شهید حاج حسین بصیر در عملیات کربلای 5 در غرب کانال ماهی به همراه نیروهای جان برکفش 22 روز حماسه آفرید. در یکی از همین روزها که عراق برای بازپسگیری سر پلی که ما گشوده بودیم تمامی امکانات تدافعی و تهاجمیاش را در قالب دو تیپ کماندویی وارد عمل کرده بود و فرمانده سپاه چهارم عراق،عدنان خیرالله نیز برای روحیه دادن به نیروهایش در منطقه حضور داشت،کار به جایی رسید که از نیروهای در خط ما فقط حاج حسین مانده بود و دو پاسدار و دو طلبه بسیجی.
در همین گیرودار،حاجی در تماس با من فرمود : فلانی! ما پنج نفر به تعداد پنج تن آل عبا با ذکر مقدس «یا فاطمه الزهرا» جلویشان را میگیریم؛ حال یا به شهادت میرسیم یا پیروز بازمیگردیم.
در حالی که بغض سنگین گلویم را به هم میفشرد، آنان را به خدا سپردم. آنها با عزمی آهنین و ایمانی والا به امدادهای غیبی الهی، این دو تیپ کماندویی را با جرات و جسارتی شگرف به یاری خدا به عقب راندند. بعدها از نیروهایی که در ادامه عملیات به اسارت ما درآمدند، شنیدم که میگفتند: شما پانزده گردان وارد عمل کرده بودید.
روایتی از سردار مرتضی قربانی، کتاب ما آن شقایقیم (مجموعه خاطرات)،
تقی متقی، ص 59-60
یکی از کارمندان عالیرتبه شهرداری نقل کرد که: به علتی مرا از شهرداری اخراج کردند. خدمت حاج شیخ حسنعلی نخودکی رفتم، ایشان فرمودند: نمازهایت را اول وقت بخوان، چهل روز دیگر کارت درست میشود. مدت یک ماه گذشت اثری ظاهر نشد.
مجدداًً مراجعه کردم فرمودند: گفتم چهل روز دیگر! هرچه فکر کردم آثار و امیدی در ظاهر نبود، روز چهلم در خیابانِ نزدیک یک قهوهخانه نشسته بودم. شهردار سابق مشهد آقای محمدعلی روشن با درشکه از آن محل عبور میکرد، بلند شده سلام کردم. درشکه را نگاه داشت پرسید چرا اینجا نشستهای، مگر کاری نداری؟ شرح حال خود را گفتم.
گفت با من بیا. با ایشان سوار درشکه شدم، رفتیم به استانداری و فوری دستور داد رفع اتهام از من کرده مرا به خدمت برگرداندند، درست قبل از ظهر چهلمین روزی که مرحوم حاج شیخ فرموده بودند، حکم اعاده به خدمت مرا داده و مشغول کار شدم.
کتاب: آثار و برکات نماز اول وقت، صفحه 25
قال الامام علی(ع):
«قولا بالحق، کونا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً»
امام علی(ع):
حقگو باشید، دشمن ستمگر و یار ستمدیده باشید.(1)
____________
1- بحارالانوار، ج97، ص
چشمههای خروشان تو را میشناسند
موجهای پریشان تو را میشناسند
پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی
ریگهای بیابان تو را میشناسند
نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران تو را میشناسند
هم تو گلهای این باغ را میشناسی
هم تمام شهیدان تو را میشناسند
از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی
ای که امواج طوفان تو را میشناسند
بوی توحید مشروط بر بودن توست
ای که آیات قرآن تو را میشناسند
گر چه روی از همه خلق پوشیده داری
آی پیدای پنهان تو را میشناسند
اینک ای خوب! فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان تو را میشناسند
کاش من هم عبور تو را دیده بودم
کوچههای خراسان تو را میشناسند
باغهای دلگشا در زیر پر باشد مرا
نیستم بلبل که بر گلشن نظر باشد مرا
چون جرس گلبانگ عشرت در سفر باشد مرا
سرمهی خاموشی من از سواد شهرهاست
دست دایم چون سبو در زیر سر باشد مرا
باده نتواند برون بردن مرا از فکر یار
بادبان کشتی از دامان تر باشد مرا
در محیط رحمت حق، چون حباب شوخچشم
گردبادی میتواند راهبر باشد مرا
منزل آسایش من محو در خود گشتن است
تیغ اگر چون کوه بر بالای سر باشد مرا
از گرانسنگی نمیجنبم ز جای خویشتن
قطرهی آبی اگر همچون گهر باشد مرا
میگذارم دست خود را چون صدف بر روی هم
خوش باش دلا که مهربان می آید | در باغ نظر گل نهان می آید
|
فریادرس مسافران این فجر | آن مهدی صاحب الزمان می آید
|
مرتضی نوربخش
پیامبر اکرم(ص) به اصحاب فرمودند:
آیا شما را از بدترین و شرورترینتان خبر بدهم که کدامند؟
حضرت رسول اکرم(ص) به اصحاب فرمودند:
آیا شما را از بدترین و شرورترینتان خبر بدهم که کدامند؟
گفتند: آری، یا رسولالله!
فرمودند:
1. کسانی که بین مردم نمّامی و سخنچینی میکنند.
2. کسانی که بین دوستان تفرقه و جدایی میافکنند.
3. کسانی که برای انسانهای پاک و بیعیب، عیبجویی و عیبتراشی میکنند.
4. کسانی که اهل عفو و بخشش نبوده و عذر و تقصیر دیگران را نپذیرند.
5. کسانی که به زیردستان خود ستم کنند.
6. کسانی که خیرشان امیدی نیست و از شرشان ایمنی نباشد.
7. کسانی که فحاش و بدزبان باشند و دیگران را همیشه و بیجهت سبّ و لعن نمایند.
پینوشت:
کافی، ج2، ص 369
خصال، ج 1، ص 183، ح 249
مکارم الاخلاق، ص 445
مستدرکالوسایل، ج 9، ص 57، حدیث از رسول اکرم(ص)
کافی، ج 2، ص 290، ح 7، حدیث از رسول اکرم(ص)
آموزههای اخلاقی در کلام معصومین(ع) نوشته آیتالله مهدی مهدوی مازندرانی
شیطان برای عملی کردن حیله های خود و مهار انسان و کشاندن آن به سوی خود و بازداشتن از راه حق زنجیرهایی دارد که آنها را به گردن انسان ها انداخته و ایشان را به هر راهی که میخواهند میکاشند.
بد نیست برخی از حیله های شیطان را که توانست با آن آدم و حوا را از مقام و مرتبه ی خود به زیر آورد را بیان کنیم.
شیطان بر اثر سجده نکردن بر آدم از درگاه احدیت رانده شد و پس از آن تصمیم قاطع گرفت تا آنجا که میتواند از آدم و اولادش انتقام بگیرد و در مکر و حیله و فریب آنها کوتاهی نکند.(شیطان در کمین گاه، ص 57)
آن ملعون به خوبی می دانست خوردن از درخت ممنوعه باعث میشود که آنها از بهشت رانده شوند.
برای رسیدن به این مقصود شوم بهترین راه این دید که از عشق و علاقه انسان به تکامل و ترقی در زندگی جاوید استفاده کند.
شیطان ابتدا نتوانست حضرت آدم را فریب دهد ، پس به سراغ همسر او رفت و چنین گفت :
آیا میدانید چرا خداوند شما را از میوه این ادرخت منع کرده و گفته است که به آن نزدیک نشوید؟
چون درخت حیات و جاوید است و هر کس از آن بخورد یا فرشته میشود و یا عمر جاویدان بدست می آورد.(طه/119)
سپس گفت : خداوند متعال نمی خواهد شما در زندگی دائم با او شریک باشید و می خواهد این جاودانگی مخصوص خودش باشد.
او با این حیله شیطانی خود به آنها فهماند که خوردن از این درخت نه تنها به ضرر آنها نمی باشد بلکه باعث جاودانگی آنها میشود و برای آن که بتواند حیله شیطانی خود و پنجه های وسوسه خود را بیشتر و محکم تر در جان آدم فرو برد و آنها را از حق و حقیقت منحرف کند قسم های شدیدی خورد و گفت : من خیر خواه و دلسوز هستم ، خود را موظف می دانم که شما را نصیحت کنم!!(اعراف/20)
حضرت آدم که هنوز تجربه کافی در زندگی نداشت و تا به حال گرفتار حیله های شیطان و خدعه و نیرنگ های دروغ او نشده بود ، نمی توانست باور کند کسی این چنین قسم دروغ به خدا یاد کند. سر انجام تسلیم شد و فریب و نیرنگ شیطان در او اثر کرده و از میوه درخت ممنوعه خورد.
بعد از خوردن از میوه آن درخت ، لباس های بهشتی از بدن شان ریخت و عورت ها و بدن آنها ناگهان ظاهر شد. ایشان در بهشت میان فرشتگان عریان و سرگردان ماندند.
وقتی لباس های بهشتی و آن کرامت از اندام شان فرو ریخت و خود را در جمع ملائکه عریان دیدند، بلافاصله خود را میان درختان رساندند و از برگ ها برای پوشش خود استفاده کردند ؛ اما برگ ها نیز به فرمان خداوند پرواز نمودند و آنها باز عریان ماندند.
حوا چاره ای جز نشستن ندید تا کمتر رسوا شود و آدم با یک دست عورت خود را پوشاند و با دست دیگر سر خود را گرفت و گفت :
خدایا!
ما بر نفس خودمان ظلم کردیم.
اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی از زیانکاران خواهیم بود.(اعراف/22)
سپس خداوند خطاب به آنها فرمود : مگر من شما را از خوردن میوه آن درخت منع نکردم؟
مگر به شما نگفتم که شیطان دشمن آشکار و سرسخت شماست و باید مراقب حیله های شیطان باشید.
چرا فرمان مرا اطاعت نکردید و مغلوب حیله های شیطان، آن ملعون حیله گر شدید؟
سپس فرمود : الحال چاره ای جز این نیست که از بهش خارج شوید و آنها را از مکان و مقام خود بیرون کرد و به زمین فرستادند.
پس بر آنها (آدم و حوا) ثابت شد که نه تنها آن میوه آب حیات و زندگی جاوید نبود ؛ بلکه فقط وسیله ای بر آزمایش آنها در برابر وسوسه های شیطان بود.
(اقتباس از سوره اعراف و سوره حجر و تفسیر نمونه ، برهان ، ج2، شرح نهج البلاغه خوئی ، ج2 ، ص63)
شیطان برای عملی کردن حیله های خود و مهار انسان و کشاندن آن به سوی خود و بازداشتن از راه حق زنجیرهایی دارد که آنها را به گردن انسان ها انداخته و ایشان را به هر راهی که میخواهند میکاشند.
آن حیله های شیطان که بسیار از آن استفاده میکند و بعضی از علما از آنها با نام زنجیر یاد میکنند عبارتند از :
امام صادق(ع) در باره یکی از حیله های شیطان فرمودند:
نخستین چیزهایی که انسان ها به وسیله آن به معصیت خواهی میپردازند ، همین دوستی هاست.
بناب به گفته قرآن و احادیث معصومان (علیهم السلام): دوستی دنیا زنجیری است که از همه دوستی های دیگر محکم تر و خطرناک تر است.دوستی دنیا سرچشمه ی هر فتنه و فساد ، بزرگترین گناه و سرآمد همه دوستی ها میباشد که باعث معصیت خدا میشود.
از امام زین العابدین سوال شد: کدام عمل در پیشگاه خداوند از همه اعمال برتر و افضل تر است؟
ایشان فرمودند: هیچ عملی بعد از شناخت خدا و پیغمبر بهتر از کینه دنیا نیست.
زیرا
هر فتنه و فسادی که در عالم برپا میشود از دوستی دنیا سرچشمه میگیرد.زن
دوستی ، ریاست خواهی ، راحت طلبی ، چاپلوسی نمودن ، دوستی مال و ثروت ،
تمام اینها در دوستی دنیا جمع هستند.(بحارالانوار/ج73/ص20)
شیطان با این حیله های شیطانی خود و این زنجیر ها به ویژه زنجیر دنیا خواهی ، همه مردم ؛ مگر عده ای اندک را به گناه و معصیت میکشاند.
" جام جم "
امام صادق(ع) به یکی از شاگردانش فرمود: از من چه چیزهایی آموختهای؟ گفت: آقا جان هشت مسئله فراگرفتهام.
حضرت فرمود: آنها را برایم توضیح بده. گفت:
7-
دیدم مردم در طلب روزی بسیار تلاش میکنند. اما قرآن میگوید: جن و انس را
نیافریدم مگر اینکه مرا بندگی کنند. از آنان هیچ رزقی نمیخواهم که مرا
اطعام کنند. همانا خدا روزیرسان و صاحب قدرتی استوار است. (ذاریات - آیات
56 تا 58)
لذا
یقین کردم که وعده و گفتار خدا راست است. دل به وعده او بستم و به سخن او
راضی شدم و بهجای اینکه نگران روزی باشم به حقی که او برعهده من دارد توجه
نمودم. امام فرمود: سوگند به خدا که کار خوبی کردهای.
8-
دیدم گروهی به تندرستی و سرمایه و مال فراوان خود و انسانهای مثل خود دل
بستهاند. اما خدا فرمود: و هرکس از خدا پروا کند برای او راه خروجی پدید
میآورد، و او را از جایی که گمان نمیبرد روزی میرساند. و هرکس بر خدا
توکل کند او برایش کافی است (طلاق- 2و3)
لذا
بر خدا توکل نمودم و دل از غیر خدا بریدم. امام فرمود: سوگند به خدا که
تعالیم تورات و انجیل و زبور و قرآن و سایر کتابهای آسمانی همه بر محور
همین هشت مسئله دور میزند.(1)
____________
1- مجموعه ورام، ج1، ص555
امام
صادق(ع) به یکی از شاگردانش فرمود: از من چه چیزهایی را آموختهای؟ گفت:
آقا جان هشت مسئله را فراگرفتهام. حضرت فرمود: آنها را برایم توضیح
بده، گفت:
5- دیدم مردم به خاطر روزی نسبت به یکدیگر حسد میورزند. اما
خدا فرمود: این ما هستیم که معیشت مردم را در دنیا میانشان تقسیم میکنیم و
بعضی را بر دیگران برتری دادیم تا همدیگر را به خدمت بگیرند و رحمت
پروردگارت از آنچه مردم ذخیره میکنند بهتر است. (زخرف-32)
لذا من به هیچ کس حسد نمیکنم و اگر چیزی را از دست دادم برایش غصه نمیخورم. امام صادق(ع) فرمود: سوگند به خدا که کار خوبی کردهای.
6-
دیدم مردم نسبت به یکدیگر کینهورزی و دشمنی میکنند، اما خدا فرمود:
«انالشیطان لکم عدو فاتخده عدواً» حقیقتا شیطان دشمن شما است: پس او را
دشمن بگیرید (فاطر-6) لذا به جای دشمنی با مردم به دشمنی با شیطان پرداختم.
امام فرمود: سوگند به خدا که کار نیکی کردهای. (1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- مجموعه ورام- ج1، ص 555
بگذار بگویمت دلم غم دارد یک عالمه اشک و آه وماتم دارد
| |
عجّل بظهور، عصر آدینه ها ای یوسف فاطمه تو را کم دارد |
مسیر مسیح بهاران کجاست؟ | صفا گستر لاله زاران کجاست؟ |
رگ و ریشه لاله از هم گسست | گل اندیشه سربداران کجاست؟
|
زسرگشتی، جان سرگشته ام | قرار دل بی قراران کجاست؟ |
سرم را شده ابر خون سایه بان | نشانی زالماس باران کجاست؟
|
در این دشت دل گیر یأس آفرین | نوای خوش آبشاران کجاست؟ |
زمین گشته بت خانه بت گران | تبردار ایمان تباران کجاست؟
|
من و انتظار و شب بی کسی | خدایا دگر یار یاران کجاست؟ |
گلِ نرگسِ آفتابی جبین | امیددلِ شب شکاران کجاست؟ |
قال الامام الصادق(ع):
«انالله انعم علی قوم بالمواهب فلم یشکروه، فصارت علیهم وبالا، وابتلی قوما بالمصائب، فصبروا فکانت علیهم نعمه.»
امام صادق(ع) میفرماید:
خداوند نعمتهایش را به گروهی عطا فرمود، چون شکر آن را بجا نیاوردند، همان نعمتها بلا و وبال آنها شد، و گروهی را به مصائب و بلاهایی گرفتار کرد، چون صبر و بردباری کردند، همان مصیبتها برایشان نعمت گردید. (1)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالانوار، ج 75، ص 241
چشم ملک ندیده دمی سایهی تو را
ناموس بارگاه خدایی بزرگوار
این قوم را به راه حقیقت کشاندهای
موسای بی عباوعصایی بزرگوار
بر شانههای باد، جحاز تو حمل شد
فرمانروای ملک صبایی بزرگوار
گم کرده ایم کعبهی حاجات و آمدیم
نزد شما که قبله نمایی بزرگوار
من گریه میکنم که نگاهی کنی مرا
آری همیشه عقده گشایی بزرگوار
باران رحمت ازلی سهم مان شده
بی شک دلیل فیض شمایی بزرگوار
یوسف رحیمی
لحظهها لحظههای رویایی
چشمها چشمههای دریایی
ابرهای بهار میبارد
قلبهای پُر خروش و شیدایی
آسمان محو تابش خورشید
چه طلوعی چه صبح زیبایی
دفتر باد لابه لای چمن
گرم نقاشی و گُل آرایی
و توای قبلهی دلِ مریم
روی دستِ مسیح میآیی
منّت خویش بر سرم بگذار
روی چشمم بیا قدم بگذار
از دلِ خانوادهی یاسین
آمدیای کریمهترین
جای تو آسمان و عرش خداست
لطف کردی آمدی به زمین