اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

بازتاب دفاع مقدس در آینه شعر فارسی

شعردفاع مقدس" همپای هنرهای دیگر و بنا به نظر کارشناسان حوزه فرهنگ و هنر ، چند گام جلو تر از دیگر هنرها توانسته است پیام استقامت ، ایستادگی و مظلومیت ملت جنگ ستیز ایران را در طول هشت سال دفاع مقدس به مخاطبان و علاقمندان هنر متعهد منتقل کند.

جهاد و مبارزه در راه خدا هنر شجاعت و شهامت مؤمن واقعی خداوند است و تبلور این هنر مقدّس و شجاعت و شهامت در هنر شعر امری بدیهی است. رزمندگان جان بر کف ایرانی با ابزار معنوی و مادی به جنگ با متجاوز برخاستند و شاعر هنرمند با سلاح هنر منظوم و ملحون به حفظ و صیانت از ادبیات و فرهنگ دفاع و جهاد و جنگ پرداخته است. گواه راستین این مدّعا آثار مکتوب منظوم نادره گویان در خصوص نبرد عاشقانه و دلاورانی که در میادین رزم ونرد نبرد، جان می‌باختند. شهیدان، ایثارگران، آزادگان، رزمندگان در ادب و فرهنگ و انقلاب قوم ایرانی سمبل عشق، ایثار، استقلال، مبارزه بوده بی تردید داستان راستان آنان برای نسل امروز و فردا خواندنی و ماندنی خواهد بود.

دفاع مقدس، حماسه دلاوری، آمیخته با حماسه عرفانی است. در آثار سخن سنجان، این حماسه با غنا آمیزش کرده و گوهری به نام ادبیات دفاع مقدس را به زمین گذاشته و در شعر پایداری و دلاوری با عاطفه گره می‌خورد. حماسه تبدیل به غزل می‌شود و با شور و عشق و راستی و مستی همراه می‌گردد.

رجز خوانی دشمن برای شروع جنگ از 16شهریور 1359آغاز شد و ایران آبستن شجاعت، شهادت و امانت الهی(عشق)شد. ادبیات هر ملت، تحت تأثیر شرایط سیاسی اجتماعی، فرهنگی و دینی هر ملت است جنگ تحمیلی و در برابر، دفاع مقدّس در این نبرد از سال(67ـ59) بوده و عظمت این نبرد شجاعانه و نیز شکوه حضور مردم دیندار ایرانی در این جنگ، ادبیات و شعر فارسی را از دید رنگ و صورت و معنی دگرگون و به آن رنگ دلاوری و دینی و عرفانی داده است.

درقرون متمادی گذشته، حماسه، عرفان، عشق و اخلاق، ازعمده‌ترین مفاهیم اشعار ایرانی بوده و شاعر دفاع مقدس همه این مفاهیم وموتیف را فی الواقع تجسّم کرده و یا شنیده و تجربه کرده وآن آزموده‌های عینی خود را با تجارب شعری درآمیخته و در پوشش هنر و شعر به تصویر کشیده است جنگ تحمیلی و به دنبال آن دفاع مقدّس شگرف‌ترین تأثیر را بر ادبیات منظوم و منثور ایرانی گذاشته است.

مجموعه سرودهایی را که در قالب‌های گوناگون اعم از سنتی و نو، نیمایی و سپید شکل گرفته اند و درون مایه اصلی آنها تشویق و تکریم دوست و تحقیر و تهدید دشمن و تقویت روحیه مذهبی و ملی برای حفظ وطن و انقلاب است، شعر جنگ می‌نامیم.

شعر جنگ به لحاظ زمانی حدفاصل بین شروع تجاوز دشمن تا پذیرش قطعنامه(598) را در بر می‌گیرد. (گزیده شعر جنگ و دفاع مقدس، صفحه 12) شعر جنگ خودجوش بود. شاعران چه ضعیف و چه قوی، احساسات درونی خویش را نسبت به دفاع حق در مقابل باطل و حوادث و پیامدهای اوضاع آن به دور از هر نوع تصنّع و تکلف و کسب شهرت و مکنت بیان می‌کردند.

شعردفاع مقدّس، آثارمنظوم هنگام نبرد و بعداز نبرد و زمان صلح می‌باشد. بعد از اقبال به قطعنامه(598) از سوی ایران، شاعران نکته گوی ایرانی به سرشت سیاسی جنگ نگریستند و سروده‌هایی که از این زمان به بعد با شاخصه‌های تشویق و تکریم دوست و تحقیر و تهدید دشمن و نیز انتقاد از خودی و دیگران می‌پرداختند، به شعر دفاع مقدس موسوم و مرسوم گردید و قدری شعر دفاع مقدس رنگین‌تر همراه با حسن طلب بوده است.

نبرد و دفاع ایرانیان در برابر تجاوز دشمن فریب خورده ارزشمند و ستودنی است. ادبیات و کلام منظوم فارسی می‌تواند چون گنجینه و طلسمی آداب و فرهنگ و میراث مادی و معنوی دفاع مقدس را حفظ کند و آن را از بوته نسیان و نابودی صیانت و حفاظت کند. پژوهش و تحقیق در باب تأثیر دفاع مقدس در شعر معاصر می‌تواند شکوه حماسه و هنر شاعرانه شاعران متعهد را آشکار ساخته و بر این شکوه و عظمت بیفزاید. لذا در این پژوهش ویژگیهای شعر معاصر با درون مایه‌های دفاع مقدس، از دیدگاههای واژگانی،شکلی، زیباشناسی، تخیل و محتوایی تحلیل می‌گردد.

بحث و تحلیل:

در شعر دفاع مقدس گاه در استعمال واژگان کهن و باستانی زیاده روی شده، گاه زبان شعر تحت تأثیر سبک دوره ساده، روان و ملایم توأم با زبان عاطفی است و همراه با آرایش‌های لفظی معتدل است. واژگان دور از ذهن، مبهم و غیر مأنوس در کلام منظوم دفاع مقدس جایی ندارد. بویژه دورة جنگ که هدف غایی شاعر رساندن سریع و ساده پیام و محتوا است و به خاطر نفوذ شعر میان توده مردم دارای زبانی نزدیک به زبان محاوره است.

زبان شعر دفاع مقدس در آغاز گاهی تند و تشویق کننده و حماسی و گاهی نرم و عمیق است و نشان‌های کهنگی زبان بیشتر در قالب مثنوی نمایان است. زبان شعر دارای تنوع است و آن به دلیل کاربرد لغات و اصطلاحات کهنه و نو می‌باشد. رعایت درست قواعد صرف و نحو کلمه و کلام و دور بودن از ضعف تألیف و غرابت استعمال واژگانی، نیز پرهیز از اطنابهای بی مورد و حذف‌های بی جهت، مبین روانی و سادگی و تازگی زبان شعر دفاع مقدس می‌باشد.

«حاصل چنین تلاش صادقانه، اشعاری بود زیبا و دلنشین و پرشور و مؤثر، که امروزه به شعر دفاع مقدس معروف است. شعری که ریشه در ایمان و اعتقادات ژرف این شاعران متعهد داشته و برخاسته از فرهنگ غنی ایران اسلامی است و گنجینه‌ای است پربار و ارزشمند."(شکوه شقایق، صفحه 11)

قالب‌های آغازین، شعر نیمایی و سپید بود سپس رباعی و دوبیتی رایج گردیده و سرانجام قالب غزل غالب می‌گردد و قالب مثنوی نیز همپای غزل مرسوم می‌گردد به قالب‌هایی چون قصیده، چهارپاره و قطعه کمتر توجه شده است

قالب نو دارای زبانی روایی و گزارشی و بلند و آن به خاطر مجال شاعران برای بیان تجارب شاعرانه و رهایی از محدودیت قافیه و تساوی مصراع است تا شاعر بهتر موضوعات و اندیشه‌های خود را بپروراند. محتوی شعر نیمایی و سپید، توصیف شهادت و شهدا و میادین رزم و بیان هدف جهاد و جنگ و یاد کرد کرامات رزمندگان، وصف دلاوریها، جنگاوریها، رشادتها، و تشویق و ترغیب مردم به حضور در میادین نبرد و استقامت تا پیروزی نهایی و کوچک و حقیر شمردن متخاصم و بیان ارزشهای دینی، شیعی و قومی همراه با افتخارات ملی و میهنی می‌باشد.

بعد از جنگ، محورهای درونی قالب نو کمی دگرگون شد. و انتقاد و اعتراض نسبت به فراموشی ارزشها و تبعیض و اختلافات طبقاتی و رشد تجملات و تشریفات و کم رنگی فرهنگ شهادت رواج می‌یابد. در اشعار نیمایی و سپید آمیختگی افتخارات ملی و میهنی با دین جالب توجه است. شخصیت و عناصر اسطوره‌ای و حماسی با سمبل‌های دینی بیان گردیده مثل: سیاوش، کاوه، درفش، اهریمن و… همراه با عاشورا، ذوالفقار، کربلا و… بیان گردیده است.

قالب غالب مردمی قالب دوبیتی بود چه خواص و چه عوام به این قالب اصرار می‌ورزیدند دوبیتی به دلیل مردمی بودن دارای زبان ساده، نرم و لطیف نزدیک به زبان گفتاری و محاوره و گاه آمیخته با زبان کهن و سنتی می‌باشد دوبیتی‌ها همراه با عنصر عاطفه در انتقال سوگ شهدا و احساس شاعرانه شاعر نسبت به شهیدان بوده و عاطفه، سوگ شهید و حماسه محتوای اصلی دوبیتی بوده و سوگ در دوبیتی شاعران نشان سرافکندگی و نقص نیست بلکه با روحیه سربلندی و عظمت و کمال معنویت آمیخته شده و هشداری جهت حفظ و صیانت از طریق و راه صدیّقان واقعی یعنی شهدا می‌باشد.

قالب دوبیتی در کنار قالب رباعی رونق می‌گیرد این دو قالب برای بیان احساسات عمیق شاعرانه و توصیف جنگاوریها و حماسه مناسب است شاعران موفق و ناموفق در شعر معاصر فراوان است از نکته سنجان نکته بین برجسته این دو قالب قیصر امین پور، حسن حسینی و وحید امیری می‌باشند.

واژگان و ترکیبات شعر دفاع مقدس شبیه هم اند به جهت همدلی و وحدت که نتیجه روحیه دینی است افعال به صورت جمع و ضمایر نیز جمع می‌باشد.

در رباعی امروز صبغه‌های میادین رزم و نبرد و ترغیب و تقویت رزمندگان و تحقیر خصم و ترسیم شکوه و عظمت و استقامت و پایداری جنگاوران چشمگیر می‌باشد آهنگ رباعی حماسی است و حاوی فخرورزی و ستایش نیز می‌باشد.

پیوند شعر دفاع مقدس با الگوهای عاشورایی و اسلامی و موضوع شهید و شهادت طلبی، به رباعی امروز عمقی عمیق بخشیده و این موضوعات نشان دهندة اهمیّت رباعی امروز می‌باشد و آمیحتگی حماسه و عرفان در رباعی، عرفان حماسی را رقم زد.

27 شهریور" روز بزرگداشت مقام ادبی شهریار "

در راه زندگانی

***********************

 جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را ----- نجستم زندگانـــی را و گم کـردم جوانی را

 

 کنون با بار پیــری آرزومندم که برگـردم ----- به دنبال جوانـــی کـوره راه زندگانــــی را

 

به یاد یار دیرین کاروان گم کـرده رامانـم ----- که شب در خــواب بیند همرهان کاروانی را

 

بهاری بود و ما را هم شبابی و شکر خوابی ----- چه غفلت داشتیم ای گل شبیخون جوانی را

 

چه بیداری تلخی بود از خواب خوش مستی ----- که در کامم به زهر آلود شهد شادمانـــی را

 

سخن با من نمی گوئی الا ای همزبـان دل ----- خدایــا بــا کـه گویم شکوه بی همزبانی را

 

نسیم زلف جانان کو؟که چون برگ خزان دیده-----به پای سرو خود دارم هوای جانفشانـــی را

 

به چشم آسمانـی گردشی داری بلای جان ----- خدایـــا بر مگردان این بلای آسمانـــی را

 

نمیری شهریار از شعر شیرین روان گفتـن----- که از آب بقا جویند عمــــر جاودانـی را

********

" سید محمدحسین بهجت تبریزی " " شهریار "

" زندگی نامه شهریار " :

شهریار

 

سید محمد حسین بهجت تبریزی در سال 1285 هجری شمسی در روستای زیبای « خوشکناب » آذربایجان متولد شده است.

 

او در خانواده ای متدین ، کریم الطبع واهل فضل پا بر عرصه وجود نهاد. پدرش حاجی میر آقای خوشکنابی از وکلای مبرز و فاضل وعارف روزگار خود بود که به سبب حسن کتابتش به عنوان خوشنویسی توانا مشهور حدود خود گشته بود.

 

شهریار که دوران کودکی خود را در میان روستائیان صمیمی و خونگرم خوشکناب در کنارکوه افسونگر « حیدر بابا » گذرانده بود همچون تصویر برداری توانا خاطرات زندگانی لطیف خود را در میان مردم مهربان و پاک طینت روستا و در حریم آن کوه سحرانگیز به ذهن سپرد.

  

او نخستین شعر خویش را در چهار سالگی به زبان ترکی آذربایجانی سرود . بی شک سرایش این شعر کودکانه ، گواه نبوغ و قریحه شگفت انگیز او بود.

 

شهریار شرح حال دوران کودکی خود را در اشعارآذربایجانیش بسیار زیبا،تاثیر گذار و روان به تصویر کشیده است.

 

طبع توانای شهریار توانست در ابتدای دهه سی شمسی و در دوران میانسالی اثر بدیع و عظیم« حید ربابایه سلام» را به زبان مادریش بیافریند .

 

او در این منظومه بی همتا در خصوص دوران شیرین کودکی و بازیگوشی خود در روستای خشکناب سروده است:

  

قاری ننه گئجه ناغیل دییه نده ،

 

( شب هنگام که مادر بزرگ قصه می گفت، )

  

کولک قالخیب قاپ باجانی دویه نده،

 

(بوران بر می خاست و در و پنجره خانه را می کوبید،)

 

 قورد کئچی نین شنگیله سین ییه نده،

 

( هنگامی که گرگ شنگول و منگول ننه بز را می خورد،)

 

من قاییدیب بیر ده اوشاق اولایدیم!

 

(ای کاش من می توانستم بر گردم و بار دیگر کودکی شوم !)

 
 

شهریار دوران کودکی خود را درمیان روستائیان پاکدل آذربایجانی گذراند. اما هنگامی که به تبریز آمد مفتون این شهر جذاب و تاریخ ساز و ادیب پرور شد. دوران تحصیلات اولیه خود را در مدارس متحده ، فیوضات و متوسطه تبریز گذراند و با قرائت و کتابت السنه ترکی ، فارسی و عربی آشنا شد.

 

شهریار

 

شهریار بعدا به تهران آمد و در دارالفـنون تهـران خوانده و تا کـلاس آخر مـدرسه ی طب تحـصیل کردو در چـند مریض خانه هـم مدارج اکسترنی و انترنی را گـذراند ولی د رسال آخر به عـلل عـشقی و ناراحـتی خیال و پـیش آمدهای دیگر از ادامه تحـصیل محروم شد و با وجود مجاهـدتهـایی که بعـداً توسط دوستانش به منظور تعـقـیب و تکـمیل این یک سال تحصیل شد، شهـریار رغـبتی نشان نداد و ناچار شد که وارد خـدمت دولتی بـشود؛ چـنـد سالی در اداره ثـبت اسناد نیشابور و مشهـد خـدمت کرد و در سال 1315 به بانک کـشاورزی تهـران داخل شد .

 

شهـریار در تـبـریز با یکی از بـستگـانش ازدواج کرده، که ثـمره این وصلت دودخـتر به نامهای شهـرزاد و مریم است.

 
 

از دوستان شهـریار مرحوم شهـیار، مرحوم استاد صبا، استاد نـیما، فـیروزکوهـی، تـفـضـلی، سایه وزاهدی رامی تـوان اسم بـرد.

 

وی ابتدا در اشعارش بهجت تخلص می کرد. ولی بعدا دوبار برای انتخاب تخلص با دیوان حافظ فال گرفت و یک بار مصراع:

 

«که چرخ این سکه ی دولت به نام شهریاران زد»

 

خانواده استاد شهریار

  و بار دیگر

 

«روم به شهر خود و شهریار خود باشم»

 

آمد از این رو تخلص شعر خود را به شهریار تبدیل کرد.

 

اشعار نخستین شهریار عمدتا بزبان فارسی سروده شده است.

 

شهریار خود می گوید وقتی که اشعارم را برای مادرم می خواندم وی به طعنه می گفت:

 

"پسرم شعرهای خودت را به زبان مادریت هم بنویس تا مادرت نیز اشعارت را متوجه شود!"

 

این قبیل سفارشها از جانب مادر گرامیش و نیز اطرافیان همزبانش، باعث شد تا شهریار طبع خود را در زبان مادریش نیزبیازماید و یکی از بدیعترین منظومه های مردمی جهان سروده شود.

 

سیری در آثار

شهـرت شهـریار تـقـریـباً بی سابقه است، تمام کشورهای فارسی زبان و ترک زبان، بلکه هـر جا که ترجـمه یک قـطعـه او رفته باشد، هـنر او را می سـتایـند.

 

منظومه «حیدر بابا سلام» در سال 1322 منتشر شد واز لحظه نشر مورد استقبال قرار گرفت.

  

"حـیـدر بابا" نـه تـنـهـا تا کوره ده های آذربایجان، بلکه به ترکـیه و قـفـقاز هـم رفـته و در ترکـیه و جـمهـوری آذربایجان چـنـدین بار چاپ شده است، بدون استـثـنا ممکن نیست ترک زبانی منظومه حـیـدربابا را بشنود و منـقـلب نـشود.

 

این منظومه از آثار جاویدان شهریار و نخستین شعری است که وی به زبان مادری خود سروده است.

 

شهریار در سرودن این منظومه از ادبیات ملی آذربایجان الهام گرفته است.

 

منظومه حیدربابا تجلی شور و خروش جوشیده از عشق شهریار به مردم آذربایجان است ، این منظومه از جمله بهترین آثار ادبی در زبان ترکی آذری است، و در اکثر دانشگاههای جهان از جمله دانشگاه کلمبیا در ایالات متحده‌آمریکا مورد بحث رساله دکترا قرار گرفته است و برخی از موسیقیدانان همانند هاژاک آهنگساز معروف ارمنستان آهنگ جالبی بر آن ساخته است.

 

اشعار ولایی

 عمق تعلقات دینی و توجهات مذهبی خانواده و نیز شخص استاد شهریار به حدی است که عشق به ائمه اطهار علیه‌السلام در بسیاری از اشعارش عینا هویداست.

 

او در نعت حضرت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می فرماید:

 

ستون عرش خدا قائم ازقیام محمد ------- ببین که سر بکجا می کشد مقام محمد

 

بجز فرشته عرش آسمان وحی الهی ------- پرنده پر نتوان زد به بام محمد

 

به کارنامه منشور آسمانی قرآ ن -------- که نقش مهر نبوت بود بنام محمد...

 

 

شهریار در شعر یا علی علیه‌السلام در مورد حضرت امیر المومنین علیه‌السلام می فرماید:

 

مستمندم بسته زنجیروزندان یاعلی ------- دستگیر ای دستگیر مستمندان یا علی

 

بندی زندان روباهانم ای شیر خدا ------- می جوم زنجیر زندان را به دندان یا علی

 

 

اشعار شهریار در ستایش امام اول شیعیان جهان سرآمد سلسله مداحان اهل بیت عصمت و طهارت علیه‌السلام است.

 

علی ای همای رحمت توچه آیتی خدارا ------- که به ما سوا فکندی همه سایه هما را

 

دل اگرخداشناسی همه در رخ علی بین ------- به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

 

برو ای گدای مسکین در خانه علی زن ------- که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را ...

 

شهریار جانسوزترین اشعار خود را تقدیم حضرت سید الشهداء علیه‌السلام و حماسه ابدی او کرده است:

 

شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین ------ روی دل با کاروان کربلا دارد حسین

 

ازحریم کعبه جدش به اشکی شست دست ------ مروه پشت سرنهاداماصفا دارد حسین...

 

ویژگی سخن

شهریارروح بسیار حساسی دارد. او سنگ صبور غمهای نوع انسان است.اشعار شهریار تجلی دردهای بشری است.

 

او همچنین مقوله عشق را در اشعار خویش نابتر از هر شعری عرضه داشته است.

 

در ایام جوانی و تحصیل گرفتار عشق نا فرجام ، پر شرری می گردد. عشق شهریار به حدیست که او در آستانه فارغ التحصیلی از دانشکده پزشکی ،درس و بحث را رها می کند و دل در گرو عشقی نا فرجام می گذارد :

 

دلم شکستی و جانم هنوز چشم براهت

 

شبی سیاهم و در آرزوی طلعت ماهت

 

در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست

 

اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت

 

آثار استاد شهریار

 

اما این عشق زمینی بال پرواز او را بسوی عشق نامحدود آسمانی می گشاید.

 
 

قفسم ساخته و بال و پرم سوخته اند

 

مرغ را بین که هنوزش هوس پرواز است!

 

 

سالها شمع دل افروخته و سوخته ام ------------- تا زپروانه کمی عاشقی آموخته ام

 
 

عجبا که این عشق مسیر زندگی شهریار را تغییر دادو تاثیری تکان دهنده بر روح و جان شهریار نهاد و جهان روان او را از هم پاشید.

 

آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند----------- درشگفتم من چرا ازهم نمی پاشد جهان

  

این عشق نافرجام بحدی در روح و روان او ماندگار شد که حتی هنگام بازگشت معشوق، عاشق به وصل تن نداد .

 

آمدی جانم بقربانت ولی حالا چرا ------------ بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا!؟

 

شهریارهمانگونه که به سرزمین مادری و رسوم پدر خود عشق می ورزد اشعار بسیار نغزی در خصوص مقام مادر و پدر به زبانهای ترکی و فارسی سروده است:

  

گویند من آن جنین که مادر ------ از خون جگر بدو غذا داد

 

تا زنده ام آورد به دنیا ------ جان کند و به مرگ خود رضا داد

 

هم با دم گرم خود دم مرگ ------ صبرم به مصیبت و عزا داد

 

من هرچه بکوشمش به احسان ------ هرگز نتوانمش سزا داد

 

جز فضل خدا که خواهد اورا ------ با جنت جاودان جزا داد

 

 

شهریار در شعر بسیار لطیف «خان ننه» آنچنان از غم فراق مادربزرگ عزیزش می نالد که گویی مادربزرگش نه بلکه مادرش را از دست داده است!

 

عـلاقـه به آب و خـاک وطن را شهـریار در غـزل عید خون و قصاید مهـمان شهـریور، آذربایـجان، شـیون شهـریور و بالاخره مثـنوی تخـت جـمشـید به زبان شعـر بـیان کرده است.

 

شهریار شاعر سه زبانه است. او به همه زبانها و ملتها احترامی کامل دارد. در اشعار او بر خلاف برخی از شعرای قومگرا نه تنها هیچ توهینی به ملل غیر نمی شود بلکه او در جای اشعارش می کوشد تا با هر نحو ممکن سبب انس زبانهای مختلف را فراهم کند. اشعار او به سه زبان ترکی آذربایجانی،فارسی و عربی است .

 

سبک شناسی آثار

اصولاْ شرح حال و خاطرات زندگی شهریار در خلال اشعارش خوانده میشود و هر نوع تفسیر و تعبیری که در آن اشعار بشود، به افسانه زندگی او نزدیک است.

 

عشقهای عارفانه شهریار را میتوان در خلال غزلهای انتظار؛ جمع وتفریق؛ وحشی شکار؛ یوسف گمگشته؛ مسافر همدان؛ حراج عشق؛ ساز صباء؛ ونای شبان و اشک مریم: دو مرغ بهشتی....... و خیلی آثار دیگر مشاهده کرد.

 

محرومیت وناکامیهای شهریار در غزلهای گوهرفروش: ناکامیها؛ جرس کاروان: ناله روح؛ مثنوی شعر؛ حکمت؛ زفاف شاعر و سرنوشت عشق بیان شده است. خیلی از خاطرات تلخ و شیرین او در هذیان دل: حیدربابا: مومیای و افسانه شب به نظر میرسد.

 

در سراسر اشعار وی روحی حساس و شاعرانه موج می زند, که بر بال تخیلی پوینده و آفریننده در پرواز است.و شعر او در هر زمینه که باشد از این خصیصه بهره مندست و به تجدد و نوآوری گرایشی محسوس دارد.شعرهایی که برای نیما و به یاد او سروده و دگرگونیهایی که در برخی از اشعار خود در قالب و طرز تعبیر و زبان شعر به خرج داده, حتی تفاوت صور خیال و برداشت ها در قال سنتی و بسیاری جلوه های دیگر حاکی از طبع آزماییها در این زمینه و تجربه های متعدد اوست.

 

قسمت عمده ای از دیوان شهریار غزل است.سادگی و عمومی بودن زبان و تعبیر یکی از موجبات رواج و شهرت شعر شهریار است.

 

شهریار با روح تاثیرپذیر و قریحه ی سرشار شاعرانه که دارد عواطف و تخیلات و اندیشه های خود را به زبان مردم به شعر بازگو کرده است. از این رو شعر او برای همگان مفهوم و مأنوس و نیز موثر ست.

 

شهریار در زمینه های گوناگون به شیوه های متنوع شعر گفته است شعرهایی که در موضوعات وطنی و اجتماعی و تاریخی و مذهبی و وقایع عصری سروده, نیز کم نیست.

 

تازگی مضمون, خیال, تعبیر, حتی در قالب شعر دیوان او را از بسیاری شاعران عصر متمایز کرده است.

 

اغلب اشعار شهریار به مناسبت حال و مقال سروده شده و از این روست که شاعر همه جا در درآوردن لغات و تعبیرات روز و اصطلاحات معمول عامیانه امساک نمی کند و تنها وصف حال زمان است که شعر اورا از اشعار گویندگان قدیم مجزا می‌کند.

 

ماه من در پرده چون خورشید غماز غروب

 

گشت پنهان و مرا چون دشت رنگ از رخ پرید

 

چون شفق دریای چشمم موج خون میزد که شد

 

آفتاب جا و د ا نتابم ز چشمم ناپدید

  

آرامگاه استاد شهریار

 

سرانجام خورشید حیات شهریارملک سخن و افتاب زندگی ملک الشعرای بی بدیل ایران پس از هشتاد وسه سال تابش پر فروغ در کوهستانهای آذربایجان غروب کرد.

 

اما او هرگز نمرده است زیرا اکنون نام او زیبنده روز ملی شعر و ادب ایران و نیز صدها،میدان،خیابان،مرکز فرهنگی،بوستان و ... در کشورمان ونیز در ممالک حوزه های ترکستان(آسیای مرکزی) و قفقازیه و ترکیه می باشد.

 

27 شهریور ماه سال 1367 شمسی سالروز وفات آن شاعرعاشق و عارف بزرگ است.

 

در آنروز پیکرش بر دوش دهها هزار تن از دوستدارانش تا مقبره الشعرای تبریز حمل شد و در جوار افاضل ادب و هنر به خاک سپرده شد .

  

روز ملی شعر و ادب

بیست و هفتم شهریور ماه سالروز خاموشی شهریار شعر ایران با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی " روز ملی شعر و ادب " نامیده شده است.

" سال جدید تحصیلی در کشورهای جنگ زده ! " :

کاریکاتور

بازگشایی مدارس در کشورهای جنگ زده

" خبرگزاری مهر "                                                                                                                                                                         

کاریکاتور/هواشناسی‌های ایران و عربستان

  

«انتقاد سازمان هواشناسی ایران از عملکرد هواشناسی عربستان سعودی» که در پی وقوع حادثه اخیر مسجدالحرام
 صورت گرفت، سوژه یک کاریکاتور تازه شده است.
"  پایگاه خبری تحلیلی اعتدال "                                                                                                                                                            

" سرمایه های ملی با سهل انگاری آل سعود از دست رفت " :

      

               

" سرمایه های  ملی با سهل انگاری آل سعود از دست رفت " :

*********

************

درگذشت دانشمند ایرانی در حادثه مکه تایید شد 

                   

دبیر خانه شورای عالی انقلاب فرهنگی با صدور پیامی خبر درگذشت یکی از دانشمندان برجسته پژوهشگاه فضایی ایران را در حادثه سقوط جرثقیل در مکه مکرمه، تایید کرده است.

 

به گزارش پرس تی وی، دکتر سید احمد حاتمی کلشتری عضو هیئت علمی پژوهشگاه فضایی ایران در حادثه دلخراش اخیر در مکه معظمه، دار فانی را وداع گفت.

دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی با صدور پیامی درگذشت جمعی از حجاج بیت الله الحرام و دکتر احمد حاتمی از دانشمندان برجسته کشورمان را تسلیت گفت.

در پی وقوع طوفان و بارش شدید باران روز جمعه (20 شهریور) در مکه مکرمه و واژگونی یک دستگاه جرثقیل کنار مسجدالحرام، 107 نفر از جمله 8 زائر ایرانی جان باختند و دهها نفر زخمی شدند.

دکتر سید احمد حاتمی کلشتری در زمانی که در کار کمک به مصدومان حادثه سقوط جرثقیل نزدیک کعبه بوده، خود دچار سانحه می شود و بعد از انتقال به بیمارستان جان به جان آفرین تسلیم می کند.

دکتر سید احمد حاتمی عضو هیات علمی پژوهشکده سامانه های حمل و نقل فضایی پژوهشگاه فضایی ایران دارای مدرک فوق دکترای مهندسی مکاترونیک و دکتری مهندسی مکانیک طراحی کاربردی از انگلستان است.

دکتر احمد حاتمی کلشتری علاوه بر عهده دار بودن مدیریت چندین پروژه ملی، دارای چندین ثبت اختراع در ایران و انگلستان و مقالات متعدد علمی در نشریات معتبر و کنفرانس های بین المللی و ملی است.

" جام جم "

کد خبر :2095057779456613485 تاریخ :سه شنبه 24 شهریور 1394 ساعت 16:27

قند پارسی سنددار می‌شود

   

                   

تدوین سند ملی خط، زبان و ادبیات فارسی در چارچوب تحقق نهمین راهبرد کلان نقشه جامع علمی کشور، در دستور کار اعضای ستاد راهبری اجرای نقشه جامع علمی کشور قرار گرفت. با تدوین این سند هر سازمانی نسبت به اهداف و وظایف خود در حوزه خط، زبان و ادبیات فارسی آگاه می‌شود و سیاست‌های آموزشی زبان فارسی در خارج از کشور نیز مشخص می‌شود.

 

به گزارش جام جم، جلسه ستاد راهبری اجرای نقشه جامع علمی کشور هر دو هفته یکبار سه شنبه ها برگزار می شود که بر اساس نقشه جامع علمی کشور مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب اسناد و سیاست هایی در زمینه های علمی و فناوری کشور می پردازد و نقش هماهنگ کننده دستگاه های اجرایی کشور را ایفا می کند.

آن طور که خبرگزاری صدا و سیما گزارش داده، منصور کبگانیان، دبیر ستاد راهبری اجرای نقشه جامع علمی با تشریح دستور جلسه روز گذشته اعلام کرد: این جلسه به گزارش تدوین پیش نویس سند ملی گسترش زبان فارسی اختصاص داشت.

سازمان های مرتبط با سند

او با بیان این که آقای دکتر حدادعادل و همکارانشان گزارش خوبی را درباره سند خط، زبان و ادبیات فارسی ارائه کرده اند، بیان کرد: نهمین راهبرد کلان نقشه جامع علمی کشور به تکلیف ستاد درباره گسترش زبان فارسی پرداخته است و دستگاه های بسیار زیادی در این سند ذی نفع هستند.

دستگاه های مهمی از جمله بنیاد سعدی، جامعه المصطفی، سازمان صدا و سیما، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، شورای عالی مرکز ملی فضای مجازی، کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، وزارت علوم، وزارت بهداشت، وزارت آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همراه با فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی همکاری می کنند که در این جلسه مقامات ارشد هر یک از این دستگاه ها حضور داشتند.

کبگانیان با اشاره به آسیب هایی که زبان فارسی را تهدید می کند، تاکید کرد: مطالبی که در تبلیغات و جامعه می شنویم و زبان هایی که در بحث های علمی، فناوری و صنعتی استفاده می شود نگران کننده است. از این رو تلاش می کنیم تا انتهای پاییز پیش نویس سند خط، زبان و ادبیات فارسی را تهیه کنیم و در ادامه بتوانیم این سند مهم را نیز جزو اسناد مصوب و قابل رصد کشورمان داشته باشیم.

یک سند داخلی و یک سند خارجی

اما برای اطلاع از جزئیات این سند سراغ محمدرضا دربندی، معاون بین الملل بنیاد سعدی رفتیم. او دراین باره به خبرنگار جام جم گفت: ما دو سند مهم برای تدوین داریم؛ یکی سند زبان فارسی به معنای عام که جنبه داخلی دارد و در آن حدود 12 سازمان و نهاد حضور دارند و مدیریت آن با فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. همکاران فرهنگستان زبان و ادب فارسی به کمک این 12 سازمان یک پیش نویس را آماده می کنند و در صورت قطعی شدن برای تصویب تحویل شورای عالی انقلاب فرهنگی می دهند.

او ادامه داد: سند دوم، مربوط به گسترش و ترویج زبان فارسی در خارج از کشور است که مسئولیت آن برعهده بنیاد سعدی است. چون بنیاد سعدی تنها نهاد رسمی مامور برای آموزش، گسترش و ترویج زبان فارسی در خارج از کشور است.

معاون بین الملل بنیاد سعدی درباره روند نگارش سند دوم چنین توضیح داد: برای تحقق و شکل گیری این سند 12 منطقه را در سطح جهان مشخص کردیم. مثلا منطقه هایی مانند آمریکای جنوبی، اروپای غربی، اروپای شرقی، شبه قاره هند و جهان عرب را در نظر گرفتیم. براین اساس 12 شورای راهبردی تعیین کردیم که اعضای آن افرادی هستند که تازه از محل خدمت خود برگشته اند. این افراد شامل استادان زبان و ادبیات فارسی در خارج از کشور، استادان حوزه بین الملل، سفرا، رایزنان فرهنگی و کارشناسان هستند و در جلسات خود روی چهار مولفه فرصت ها و تهدیدها و نقاط قوت و ضعف بحث می کنند و اطلاعات میدانی خود را در خارج از کشور ارائه می دهند. در نهایت بعد از این، بارش اطلاعاتی کارشناسان اطلاعات را جمع آوری می کنیم تا بتوانیم سند خط، زبان و ادبیات فارسی را در خارج از کشور تصویب کنیم.

دربندی تاکید کرد: سند اول که جنبه عام و داخلی دارد بعد از جمع بندی همه سازمان ها باید به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی برسد، اما سند دوم که برای تدوین سیاست های خط، زبان و ادبیات فارسی در خارج از کشور است با تصویب بنیاد سعدی ابلاغ خواهد شد و نیازی به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی ندارد.

کارکردهای تدوین سند

شاید برای شما که این گزارش را خوانده اید یا فقط تیترش را می خوانید این پرسش به میان بیاید تدوین این سندها چه کارکردی دارد و اصلا به چه درد می خورد. محمدرضا دربندی معاون بین الملل بنیاد سعدی در پاسخ به این پرسش به «جام جم» گفت: وقتی سند تدوین شود، هر سازمانی نسبت به اهداف و وظایف خود در حوزه خط، زبان و ادبیات فارسی آگاه می شود. مثلا وزارت آموزش و پرورش باید آن سیاست ها را در کتاب های آموزشی اعمال کند، وزارت علوم باید آن را در کتاب های دانشگاهی لحاظ کند و صدا و سیما باید آن را در ساخت برنامه هایش مدنظر قرار دهد.

   جام جم  -سجاد روشنی - فرهنگ و هنر

کاریکاتور/سر سفره مردم!


سخنگوی دولت اعلام کرد: مردم رشد اقتصادی 3 درصدی را سر سفره شان نمی بینند.


" پایگاه خبری تحلیلی اعتدال "                                                                                                                                                          

طنز/ راه‌حل بحران زلزله

     


 
فریور‌ خراباتی در آرمان نوشت:
 
روز جمعه زلزله‌ای در کشور آذربایجان رخ داد اما در حالی که این زلزله در کشور ما هیچگونه خسارتی با خود به همراه نداشته، 10 نفر مصدوم شده‌اند. بیم آن می‌رود که با ادامه این روند وقتی کلمه«زلزله» را می‌گوییم، سه نفر در دم مصدوم شوند (چه وضعشه؟!) از بس کارشناسان و مسئولان (زبانم لال به جای انجام کارهای زیرساختی و آماده‌سازی!) مردم را از زلزله ترسانده‌اند، اسمش باعث سه برابر شدن سرعت ضربان قلب‌مان می‌شود. زمانی که ما بچه بودیم و شیطنت می‌کردیم، اعضای خانواده می‌گفتند«اگه این کارو بکنی، لولو میاد می‌خوردت»، امروز اگر بچه‌ای شیطنتی کند اعضای خانواده به او می‌گویند«اگه این کار رو بکنی، می‌گیم زلزله بیاد بلرزوندت ها!» خب این چه کاری است که دوستان انجام می‌دهند؟ الان اگر اخبار اعلام کند در کنگو یا تیرینیداد و توباگو زلزله آمده، بلافاصله سه نفر از ترس خودشان را از پنجره به پایین پرت می‌کنند. اصلا نیازی نیست که شما کلمه زلزله را از دهانتان خارج کنید (بابا شوخی کردم، چرا از پنجره خودتان را به پایین پرت کردید؟)، کافی است یک«ز» بگویید تا سه نفر کمرشان را بگیرند و بگویند کمر درد گرفته‌اند. هرچند کارشناسان معتقدند عوامل بیرونی در وقوع چنین حوادثی دخیل هستند و این ربطی به ما (یعنی بنده، کسی به دل نگیرد!) ندارد و بیشتر مربوط به اتفاقات دیگر است.

 برای مثال اعلام شده «شهریور خونین‌ترین ماه تصادفات رانندگی است» دقت کردید دوستان؟ به«شهریور» بی‌معرفت ربط دارد، اگر نه چه کسی است که نداند کیفیت جاده‌های ما بیست است؟ چه کسی است که این ادعا را رد کند که کیفیت خودروهای ما دیگر کمِ کم نوزده و نیم است؟ دست پایین هم حساب کنیم اطلاع‌رسانی هواشناسی از وضعیت آب و هوا در جاده‌ها نوزده و بیست و پنج صدم است؟ تمام این تصادفات ربط به ماه دارد، اگر نه چرا«اردیبهشت» اینطوری نیست؟ مگر کیفیت جاده‌ها و خودروهای ما در ماه‌های دیگر فرقی می‌کند؟ (قبول کنید دیگه بابا، نیم ساعته دارم توضیح میدم!) وقتی موضوع به عوامل بیرونی ربط دارد مسئولان که کاری نمی‌توانند کنند، نهایتا بخشی از بودجه کشور را (رقمی معادل 183 میلیون دلار) خرج واردات موز می‌کنند، احتمالا به این دلیل که اگر کسی موز به اندازه کافی بخورد دیگر بیدی نخواهد بود که با این بادها و زمین لرزه‌ها بلرزد (خودم هم نمی‌دانم چه ربطی داشت، بالاخره این ستون را که نمی‌توانیم با آجر پر کنیم، باید یک چیزی بنویسیم دیگر!) اصلا با مصرف این میزان موز اگر زمین شروع به لرزیدن کند، دوستان به جای پریدن از پنجره، پوزخندی می‌زنند و به جناب زلزله می‌گویند«تو خوبی بابا!» و به انجام امور روزمره خود ادامه می‌دهند.
"  پایگاه خبری تحلیلی اعتدال "

" ابوریحان بیرونی "

:12 ذالحجهُ 362 هجری کاث، خوارزم ( شهر کارا ـ کلپاکسکایا کنونی وا قع در ا زبکستان)

 

وفا ت : 4 رجب 440 هجری غزنه ( غزنه کنونی در ا فغا نستان )

 

مجسمه ابوریحان بیرونی

 

ابو ریحان بیرونی در خوارزم ،منطقه ای که در مجاورت دریا ی آرال قرار دارد و امروزه همه آن را به نام کارا کلپاکسکایا می شناسند ، به دنیا آمد . کاث و جورجانیه دو شهر بزرگ این منطقه به شمار می رفتند . بیرونی در نزدیکی کاث به دنیا آمد و نام شهری که در آن متولد شد را به افتخار او ، بیرونی نام نهادند .او در هر دو شهر کاث و جورجانیه زندگی کرد و پرورش یافت ومطالعه و تحصیل علم را درحالی که خیلی جوان بود تحت نظر ریاضی دان و ستاره شناس مشهوری به نام ابو نصر منصور آغاز نمود .بی تردید بیرونی از سن 17 سالگی به انجام فعالیتهای علمی مهم و ویژه ای پرداخت .وی در سال 379 با مشاهده بیشترین ارتفاع خورشید ،عرض جغرافیایی شهر کاث را محاسبه کرد .

 

فعالیتهای دیگری که بیرونی به عنوان یک مرد جوان و کم تجربه انجام داد ،بیشتر نظری بود .قبل از سال 384 ( وقتی که22ساله بود) چندین اثرکوتاه ازخود برجای گذاشت .یکی ازآثارموجوداوتحت عنوان" نقشه کشی"( Cartography ) اثری است که در آن به بررسی نقشه های جغرافیایی پرداخته است .در این اثر , او علاوه بر این که نقشه نیم کره را روی صفحه سطح ترسیم کرده است ،نشان داده که تا سن 22 سالگی بسیار مطالعه داشته ,چرا که او مجموعه کاملی از نقشه هایی که دیگران رسم کرده اند را مورد مطالعه و بررسی قرار داده و موارد مربوط به آنها را دراین رساله مورد بحث قرار داده است . زندگی نسبتا ْ آرام بیرونی تا این مرحله ، پایان غیرمنتظره ای به همراه داشت .

 

در اواخر قرن چهاردهم و اوایل قرن پنجم در عالم اسلام شورش عظیمی بر پا شد و در منطقه ای که بیرونی در آن زندگی می کرد ،جنگ های داخلی در حال وقوع بود .در این زمان خوارزم بخشی از فرمانروایی سامانیان و بخارا مرکز آن به شمار می رفت .حکومت زیار با پایتختش در گرگان در کنار دریای خزر از دیگر حکومت های این منطقه بود .از طرف غرب ،خاندان آل بویه بر سراسر ناحیه بین دریای خزر و خلیج فارس و همچنین بین ا لنهرین حکومت می کرد .سلسله پادشاهی دیگری که به سرعت طلوع کرد ، سلسله غزنویان بود که پایتختشان را شهر غزنه در افغانستان اختیار کردند .این حکومت نقش مهمی را در زندگی بیرونی ایفا کرد .

 

بنو عراق از جمله فرمانروایان منطقه خوارزم بود و ابو نصر منصور ـ استاد بیرونی ـ یکی از امیران آن خاندان به شمار می رفت . در سال 384 حکومت بنو عراق با یک قیام سرنگون شد . بیرونی به هنگام شروع جنگ داخلی از آن منطقه گریخت اما اینکه برای ستاد بیرونی ـ ابو نصر منصور ـ چه اتفاقی افتاد ، معلوم نیست .


بعد ها ، بیرونی در مورد این وقایع نوشت :

بعد از اینکه چند سال در آن منطقه به سختی زندگی کردم ،با اجازه حاکم وقت به زادگاه خودبازگشتم اما مرا وادار به انجام امور مادی و دنیوی کردند که موجب حسادت ورزیدن ابلهان گردید اما خردمندان از این امر متاسف شدند .

 

دقیقا معلوم نیست که ابوریحان بیرونی به هنگام گریختن از خوارزم به کجا رفت . او باید به شهر ری رفته باشد و بدون تردید مدتی را در شهر ری زندگی کرده است . بر اساس نوشته هایش ،او هیچ پشتیبانی نداشت و با فقر و تنگدستی در شهر ری زندگی می کرد . خجندی ستاره شناسی بود که با دستگاه بسیار بزرگی کار می کرد او خودش این دستگاه را ساخته و آن را روی کوهی بالا تر از شهر ری قرار داده بود تا بدینوسیله عبور نصف النهاری خورشید را نزدیک انقلابین مشاهده کند . او در روزهای4 و 5 جمادی الاول سال 384 انقلاب تابستانی را مشاهده کرد و در روزهای 8 و 9 ذیقعده سال 384 شاهد انقلاب زمستانی بود و بدین ترتیب او توانست مایل بودن دایرهْ البروج و همچنین عرض جغرافیایی شهر ری را محاسبه کند اما هیچ یک از این دو محاسبه دقیق نبود .

 

کتاب ابوریحان بیرونی

 

خجندی در مورد مشاهداتش و همچنین دستگاه ذات السُدس ( sextantدستگاه سنجش ارتفاع خورشید و ستارگان ) با ابوریحان بیرونی به بحث و بررسی می پرداخته . پس از آن بیرونی در مورد مشاهدات خجندی در کتاب " تحدید النهایات الاماکن " Tahdid)) خود گزارشی نوشت و ادعا کرد که در طول مشاهدات خجندی ، دیافراگم دستگاه ذات السُدس بدلیل وزن دستگاه 9 اینچ تنظیم شده است . ابوریحان بیرونی تقریبا علت خطاهای خجندی را دقیق و درست تشخیص می داد . از آنجایی که خجندی در سال 389 از دنیا رفت می توان به این نتیجه رسید که ابوریحان بیرونی سالهای بین 384 تا 386 را در شهر ری سپری کرده است .او همچنین باید مدتی از این زمان را در گیلان که دریای خزر آن را از شمال احاطه کرده است ، زندگی کرده باشد چرا که حدودا در همین زمان کتابی را به حاکم گیلان , ابن رستم تقدیم کرده . ابن رستم با حکومت زیار در ارتباط بود .

 

تاریخهای معینی را در زندگی ابوریحان بیرونی با اطمینان می دانیم چرا که او در آثارش وقایع نجومی را شرح داده است و بدین ترتیب این امکان را به ما می دهد تا زمانها و مکانهای دقیق را تعیین کنیم .شرح و توصیف او از ماه گرفتگی روز 13 جمادی الاول سال 387 که او در کاث شاهد آن بوده است نشان می دهد که او تا آن زمان به کشور خود باز گشته بوده است . این ماه گرفتگی در بغداد نیز قابل رویت بود و بیرونی ترتیبی داد که به همراه ابووفا بوزجانی در بغداد شاهد این رویداد گردند . مقایسه زمانها آنها را قادر کرد تا تفاوت طول جغرافیایی بین دو شهر را محاسبه کنند . بر این امر نیز واقفیم که در طول این مدت بیرونی بسیار زیاد نقل مکان می کرده است چرا که تا سال 389 او در گرگان بوده و قابوس ـ حاکم حکومت زیار ـ از او حمایت می کرد . او تقریبا در سال 389 کتاب " آثارالباقیهِ "(Chronology) خود را به قابوس تقدیم کرد و در روزهای 13 ربیع الثانی سال 393 و همچنین 12 شوال سال 393 به هنگام ماه گرفتگی در گرگان بوده . شایان ذکر است که بیرونی در کتاب " آثارالباقیهِ " خود به هفت اثر قبلی اش اشاره کرده است : یک کتاب در مورد دستگاه اعشاری ،کتابی در مورد اسطرلاب ،یک کتاب در مورد مشاهدات نجومی ،سه کتاب در مورد اخترگویی و نهایتا دو کتاب در مورد تاریخ .

 

تا 12 شعبان سال 394 بیرونی به وطن خود باز گشته , چرا که در آن روز شاهد ماه گرفتگی دیگری در جورجانیه بوده .علی بن مامون فرمانروای خوارزم به شمار می رفت و تا زمانی بر این مقام بود که برادرش ابوعباس مامون به عنوان حاکم ،جانشین وی شد .این دو برادر با دو خواهر محمود که فرمانروای حکومت قدرتمند غزنه بود ، ازدواج کردند . بدین ترتیب ،عاقبت سلسله پادشاهی ابو عباس مامون تحت کنترل فرمانروایان حکومت غزنه قرار گرفت .

 

علی بن مامون و ابو عباس مامون هر دو حامی علم بودند و از تعدادی از دانشمندان عالی رتبه و نخبه در دستگاه حکومتی خود حمایت می کردند . ابو عباس مامون تا سال 394 فرمانروایی می کرد و از آثار علمی بیرونی بسیار حمایت می نمود . نه تنها بیرونی ،بلکه ابو نصر منصور ـ استاد سابق بیرونی ـ نیز در این دستگاه حکومتی کار می کرد . بدین ترتیب به هر دو این امکان داده شد تا دوباره با یکدیگر همکاری کنند . ابوریحان بیرونی توانست با حمایت ابو عباس مامون در جورجانیه دستگاهی بسازد که بوسیله آن عبور نصف النهاری خورشیدی را مشاهده کند .او از 28 ذالحجه سال 406 تا 4 رجب سال 407 با این دستگاه 15 مشاهده به انجام رساند .

 

جنگهای آن منطقه در فعالیتهای علمی بیرونی و ابو نصر منصور وقفه ایجاد کرد و باعث شد عاقبت آن دو خوارزم را تقریبا در سال 407 ترک کنند . محمود نفوذ خود را درغزنه بیشتر می کرد و در سال 404 از ابو عباس مامون خواست تا خطبه نماز جمعه را به نام او بخوانند .این خواسته او نشان می داد که خواستار پایان بخشیدن به حکومت مامون است و تلاش می کرد تا کنترل آن منطقه را بدست آورد . بعد از اینکه مامون تقریبا با درخواست محمود موافقت کرد ، توسط سپاه خود به قتل رسید چرا که آنها این عمل او را خیانت تلقی کردند . پس از آن ، محمود سپاه خود را به آن منطقه برد و در روز 5 صفر سال 408کنترل کاث را بدست گرفت . به این ترتیب ، بیرونی و ابو نصر منصور به عنوان اسیرهای محمود فاتح وظایف را به وی واگذار کردند .

 

نوشته ابوریحان بیرونی

 

نوشته های بیرونی مدرکی است که نشان می دهد او یک دوره غیر عادی و عجیبی را در زندگی پشت سر گذاشته و درد و رنج زیادی را متحمل شده است . اما ظاهراً محمود نیز بخاطر برخی از فعالیتهای علمی اش از او حمایت کرده است . گزارشات مربوط به ظلم کردن محمود به بیرونی علی رغم حمایتی که بیرونی از طرف وی دریافت می کرد ، مستند می باشد . از شرح و توصیف وقایع نجومی که بیرونی به ثبت رسانده است می توان برخی از زمانها و مکانها را در این دوره تعیین کرد . در روز 30 جمادی الاول سال 409 او در کابل بوده و علی رغم نداشتن هیچ ابزاری برای مشاهداتش ، قادر بود باز هم مشاهداتی به انجام برساند به این ترتیب که او با ابزاری که در اختیار داشت ، خلاقیت به خرج داد و دستگاهی ساخت که به وسیله آن بتواند مشاهدات خود را دنبال نماید . در روز 29 ذیقعده سال 409 او در لامقان که در شمال کابل واقع شده است ، شاهد یک خورشید گرفتگی بود .

 

وی اینگونه نوشته است :

به هنگام طلوع خورشید دیدیم که تقریبا بر یک سوم خورشید سایه انداخته شد تا اینکه خورشیدگرفتگی کامل شد .

 

در طول سالهای 408 تا 410 در حالی که بیرونی تحت حمایت محمود به سر می برد ،در شهر غزنه مشاهداتی به انجام رسانید و بدین ترتیب توانست به طور دقیق عرض جغرافیایی آنجا را تعیین کند . در روز 14 جمادی الاول سال 410 بیرونی در شهر غزنه شاهد یک ماه گرفتگی بود .

 

ارتباط مابین ابوریحان بیرونی و محمود نیز جالب است . احتمالا بیرونی بنا به ضرورت در دست محمود اسیر به شمار می رفت و برای ترک آن منطقه نیز اختیاری از خود نداشت . با این وجود ،رفتن نظامیان محمود به هند نشان می دهد که بیرونی را به آن کشور بردند . شواهد کمی وجود دارد که نشان می دهد بیرونی در هند بهره بیشتری می برده است . بیرونی آرزو می کرد محمود رفتار بهتری با او داشته باشد اما بدون شک فعالیتهای علمی بیرونی مفید واقع می شد . حدودا از سال 412 سپاه محمود موفق شد کنترل بخشهای شمالی کشور هند را بدست آورد و در سال 416 سپاه او به اقیانوس هند راه پیدا کرد . بیرونی ظاهرا در بخشهای شمالی هند به سر برده است . تعداد بازدیدهای او معلوم نیست اما مشاهداتش او را قادر ساخت تا عرض جغرافیایی یازده شهر در اطراف پنجاب و شهرهای هم مرز با کشمیر را تعیین کند . او معروف ترین اثرش را تحت عنوان "ماللهند "(India) زمانی ارایه داد که در ان کشور به سر می برد . او این کتاب را در نتیجه مطالعات کامل خود نوشت .

 

" ماللهند " (India) کتاب حجیم و برجسته ای است که بسیاری از ابعاد مختلف این کشور را در بر می گیرد . بیرونی در این کتاب به شرح و توصیف دین و فلسفه هند ، نظام طبقاتی ( طبقه اجتماعی موروثی در هند ) و آداب و رسوم ازدواج در هند پرداخته است . او همچنین قبل از اینکه وضعیت جغرافیایی این کشور را مورد بررسی قرار دهد ، دستگاههای نگارش و اعداد هندی ها را مطالعه کرد . علاوه بر این ، بیرونی در این کتاب به ستاره شناسی ، اخترگویی و سالنامه هندی ها اشاره کرده و مواردی را پیرامون این سه موضوع مورد بررسی و تحقیق قرار داده است .

 

بیرونی ادبیات هند را به زبان اصلی مطالعه نمود و چندین متن را از زبان سنسکریت به زبان عربی ترجمه کرد . او همچنین چندین رساله در مورد ابعاد ویژه ستاره شناسی و ریاضیات هند نوشت که برای خودش اهمیت خاصی داشت . او فوق العاده اهل مطالعه بود و در موضوعات : اختر گویی ،ستاره شناسی ،تاریخ شناسی ،جغرافیا ،دستور زبان ،ریاضیات ،پزشکی ،فلسفه ،دین و مذهب ،اوزان و مقیاسات ,از ادبیات سنسکریت احاطه داشت .

 

محمود در سال 420 از دنیا رفت و مسعود ـ پسر بزرگش ـ جانشین او شد . اما این جانشینی زمانی صورت گرفت که قبل از آن وضعیت سیاسی حادی به وجود آمده بود که دو پسر محمود سعی می کردند تا از پدرشان به عنوان فرمانروا تبعیت کنند . ظاهرا بیرونی مطمئن نبود چه کسی جانشین خواهد شد چرا که او تصمیم گرفته بود کتاب خود را تحت عنوان " ماللهند " (India)که در آن زمان به چاپ رسید ، به کسی تقدیم کند . بهتر بود کتاب را به کسی تقدیم نکند تا اینکه شخصی را به اشتباه بر گزیند . مسعود نشان داد که به عنوان فرمانروا بیش از پدرش نسبت به بیرونی لطف دارد و با مهربانی با او رفتار می کند . گر چه بیرونی در زمان فرمانروایی محمود یک اسیر واقعی به شمار می رفت ، ظاهرا برای رفتن به هر جایی که می خواست ، کاملا آزاد بود .

 

بند انگشتی بیرونی

 

تعداد کلی آثار بیرونی در طول زندگی اش تحسین برانگیز است . کندی نوشته است : بیرونی حدودا 146 اثر از خود بر جای گذاشته است که هر کدام مجموعا شامل 13000 صفحه می باشد (هر صفحه همانند صفحات چاپی کتابهای جدید است) . برخی از اثار بیرونی را قبلا ذکر کردیم اما آثار وی در حقیقت تمام علم زمانه اش را در بر می گیرد .


کندی نوشته است :

بیرونی به مطالعه پدیده های قابل مشاهده در طبیعت و همچنین در وجود انسان گرایش بسیاری داشت . در بین علوم مختلف ، علاقمند به آنالیز ریاضی بود و در این زمینه استعداد زیادی داشت .

 

پیشتر به مشاهدات نجومی بیرونی بسیار اشاره کردیم . بیرونی در مقایسه با بطلمیوس در مورد خطاها نظر مساعدتری داشت . نویسنده می نویسد : بطلمیوس بر این عقیده بود که از میان مشاهداتش ،معتبرترین را بر گزیند ( یعنی مشاهداتی را انتخاب کند که با نظریاتش هماهنگ است ) و به خوانندگان آثارش در مورد کنار گذاشتن و نادیده گرفتن آندسته از مشاهداتش که انتخاب نشدند ، چیزی نگوید . از طرف دیگر ، بیرونی خطاهای مشاهداتش را از نظر علمی بیشتر مورد بررسی قرار می داد وهنگامیکه برخی از آنها را به عنوان مشاهداتی که دقیق تر بودند ،انتخاب می کرد ،دیگر مشاهداتی را که دارای خطا بودند و کنار گذاشته می شدند را نیز ارایه می داد .او همچنین نسبت به خطاهای محاسباتش حساسیت نشان می داد و همیشه سعی می کرد تا کمیتهایی را مشاهده کند که برای رسیدن به جواب به کمترین دستکاری نیاز دارد .

 

" سایه ها "(Shadows) یکی از مهمترین آثار بیرونی است که حدودا در سال 411 نوشته شده است . روزنفلد به طور مفصل در مورد این اثر بیرونی نوشته است. محتوای این اثر بیرونی شامل موارد زیر است : اصطلاحات عربی سایه ها و تصویرها ، پدیده های جدید و غیر عادی از جمله تصویرها ، gnomonics ،تاریخچه تانژانت و تابع های متقاطع .

 

این کتاب به شرح مقاله هایی که بیرونی در زمینه ریاضیات نوشته است ، می پردازد . این مقاله ها شامل موارد زیر می باشد : حساب نظری و عملی ،برآیند دسته ها ،آنالیز ترکیبی ،قانون 3 ،اعداد گنگ ،نظریه خارج قسمت ،تعاریف مفاهیم جبری ،شیوه های حل معادله های جبری و مسایلی که تنها با خط کش و پرگار حل نمی شدند ،منحنی های مخروطی ،فضاسنجی ،تصویرگنجنگاری ،مثلثات ،قانون سینوس در صفحه ،حل مثلثات کروی.

 

ابوریحان بیرونی

 

بیرونی همچنین مقاله هایی در مورد زمین پیمایی و جغرافی ارایه داد . او شیوه های اندازه گیری زمین و فاصله های روی آن را از طریق مثلث بندی معرفی نمود .او شعاع زمین را 6339.6ارزیابی کرد که این اندازه تا قرن دهم در کشورهای غربی بدست آورده نشده بود .کتاب " قانون مسعودی"(Masudic canon) وی شامل جدولی است که مختصات ششصد مکان را ارایه می دهد واودرمورد همه این مکانها دانش کافی داشت . البته بیرونی همه آنها را خودش اندازه گیری نکرده است . برخی از آنها را از جدول مشابهی که خوارزمی عرضه کرده بود ،گرفته است .نویسنده اظهار می دارد که بیرونی ظاهرا در مورد ارقامی که خوارزمی و بطلمیوس ارایه کرده بودند ،به این نتیجه می رسد که ارقام ارایه شده توسط خوارزمی دقیق تر است .

 

بیرونی همچنین در مورد هماهنگی زمان رساله ای نوشته است . او چندین رساله نیز در مورد اسطرلاب نوشته و به شرح و توصیف تقویم ماشینی پرداخته است .او مشاهدات جالبی در مورد سرعت نور به انجام رساند و اظهار داشت که سرعت نور در مقایسه با سرعت صوت بسیار زیادتر است .او از کهکشان راه شیری به عنوان " مجموعه ای از اجزا بیشمار طبیعت ستارگان سحابی " یاد کرد .

 

هیدرواستاتیک موضوعی در علم فیزیک است که بیرونی مورد مطالعه قرار داد و از وزنهای ویژه ،اندازه های دقیقی ارایه داد و به شرح نسبتهای بین چگالی طلا ،جیوه ،سرب ،نقره ،برنز ،مس ،برنج ،آهن و قلع پرداخت . او نتایج را به عنوان ترکیبی از اعداد به صورت 1/n , n = 2 , 3 , 4 , ... 10 نشان داد .

 

دانشمندان دیگر بسیاری از نظریات بیرونی را در جلسات بحث و گفتگوهایشان مورد بررسی قرار دادند . ازمدتها پیش ،بیرونی با استادش ـ ابو نصر منصور ـ همکاری داشت ،هر کدام از آنها از دیگری می خواست تا بخش خاصی از کار را به عهده بگیرد تا بدین ترتیب کار خود را به تایید برساند .او به طرز ستیزه جویانه ای با ابو علی سینا در مورد ماهیت نور و گرما مکاتبه می کرد . 18 نامه از ابو علی سینا که در جواب سوالهایی که بیرونی مطرح کرده ، موجود می باشد . این نامه ها در بر گیرنده موضوعات زیر است : فلسفه ،ستاره شناسی و فیزیک . بیرونی با سجزی نیز از طریق نامه در ارتباط بود .همچنین نامه های نیز که بیرونی به سجزی نوشته است موجود می باشد .این نامه ها مدارکی را مبنی بر وجود نسخه های مسطح و کروی قانون سینوس در بر دارد .اظهارات بیرونی بر اساس نظریات استادش ـ ابو نصر منصور ـ بوده است .

 

نهایتا در مورد شخصیت این دانشمند برجسته باید کم سخن گفته شود .در مقایسه با آثار بسیاری از دانشمندان دیگر ،از نوشته ها و کتابهای بیرونی اطلاعات بسیار زیادی بدست آورده می شود . با وجود اینکه کمتر از یک پنجم آثار او باقی مانده است ، به تصویر واضحی از این دانشمند بزرگ دست می یابیم . او مبتکر بزرگ تئوریهای جدید ،ریاضیات و یا جز آن نبود .تنها مشاهده گر دقیقی بود که پیشرو روش تجربی به شمار می رفت . او زبان شناس بزرگی بود که رساله های موجود را می خواند و به وضوح شاهد پیشرفت علم به عنوان بخشی از حوادث بود .او همیشه مراقب بود این حوادث را در جای مناسب خود قرار دهد . مورخین علم به آثار و نوشته های او علاقه وافری داشتند .

 

تمبر ابوریحان بیرونی

 

علی رغم فعالیتهای زیادی که در زمینه اختر گویی انجام داد ، ظاهرا اختر گویی را به عنوان علم قبول نداشته است اما از آن به عنوان وسیله ای برای تایید آثار علمی اش استفاده می کرده است . او نسبت به فرقه های مذهبی مختلف یا نژادهای متفاوت تعصب خاصی نشان نمی داد اما همیشه در برابر اعمال مختلفی که آنها انجام می دادند ، حرفی برای گفتن داشت . به عنوان مثال ،عربهایی که موفق به فتح خوارزم شدند ، متون قدیمی را از بین بردند چه گناهی می تواند برای دانشمندی همچون بیرونی که زندگی را وقف علم و دانش و تاریخ می کند ، بدتر از آن باشد ـ بیرونی در دین مسیح مسئله عفو و بخشش را مورد توجه قرار داده است .

 

او در کتاب " ماللهند "(India) نوشته است :

قسم می خورم که زندگی ام یک فلسفه مهم است اما همه مردمی که در این دنیا زندگی می کنند ، فیلسوف نیستند . . . و در حقیقت از وقتیکه کنستانتین فاتح ـ امپراطور روم ـ به دین مسیح روی آورد ،شمشیر و شلاق را به کار گرفتند .

 

بیرونی به آنهایی که فکر می کرد احمق هستند ، کنایه ای زد . این کنایه مبنی بر جوابی بود که او به مردی مذهبی داد که به وسیله ای که او ساخته بود ،ایراد گرفته بود . بر روی این وسیله ماههای بیزانسی حکاکی شده بود و زمان عبادت را نشان می داد . پاسخی که بیرونی به آن مرد داد ، در کتاب " سایه ها "(Shadows) اینگونه آورده شده است :

بیزانسی ها نیز غذا می خورند . پس شما غذا خوردن آنها را تقلید نکنید .

پیش بینی های شگفت انگیز شاه نعمت الله ولی

 

دیوان شاه نعمت الله ولیّ ، پیر طریقت حافظ که در موردش سروده است
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند؟


دیوانی است که تمامی نسخه های چاپی آن چه قبل 
 از انقلاب استعماری وچه پس از آن سانسور و تحریف شده است وتنها نسخه خطی

آن معتبر است که ما تنها به بخشهایی از آن دست یافته ایم


قدرت کردگار می بینم*** حالت روزگار می بینم
از نجوم این سخن نمی گویم***بلکه از کردگار می بینم
ازسلاطین گردش دوران***یک به یک را سوار می بینم
از بزرگی ورفعت ایشان***صفوی برقرارمی بینم
آخرپادشاهی صفوی***یک حسینی به کار می بینم -شاه سلطان حسین
نادری در جهان شود پیدا***قامتش استوار می بینم
آخر عهد نوجوانی او***قتل اوآشکار می بینم
شهرتبریزراچوکوفه کنند***شهر طهران قرار می بینم
ازشهنشاه ناصرالدین شاه***شیونی بیم دار می بینم
درشب شنبه ماه ذیقعده***تن او برکنارمی بینم
بعد از آن شه مظفرالدین را***توبدان برقرار می بینم
شه چو بیرون رود زجایگهش***شاه دیگر به کار می بینم-رضاشاه
نوجوانی مثال سرو بلند***رستمش بنده وارمی بینم
چون فریدون به تخت بنشیند***پسرانش قطار می بینم
چون دو ده سال پادشاهی کرد***شهیَش را تباه می بینم
بعد از آن شاهی از میان برود***دولتی پایدار می بینم-آغاز حکومت دجّال
قصه ای بس غریب می شنوم***غصه ای در دیار می بینم
شوروغوغای دین شودپیدا***سربسر کارزارمی بینم
غارت وقتل مردم ایران***دست خارج به کار می بینم
کُهنه رندی به کارِاهریمنی***اندراین روزگار می بینم
رنگ یک چشم او به رنگ کبود***خری بر خر سوار می بینم
هر قدم از خرش بود میلی***دور گردون غبار می بینم
لشگراو بود زاصفاهان***هم یهود و مجار می بینم-یهود کنایه از بددین
متّصف بر صفات سلطان است***لیک من گرگ وار می بینم
کاروبارزمانه وارونه***قحط ، هم ننگ و عار می بینم
عدل وانصاف در زمانه او***همچو هیمه به نار می بینم
در زمانش وفا وعهد درست***همچو یخ دربهارمی بینم
بس فرومایگان بی حاصل***حامل کاروبارمی بینم
مذهب ودین ضعیف می یابم***مُبتدع افتخار می بینم
ظلم پنهان ، خیانت وتزویر***بر اعاظم شعارمی بینم
ظلمت ظلم ظالمان دیار***بیحد وبی شمارمی بینم
ماه را روسیاه می بینم***مهر را دل فکار می بینم
دولتِ مرد وزن رود به فنا***حال مردم فکار می بینم
اندکی دین اگر بود آن روز***در حد کوهسار می بینم
جنگ وآشوب و فتنه وبیداد***ازیمین ویسار می بینم
در خراسان و مصر وشام و عراق***فتنه و کارزار می بینم
دور ایشان تمام خواهد شد***لشگری را سوار می بینم
نایب مهدی آشکار شود***بلکه من آشکار می بینم
سیدی را ز نسل آل حسن***سروری را سوار می بینم
جنگ او در میان افغان است***لشگرش بیشمار می بینم
پادشاهی تمام دانایی***سروری باوقار می بینم
بندگان جناب حضرت او***سر بسر تاجدار می بینم
تا چهل سال ای برادر من***دور آن شهریار می بینم- منظور به خاتمه رسانیدن چهل سال دجال است قبل ازظهور
بعد از آن خود امام خواهد بود***که جهان را مدار می بینم
صورت و سیرتش چو پیغمبر***علم و حلمش شعار می بینم
جنگ سختی شود تمام جهان***کوه وصحرا تباه می بینم-جنگ جهانی سوم
مردمان جهان ز دخت و پری***جملگی در فرار می بینم
مر مسیح از سما فرود آید***گور دجال زار می بینم-آن حضرت شریرترین کافران را ازگوربیرون می کشد
مهدی وقت و عیسیِ دوران***هر دو را شهسوار می بینم
قایم شرع آل پیغمبر***به جهان آشکار می بینم
از کمربند آن سپهر وقار***تیغ چون ذولفقار می بینم
سوی مشرق زمین طلوع کند***قتل دجال زار می بینم
دین ودنیاازاوشود معمور***خلق ازاوبختیارمی بینم
هفت باشد وزیرسلطانم***همه راکامکار می بینم
عاصیان از امام معصومم***خجل و شرمسارمی بینم
گرگ بامیش ،شیربا آهو***در چرا برقرارمی بینم
در ألف وثلاثین دوفران می بینم***وز مهدی ودجال نشان می بینم - ألف وثلاثین =سالهای هزاروسیصد هجری
دین نوع دگر گردد و اسلام دگر***این سرِ نهان است عیان می بینم


نشانه های ظهور


ظهور دجال درایران-ظهور دابة الارض(قدرتی بلا منازع در زمین)-خروج یاجوج و ماجوج گروهی وحشی از میان مسلمانان-شاید القاعده-صَیحِه آسمانی -علایمی در خورشید وماه
تغییرات شدید جوی(پیامد گرمایش زمین در اثر افزایش مونوکسیدکربن)-خشکسالی وقحطی فراگیر-قیام یمانی-جنگ جهانی سوم(به قول امام صادق قبل از ظهورمنجی،قدرتهای بزرگ طی جنگی یکدیگر را تقریباٌ از بین می برند)-هرج و مرج وآشوب-آتشفشانها،طوفانها و زلزله های عظیم-شیوع گسترده بیماریهای مسری وکشنده-خوف در عراق-جنگ داخلی بزرگ در ایران- نابودی کامل یا عذاب شدید کلیه شهرهای جهان(قرآن)وزلزله مهیب تهران-تشکیل حکومتی از نیکوکاران درایران( زمینه سازان ظهور-حدیث نبوی:چون ایشان قیام کنند با پرچم های سیاه از جانب خراسان; خود رابه آنان برسانید حتی اگر با گذر ازروی برف باشد)-قتل ملک عبدا...درماه ذی الحجه-هرکس برای من قتل امیر عبدا...راتضمین کند،ظهورمهدی را برایش تضمین می کنم-امام صادق ع
از بین رفتن آمریکا و فتح اسراییل توسط زمینه سازان ظهور(کار در سرزمینهای اشغالی به جایی رسد که مسلمین از زیر سنگ یهودی بیرون کشند و بکشند...)ه
آن هنگام که پاره ای از نشانه های پروردگارآشکار شود،نفسی را ایمان آوردن سود ندهد.ونه نفسی را که به هنگام ایمان،کارنیکی انجام نداده باشد-قرآن
پیشگوییهای انجیل درموردایران
وعده های عذاب:1-مایه قوٌت ایشان را خواهم شکست.2-در چهارگوشه عالم پراکنده شان خواهم ساخت.3-ایشان را مشوش ومضطرب خواهم ساخت
وعده های نیک:1-تخت خود را درایران قرار خواهم داد.2-سروران و حکمرانانشان را هلاک خواهم ساخت.3-اسیرانشان را باز خواهم آورد


پیشگوییهای زرتشت


جاماسب نامه: پیامبرعرب آخرین پیغمبران باشد.دین اواشرف ادیان باشدوکتاب اوباطل گرداندهمه ی کتابهارا.ازفرزندان آن خورشید جهان کسی پادشاه شود دردنیابه حکم یزدان که جانشین آخر آن پیامبرباشد...وظهوراودرآخرالزمان باشد...وهمه جهان رایک دین کند وفقر را ریشه کن کند وهمه مردم جهان را هم فکروهمگفتار وهم کردار نماید


زرتشت نامه:

زرتشت از اهورامزدا از سرنوشت ایران درآخرالزمان می پرسد.اهورامزدا ابتدا ازیک دوره سیاه وپر مصیبت چیرگی شیطان ودیوبر ایران یاد می کند وسپس نوید ظهور سوشیانس را می دهد:...درپایان هزاره فرشته موکل برزمین گنجهای فراوان درزیر زمین ایران راهویدامی کند(نفت).«دیوکین »ظاهرمی شود-دجال-وتمامی مردم سیاه پوش می شوند.کم آبی وخشکسالی می آیدوابرهای بدون باران ظاهرمی شوند.جشنهای نوروزومهرگان کنارگذاشته می شوند.عده ای ازمردم ایران آواره می گردند.قشرپست مال ونعمت فراوان می اندوزند.سلطنت به غیرایرانی رسد(سیدِ هندی!)وآنان غلامباره باشند وهوسباز آنگاه مردم ایران دررنج وعذاب خواهند افتاد.چنان رنجی که حتی درزمان افراسیاب وضحاک نیز دیده نشده وایران کاملا ویران می شود...آنها ازپست ترین نژاد هستند-از سیکهای هندوستان!-آنها به یاری سحروجادو دِه های ایران که من آفریدم ویران کنند وهمه چیز رابیالایند ودین وپیمان وشادی وراستی راازبین ببرند ودین من به نیستی رسد.آنان فریفتارهستند وبدترین دین رادارند.زیرا آنچه راکه گویند نکنند-مظاهرنفاق-.مهرپدرراازپسروبرادرراازبرادربگیرند
درآن هنگام دارودرخت بکاهدوهنرونیروی مردان کم باشد وآزرم وسپاس از نان ونمک ندارند.مردم اززندگی به تنگ
آمده ومرگ خویش راازمن خواهند وجوانان راهوای بازی ورامش از دل برنیاید .صدقه ندهند ومردم ایران به سوی باختر(غرب)تباه شوندوبه سبکی وآلودگی رسند.وایمان به معاد برود.زرتشت پرسید:دادار،چه هنگام دیوان تباه شوند؟ فرمود:هرگاه نشان سیاهی در خراسان پیدا شود ولشگری از آنسوی آهنگ دیوان کنند و طی سه جنگ در ایران از آنان کشتاری کنند که هیچ دشمنی تا آن روز ندیده باشد و از کشته هایشان پشته سازند...سپس سوشیانس بیاید و جشن وسرور با ایرانیان باشد


هزاره سر آید به ایران زمین***دگرگون بود کار و شکل همین
بود حکمرانی آن دیوکین****که دین بهی را زند بر زمین
چو آید به گیتی نشان سیاه***دگرگون شود دین و آیین و راه
جز آز و نیاز و بجز خشم و کین***نبینی تو باخلق روی زمین
بجز راه دوزخ نورزند هیچ***نبینی کسی کو بود دین بسیج
نه نوروز دانند نه مهرگان***نه جشن و نه رامش نه فروردگان
برآید همی ابردرآسمان***که باران نبارد به هنگام آن
زگرمای گرم وزسرمای سخت***بریزدبسی برگ و بار درخت
بسی نعمت ومال گردآورند***مرآنرابه زیر زمین گسترند
نیامد کسی را چنان رنج و تاب***به هنگام ضحاک و افراسیاب
ز هرجانب آهنگ ایران کنند***به سم ستورانش ویران کنند
بپرسید زرتشت بار دگر***ز هرمزدادار پیروزگر
سیه جامه را کی نماید شکست***چگونه شود دیو ناکام، پست
که جانم ز تیمار گریان شدست***دل از اندوه و رنج بریان شدست
بدو گفت دادار پروردگار***که ای مرد دین دار اندوه مدار
چوهنگام ایشان شود در جهان***پدید آیدازچندگونه نشان
زمین خراسان ز نم و بخار***شود چون شب داج،تاریک و تار
برآید نشان از خراسان سپاه***چوآید به وقت و به هنگام گاه
یکی شاه باشد به هندوبه چین***ز تخم کیان اندر آن وقت کین
گروهیش شاپور خوانند نام***بیابد زگیتی بسی نام وکام
کشدسوی بلخ وبخارا سپاه***کند روی کشور زهرسو نگاه
زپارس وخراسان وازسیستان***یکی لشگرآرد عجب بیکران
به ایران بباشد سه جنگ تمام***بسی کشته گردند مردان نام
شود اهرمن جنگ راچاره گر***اُ با نره دیوان پرخاشگر
شود لشگر دیو ناپایدار***بسی خسته و کشته در کارزار
بیاید پس آن مرد فرخنده نام***که بهرام خواند ورا خاص و عام
بگیرد سر تخت و تاج شهان***جهان را رهاند از آن گمرهان


دیگرعلایم آخرالزمان به نقل از پیامبر اسلام ص ومعصومین 

 
در امت من روزگاری آید که درآن قاتل نمی داند که چرا کشته ومقتول نمی داند که چرا کشته شده.پرسیدند که چگونه ممکن است؟ فرمود:به سبب هرج و مرج.سپس فرمود: قاتل و مقتول در آتشند.وسپس:تو اگر توانستی از کشته شدگان باش
زکات از مستحقین قطع کنند.مسکرات آشکار سازند.غیبت را خوشی وشوخی دانند.حرام را مباح دانند.نمازرا تاٌخیر بیاندازند.والدین را دشنام دهند وبه مرگ آنان شاد شوند.همسایه را جفا کنند.حیای کوچکان کم شود.برادر به برادر حسد ورزد.وفا کم شود.زنا فراوان گردد.کبر و منیٌت چون سم در دلها راه یابد.بیدادگری و جرایم آشکار گردد.مومنین خوار ومنافقین عزیز باشند.صورتشان صورت آدمی و دلهایشان دل شیطان است.زندانبانانی خواهند بود که درخشم خدای روزراشب وشب راروزمی کنند،مبادا ازهمرازان آنان باشی.بازارها به یکدیکرمنتقل می گردد.قرآن ها زینت می شود.مساجد را مثل معابد یهودوکلیسا زینت دهند.مناره ها را بلند سازند.طلاق فراوان شود.مردان امت من خود را به طلا بیارایند ولباس ابریشم برتن کنند.مردم پست عمارتهای محکم رفیع البنیان بسازند.ظروف طلا و نقره استعمال می کنند.ربا را به صورت بیع ورشوه رابه اسم هدیه حلال شمرند.بعضی مردم به گورستان رفته وآرزوی مرگ کنند.از برای دنیا برادران خودرابکشند.مرگ مفاجات زیاد شود.درراههاوشهرها غارت زیاد شود.فتنه و اضطراب بسیارشود.مردم محارم خودرا وطی نمایند.زنان خواننده زیاد شوند.زلزله فراوان گردد.عمرها کم شود.بلاها ظاهرگردد.تار و ساز آشکارگردد و آنرا مستحسن شمارند.عابدان ریاکارند.وتاجران رباخواروزنان ایشان زناکار.توانگران حج را برای تفریح و تجارت بجای آورند.بیشترعلما شریرترین خلق خدا هستند در زمین.فقهای گمراه کننده زیاد شوند. قرآن را به غنا خوانند.خونریزی زیاد شود.لجاجت در میان مردم آشکار گردد.فقر بسیار شود.سال به سال بدعت و شر وفسق وفجورازسال پیش زیادترگردد.درآن هنگام زیرزمین ازروی آن بهتراست.باران ها در غیر موسم ببارد.جماعتی از پیروان شیطان ادعای امامت کنندومردم راگمراه وازدین منحرف سازند وای برآنانی که به دست خود کتاب می نویسند واز آن دکانی برای خود باز می کنند.از اینان با عنوان پلیدان در ملکوت آسمانها یاد می شود(چون کار به دست نااهل افتد چشم به راه قیامت باش--پیشاروی قیامت کذابینی خواهند بود،ازآنان حذرکنید).کفار بر همه اهل اسلام مسلط شوند.دو گروه ازعجم در هم ریزند به خونریزی-بر سر لفظ کلمه عدل-وآن روزاست که یکی از اولاد من به سلطنت برسد و اسلام را طاهرکند وزمین را که پراز ظلم وجورشده از عدل وداد پر کند.چهاردیوارکاخ ظلالت درهم شکند و پرده ازروی دلها بردارد.دادمظلوم ازظالم بگیرد.وبه خانه کعبه تکیه کند و بگوید: اِنی بقیة ا...ِ وحجتهِ وخلیفةِ علیکم
او (خدا) کسی است که پیامبر خودرابرای هدایت مردم فرستاد با دینی راستین و برحق تا او رابرهمه ادیان پیروز گرداند


منبع: 2020freedom.blogspot