اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

حضرت زهرا (س) چگونه به شهادت رسید؟!


Related image



شهادت حضرت زهرا (س) و وقایع پس از وفات پیامبر (ص) نه تنها 


در منابع موثق شیعی که در منابع موثق اهل سنت آمده است.




آتش زدن درِ خانه حضرت فاطمه و سیلى زدن به آن حضرت در منابع تاریخى و روائى شیعه آمده است و براى آن کس که شیعه است، همین مآخذ کافى است. در منابع و مآخذ اهل سنّت نیز آمده است و سنّى‏ها مى‏توانند به آن معتقد باشند. براى نمونه به چند روایت از منابع شیعه و اهل سنت اشاره مى‏کنیم:

۱. پس از آن که کار بیعت گرفتن از مردم تمام شد و على(ع) و عده‏اى بیعت نکردند، به خانه آن حضرت حمله کردند. در را سوزاندند، على را به زور بیرون آورند، حضرت فاطمه را تحت فشار در قرار دادند و کار به جایى رسید که محسن او سقط شد. على را به مسجد بردندولى بیعت نکرد و آنان گفتند: بیعت نکنى تو را به قتل مى‏رسانیم. روزها و ماهها گذشت. آنان تصمیم به قتل على(ع) گرفتند و قرار گذاشتند که خالد قتل آن حضرت را به عهده بگیرد. اسماء بنت عمیس از این توطئه آگاه شد و کنیز خود را فرستاد تا آن حضرت را از توطئه آگاه سازد.اصل توطئه چنین بود که وقتى ابوبکر نماز را تمام کرد و سلام گفت، خالد با شمشیر على(ع) را بکشد ولى وقتى نماز ابوبکر تمام شد گفت: اى خالد آنچه را دستور دادم نکن، V}(بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۳۰۸ به نقل از اثباتالوصیه){V.

اهل سنت نیز در کتابهاى کلامى، تاریخى و حدیثى مسأله آتش زدن به در خانه را آورده‏اند. براى نمونه، به چند روایت اشاره مى‏کنیم:

۲ـ بلاذرى مى‏گوید: ابوبکر کسى را دنبال على فرستاد تا بیاید و بیعت کند ولى حضرت على نیامد. پس از آن عمر بن خطاب در حالى که آتش به همراه داشت، به سوى خانه على رفت. فاطمه عمر را در در خانه ملاقات کرد و گفت: اى پسر خطاب! آیا مى‏خواهى خانه ما راآتش بزنى؟! عمر بن خطاب گفت: بله، V}(انساب الاشراف، ج ۲، ص ۱۲، تحقیق محمود الفردوس العظم، دار الیقظه العربیه){V.

۳. ابن عبد ربّه مى‏گوید: آنان که از بیعت سرباز زدند عبارتند از: على، عباس، زبیر و سعد بن عباده. على، عباس و زبیر در خانه فاطمه نشستند. ابوبکر عمر را فرستاد تا آنها از خانه فاطمه بیرون بیایند. ابوبکر به عمر گفت: اگر سرباز زدند با آنان بجنگ. عمر به همراه آتش به خانه فاطمه آمد تا خانه را بر سر آنان آتش بزند. فاطمه او را دید و گفت: اى پسر خطاب! آیا آمده‏اى خانه ما را آتش بزنى؟! عمر گفت: بله، مگر این که بیعت کنید، V}(العقد الفرید، ج ۵، ص ۱۲، چاپ مصر، چاپ دوّم، تحقیق محمدسعید العربان، ۱۹۵۳ و ۱۳۷۲){V.

۴. ابن قتیبه دینورى آورده است: ابوبکر عمر را به سوى کسانى که بیعت نکردند و در خانه على تحصّن کردند، فرستاد. عمر به خانه على آمد و صدا زد ولى کسى بیرون نیامد. عمر هیزم خواست و گفت: قسم به آنکه جان عمر در دست اوست، یا باید بیرون بیایید و بیعت کنید ویا خانه را بر سر آنانکه در آن هستند آتش مى‏زنم.

به او گفتند: فاطمه در آن است. عمر گفت: و لو فاطمه در آن باشد. همه بیرون آمدند ولى على بیرون نیامد. عمر نزد ابوبکر رفت و گفت: آیا نمى‏خواهى از على که از بیعت سرباز زده بیعت بگیرى؟ ابوبکر به قنفذ گفت: برو على رابیاور. قنفذ آمد و على به او گفت: چه کار دارى؟ قنفذ گفت: خلیفه رسول خدا تو را مى‏خواهد. على به او گفت: زود بر پیامبر دروغ بستید.

قنفذ پیام على را به ابوبکر رساند. ابوبکر گریه طولانى کرد. عمر گفت: على را رها نکن. ابوبکر به قنفذ گفت: دوباره نزد على برو و بگو: با خلیفه رسول خدا بیعت کن. على گفت: سبحان الله، آنچه را که از آن او نیست براى خودش ادعا کرده است. قنفذ پیام على را به ابوبکر رساند. ابوبکر بازهم بسیار گریه کرد.

پس از آن عمر برخاست و گروهى با او همراه شدند و به در خانه فاطمه آمدند. در زدند. وقتى فاطمه صداى آنها راشنید، با صداى بلند فریاد کرد: «یا ابتاه» یا «رسول الله» پس از تو از پسر خطاب و پسر ابى قحافه چه‏ ها که نکشیدیم. وقتى که گروه مهاجم گریه فاطمه را شنیدند. در حالى که گریه مى‏ کردند برگشتند و دلشان به حضرت فاطمه سوخت ولى عمر و عده‏ اى ماندند. على را بیرون آوردند وگفتند بیعت کن. على گفت: اگر بیعت نکنم چه مى‏ کنید؟ گفتند: به خدا سوگند گردنت را مى‏زنیم،(الامامه و السیاسه، ج ۱، ص ۳۰، تحقیق على شیرى، منشورات رضى)


از سؤالات اساسی در ماجرای آتش زدن خانه حضرت علی(علیه السلام) و اهانت به آن بزرگوار این است که: آیا (چنان که شیعیان می‏گویند) به ساحت حضرت فاطمه زهراعلیهاالسلام نیز جسارت کردند؟ و بر آن حضرت صدماتی وارد شد که منجر به شهادت او وفرزندش گردید یا خیر؟

برخی از دانشمندان اهل سنت برای حفظ موقعیت خلفا از بازگو کردن این قطعه ازتاریخ خودداری نموده‏اند؛ از جمله ابن ابی الحدید در شرح خود می‏گوید: «جساراتی راکه مربوط به فاطمه زهرا علیهاالسلام نقل شده، در میان مسلمانان تنها شیعه آن را نقل کرده است.[۱]

البته برخی از دانشمندان و مورخان اهل سنت، در این بخش، از بیان واقعیات تاریخی شانه خالی کرده ‏اند؛ چنان که سید مرتضی رحمة ‏الله علیه در این زمینه می‏گوید:

«در آغاز کار، محدثان و تاریخ نویسان از نقل جسارت هایی که به ساحت دختر پیامبرگرامی اسلام(ص) وارد شده امتناع نمی‏کردند. این مطلب در میان آنان مشهور بود که مأمور خلیفهبا فشار، درب را بر فاطمه علیهاالسلام زد و او فرزندی را که در رحم داشت سقط نمود وقنفذ به امر عمر، فاطمه زهرا علیهاالسلام را زیر تازیانه گرفت تا او دست از علی بردارد؛ولی بعدها دیدند که نقل این مطالب با مقام و موقعیت خلفاء سازگاری ندارد؛ لذا از نقل آنها خودداری نمودند.»[۲]

مسعودی در قسمتی از کتاب خود آورده است:«فَوَجهُوا اِلی مَنْزلِهِ فَهَجَمُوا عَلَیْهِ وَ اَحْرَقُوابابَهُ... وَ ضَغَطُوا سَیدَةَ النساءِ بِالْبابِ حَتی اَسْقَطَتْمُحْسِنا؛پس (عمر و همراهان) به خانه علی علیه السلام رو کرده وهجوم بردند، خانه آن حضرت را به آتش کشیدند؛ با در به پهلوی سیده زنان عالم زدند؛چنان که محسن را سقط نمود.»[۳]

اما منابع اهل سنت:

۱- عبدالکریم بن احمد شافعی شهرستانی (۵۴۸ - ۴۷۹ ق.) نقل کرده: «اِنعُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْاَلْجَنینَ مِنْ بَطْنِها ،به راستی عمر در روز بیعت، ضربتی به فاطمهعلیهاالسلام وارد کرد که بر اثر آن، جنین خویش را سِقط نمود.»[۴]
همین قول را اسفرائینی (متوفای ۴۲۹ ق)، به نظام نسبت داده و گفته است که او قائل بود: «اَن عُمَرَ ضَرَبَ فاطِمَةَ وَ مَنَعَ میراثَالْعِتْرَةِ ،عمر فاطمه علیهاالسلام را زد و از ارث اهل بیتعلیهم السلام جلوگیری کرد.»[۵]

۲- صفدی یکی دیگر از علمای اهل سنت می‏گوید:«اِن عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَفاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْ اَلْمُحْسِنَ مِنْبَطْنِها، به راستی عمر آن چنان فاطمه علیهاالسلام را در روز بیعت زد که محسن را سقط نمود.»[۶]

۳- مقاتل بن عطیه می‏گوید: ابابکر بعد از آن که با تهدید و ترس و شمشیر از مردمبیعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتی را به درب خانه علی و زهراعلیهماالسلام فرستاد. عمر هیزم را درِ خانه فاطمه جمع نمود و درب خانه را به آتشکشید، هنگامی که فاطمه زهرا علیهاالسلام پشت در آمد، عمر و اصحاب او جمع شدند و عمرآن چنان حضرت فاطمه علیهاالسلام را پشت در فشار داد که فرزندش را سقط نمود و میخ دربه سینه حضرت فرو رفت (و بر اثر آن صدمات) حضرت به (بستر) بیماری افتاد تا آن که ازدنیا رفت.»[۷]

۴- ابن ابی الحدید نقل نموده است: «ابو العاص، شوهر زینب، دختر پیامبر اکرم صلی‏ الله‏ علیه و‏آله وسلم در جنگ از طرف مسلمانان به اسارت گرفته شد؛ ولی بعدا ماننداسیران دیگر آزاد شد.

ابو العاص به پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله وسلم وعده داد که پس از مراجعت به مکه،وسائل مسافرت دختر پیامبر(ص) را به مدینه فراهم سازد. پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله وسلم بهزید حارثه و گروهی از انصار، مأموریت داد که در هشت مایلی مکه توقف کنند و هر موقعکجاوه زینب به آن جا رسید، او را به مدینه بیاورند. قریش از خروج دختر پیامبر(ص) ازمکه آگاه شدند. گروهی تصمیم گرفتند که او را از نیمه راه باز گردانند. جبار بنالاسود (یا هبار ابن الاسود) با گروهی خود را به کجاوه زینب رساند و نیزه خود رابر کجاوه دختر پیامبر(ص) کوبید. از ترس آن، زینب، کودکی را که در رحم داشت، سقط کرد وبه مکه بازگشت. پپامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله وسلم از شنیدن این خبر سخت ناراحت شد و درفتح مکه (با این که همه را بخشید و آزاد نمود) خون قاتل فرزند زینب را مباحشمرد.»

ابن ابی الحدید می‏گوید:
«من این جریان را برای استادم ابو جعفر نقیب خواندم، او گفت: وقتی که پیامبر صلی ‏الله‏ علیه‏ و ‏آله وسلم خون کسی که دخترش زینب را ترسانید و او سقط جنین کرد را مباحشمرد، قطعا اگر زنده بود خون کسانی را که دخترش فاطمه علیهاالسلام را ترسانیدند کهباعث شد فرزندش (محسن) را سقط کند، حتما مباح می‏شمرد.»

ابن ابی الحدید می‏گوید، به استادم گفتم:
«آیا از شما نقل کنم آن چه را مردم می‏گویند که فاطمه بر اثر ترس (و ضرباتی که براو وارد شد) فرزندش را از دست داد؟
پس گفت: نه! از طرف من نقل نکن! و همین طور رد و بطلان آن را نیز از طرف من نقلنکن! چون اخبار در این زمینه متعارض است.»[۸]

این قصه، به خوبی نشانمی‏دهد که اخبار موافق با نظریات شیعه در بین روایات اهل سنت نیز وجود داشته و خودابن ابی الحدید نیز در قسمتی از کلامش اعتراف می‏کند؛ آن جا که می‏گوید: «عَلی اَنجَماعَةً مِنْ اَهْلِ الحَدیثِ قَدْ رَوَوْا نَحوَهُ، گروهی از اهلحدیث (از اهل سنت نیز) مانند آن چه را شیعیان می‏گویند نقل کرده‏اند.[۹]

۵- سکونی یکی از راویان اهل سنت است[۱۰]او می‏گوید: «نزد امام صادقعلیه‏السلام رفتم؛ در حالی که غمگین و ناراحت بودم. امام صادق علیه‏السلام فرمود:ای سکونی! چرا ناراحتی؟! گفتم: خداوند فرزند دختری به من داده (از این که فرزندم پسرنبوده و دختر است ناراحتم) پس حضرت فرمود: ای سکونی، سنگینی دخترت را زمینبر می‏دارد و روزی او بر خداوند است و بر غیر اجل شما زندگی می‏کند و از رزق شمانمی‏خورد (پس چرا ناراحتی؟).»

سکونی می‏گوید: (با کلمات امام صادق علیه‏السلام ) غمم رفت. آن گاه فرمود:

«ما سَمیْتَها؟ قُلْتُ: فاطِمَةَ. قالَ: آهْ آهْ ثُم وَضَعَ یَدَهُ عَلی جَبْهَتِهِ وَ کَانی بِهِ قَدْ بَکی وَ قالَ: اِذا سَمیْتَها فاطِمَةَ فَلاتَسُبها وَلا تَضْرِبْها وَلاتَلْعَنْها. هذَا الاِْسْمُ مُحْتَرَمٌعِنْدَالله‏ِ عَزوَجَل وَ هُوَ اِسْمٌ اِشْتَق مِنْ اِسْمِهِ لِحَبیبَتِهِالصدیقة» وَ کانَ الاِمامُ لَما سَمِعَ بِاسْمِ فاطِمَةَ ذکر جَدتَهُ وَمَصائبَها وَلَمْ یَزَلْ یَذْکُرُ وَ یَقُولُ: وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها اَنقُنْفُذَ مَوْلی فُلان[۱۱]چه نامی بر او گذاردی؟ گفتم: فاطمه: فرمود:آه آه. سپس دست خود را بر پیشانی‏اش گذاشت و گویا گریه می‏کرد و فرمود: حال که اورا فاطمه نامیدی به او ناسزا نگو؛ او را (کتک) نزن و نفرینش نکن (چرا که) این نامدر نزد خداوند با عظمت محترم است؛ و آن نامی است که خداوند از اسم خود برای حبیبهخود صدیقه گرفته است. (آن گاه سکونی می‏گوید:) همیشه امام صادق علیه‏السلام اینگونه بود که وقتی نام فاطمه علیهاالسلام را می‏شنید به یاد جده‏اش (فاطمه) ومصیبت های او می‏افتاد و همیشه تذکر می‏داد و می‏گفت: سبب وفات (و شهادت) فاطمهعلیهاالسلام ضربتی بود که قنفذ، غلام فلانی (یعنی عمر) بر او وارد ساخت.

توجه دارید که سکونی با همه وثاقتی که دارد، اینجا تعصب سنی‏گری خویش را نشانداده و ذیل کلام امام صادق علیه‏السلام را حذف و تحریف نموده است. با این حال، مطلب روشن است که سبب شهادت فاطمه زهرا علیهاالسلام همان ضرباتی بود که به دست قنفذ وعمر بر آن حضرت وارد شد.

چنان که ابابصیر از امام صادق علیه‏السلام متن کامل کلام حضرت را به این صورتنقل نموده است:« وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها اَن قُنْفُذَ مَوْلی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السیْفِ بِاَمْرِهِ فَاَسْقَطَتْ مُحْسِنا وَ مَرِضَتْ مَرَضا شَدیدا وَلَمْتَدَعْ اَحَدا مِمنْ آذاها یَدْخُلُ عَلَیْها، سبب فوت فاطمه علیهاالسلام ضرباتی بود که قنفذ، غلام عمر با غلاف شمشیر بر آن حضرت به فرمان عمر زد؛ پس (فرزندش) محسن را از دست داد و به شدتبیمار شد و هیچ یک از آزار دهندگانخویش را راه نداد (که به دیدن او بیایند)[۱۲]

ب. منابع شیعه:

نظر دانشمندان شیعه و روایات نقل شده از سوی آنان چنین است:

هنگامی که خواستند علی علیه‏السلام را به مسجد ببرند با مقاومت فاطمهعلیهاالسلام روبرو شدند و فاطمه علیهاالسلام برای جلوگیری از بردن همسر گرامی‏اشصدمه‏های روحی و جسمی فراوانی دید که بیان همه آنها از توان زبان و قلم خارج است؛فقط به گوشه‏ای از آن در یک نقل تاریخی اشاره می‏کنیم؛ وگرنه در این موضوع، نقل هایتاریخی فراوان است.

خلاصه ماجرا همان است که در نامه خود عمر به معاویه آمده است. در بخشی از آنچنین می‏نویسد:

«... وقتی درب خانه را آتش زدم (آن گاه داخل خانه شدم) ولی فاطمه درب خانه راحجاب خود قرار داد و مانع از دخول من و اصحابم شد. با تازیانه آن چنان بر بازوی اوزدم که مانند دملج (بازوبند) اثر آن بر بازوی او ماند؛ آن گاه صدای ناله او بلند شد؛ چنان که نزدیک بود به حال او رقت کنم و دلم نرم شود؛ ولی به یاد کشته‏های بدر واُحد که به دست علی کشته شده بودند... افتادم، آتش غضبم افروخته‏تر شد و چنان لگدیبر درب زدم که از صدمه آن جنین او (به نام محسن) سقط شد." فَعِنْدَ ذلک صَرَخَتْ فاطِمَةُ صَرْخةً... فَقالَتْ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ الله‏ِ هکَذا کانَ یُفْعَلَبِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ... ؛ در این هنگام، فاطمه چنان ناله زد، پس فریاد زد: ای پدر بزرگوار! ای رسول خدا! این چنین با عزیز دلت و دخترت رفتار کردند." سپسفریاد کشید: فضه به فریادم برس که فرزندم را کشتند. سپس به دیوار تکیه داد و من اورا به کنار زده، داخل خانه شدم. فاطمه در آن حال می‏خواست مانع (بردن علی) شود، مناز روی روسری چنان سیلی به صورت او زدم که گوشواره از گوشش به زمین افتاد...»[۱۳]

آن چه بیان شد و قلم با صد شرمساری آن را بر صفحه کاغذ آورد،تنها گوشه‏هایی از ستم هایی است که بر آن بانوی دو جهان رفته است.[۱۴]

۱- شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۶۰.
۲- سید مرتضی، تلخیص شافی، ج۳، ص۷۶، تلخیص شیخ طوسی.
۳- اثبات الوصیة، مسعودی، (چاپ بیروت) ص۱۵۳ و در برخی چاپها ص ۲۳ ـ ۲۴.
۴- الملل و النحل، عبدالکریم شهرستانی، ج۱، ص۵۷.
۵- اَلفرقُ بین الفرق، عبدالقاهر الاسفرائینی، ص۱۰۷.
۶- الوافی بالوفیات، صفدی، ج۵، ص۳۴۷ ر.ک: سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج۲،ص۲۹۲.
۷- الامامة والخلافة، مقاتل بن عطیة، ص۱۶۰ ـ ۱۶۱.
۸- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۱۹۳/ ر.ک: زندگی علی علیه‏السلام ،ص۲۵۲.
۹- شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۱.
۱۰- سه نفر از راویان اهل سنت، از امامان شیعه علیهم‏السلام روایت نقلنموده‏اند که علمای شیعه آنان را ثقه می‏دانند و به سخن آنان اطمینان دارند وروایات آنها را می‏پذیرند: سَکُونی؛ نَوْفِلی؛ خَلُوقی.
۱۱- شجره طوبی، محمدمهدی حائری، ص۴۱۷، (منشورات شریف رضی).
۱۲- بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۷۰.
۱۳- بحار الانوار، ج۳۰، ص۲۹۳، (چاپ جدید)؛ ج۸، ص۲۳۰، (چاپ قدیم) و ریاحینالشریعة، ج۱، ص۲۶۷.
[۱۴]کتاب "الهجوم علی بیت فاطمه"، حسین غیب غلامی، در این باره روایات مربوطه را خوب بررسی کرده است.

در سوگ حضرت فاطمه زهرا ( س ) 17


 Related image



ببین می تــوانی بمانی بمان


عزیزم تو  خیــلی  جـوانی بمان



تو هم مثل من نیمه جـانی بمان


زمــین گـیر  من،آســمانی،بمان



اگر  می شـود می توانی بـمان

تو  نـیلوفرانه  تـریـن  یاس  شـهر

 


وجود  تو  کانون  احـساس  شهر


دعا گوی  هر قـدر  نشناس شهر



نکش دست از دست دستاس شهر


نباشـی، چـه آبی چه نانـی بمان



چه شد با علی همسفر ماندنت

 

چه  شـد  ماجرای  سـپر ماندنـت



چه  شد پـای حـرف پـدر  ماندنـت

 

پس از غـصه ی پشـت  در  ماندنت



نـدارد علــی هـمزبانی بمــان


 برای علی بی تو بـد می شود



بدون تو غم بی عـدد می شود


نرو که غــرورم لــگــد می شود



و این سـقف،سـنگ لحد می شود


تو باید غــمم را بدانــی بمــان



چرا اشــک را آبـرو می کــنی

 

چرا چــادرت را رفـو می کـــنی



چرا اسـتخوان درگـلو می کــنی


چرامـــرگ را آرزو می کـــــنی



چه کم دارد این زنــدگانی بمان


***صابر خراسانی***

دور اندیشی و استفاده از فرصت‌ها


Related image

  
امام صادق (ع) می‌فرماید: مردی خدمت رسول‌خدا (ص) آمد و عرض کرد: ای رسول خدا! به من سفارشی کن؛ پیامبر(ص) فرمود: اگر به تو سفارشی کنم به آن عمل می‌کنی؟ پیامبر(ص) سه بار این سخن را فرمود؛ و آن مرد هر سه بار جواب داد: آری ای رسول‌خدا! سپس رسول‌خدا(ص) به او فرمود: به تو سفارش می‌کنم که هرگاه خواستی کاری کنی، در عاقبت آن بیندیش، اگر کار درستی بود، آن را انجام ده و اگر نادرست و گمراه کننده بود از آن خودداری کن.(1) 
از امام علی (ع) سوال شد: دوراندیشی چیست؟ حضرت فرمود: اینکه منتظر رسیدن فرصت خودباشی و چون فرصت دست داد، بشتابی. (2)
همچنین آن حضرت می‌فرماید: فکرکن تا دوراندیش شوی، و چون همه جوانب کار برایت روشن شد، آنگاه تصمیم قطعی بگیر. (3)

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

1- بحارالانوار، ج68، ص339       
     
  ۲ و3- همان، ص342

کیک سیب و هویج


زمان آماده سازی
40 دقیقه
حداکثر زمان پخت
60 دقیقه
مناسب برای
10 نفر
2 1/2 پیمانه
آرد
1 پیمانه
شکر
3/4 پیمانه
روغن مایع
3 عدد
تخم مرغ
3 قاشق غذا خوری
ماست
2 قاشق غذا خوری
گلاب
2 قاشق چای خوری
بکینگ پودر
1/2 قاشق چای خوری
پکینک پودر
1/2 پیمانه
گردو خرد شده
2 عدد متوسط
سیب
1 عدد بزرگ
هویج
1 قاشق مربا خوری
پودر دارچین
کیک سیب و هویج



برای تهیه کیک سیب و هویج ، ابتدا آرد ، بکینگ پودر ، دارچین و پکینک پودر را باهم ترکیب کرده و ۳ بار الک می کنیم .
سیب را پوست گرفته و نگینی خرد می کنیم . هویج را نیز پوست گرفته و رنده می کنیم . گردوها را نیز شکسته و می کوبیم تا خرد شود .
روغن و شکر را در کاسه ای ریخته و با همزن برقی آنقدر هم می زنیم تا کاملا باهم ترکیب شود . سپس تخم مرغ ها را دانه دانه اضافه کرده و هر کدام را جداگانه ۱ تا ۲ دقیقه هم می زنیم . وانیل را نیز اضافه کرده و هم می زنیم . سپس ماست و گلاب را هم اضافه کرده و هم می زنیم . حالا ترکیب هویج رنده شده و سیب خرد شده را هم اضافه کرده و با همزن دستی هم می زنیم تا تمامی مواد کاملا باهم ترکیب شود .
سپس ترکیب مواد خشک را که از قبل الک کرده ایم را آرام آرام و در چند مرحله اضافه کرده و با همزن دستی هم می زنیم تا آرد نیز با مواد کاملا ترکیب شود و در پایان گردو خرد شده را اضافه کرده و مخلوط می کنیم .
کف قالب مورد نظر را چرب و آرد پاشی کرده و یا کاغذ روغنی می اندازیم . سپس مایع کیک سیب و هویج را در قالب ریخته و قالب را در فر از قبل گرم شده به مدت ۵۰ تا ۶۰ دقیقه در دمای ۱۸۰ درجه سانتی گراد در فر از قبل گرم شده قرار می دهیم تا بپزد . سپس گریل را روشن کرده و صبر می کنیم تا روی کیک نیز کمی طلایی رنگ شود و بعد کیک را از فر خارج کرده و بعد از خنک شدن برش می زنیم .
کیک سیب و هویج را با یک لیوان چای دارچینی سرو می کنیم .

کیک سینامون


زمان آماده سازی
30 دقیقه
حداکثر زمان پخت
50 دقیقه
مناسب برای
10 نفر
2 پیمانه
آرد
1 پیمانه
شکر
3/4 پیمانه
شیر
1/2 پیمانه
روغن مایع
4 عدد
تخم مرغ
1 قاشق غذا خوری
پودر دارچین
1 قاشق غذا خوری
پودر کاکائو
1 قاشق غذا خوری
پودر نارگیل
2 قاشق غذا خوری
گردو خرد شده
1 قاشق غذا خوری
شکر اضافه
1/4 قاشق چای خوری
وانیل
2 قاشق چای خوری
بکینگ پودر
کیک سینامون



برای تهیه کیک سینامون ، ابتدا تخم مرغ ها و شیر را از یخچال بیرون می آوریم تا هم دمای محیط شوند . آرد و بکینگ پودر را هم باهم ترکیب کرده و ۳ بار الک می کنیم .
گردو خرد شده ، پودر نارگیل ، پودر کاکائو ، پودر دارچین و شکر را هم باهم ترکیب کرده و کنار می گذاریم . فر را هم روشن می کنیم تا گرم شود .
تخم مرغ ها ، شکر و وانیل را داخل کاسه ای با همزن برقی به مدت ۵ دقیقه می زنیم تا کرم رنگ شده و حجم آن دو تا سه برابر شود .
حالا روغن مایع و شیر را هم اضافه کرده و کمی هم می زنیم . در پایان ترکیب مواد خشک را که از قبل الک کرده ایم را آرام آرام و در چند مرحله به مایع کیک سینامون اضافه کرده و با همزن دستی و یا کاردک مخلوط می کنیم تا آرد نیز با دیگر مواد کاملا ترکیب شود .
قالب مورد نظر را چرب و آرد پاشی کرده و یا کاغذ روغنی می اندازیم . سپس نصف مایع کیک سینامون را داخل قالب می ریزیم . حالا مواد میانی را که از قبل باهم ترکیب کرده را روی مایع کیک می ریزیم به طوری که سطح آن را بپوشاند و بعد بقیه مایع کیک را روی مواد میانی ریخته و قالب را به مدت ۴۰ تا ۵۰ دقیقه در طبقه وسط فر در دمای ۱۸۰ درجه سانتی گراد قرار می دهیم تا بپزد .
سپس کیک را از فر خارج کرده و بعد از خنک شدن از قالب خارج می کنیم . در صورت تمایل روی کیک را با کمی پودر شکر تزئین کرده و سپس برش می زنیم 
کیک سینامون را با یک فنجان چای سرو کنید .

نگاهی به آثار و اسرار نماز از دیدگاه قرآن


 
Image result for ‫تصاویر گل میخک‬‎
 
 


نماز، نشانه بندگی

نماز واژه‌ای فارسی به معنای کرنش، سرفرودآوری برای تعظیم و اطاعت و نشانه‌ای از بندگی، اطاعت و فرمانبرداری است. (برهان قاطع، ص 1145؛ لغت‌نامه، دهخدا، ج 13، 20100) در عربی و در کاربردهای قرآنی واژه صلاه در معانی چندی از جمله نماز، دعا و نیایش (توبه، آیه 103)، رحمت و ترحم (بقره، آیه 157)، دین و آیین (هود، آیه 87) به کار رفته است.
این که چرا به نماز، صلاه گفته‌اند، برخی به وجه شباهت حالت قرار گرفتن نمازگزاران اشاره کرده و گفته‌اند، شخص نمازگزار مانند اسب‌هایی که در یک خط حرکت می‌کنند، هر یک سر خویش را در دم اسب دیگری و انتهای دنباله آن دیگری قرار می‌دهد. نمازگزار هم این گونه می‌ایستد. در حقیقت هر یک از دیگری پیروی می‌کند. اینکه گفته‌اند: لم نک من‌المصلین، به معنای عدم پیروی از سابقین است. چنانکه اسم صلوان برای دو استخوان روییده در سمت راست و چپ در دم و دنبال آن است. (مجمع البحرین للطریحی، 266/1، کتاب الالف، مأاوله صاد) نویسنده المنجد نیز همین معنا را پسندیده و می‌نویسد: صلی: تصلیهًْ‌الفرس: تلا السابق، فهو مصل (القاموس المنجد فی‌اللغهًْ و الاعلام، ص 434).
به هر حال، در صلاه نوعی صله و ارتباط و وصل وجود دارد که با توجه به تعریف طریحی، این صلاه به شکل پیروی از سابق تحقق می‌یابد. پیامبر(ص) می‌فرمود: صلوا کما رایتمونی اصلی؛ این گونه که من نماز خواندم و دیدید، نماز بخوانید. پیامبر(ص) از خدا و جبرئیل پیروی کرد و دیگران نیز می‌بایست از ایشان پیروی کنند.
مهمترین هدف از نمازی که به شکل خاص در شریعت اسلام وضع شده، آن چیزی است که در روایات ماثور آمده است. در تعقیبات نماز که در مفاتیح الجنان شیخ عباسی قمی آمده، این دعای ماثور درباره نماز را می‌بینیم که حاوی اهداف و فلسفه نماز است. در آنجا آمده است: الهی هذه صلاتی صلیتها لالحاجهًْ منک الیها، ولارغبهًْ منک فیها، الا تعظیما وطاعهًْ و اجابهًْ لک الی ما امر تنی به؛ بار خدایا! این نمازی که اراده‌ام به سبب نیاز یا رغبت تو بدان نیست؛ بلکه از باب تعظیم، اطاعت و اجابت نسبت به فرمانی است که بدان مرا فرمان داده‌ای.
در حقیقت، آنچه در برخی از لغت‌نامه‌ها به عنوان معنای صلاه و نماز گفته شده، همان حقیقت و فلسفه و هدف نماز است. مهمترین اهداف نماز را می‌توان در تعظیم، اطاعت و اجابت نسبت به فرمان دانست. مرتبه نخست یعنی تعظیم همان مرتبه‌ای است که تنها عقل شاهدان بدان می‌رسد و به دلیل عظمت خداوند بر او نماز می‌گزارند و مرتبه دوم اطاعت و مرتبه سوم اجابت امر است. هر سه مرتبه، اهداف بلندی است هر چند که مرتبه نخست تنها در دایره درک راسخون و شاهدانی است که حقیقت هستی را چنان که هست دریافته‌اند.
از آیات قرآن به دست می‌آید، که مهمترین نشانه بندگی و عبودیت و عبادت، نماز است. نماز دارای ارکان و اذکاری است که هر یک از آن ارکان خود به تنهایی بیانگر ارزش و اهمیت نماز و جایگاه ویژه آن در تحقق‌بخشی معنای بندگی، عبودیت و عبادت است. به عنوان نمونه، رکن سجده، بیانگر درک عظمت مسجود، اطاعت، فرمانبرداری و پذیرش سلطه و تسخیر اوست.

آثار نماز، بیانگر اسرار نماز 

در آیات قرآن، به آثار و کارکردهای نماز اشاره شده است. می‌توان بیش از 30 اثر را برای نماز در قرآن برشمرد که گاه هر یک از این آثار خود بیانگر تمامیت نماز در بندگی و عبودیت و هدف آفرینش است.
از جمله آنکه نماز را ذکر گفته‌اند. ذکر و یاد خداوند خود ده‌ها اثر و پیامد مثبت در سرنوشت بشر به جا می‌گذارد که می‌توان آن را هدف و فلسفه آفرینش دانست. اگر فلسفه آفرینش آدمی متاله شدن به عنوان خلیفه الهی است که از طریق عبودیت به دست می‌آید. (ذاریات، آیه 56) کمال عبودیت و عبادت را می‌بایست در نماز جست.
خداوند از جمله آثار نماز را رسیدن به مقاماتی چون مقام مصلحان (اعراف، آیه 170)، مقام متقین (بقره، آیات 2 و 3 و 177)، مقام محسنان (هود، آیات 114 و 115؛ لقمان، آیات 3 و 4)، مقام مخبتین و خاضعان (حج، آیات 34 و 35)، مقام صادقان (بقره، آیه 177)، مقام ابرار (همان)، مقام سابقون و مقربان (انفال، آیات 3 و 4؛ علق، آیات 9 و 10 و 19) و مقام مفلحون و رستگاران (بقره، آیات 3 و 5) می‌داند. این بدان معناست که هر آنچه که بشر می‌خواهد و هر آنچه فلسفه آفرینش هستی و فلسفه آفرینش انسان است از طریق نماز به دست می‌آید و تحقق پیدا می‌کند.
علاوه بر این آثار، نماز کارکردهای سه‌گانه‌ای چون رسیدن به کمالات مطلق (متاله شدن)، رهایی از نواقص و مشکلات و دفع و رفع آنها دارد. پس با نماز دنیا و آخرت شخص نه تنها تضمین می‌شود بلکه تنها راه سعادت دائمی و رسیدن به آرامش و آسایش ابدی است. (بقره، آیات 277، 25، 153).
با نگاهی به آثار و کارکردهایی که قرآن برای نماز بیان می‌کند می‌توان به آسانی اهمیت، ارزش و جایگاه نماز را درک کرد و بخشی از اسرار و رازهای نهفته در نماز را به دست آورد.

لزوم مداومت و مراقبت بر نماز

باباطاهر در دوبیتی زیبا به این نکته توجه می‌دهد که انسان برای رسیدن به تمام مقامات و اسرار و آثاری که برای نماز بیان شده، می‌بایست دائم در مقام بندگی باشد که نشانه آن نمازگزاری و وصل دائمی است. این صله و وصل و ارتباط دائمی، با نماز به دست می‌آید. برای اینکه چنین حالتی برای بنده پدید آید و همواره خود را در محضر خدا ببیند و دمی غافل از خدا و حضور نشود، لازم است که نماز دائمی داشته باشد و هرگز از مداومت و مراقبت دست برندارد و غافل نباشد.

باباطاهر می‌سراید:

  خوشا آنان‌که الله یارشان بی
                                     به حمد و قل هوالله کارشان بی
  خوشا آنان‌که دائم در نمازند
                                        بهشت جاودان بازارشان بی

 به نظر باباطاهر دنیا، بازار مکاره‌ای است که هر کسی می‌بایست در این بازار مکاره کالایی را بخرد که ارزشمند باشد. خداوند نیز به این بازار و تجارت در آیاتی از قرآن اشاره می‌کند و از مردم می‌خواهد که کالای وجودشان را با چیز باارزشی معاوضه و مبادله کنند و آن را به ثمن بخس نفروشند. (صف، آیه 11)
کسی که بهشت رضوان می‌خواهد می‌بایست آن را بشناسد و دمی در این بازار مکاره غافل نشود، زیرا برخی‌ها کالاهای بنجل و بی‌ارزشی را عرضه می‌کنند، درحالی‌که آن را به زخرفه القول (سخنان خوش‌آب و رنگ) آذین بسته‌اند (انعام، آیه 112) و با تسویل و تزیین‌گری، آرایه‌های باطل دنیا را به عنوان کالای با ارزش و ماندگار بهشت و آخرت جا می‌زنند. (آل‌عمران، آیه 14)
انسانی می‌تواند دائم در نماز باشد که خود را دائم بنده بداند و در محضر خداوند باشد. بنابراین می‌بایست مانند باباطاهر هرگز در دام ظاهر نیفتد و در ورای ظاهر، ملکوت و حقیقت هر چیزی را دید و تمام هستی را آیات و نشانه‌هایی از حقیقت وجود خداوندی دانست:

   به دریا بنگرم دریا ته وینم
                                        به صحرا بنگرم صحرا ته وینم
به هرجا بنگرم کوه و در و دشت
                                         نشان از قامت رعنا ته وینم.

در این حالت است که انسان دربرابر عظمت قامت رعنای الهی همواره سر بر سجده حمد و توحید می‌گذارد و با قول و فعل در نماز دائمی فرو می‌افتد.
خداوند از صفات مومن واقعی، دائم در نماز بودن وی دانسته است. گاه به کنایه در این باره از ذکر دائم سخن به میان می‌آورد. (احزاب، آیه 41) و گاه به صراحت از اقامه دائمی نماز سخن به میان می‌آورد و در وصف ایشان می‌فرماید: الذین ... یقیمون‌الصلاهًْ (بقره، آیه 2) چراکه فعل مضارع دلالت بر استمرار و مداومت دارد. (التبیان، ج 1، ص 56)
در قرآن آیات بسیاری بر لزوم استمرار و مداومت بر نماز وارد شده که از آن جمله می‌توان به آیات 238 سوره بقره، 55 سوره مائده، 92 سوره انعام و مانند آن اشاره کرد.
خداوند درباره اینکه مصلی کیست؟ می‌فرماید: الذین هم علی صلاتهم دائمون اولئک فی جنات مکرمون؛ مصلین کسانی هستند که همواره و دایم در نماز هستند. آنان در بهشت صاحب تکریم می‌باشند. (معارج، آیات 22 و 23 و 35)
حضرت ابراهیم(ع) از خداوند می‌خواهد تا نام نمازگزار بر او روا دارد و او را از نمازگزاران و اقامه‌کنندگان آن قرار دهد و نسل و ذریه او را نیز چنین کند. (ابراهیم، آیه 40) این بدان معناست که اولیای الهی نه‌تنها در مقام فعل اهل یقیمون الصلاهًْ بودند، بلکه خواهان تحقق اسم و رسیدن به مقام مقیمی الصلاهًْ هستند.
بنابراین، مصلی کسی است که دائم در نماز است و از ترک آن اجتناب می‌کند. خداوند در آیه 191 سوره آل‌عمران ذکر الله را به قیام و قعود تفسیر می‌کند که خود تعبیری دیگر از نماز است. (کشاف، زمخشری، ج 1، ص 453)
اصولا ذکر خداوند و یاد او در دل‌ها، خود موجب خضوع و خشوع قلب می‌شود و آدمی را در برابر عظمت الهی به نماز وامی‌دارد. از این رو خداوند در آیه 15 سوره اعلی ذکر اسم الهی را سبب نمازگزاری می‌داند. به این معنا که شخص حتی با ذکر اسم خداوند به نماز می‌ایستد، چه رسد که ذکر الله در دل او جوانه زند و عظمت او را دریابد. شناخت اجمالی و اسمی از خداوند خود عامل نمازگزاری انسان است، چه رسد که خدا در دل شخص باشد.
البته نمازگزاری با نمازهای واجب پنج‌گانه تحقق می‌یابد ولی نمازهای مستحب و حفاظت بر آن خود در کمال و تمامیت‌بخشی این معنا نقش مهمی را ایفا می‌کند. (معارج، آیات 22 تا 35؛ مجمع‌البیان، ج 9 و 10، ص 535؛ تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 419، احادیث 37 و 38)
خداوند به حضرت عیسی(ع) فرمان می‌دهد که نماز را در تمام عمر برپا دارد و آن را هرگز ترک نکند. (مریم، آیه 31 و 32) این درحالی است که برخی گمان کرده‌اند که با رسیدن به مقام یقین و شهود دیگر نیازی به عبادت از جمله نماز نیست؛ زیرا خداوند فرموده است: «واعبد ربک حتی یاتیک الیقین؛ پروردگارت را تا زمان رسیدن یقین عبادت کن. (احقاف، آیه 51) درحالی‌که مراد از یقین همان مرگ است؛ چراکه مردم تنها در زمان مرگ در مقام حق‌الیقین قرار می‌گیرند. (ق، آیه 22؛ تکاثر، آیات 5 تا 7) یا اینکه مراد همان شهود و یقین تمام است. اما باید توجه داشت که حتی در اینجا به معنای غایت نیست، بلکه به معنای تبیین هدف و مقصود است. به این معنا که از انسان خواسته نشده تا با رسیدن به یقین دست از عبادت ازجمله نماز بردارند یعنی غایت عبادت یقین باشد، بلکه به این معناست که ازطریق عبادت می‌توان به شهود و یقین در همه مراتب آن رسید.
درحقیقت خداوند بیان می‌کند طریق طبیعی رسیدن به یقین و شهود و مراتب آن، عبادت است. کسی که به یقین رسید و حتی سه مرتبه علم‌الیقین، عین‌الیقین و حق‌الیقین را به دست آورد، به پایان راه نرسیده است، زیرا خداوند بی‌‌نهایت و عمل و فعل او نیز بی‌نهایت است و هرگز پایانی برای یقین نمی‌توان شمرد. (اسراء، آیه 84) پس شخص می‌بایست طریقت شهود و یقین را عبادت و شریعت بداند که از آن جمله نماز و تقوا و مانند آن است و دیگر اینکه این عبادت می‌بایست مستمر و مدام باشد و تا دم مرگ ادامه یابد.
بر این اساس، مدعیان حقیقت، گزافه می‌گویند که چون به حقیقت و یقین رسیده‌اند، ترک عبادت کنند و لازم نیست تا عبادت خداوند کنند؛ زیرا نهایت حقیقت، بندگی است و کسی از عبادت و عبودیت سر نمی‌زند. پس کسی که به کنه عبودیت و بندگی یعنی ربوبیت رسیده است دربرابر خداوند از خشیت برخوردار می‌باشد و دربرابر عظمت او سر بر آستان سجده می‌ساید (فاطر، آیه 28)؛ چنانکه از تعقیبات نماز نیز این معنا به دست می‌آید.
مومن می‌بایست نه‌تنها دائم در نماز باشد بلکه در مراقبت و محافظت بر آن کوشا باشد و نماز را به تمام و کمال به جا آورد تا از آثار و برکات آن یعنی یقین و ربوبیت بهره‌مند شود. (انعام، آیه 92، معارج، آیات 23 تا 35)
به هرحال، این همه اهتمام و تاکید بر نماز از آن روست که ازجمله عبادت‌هایی است که می‌توان به کمک آن به فلسفه و هدف آفرینش یعنی ربوبیت ازطریق عبودیت و متاله شدن ازطریق نمازگزاری دست یافت.

درسوگ حضرت فاطمه زهرا ( س ) 16


 Image result for ‫تصاویر برای شهادت حضرت فاطمه‬‎

 

طلیعه ی فاطمیه
تسلیت یابن الحسن گشته عزای مادرت
آسمان دارالعزاست

بر مزار مخفی او خاک ریزی بر سرت
آسمان دارالعزاست


***


فراق پیامبر (ص)
ای پدر جان رفتی ومحزون تو زهرا شده
حیدرم تنها شده

بعد تو پای غریبه در سرایم واشده
حیدرم تنها شده


***


دیوار و در
پهلویم بشکسته دیگر در پس این در شده
فضه بر دادم برس

با علی چیزی نگو که غنچه ام پرپر شده
فضه بر دادم برس


***


آتش گرفتن در خانه
بین آتش درب خانه بر سرم آوار شد
دیده هایم تار شد

سینه ی من داغ از گلبوسه ی مسمار شد
دیده هایم تار شد


***


کوچه ی بنی هاشم
ضربه ای از ثانی و یک ضربه از دیوار خورد
مادرم ای مادرم

خواست برخیزد زجا سیلی دیگر بار خورد
مادرم ای مادرم


***


بلال
با اذانت شهر یثرب بیقراری می کند
ای اذان گوی نبی

فاطمه یاد پدر افتاده زاری می کند
ای اذان گوی نبی


***


بیت الاحزان
بعد از این قبر عمویم بیت الاحزان من است
عرش گریان من است

میزبان ناله های قلب سوزان من است
عرش گریان من است


***


بستر بیمادری
بس که لاله می چکد از جای جای پیکرت
شد گلستان بسترت

باغبان گشته این ایام کار همسرت
شد گلستان بسترت


***


وداع
می شود خاموش از امشب ناله های یاربم
جانم آمد بر لبم

یا علی جان تو و جان حسین و زینبم
جانم آمد بر لبم


***


شهادت
ای مسیحای علی بار دگر اعجاز کن
دیده بر من باز کن

ای پرستویم بمان یا با علی پرواز کن
دیده بر من باز کن

***


شام غریبان 
باغبان تنها شده گلخانه ی او سوخته
قلب او افروخته

دیده بر تکه لباس بر روی در دوخته
قلب او افروخته


***


غسل
می دهم با فضه امشب شستشویت فاطمه
وای از پهلوی تو

بازویت دارد ورم، سرخ است رویت فاطمه
وای از پهلوی تو


***


تشییع
من امیرالمومنینم پهلوان خیبرم
خورده سیلی همسرم

جسم بی جان گلم را روی دوشم می برم
خورده سیلی همسرم


***


تدفین
خاک می ریزم به روی جسم چون نیلوفرت
ای فدایت حیدرت

لرزه افتاده به زانویم کنار پیکرت
ای فدایت حیدرت


***


بعد از شهادت
رفتی و تاریک شد بعد از تو این کاشانه ام
ای صفای خانه ام

چادرت بر سر نماید دختر دردانه ام
ای صفای خانه ام


***رضا رسول زاده***

 

خردمندترین مردم عاقبت‌اندیش‌ترین


Image result for ‫تصاویر گل میخک‬‎
  
قال‌الامام علی(ع):
  
«اعقل‌الناس انظرهم فی‌العواقب».

امام علی(ع) فرمود:
 
خردمندترین مردم، عاقبت‌اندیش‌ترین آنها است. 1

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

1- شرح غررالحکم، ج 2، ص 484 ح 3367

مراقب حرف هایی که می زنی باش


 

 Related image



همیشه !!!


مراقب حرف هایی که می زنی باش


مخصوصا وقتی عصبی یا دلخور هستی


بعضی کلمات


همچو ترکشی می ماند


که کنارقلب می نشیند


نمی کشد !!


تاآخرعمر عذاب می دهد

در سوگ حضرت فاطمه زهرا ( س ) 15


 Related image

بار الها چه کنم گوهرم از دستم رفت


همدم و مونس و غم پرورم از دستم رفت



ماه من در شب تاریک نهان شد در خاک


آخر آن مرغ شکسته پرم از دستم رفت



ناگزیرم دگر از شهر مدینه بروم


چه کنم گر نروم همسرم از دستم رفت



فاتح خیبرم و خانه نشینم کردند


کشته شد فاطمه و یاورم از دستم رفت



درگهم مقتل محبوب جوانمرگ من است


هیجده ساله حمایتگرم از دستم رفت



غسل میدادم و  دیدم بدنش مجروح است


وا مصیبت گل نیلوفرم از دستم رفت



فاطمه یک تنه بر من عوض لشگر بود


موج زد فوج بلا ، لشگرم از دستم رفت



صِهر پیغمبرم و خسته ز جور امّت*  *(صِهر:داماد)


ساقی کوثرم و کوثرم از دستم رفت



دگر از ناله اش اهل وطن آسوده شدند


راحتی بخش دل مضطرم از دستم رفت



آبِ رفته که شنیدست به جو برگردد


عاقبت نور دو چشم ترم از دستم رفت



کاش میبود خدیجه سر قبرش میگفت


وای بر حال علی دخترم از دستم رفت



نفسی میکشم و همنفسی میجویم


درد دل با که کنم دلبرم از دستم رفت



ترسم از آن که بُوَد زندگیم طولانی


سیرم از جان که ز جان بهترم از دستم رفت



گردد از ناله ی زینب جگرم خون شبها


گوید ای وای خدا مادرم از دستم رفت


***استاد ولی الله کلامی زنجانی***
  

هنگام گناه چه کنیم که بخشوده شویم ؟


 

Related image


مرحوم حاج اسماعیل دولابی :


همین ڪه گردی بر دلتان پیدا می شود


↞ یڪ سبحان الله بگویید


آن گرد ڪنار می رود .


هر وقت خطایی انجام دادید


‌↞استغفرالله بگویید 


که چارہ است.


هر جا هم نعمتی به شما رسید


↞الحمدلله بگویید


چون شکرش را به جا آوردی گرد نمی گیرد .


با این سه ذڪر باخدا صحبت ڪنید.


صحبت ڪردن با خدا


غم و حزن را از بین می برد ...

گفتند: پس از نظر تو شاهکار چیست؟


 Related image



به ابوسعید ابوالخیر گفتند:


فلانی قادر است پرواز کند،


گفت: این که مهم نیست ، مگس هم می پرد.


گفتند: فلانی را چه می گویی؟ روی آب راه می رود!


گفت: اهمیتی ندارد، تکه ای چوب نیز همین کار را می کند.


گفتند: پس از نظر تو شاهکار چیست؟


گفت: این که در میان مردم زندگی کنی ولی هیچگاه به کسی زخم زبان


نزنی، دروغ نگویی، کلک نزنی و سو استفاده نکنی و کسی را از خود


نرنجانی.


این شاهکار است....

 

کیک شکلاتی بی بی


زمان آماده سازی
30 دقیقه
حداکثر زمان پخت
30 دقیقه

مناسب برای
10 نفر
2 پیمانه
آرد
1 1/2 پیمانه
شکر
1 پیمانه
شیر
1/2 پیمانه
آبجوش
1/2 پیمانه
روغن مایع
1/2 پیمانه
پودر کاکائو
2 عدد
تخم مرغ
2 1/2 قاشق چای خوری
بکینگ پودر
1/2 قاشق چای خوری
جوش شیرین
1 قاشق چای خوری
نسکافه
1/4 قاشق چای خوری
نمک
1/2 قاشق چای خوری
وانیل
کیک شکلاتی بی بی


برای تهیه کیک بی بی ، ابتدا آرد ، بکینگ پودر ، جوش شیرین ، نمک ، پودر کاکائو و نسکافه را در کاسه ای باهم ترکیب کرده و ۳ بار الک می کنیم . سپس شکر دانه ریز را هم به آن اضافه کرده و خوب مخلوط می کنیم . فر را هم روشن می کنیم تا در دمای ۱۸۰ درجه سانتی گراد گرم شود .
حالا وسط مواد خشک را گود کرده و تخم مرغ ها و وانیل را به آن اضافه می کنیم و ابتدا با قاشق مخلوط کرده ( اگر از همان اول با همزن برقی هم بزنید مواد خشک به اطراف پخش می شود ) سپس با دور کند همزن به مدت ۲ دقیقه هم می زنیم . شیر را هم کم کم اضافه کرده و هم می زنیم . سپس روغن مایع را هم اضافه می کنیم .
در پایان نصف لیوان آبجوش را هم اضافه کرده و با دیگر مواد مخلوط می کنیم . مایع کیک به دست آمده بسیار رقیق می باشد ولی اصلا جای نگرانی نیست و بعد از پخت بافت بسیار نرم و لطیفی خواهد داشت .
حالا کف قالب مورد نظر را کاغذ روغنی انداخته و یا چرب کرده و بعد با پودر کاکائو سطح آن را می پوشانیم . سپس مایع کیک شکلاتی بی بی را داخل قالب ریخته و آن را به مدت ۳۰ تا ۳۵ دقیقه در فر از قبل گرم شده در دمای ۱۸۰ درجه سانتی گراد قرار می دهیم تا بپزد .
و بعد کیک را از فر خارج کرده و اجازه می دهیم تا کاملا خنک شود و سپس از قالب خارج می کنیم .
کیک شکلاتی بی بی معمولا با خامه سرو می شود ولی می توانید به جای آن از گاناش شکلاتی استفاده کرده و یا ساده سرو کنید .

اسلایس سیب و گردو


زمان آماده سازی
60 دقیقه
حداکثر زمان پخت
45 دقیقه
مناسب برای
12 نفر
225 گرم
آرد
160 گرم
شکر
125 گرم
روغن مایع
125 گرم
ماست
4 عدد
تخم مرغ
3 عدد
سیب
3 قاشق سوپخوری
گردو خرد شده
3 قاشق چای خوری
پودر دارچین
2 قاشق چای خوری
بکینگ پودر
1/2 قاشق چای خوری
وانیل
اسلایس سیب و گردو


برای تهیه اسلایس سیب و گردو ، ابتدا مواد میانی آن را آماده می کنیم . سه عدد سیب را رنده درشت کرده و داخل تابه ای به همراه ۷۰ گرم از شکر موجود روی حرارت قرار داده و هم می زنیم تا سیب ها کمی بپزد و آب آن کشیده شود . سپس گردو خرد شده و ۱٫۵ قاشق چای خوری دارچین را هم اضافه کرده و بعد از یک تفت کوچک زیر حرارت را خاموش می کنیم .

آرد ، بکینگ پودر و مابقی پودر دارچین را باهم ترکیب و ۲ بار الک می کنیم . فر را هم روشن می کنیم تا گرم شود .
داخل کاسه ای تخم مرغ ها را شکسته و بقیه شکر و وانیل را به آن اضافه کرده و با همزن برقی آنقدر هم می زنیم تا کرم رنگ شده و حجم آن دو برابر شود . سپس روغن مایع را اضافه کرده و کمی هم می زنیم و بعد ماست را اضافه می کنیم .
در پایان ترکیب مواد خشک الک شده را هم کم کم اضافه کرده و با همزن دستی هم می زنیم تا مایع یکدستی حاصل شود .
کف قالب مورد نظر را کاغذ روغنی می اندازیم ( من از قالب مستطیل ۲۴ در ۳۲ استفاده کردم ) سپس نیمی از مایع کیک را داخل قالب ریخته و بعد از آنکه سطح آن را صاف کردیم ، قالب را داخل فر از قبل گرم شده به مدت ۱۰ دقیقه در دمای ۱۸۰ درجه سانتی گراد قرار می دهیم .
سپس قالب را از فر خارج کرده و روی کیک را با مواد میانی که از قبل آماده کرده ایم می پوشانیم و بعد مابقی مایع کیک را روی مواد ریخته و سطح آن را صاف می کنیم . روی کیک را با گردو خرد شده و بادام تزئین کرده و دوباره قالب را به مدت ۱۵ الی ۲۰ دقیقه در فر قرار می دهیم تا اسلایس سیب و گردو ما بپزد و بعد به مدت ۲ دقیقه گریل را روشن می کنیم تا روی کیک طلایی رنگ شود .
اسلایس سیب و گردو را بعد از پخت از فر خارج کرده و بعد از خنک شدن برش زده و با یک فنجان چای سرو می کنیم .

عاقبت او ظهور خواهد کرد


Image result for ‫عکس امام عصر‬‎

 

عاقبت او ظهور خواهد کرد


خاک را غرق نور خواهد کرد



روزی از این کویر این برهوت


ابر رحمت عبور خواهد کرد



دل ما را که خشک و پژمرده است


همچو باغ بلور خواهد کرد



آه می‌آید او که لبخندش


عاشقان را صبور خواهد کرد



سینه‌ها را ز کینه خواهد شست


غصه‌ها را بدور خواهد کرد



آه سوگند می‌خورم ای دل


عاقبت او ظهور خواهد کرد