طبیب عشق درمان وصل روی ماه توست
در شب هجران ما طالع مثال ماه شو
سر به سرداران بی وجدان سپردن مشکل است
سرپرست عاشقان ای دلبر ذیجاه شو
ظالمان روبه صفت در فکر غارت غارتند
شیر آسا حمله ور بر گله روباه شو
خیمه غیبت گزیدن مهدیا دیگر بس است
جان به لب آمد دگر بیرون از این خرگاه شو
پادشهان در کنارت چون رعیت خاضعند
جمله شاهان را بیا اینک تو شاهنشاه شو
ای ولی الله "غفاری" نداند راه را
مرحمت فرما سراج راه این گمراه شو
حسین غفاری
یابن الحسن بیا که حلول محرم است
شادی به ما حرام شد,ایام ماتم است
شرمنده شد بهار ز گلزار کربلا
بلبل کند نوا که خزان محرم است
ما عاشقان لاله ی سرخ محمدیم
کز عطر او بهشت خداوند خرم است
صد مرده زنده می شود از ذکر یا حسین
ارباب ما معلم عیسی بن مریم است
عیسی اگر در اخر عمرش به عرش رفت
قنداقه ی حسین شرف عرش اعظم است
با یوسفش مقایسه کردم نگار گفت
او شاه مصر باشد و این شاه عالم است
ما را نیاز سیر چمن نیست در بهار
روی حسینیان گل و این اشک شبنم است
ای صاحب عزا به عزاخانه ها بیا
یاران سینه زن همه در زیر پرچم است
گر وعده ی بهشت به ما می دهد بهار
ما نیستیم طالب رضوان,مسلم است
بر عاشقان سیاحت گلشن حرام شد
خاکم به سر که قامت سرو علی خم است
ای آب بس کن این همه جوش و خروش را
در پیش چشم ما علی اصغر مجسم است
سقا ز تشنگان حرم شرمسار شد
شرمنده ی خجالت او نهر علقم است
ساقی تشنه ,تشنه برون آمد از فرات
قربان غیرتش شود عالم اگر کم است
چون محتشم بخوان به پیمبرکلامیا
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
ولی الله کلامی فرد زنجانی
ای کاش می شد با تو قرآن سر بگیرم
در آسمانی نگاهت پر بگیرم
ای کاش می شد امشب ای قرآن ناطق
دست شما را جای قرآن سر بگیرم
ای کاش می شد لااقل یک بار در خواب
با دست آغوشم تو را در بر بگیرم
ای کاش پایم واشود در خیمه اش تا
یک لقمه نان و عشق از دلبر بگیرم
ای کاش در تقدیر من امشب نویسند
پای تو را یک شب به چشم تر بگیرم
ای کاش می شد تا برای سجده از تو
مهری زخاک تربت مادر بگیرم
تقدیرم ای کاش این شود با تو محرم
ده روز روضه بر تن بی سر بگیرم
من عاشقم خرده ز ای کاشم مگیرید
ای کاش ها را کاش ازاین در بگیرم
آقا بیا که بی تو پریشان شدن بس است
از دوری تو پاره گریبان شدن بس است
کنعان دل، بدون تو شادی پذیر نیست
یوسف!ظهور کن که پریشان شدن بس است
یعقوب دیده ام چه قَدَر منتظر شود؟
یعنی مقیم کلبه ی احزان شدن بس است
گریه فراق گریه فراق این چه رسمی است؟
دیگر بس است این همه گریان شدن بس است
موی سپید و بخت سیاه مرا ببین
دیگر بیا که بی سر و سامان شدن بس است
تا کی گناه پشت گناه ایّها العزیز؟
تا کی اسیر لذّت عصیان شدن ... بس است
خسته شدم از این همه بازی روزگار
مغلوب نفس خاطی و شیطان شدن بس است
سر گرم زندگی شدنم را نگاه کن
بر سفره های غیر تو مهمان شدن بس است
یک لحظه هم اجازه ندادی ببینمت
گفتی برو که دست به دامان شدن بس است
باشد قبول می روم امّا دعای تو ...
... در حقّ من برای مسلمان شدن بس است
دست مرا بگیر که عبدی فراری ام
دست مرا بگیر، گریزان شدن بس است
اِحیا نما در این شب اَحیا دل مرا
دل مردگی و این همه ویران شدن بس است
آقا بیا به حقّ شکاف سر علی
از داغ هجرت آتش سوزان شدن بس است
گفتگو درباره زمان ظهور حضرت قائم(عج)
ای کاش مینشستیم و درباره اینکه حضرت غائب(عج)چه وقت ظهور میکنند،با هم گفتگو میکردیم تا حداقل از منتظرین فرج باشیم.
اشخاصی را میخواهند که تنها برای آن حضرت باشند.کسانی منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند،نه برای برآوردن حاجات شخصی خود!
قبل از هر چیز عرض کنم که:
کذب الوقاتون
تعیین کنندگان وقت دروغگو هستند.
به نظر بنده فقط در این صورت این مطالب را بخوانیم :
اگر با خواندن این مطالب بر ایمانمان افزوده شود و اثر مثبت بگذارد،حتی اگر در موعدهای گفته شده ظهور صورت نگرفت بر این ایمان و اثر مثبتی که بر ما گذاشته شده تاثیر منفی نگذارد و باعث سست شدن ایمانمان نشود(زیرا شاید در موعدهای گفته شده ظهور صورت نگیرد)
و از آن طرف نیز اگر با خود نمی گوییم که تا ظهور زمان زیادی مانده و حالا حالاها خبری نیست و چند سال بعد که نزدیک تر به زمان ظهور شد یک کارهایی می کنیم و در کل این سالهای مانده تا موعد مشخص شده باعث نشود تا جسور شویم و تاثیرات منفی در اعمال ما بگذارد به خیال اینکه هنوز وقت هست.(احتمال اینکه ظهور از موعدهای گفته شده نزدیک تر باشد خیلی خیلی زیاد است.شاید ظهور چند ثانیه ، دقیقه و یا ساعت دیگر باشد شاید همین فردا و شاید این جمعه بیایید شاید....)
اگر احوالمان در غیر این صورت ها که گفته شد می باشد به همان کذب الوقاتون اکتفا کنیم بهتر است.
درباره کذب الوقاتون نیز در اخر این مطالب نظر آیت الله العظمی بهجت را می آوریم اگر خواستید درباره این مطالب با استفاده از همین کذب الوقاتون موضع بگیرید لطفا قبل از هر چیز نظر آیت الله بهجت را بخوانید.
برویم سر اصل مطلب:
نزدیکی ظهور:
یکی از اهل علم میگفت:من در علم حروف دست دارم.
از آیه ای استفاده کرده ام که فرج نزدیک است و آن حضرت بعد از سال 1402 هجری قمری ظهور میکند.
او نیزگفت که حتی این مطلب را از چه آیه ای استفاده کرده است.
به علاوه گفت:در خواب دیدم که حضرت صاحب الزمان فرمود:در این جنگ(تحمیلی عراق بر ایران)بیشتر خونریزی میشود،ولی غصه نخور،خودم می آیم و اصلاح میکنم.
گویا شیعه از میان همه اولی به بلا هستند!
و باز در صفحه 51 همان کتاب اورده شده است که:
ظهور مهدی-عجّل الله تعالی فرجه الشّریف- در چه سالی است :
شخصی گفت:خلیفه ثانی را در خواب دیدم و از او پرسیدم:ظهور حضرت مهدی-عجّل الله تعالی فرجه الشّریف- در چه سالی است؟
چه سوالی و از چه کسی؟!وی در پاسخ گفت: این مطالب در سوره انبیاء-علیهم السّلام-ذکر شده است!
آن آقا می گوید:در آیات مناسب آن جست و جو کردیم که آیا چنین جیزی پیدا می شود،چیزی به دست نیاوردیم مگر از آیه ی (لاَ تَأْتِیکُمْ إِلاَّ بَغْتَةً)(1)؛(آن جز به صورت ناگهانی نخواهد آمد)،کلمه ی (بَغْتَةً) را با حروف ابجد حساب کردیم،چهار صد و هفت(1407) شد که به حساب سال هجری قمری گذشته است، و اگر به صورت ((زُبُر و بَیّنات))حساب شود،به این صورت:((باء،غین،تاء،هاء))تقرباً عدد چهار صد و شصت و اندی ویا چهارصد و هفتاد می شود که هر چند خیلی تفاوت با اوّلی(1407) ندارد،ولی اگر نوبت به چهارصد و شصت و یا هفتاد برسد دیگر حتّی یاد آن حضرت را هم نمی کنیم!
طاقت زیادی نداریم.
1-سوره ی اعراف،آیه 187.
و اما درباره کذب الوقاتون در صفحه 359 کتاب اول در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت نوشته محمد حسین رخشاد به نقل از ایت الله بهجت اورده شده است که:
نظر معظم له درباره تعیین وقت ظهور:
در تفسیر برهان سید هاشم بحرانی(ره)در ذیل آیه شریفه«المص» و نیز در غایةالمرام(بحارالانوار52/106)به مناسبتی درباره وقت و علائم ظهور روایت مشکلی به حساب حروف نقل میکند که با قواعد نظری عقلی باید برسی شود و در آخرس دارد:«فافهم ذلک واکتمه إلّا من اهله»پس آن را بفهم و جز از اهلش پنهان کن.اگر این روایت وضعیاتش(از حیث سند وصدور)درست باشد،از آن استفاده میشود که:«کذب الوقاتون» یعنی تعیین کنندگان وقت ظهور برای غیر اهل،دروغگو هستند نه به طور مطلق!
این روایت روز و ماه و سال و محل وساعت ظهور را یکجا بیان میکند.بنده روایتی نظیر این روایت که به این صورت حساب وشماره سال وماه و روز ساعت را ذکر نموده باشد ندیده ام.
حسابی هم از تاریخ انقراض بنی العباس تا زمان ظهور برای راوی بیان کرده که خیلی زحمت میخواهد که انسان از آن نتیجه مطلوب را بگیرد.
میفرماید:در فلان سال حکونت بنی امیه زایل میشود.راوی میگوید:تصدیقش را فهمیدم و….
اگر کسی بتواند در این روایت زحمت بکشد،حتی سال و ماه روز و ساعت را به دست آورد.منتهی محتاج اعمال دقت و فکر و قرائن عقلیه است.
روی حسابی که بنده به دست آورده ام احتمال میدهم بین سالهای 1414 یا1415و یا 1416 قمری مستقر باشد.البته شاید مقدمه و زمینه ظهور در آن سالها فراهم بشود.چنانکه سال انقراض حکومت بنی امیه را تعیین میکند که بعد از سی سال اتفاق افتاده،و آن سال که تعیین شده،سال مقدمه انقراض و تزلزل حکومت آنهاست نه انقراض فعلی.
نقل کرده اند که یکی از علماء که مدتهاست وفات کرده فرموده است:ظهور آن حضرت در سال دو چهارده در کنار هم(1414)است.
یکی از علائم ظهوری که به آن اشاره شده یمن است که در حال حاضر اوضاع خوبی ندارد ، مطلب زیر از از قول حجةالاسلام صدیقی روز دوشنبه ۲۵/۸/۱۳۸۸ در دانشگاه صنعتی شهید شریف واقفی می باشد:
مراقب اوضاع یمن باشید:
یک شخصی (نام آن فرد را نویسنده به یاد ندارد) در ایوان حرم امام رضا به محضر آیت الله العظمی بهجت (ره) رسید و پرسید: از ظهور چه خبر؟ حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) جواب دادند: مراقب اوضاع یمن باشید.
قبلا خدمت شما عرض کردم که احتمال زیادی دارد که ظهور از این موعدهای گفته شده بسیار نزدیک تر باشد شاید همین فردا ، در کتاب نکته های ناب ، صفحه 63 آورده شده است که:
هر لحظه احتمال ظهور وجود دارد:
علائمی برای ظهور آن حضرت ذکر کرده اند؛ولی اگر خبردهند فردا ظهور میکند ،هیچ استبعاد ندارد.لازمه این مطلب آن است که در بعضی از علائم بداء صورت گیرد وبعضی دیگر از علائم حتمی هم مقارن با ظهور آن حضرت اتفاق بیفتد.
در کتاب حدیث وصال ، صفحه 123 آورده شده است که:
ظهور در چند قدمی:
ما تاکنون به جوانها بشارت میدادیم که ظهور حضرت بقیةالله الاعظم را درک خواهند کرد؛ولی اینک به پیرها هم بشارت میدهیم که دوران ظهور را خواهند دید.
در صفحه 108 کتاب اول در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت نوشته محمد حسین رخشاد به نقل از ایت الله بهجت اورده شده است که:
فرجم نزدیک است:
آیا نباید در فکر این باشیم که از کسی که خداوند برای اصلاح جامعه قرار داده،بخواهیم که بیاید!
خود او در مسجد سهله،جمکران و در خواب و بیداری در گوش افرادی از دوستانش بدون اینکه او را ببینند،فرموده است:«فرج من نزدیک است،دعا کنید.»
یا به قولی فرموده:« فرج من نزدیک است،دعا کنید بداء حاصل نشود.»
و در رابطه با آنکه ایا ائمه معصومین علیهم السلام از زمان ظهور اطلاع دارند یا خیر در صفحه 210 کتاب اول در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت نوشته محمد حسین رخشاد به نقل از ایت الله بهجت اورده شده است که:
اطلاع حضرت از زمان ظهور:
در روایتی از امام صاذق(ع)آمده است که فرمود:«شیعتنا أصبر منّا….لانّا نصبر علی ما نعلم و شیعتنا یصبرون علی ما لم یعلمون» یعنی شیعیان ما از ما صابرترند …..زیرا ما بر آنچه میدانیم صبر میکنیم ولی آنها بر آنچه نمیدانند صبر میکنند.
حضرت قائم(عج)عجب صبری دارد!
با اینکه از تمام آنچه ما میدانیم ونمیدانیم اطلاع دارد واز همه امور ومشکلات گرفتاریهای ما باخبر است.خود حضرت هم منتظر روز موعود است!
و خودش میداند که چه وقت ظهور خواهد کرد.این که گفته میشود که آن حضرت،وقت ظهورش را نمیداند درست نیست!
در رابطه با سفیانی نیز در صفحه 241 کتاب دوم در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت نوشته محمد حسین رخشاد به نقل از ایت الله بهجت اورده شده است که:
سفیانی هست:
مرحوم مقدس مشهدی(ره) در عتبات از خدا خواسته بود که بفهمد آیا سفیانی هست یا خیر؟
در کاظمین در وسیله نقلیه،عربی که کنار اونشسته بود وقت پیاده شدن به او فرمود:آری،سفیانی هست!
امام زمان (عج) آیا در این زمان از ما حمایت می کند؟در همین رابطه در کتاب بهجت عارفان ، صفحه 165 آورده شده است که:
حمایت های امام عصر(عج):
اگر به خدمت امام زمان حضرت مهدی(عج)اشتغال داشته باشید آیا ممکن است حضرت در فکر شما نباشد.
حال که احساس می کنیم ظهور بسیار نزدیک است و شاید همین فردا باشد چه باید بکنیم؟ در همین رابطه نیز در صفحه 109 کتاب دوم در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت نوشته محمد حسین رخشاد به نقل از ایت الله بهجت اورده شده است که:
آمادگی برای ظهور:
اگر ظهور حضرت حجت(عج)نزدیک باشد،باید هر کس خود را برای آن روز مهیا سازد.
از جمله اینکه توبه کند.همین توبه باعث میشود که این همه بلاهایی که بر سر شیعه آمده است که واقعا بی سابقه است و بلاهای دیگری که تا قبل از ظهور آن حضرت می آید،از سر شیعه رفع و دفع گردد.
از اینجا به بعد مطالبی ذکر می گردد که ارتباطی با آیت الله بهجت ندارد:
این روایت را که نیز بنده برای اولین بار در اینجا توسط برادر مهدی2021 دیدم یکی از علائم ظهور است که به نظر می آید بسیار نزدیک باشد...
بحرین و پادشاه عربستان از علائم ظهور:
مطالب زیر نقل قول از برادر مهدی2021 می باشد:
وقعی که محققین به یکی از احادیث مرتبط با آخرین پادشاه حجاز برخوردن ، خیلی تعجب کردن!یعنی میشه گفت نا امید شدن
چون توی این حدیث نسبت به عبدالله هشدار شدیدی به شیعیان داده میشه که باعث تعجب بود
نه اینکه عبدالله عربستان آدم خوبی باشه.ولی از اسلاف خود خیلی کمتر به شیعیان ظلم کرده بود و هشدار معصوم ، باعث شده بود برخی محققین بگن این عبدالله ، اون عبدالله موعود نیست.مسلما ظلم بزرگی مرتکب نشده
اما با این حوادث اخیر بحرین و حوادث احتمالی آینده ، بر همگان مشخص شد دلیل هشدار معصوم چه بوده
« عن مسند احمد عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم : یحکم الحجاز رجل اسمه علی اسم حیوان، إذا رأیته حسبته فی عینه الحول من البعید و اذا اقتربت منه لا تری فی عینیه شیئاً، یخلفه أخ له إسمه عبدالله، ویل لشیعتنا منه؛ اعادها ثلاثاًً : بشرونی بموته ابشرکم بظهور الحجة، بشرونی بموته ابشرکم بظهور الحجة، بشرونی بموته ابشرکم بظهور الحجة. »
« از مسند احمد از پیامبر (ص) نقل شده است: مردی در حجاز حکومت خواهد کرد که اسمش چون اسم حیوان است ؛ هنگامی که او را از دور ببینی ، تصور می کنی که در چشمش کژی (انحراف) وجود دارد و هنگامی که به او نزدیک می شوی، در چشمش چیزی نمی بینی ؛ بعد از او برادرش که نامش عبدالله است ، خلافت می نماید ؛ وای بر شیعه ما از او . . . سپس سه مرتبه تکرار کردند : خبر مرگش را به من بشارت دهید تا من ظهور حجت را به شما بشارت دهم. »
با یک جستجوی ساده در مترجم گوگل می توان به معنی اسم فهد پی برد ؛ فهد در لغت عربی به معنای یوز پلنگ است ! عجیب اینکه روایت می فرماید : بعد از پادشاهی که نامش همچون حیوان است، برادرش عبدالله به پادشاهی می رسد. در عربستان کنونی نیز ملک عبدالله که برادر ملک فهد « یوزپلنگ » است، سلطنت را از سال 2005 میلادی و به دنبال فوت ملک فهد به عهده گرفته است . روایت ذکر شده در ادامه بیان می دارد: « ویل لشیعتنا منه : وای بر شیعه ی ما از او. ». اما آیا ملک عبدالله سزاوار چنین توصیفی است؟
سیار از مقام مادر گفتیم و خواندیم و نوشتیم. از صبوری و مهربانیاش، از نجابت دستان آسمانیاش، از همه محبتهای بی منتش، اما نگفتیم آنکه عزیز کردهٔ سالهای جوانیاش را به مسلخ عشق میفرستد در دلش چه غوغایی است. مگر میشود جوان رعنا قامتت را، پارهٔ جگرت را به میان آتش بفرستی، بیخیال روزگار را سپری کنی. مادر که باشی انگار تکهای از وجودت را از دست می دهی، جوانت لحظههایش را پیشت قد کشیده و حالا دیگر نمی توانی قد کشیدنش را ببینی، سخت است، اصلاً سختیهایش قابل بیان نیست، اما با وجود همه سختیها و دوری ها و ندیدن ها مادر شهید است که به بقیه دلداری می دهد، محکم می ایستد و ایمان دارد به آیه "ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتا بل أحیاء عند ربهم یرزقون" (سوره آل عمران 169) و این مادر شهید است که می گوید برای از دست دادن جگر گوشهام گریه نکنید، پسر من که گریه ندارد خوشا به حالش و این مادر شهید است که میگوید به من برای شهید شدن پسرم تسلیت نگویید به من تبریک بگویید برای زیبا آسمانی شدن فرزندم و این مادر شهید است که بعد از شهادت پسرش تازه او را بیشتر حس می کند، درک می کند و گویا پسرش تولدی دیگر پیدا کرده است و خانم زهرا نبیلو مادر شهید مدافع حرم حاج مسعود عسگری هم یکی از همین شیر زنان این سرزمین است که پسرش را به میدان جهاد میفرستد، برای شهادتش گریه نمیکند و به همه میگوید به من برای شهادت پسرم تبریک بگویید نه تسلیت و بسیار خوشحال است که پسرش این راه را انتخاب کرده است و یکی از فدائیان حضرت زینب ( سلام الله ) شده است و امروز خانم نبی لو گذری کوتاه و مختصر از زندگی پر فراز و نشیب مسعود برای مخاطبان رجا نیوز می گوید.