اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

علت پیدایش شب یلدا

 

علت پیدایش شب یلدا 

یلدا : واژه ای است سریانی به معنی زایش، میلاد، زادروز و تولد است.
ایرانیان که شب سیام آذر را شب چله میخواندند به تدریج نام یلدا را نیز در کنار آن به کار بستند.
شب یلدا یا شب چله بلندترین شب سال در نیم کره شمالی زمین است که ایران نیز در آن قرار دارد. این شب با انقلاب زمستانی همراه است. خورشید در حرکت سالانه خود در آخر پاییز به پایینترین نقطه افق جنوب شرقی میرسد که موجب کوتاه شدن طول روز و افزایش زمان تاریکی میشود.
در بسیاری از اقوام باستان، آغاز سال، فصل سرد زمستان بود و در ایران باستان نیز مبدأ سالشماری تقویم کهن سیستانی از آغاز زمستان بوده و در دوران فرهنگ کهن اوستایی نیز، سال با فصل سرد شروع میشده است.
ایران باستان شب سیام آذر را تولد الهه مهر دانسته آن را مقدس شمرده جشن میگرفتند.دورهم جمع می شدند وبه خوردن آجیل وتنقلات و میوه های بخصوصی مانند انار و هندوانه می پرداختند.
و اما در مؤسسه رهیاب به علت مشغولیت خانمها برای شب یلدا در روز یلدا این مراسم برگزار گردید.
درمراسم امسال مانیز میزی متنوع ازانواع و اقسام تنقلات و میوه ها فراهم شده بود،وجودداشت. درقسمتی ازاین مراسم خانم های حاضر در برنامه آداب و رسوم شب یلدا در شهرهای مختلف ایران را به اینصورت بیان کردند:
درشهرها یاستان خراسان و چهارمحال بختیاری مردم با خواندن شاهنامه که درآن پیکار شب و روز و پیروزی خورشید تجسمی حماسی می یابد و به زیبایی بیان می گردد،شب رابه روزمی رسانند.
حافظ خوانی و گرفتن فال از دیوان غزلیات حافظ نیز در همه شهرهای ایران مرسوم شب یلدا است. مردم باور دارندکه حافظِ محبوب ِآنان شب اهریمنی را دیرپا نمی بینند و همواره نوید بخش روشنایی است.
و اما کرمانی ها تا سحر انتظار می کشند تا از قارون افسانه ای استقبال کنند وقارون درلباس هیزمشکن برای خانواده های فقیر تکه های چوب می آورد. این چوب ها به شمش طلا تبدیل می شوند و برای آن خانواده ثروت و برکت به همراه می آورند.
پس ازگفتن این آداب و رسوم،خانم برومند- حقوقدان، پژوهشگر شاهنامه- در رابطه باشب یلدا سخنرانی مفصلی انجام دادند
سخنرانی خانم برومند   
با درودی گرم، زادروز مهر درخشنده که نشانه مهربانی، تابندگی و گرمای زندگی است بر شما دوستان گرامی فرخنده و خجسته باد. 
متن یلدا:   
واژه‌ای است سریانی به معنی زایش، میلاد، زادروز و تولد. سریانی از لهجه‌های متداول زبان آرامی است. لهجه‌ای مربوط به قومی سامی نژاد که با قوم آرامی خویشاوند بودند. زبان آرامی یکی از زبان‌های رایج در منطقه خاورمیانه و بین‌النهرین بوده و از زمان ساسانیان که گرایش در به کارگیری الفبای از راست به چپ پدیدآمد وارد زبان فارسی شده و ایرانیان که شب سی‌ام آذر را شب چله می‌خواندند به تدریج نام یلدا را نیز در کنار آن به کار بستند.
شب یلدا یا شب چله بلندترین شب سال در نیم کره شمالی زمین است. این شب با انقلاب زمستانی همراه است. خورشید در حرکت سالانه خود در آخر پاییز به پایین‌ترین نقطه افق جنوب شرقی می‌رسد که موجب کوتاه شدن طول روز و افزایش زمان تاریکی می‌شود.
اما از آغاز زمستان یا انقلاب زمستانی،‌ خورشید دگرباره به سوی شمال شرقی بازمی‌گردد که نتیجه آن افزایش روشنایی روز و کاهش شب است. به عبارت دیگر در شش ماهه آغاز تابستان تا آغاز زمستان در هر شبانه روز خورشید اندکی پائین‌تر از محل پیشین خود در افق طلوع می‌کند تا در نهایت در آغاز زمستان به پایین‌ترین حد جنوبی خود برسد. از این روز به بعد مسیر جابجایی‌های طلوع خورشید معکوس شده و مجدداً به سوی بالا و نقطه انقلاب تابستانی بازمی‌گردد. این آغاز بازگشت خورشید به سوی شمال شرقی و افزایش طول روز در اندیشه و باورهای مردم باستان به عنوان زمان زایش یا تولد دیگر باره خورشید دانسته می‌شد و آن را گرامی و فرخنده می‌داشتند.
مردم دوران باستان از جمله اقوام آریایی (از هند و ایرانی و هند و اروپایی) که کشاورزی شالوده زندگی آنان را می‌ساخت با توجه به اثر تابش خورشید در رشد و نمو گیاهان، نور خورشید را به عنوان نیرویی زندگی بخش و نماد نیکی و برکت و سر زندگی باور نمودند و تاریکی و شب را مظهر نیروهای بازدارنده و اهریمنی قلمداد کردند. آنان دریافتند که کوتاه‌ترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شب‌ها کوتاهتر می‌شوند. بدین ترتیب با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید روزها بلندتر می‌شوند و تابش نور هستی بخش افزونی می‌یابد. آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می‌خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا می‌کردند و آن را ماه تولد خورشید می‌گفتند.
در بسیاری از اقوام باستان، آغاز سال، فصل سرد زمستان بود و در ایران باستان نیز مبدأ سال‌شماری تقویم کهن سیستانی از آغاز زمستان بوده و در دوران فرهنگ کهن اوستایی نیز، سال با فصل سرد شروع می‌شد.
تأثیر یلدا بر اعیاد دیگر اقوام: ایران باستان شب سی‌ام آذر را تولد الهه مهر دانسته آن را مقدس شمرده جشن می‌گرفتند. مراسم تولد میترا همراه با آئین مهر (میترائیسم) از طریق مانویان و نوافلاطونیان مشرق زمین به اروپا رفت. این آئین نخست در روم و سرزمین‌های تحت فرمانروایی آن گسترش یافت.
در روم آئین دیگری به نام ساتورن نیز مورد پذیرش مردم بود. مردم روم هر ساله در 17 دسامبر به احترام سیاره کیوان که ایزد باستانی کشاورزی و زراعت نام داشت جشنی به نام ساتور نالیا بر پا می‌کردند که تا هفت روز ادامه داشت و انقلاب زمستانی را شامل می‌گردید. در واقع کریسمس به عنوان آمیزه‌ای از جشن‌های ساتور نالیا و زایش میترا درروم باستان از قرن چهارم میلادی با رسمی شدن آئین مسیحیت به فرمان کنستانتین زادروز مسیح دانسته شد.
کلیسای کاتولیک روم روز 25 دسامبر را به عنوان زادروز مسیح برگزید و جشن بزرگداشت تولد عیسی که عهد جدید او را نور و روشنائی جهان می‌نامد جایگزین جشن زاد روز میترا (خدای نور و روشنائی) شد. در واقع کلیسا می‌خواست با تبدیل شب یلدا به شبنوئل و التقاط این دو مناسبت ، نفوذ بیشتری بر زندگی مردم داشته باشد و بزرگترین جشن آئین مهر را در خود حل کند.
از هزاران سال پیش تا به امروز در مصر، یونان، قسمت‌های از جنوب روسیه در شب زایش مهر و روز اول زمستان مراسمی در بزرگداشت مقام خورشید، شبیه به مراسم یلداو شب چله برگزار می‌شود. یهودیان،آشوریان،خرم دینان و بسیاری از اقوام دیگر افغان و تاجیک نیز نخستین روز زمستان را با مراسم ویژه‌ای جشن می‌گیرند.
از هزاران سال پیش تا به امروز در مصر، یونان، قسمت‌های از جنوب روسیه در شب زایش مهر و روز اول زمستان مراسمی در بزرگداشت مقام خورشید، شبیه به مراسم یلداو شب چله برگزار می‌شود. یهودیان،آشوریان،خرم دینان و بسیاری از اقوام دیگر افغان و تاجیک نیز نخستین روز زمستان را با مراسم ویژه‌ای جشن می‌گیرند.
این را نیز باید بدانیم که آراستن سرو و کاج در کریسمس هم ریشه در آئین میترا دارد. در ایران باستان کاشتن درخت در طبقات مختلف جامعه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده است. در نگاره‌ها و آثار باستانی مانند حجاری‌های دوره هخامنشی در تخت جمشید، نماد درخت و به طور خاص سرو آورده شده است. سرو در باور ایرانیان باستان درختی بوده که پیوندی ویژه با خورشید و زایش مهر داشت همیشه سبز بودن درخت سرو نشان‌دهنده پایداری آن درمقابل سردی و تاریکی و نماد مهر تابان و نشانه نامیرایی، آزادگی و سرافرازی در برابر نیروهای مرگ‌آور بوده است. از این رو در شب یلدا سرو را با نمادهای آئینی دیگر می‌آراسته و گرامی می‌داشتند. آنان در برابر سرو می‌ایستادند و عهد می‌کردند که تا سال بعد یک نهال سرو دیگر کشت کنند. نقشی که بر شال‌های ترمه و قلمکاری‌های اصفهان دیده می‌شود شکل سروی است که نوک آن بر اثر وزش باد خم شده باشد. در ایران باستان در ماه دی جشن‌های دیگری نیز بر پا می‌شد که یکی از آنها روز اول دی به نام خرّم روز یا خور روز بوده که به آن دیگان نیز می‌گفته‌اند.
دی یکی از نام‌های خداوند به معنای آفریدگار است. نخستین روز در نامگذاری روزها به نام هرمزد است. در دی ماه به سبب توافق دو نام خداوند، جشنی است که آن را خرم روز نامیده‌اند و آن روز برابری انسان‌ها بوده است.
از آنجا که خداوند برترین پادشاهان دانسته می‌شد، بنابراین، پادشاهان ایران نیز در این روز آئین‌های خاصی داشتند، پادشاه تخت را رها می‌کرد، جامه سپید می‌پوشید و در بیابان بر فرش سپید می‌نشست. وی تمام جلال و شکوه پادشاهی، از جمله گروه نگاهبانان و دربانان را کنار می‌راند و آزادانه به کار مردم می‌پرداخت. در این وضع هر کس از دارا گرفته تا نادار و مردمان از هر طبقه و گروه که بودند بی‌هیچ مانعی به گفتگو با شاه می‌پرداختند و باز گفته‌اند که در این روز شاه با دهقانان و برزگران می‌نشست و غذا می‌خورد و از برادری با ایشان و اینکه پادشاه و رعیت هر دو به یکدیگر نیازمندند سخن می‌گفت این جشن را (نودروز) هم خوانده‌اند زیرا تا (نوروز) نود روز فاصله است. در این روز کارها توسط افراد داوطلبانه انجام می‌گرفت و هیچکس حق امر کردن بر دیگری را نداشت. در این روز جنگ و کشتار، حتی کشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود.
در ایران بسیاری از اعیاد و جشن‌ها مناسبت‌های مذهبی داشته یا برگزاری آنها براساس گاه‌شماری بوده و برخی نیز جنبه ملی داشته است. یلدا (تولد مهر) از جمله جشن‌هایی است که با زندگی مردم رابطه تنگاتنگ داشته و دارد. زیرا خورشید نیروبخش زندگی موجودات است و نیروی زندگی را عزیز و گرامی داشتن ، دوست داشتنِ زندگی است و از شوق انسان به زیستن نشان دارد. 
برگزاری آئین مهر:  
 ایرانیان گاه شب یلدا را تا دمیدن پرتو صبحگاهی در دامنه کوه‌های البرز به انتظار باز زاییده شدن خورشید می‌نشستند. برخی در مهرابه‌ها و نیایشگاه‌های پیروان آئین مهر به نیایش مشغول می‌شدند و پیروزی مهر و شکستن اهریمن تاریکی را خواستار بودند. زیرا تاریکی نماینده اهریمن بود و چون در آخرین شب پاییز تاریکی به درازا می‌کشید. ایرانیان شب هنگام گرد هم می‌آمدند، آتش می‌افروختند، نیایش می‌کردند تا اهریمن تاریکی و سرمای سخت دیر نپاید و همراه با شیاطین و نیروهای بدکار از میانه بگریزد.
مردم به رغم اهریمن بدکنش شب یلدا را به خوشی می‌گذراندند. خوان می‌گستردند این خوان را در صفه‌ای بلندتر از زمین می‌چیدند. اسباب نیایش، لوازم عطر و بخور، فرآورده‌های فصل، خوراکی‌های گوناگون و آخرین بازمانده‌های میوه‌های پاییزی خشک و تر و آجیل برخوان نهاده می‌شد و مِیزَد نثار و فدیه اورمزد می‌کردند. کسی که برای پخش کردن خوراکی‌ها گماشته شده بود مِیزَدبان نام داشت یعنی پاینده خوانِ فدیه. امروز مِیزَد به صورت میز و میزدپان به به صورت میزبان در فارسی به جای مانده است. آنچه بر سر خوان (سفره) می‌نهادند همه نماد برکت، شادی و تندرستی بود. میوه‌های فراوان دانه، نیروی باروری را افزون ساخته و انار و هندوانه با رنگ سرخشان نماینده روشنایی در شب تیره بوده‌اند.
از سالیان دور، به روز رساندن شب آخر پاییز و در انتظار دمیدن آفتاب ماندن یا دیدار از بزرگترها، دور کرسی نشستن، شعر خوانی و داستان گویی همراه بوده است. کهنسالان که شاهد دیرنده‌تر طلوع خورشید بودند قصه می‌گفتند و برای دیگران فال می‌زدند. خواندن دیوان حافظ، مثنوی مولانا و شاهنامه، بنابر شرایط اقلیمی و دوستداری مردم، همراه و همراز آنان در شب یلدا بوده و هست. در شهرهای استان خراسان و چهارمحال بختیاری مردم با شاهنامه خوانی که در آن طلوع و دمیدن خورشید به زیبایی و با گوناگون بیان می‌گردد و پیکار شب و روز و پیروزی خورشید، تجسمی حماسی می‌یابد، لبریز از شوق دیدار تا بندگی شکوهمند خورشید، شب را به روز می‌رسانند. حافظ خوانی و گرفتن فال از دیوان غزالیات حافظ نیز در همه شهرهای ایران مرسوم شب یلداست. مردم باور دارند که حافظِ محبوب آنان، شب اهریمنی را دیر پا نمی‌بیند و همواره نوید بخش روشنایی است.
کرما‌نی‌ها تا سحر انتظار می‌کشند تا از قارون افسانه‌ای استقبال کنند. قارون در لباس هیزم‌شکن برای خانواده‌های فقیر تکه‌های چوب ‌می‌آورد. این چوب‌ها به شمش طلا تبدیل می‌شوند و برای آن خانواده ثروت و برکت به همراه می‌آورند.
این نکته نیز جالب توجه است که در دوران باستان بناهایی برای سنجش رسیدن خورشید به مواضع سالانه و استخراج تقویم ساخته می‌شده که چارتاقی نام داشته است. این چارتاقی‌ها به گونه‌ای طراحی شده که زمان رسیدن خورشید به برخی از مواضع سالانه و نقطه انقلاب زمستانی و آغاز سال نو میترایی را می‌توان به درستی تشخیص داد و تولد خورشید به گونه‌ای ملموس قابل تماشاست.
چارطاقی نیاسر از جمله بناهای ستاره شناسی ایران است. 
تأثیر یلدا بر ادبیات و شعر پارسی:   
شب یلدا کنایه از درازی و سیاهی زلف یار. بلندی و سیاهی شب و حرمان و جدائی از یار است.
 
سعدی: نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست      شب فراق تو هر شب که هست یلدائیست
            باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش       صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود
حافظ:   صحبت حکام ظلمت شب یلداست       نور ز خورشید جوی بو که برآید 
خاقانی: همه شب‌های غم آبستن روز طرب است          یوسف روز ز چاه شب یلدا آید 
اقبال لاهوری:اشک خود بر خویش می‌ریزم چو شمع‌ با شب یلدا در آویزم چو شمع 
ناصر خسرو:قندیل فروزی به شب قدر به مسجد    مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا 
وصف روز و شب در شاهنامه فردوسی: 
چو خورشید زرین سپر برگرفت
 
شب تیره رو دست بر سر گرفت 
بینداخت پیراهن مشک رنگ
 
چو یاقوت شد چهر گیتی به رنگ
*      *      *
چو خورشید تابان برآورد پر
 
سیه زاغ پران فرو برد سر
*      *      *
سپیده چو برزد سر از کوه بر
 
پدید آمد آن زر درخشان سپر
*      *      *
چو پیراهن شب بدرید روز
 
پدید آمد آن شمع گیتی فروز
*      *      *
بینداخت آن چادر لازورد
 
بگسترد بر دشت یاقوت زرد
*      *      *
چو خورشید فردا بر‌آرد درفش
 
درفشان کند روی چرخ بنفش
*      *      *
چو افکند خود سوی بالا کمند
 
زبانه برآمد ز چرخ بلند
*      *      *
چو خورشید گشت از جهان ناپدید
 
شب تیره بر دشت لشکر کشید
*      *      *
چو خورشید از چرخ گردنده سر
 
برآورد بر سان زرین سپر
*      *      *
چو خورشید تابنده بنموپشت
 
هوا شد سیاه و زمین شد درشت
*      *      *
چو خورشید رخشنده بگشاد راز
 
به شادی برآمد شب دیرباز
*      *      *
به شبگیر خورشید خنجر کشید
 
شب تیره از بیم شد ناپدید
*      *      *
ز دریای جوشان چو خور بردمید
 
شد آن چادر قیرگون ناپدید
*      *      *
چو خورشید بر گنبد لاژورد
 
سرا پرده‌ای زد ز دیبای زرد
*      *      *
چو تاج خور روشن آمد پدید
 
سپیده ز خم کمان بردمید
*      *      *
چو از کوه بفروخت گیتی فروز
 
دو زلف شب تیره بگرفت روز
*      *      *
از آن چادر تیر بیرون کشید
 
به دندان، لب ماه در خون کنید 
 خرمشاهی: مشخصات رند و رندی 
1-‌ رندی قسمت و سرنوشت ازلی است.
2-‌ اهل خوشدلی و خوشباسی است.
3-‌ میخواره و اهل خرابات است.
4-‌ نظر باز و شاهد باز است.
5-‌ ضد صلاح و تقوی و توبه است.
6-‌ نقطه مقابل زاهد و زهد است.
7-‌ دشمن تزویر و ریاست
8-‌ مصلحت بین و ملاحظه کار نیست.
9-‌ قلندر هم هست.
10-‌ ملامتی است و منکر نام و ننگ است.
11-‌ عاشق است.
12- هنری دیریاب است
13-‌ در ظاهر گدا و راه نشین است و اهل جاه نیست
14-‌ در باطن مقام بالا و افتخارآمیزی دارد.
15-‌ سرانجام اهل نیاز و رستگاری است.
* ایغاغ= مفعولی= سخن‌چین
*‌ اَلَست= ازل
 *‌ حافظ لسان الغیب و ترجمان الاسرار لقب گرفته است
بر روح خواجه فاتحه دمیده و در دل نیت کرده آنگاه دیوان او را می‌گشایند. در اولین شعری که چشم بر آن می‌افتد یا آنکه آخرین غزلی که در صفحه گشوده واقع شده است جواب سوال خود را خواهد یافت و شعر اول از غزل ثانی نیز شاهد آن فال تواند بود. (جداول مخصوص به نام فال‌نامه)
چون آدمی در کاری به شک و تردید مبتلا باشد می‌تواند از کلمات و اشعار خواجه استمداد کند.
*‌ شاخه نبات= کلک حافظ- افواه عوام شاخ نبات را معشوقه حافظ دانند- مطربی در زمان کریم‌خان زند
*‌ شرطه= باد موافق    * شطح= سخن عرفا که عقیده عالمان دین خلاف شرع است: سخنان پریشان       *‌ سودا= 1-‌ سیاهی 2-‌ جنون           *‌ سها= ستاره کم روشنایی           
*‌ سماحت= جوانمردی     *‌ خلاف آمد= خلاف معهود و منتظر   *‌ حضور= اصطلاح عرفانی= حضور رسیدن دل است به حق و دیدن حق در همه احوال      *‌ چار تکبیره= در پایان نماز میت- پایان‌ دادن کار   * جمالش= فریبنده      * جناب= آستانه
*‌ ثلاثه غساله= سه جام شراب که برای رفع خمار سودمند است. * تشریف= جامه‌ای که بزرگی به کسی بخشد.   *‌ پای ماچان= پایین درگاه     *‌ پاریز= چوبی که برای استحکام پشت دیوار شکسته زنند.     *‌ امام خواجه= لقب احترام آمیز

تاثیر فرهنگ عاشورایی بر ادبیات ( قسمت اول )

   بسم الله الرحمن الرحیم

                                       

 السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

                                        

 تاثیرفرهنگ عاشورایی در ادبیات

 

مقدمه

 

خلقت انسان  بیهوده وبی برنامه صورت نگرفت بلکه دارای یک هدف متعالی بود . خداوند براساس آن اهداف حکیمانه به آدم ابوالبشر وبه تبع او سایر انسانها موجودیت بخشید . آنچنان این خلقت بشر باعظمت بود که خداوند حکیم به خود آفرین گفت :فتبارک الله احسن الخالقین(1).

انسان موجودیست که دارای ابعاد مختلف و قوای متعدده ایست که خداوند در نهان اوقرارداده است. آن نیروهایی که اگر انسان بر اساس عقلانیت وطبق موازین الهی در مسیر زندگی خویش بکار بندد قطعا از همه موجودات برتراست .او از سوی دشمن درون خویش یعنی نفس اماره در معرض خطرات سهمگین است همچنانکه شیطان برون هم قسم یاد کرده است که همه بندگان خداوند سبحان را گمراه کند واین حرکت گمراه کننده شیطانی همراه باشیطان درون  تحقق پیدا خواهد کرد. البته شیطان هیچ وقت بندگان مخلص الهی رانمی تواند گمراه کند .

آری انسان باداشتن قوای سه گانه غضبیه شهویه ووهمیه نیازمند به راهنما وراهبر درون وبیرون است بنابراین خداوند حکیم انسانها رابدون راهنما رها نکرده است .

علاوه بر رسول باطنی که همان عقل پاک فطریست حجت ظاهری یعنی انبیاء را برای هدایت بشریت فرستاده است تاازاین راه مسیر کمال وقله های سعادت را که مرضی ذات باری تعالی است بپیماید .البته راه پر فرازونشیبی است ومخاطرات زیادی را به دنبال دارد.

بعد از آخرین پیامبر خدا حضرت محمدبن عبدالله صلی الله علیه وآله این هدایتگری وروشنگری به امر الهی  بر عهده اوصیاء ایشان که اولین آن حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام وآخرینشان حضرت حجه ابن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف  قرارگرفت.البته نه به عنوان پیامبر بلکه مقام ولایت وامامت جامعه بشری را برعهده دارند.

در سلسله این امامان پاک امام حسین علیه السلام بیشتر در روح  وجان انسان های حق پرست مخصوصا شیعیان جلوه گری می کند هرچند که سایر ائمه معصومین علیهم السلام هم دارای شان ومنزلت والایی هستند اما سیدالشهداء حسین بن علی علیه السلام به خاطر ایثار واز خود گذشتگی خویش وفداکردن فرزندانش در راه خدا واحیای اسلام ناب محمدی با خون سرخ خویش وخلق حماسه بی نظیر وبی بدیل عاشورا دارای جایگاه ویزه ای در نزد خداوند سبحان وپیروانش می باشد البته به موارد ایثار آن حضرت "به اسارت رفتن اهل بیت مظلومش” هم قابل ذکر است.

 در کجای عالم هستی چنین نهضت حسینی وحماسه ای را سراغ دارید ؟

انسان با وجدان وقتی صفحات این حماسه فرهنگ ساز را ورق زده ومطالعه می کند  علاوه بر اینکه غم واندوه بزرگی از این مصیبت عظمی بر دلش مستولی می شود امایک آگاهی بخشی وبصیرت افزایی هم درتاروپود اووسایرآزادیخواهان وشیعیان واقعی ودر اجتماع بشری ایجاد می شود.

شخصیت و حماسه عاشورایی امام حسین علیه السلام در تمام اعصار در ابعاد حکومتی سیاسی اجتماعی تربیتی اخلاقی و....تاثیر شگرفی گذاشت. یکی از این تاثیرات در ادبیات اسلامی  خصوصا ادبیات فارسی است که نویسندگان با نثرهای زیبا وشعرا با اشعار شیوا وپرمحتوای خویش حماسه فرهنگ ساز حسینی رابه زیور نگارش درآوردند واینک ما در این مجال ودر ایام ماه محرم ماه حزن وماتم عزای سید الشهداء به اختصاروبه صورت سریالی به بررسی تاثیر قیام امام حسین در ادبیات فارسی ونیز ادبیات عرب می پردازیم وان شاء الله درآینده به تفصیل درمجموعه یک کتاب این موضوع رابه نگارش در خواهیم آورد.

امید است که خداوند سبحان ما رادر نگارش آن  یاری رساند ه تا این کمترین بنده ناچیزخدا وپیرو مذهب حقه اثنی عشری  بتواند  موضوع بحث را با توکل به خداوالطاف وعنایات سیدالشهداء به  انتهاء رسانده تادر معرض استفاده مفید علاقه مندان قرار بگیرد.

خوانندگان  محترم توجه داشته باشند که این نوشتار وقسمتهای بعدی آن خالی از نقص  نیست ولذا اشکالات وکاستی هایی  که در این نوشته ها ملاحظه نمودید به ما متذکر شده تا در صدد رفع آن اشکالات برآییم.

حماسه حسینی مبدا رستاخیزدر ادبیات

تاریخ از آغاز تاکنون ,وقایع وصحنه های حماسی زیادی به خود دیده است وهر کدام دارای جایگاه خاصی در تاریخ دارد واندیشمندان ونویسندگان وسایر اهل هنر وادبیات پیرامون آن کتابها نوشتند شعرها سرودنداماهیچکدام به عظمت حماسه وقیام الهی فرزند پیامبر یعنی امام حسین علیه السلام نمی رسد،تاریخ وتاریخ دانان باانصاف اگر تمام حماسه ها وقیامها را پیش روی جامعه بشری عرضه کنندبه اینجا خواهند رسید که جز حسین بن علی(ع) کمتر شخصیتی را سراغ دارند که این‌چنین شعر و نثر، مدح و رثا در شأن او گفته باشند.

شاعران در هر عصر و زمانی و به هر لحن و زبانی او را ستوده‌اند و اشعار زیادی در وصف او سروده‌اند؛ چه این‌که «واقعة عاشورای حسینی، مهم‌ترین واقعه‌ای بود که در دگرگونی ادب و شعر فارسی و عربی تأثیری شگرف از خود باقی گذاشت که می‌توان آن را مبدأ رستاخیزی در ادبیات درخشان ایران و آنیران (غیر ایرانیان) دانست. شرح جزئیات این ایستادگی در راه حقیقت که انسان را بالاتر از فرشتگان و نزدیک‌تر به روح وحدانیت الهی قرار می‌دهد، نه تنها در صدها کتاب و مقتل بیان شده است، بلکه در زنده‌ترین و جاودان‌ترین اشعار فارسی ما در آمده است...» (2)

غنی ترین ذخیره فکری شیعه

ادبیات عاشورایی، از غنی ترین و حماسی ترین ذخایر فکری و عاطفی شیعی است و برخی از شاعران نیز شهرت خویش را مدیون همین ذخیره فکری عاطفی شیعی هستند . از سوی دیگر شاعران شیعی پرداختن به واقعه عاشورا را بر خود واجب می دانند و شاید یکی از علل اصلی بی‌شمار بودن سروده‌های شعرا در مدح و رثای امام حسین(ع) ترغیب و تشویق ائمة معصومین(ع) بر این کار باشد.آن بزرگواران شعرا را تشویق به سرایش درباره ی مظلومیت واهداف عالیه ی قیام امام حسین علیه السلام می نمودند لذا  احادیث و روایات زیادی در کتب روایی، در این موضوع آمده است...... راویان شیعی نمونه های زیادی از این سفارشات و روایات حضرات معصومین علیهم السلام را در این مهم نقل کرده اند:

الف) امام صادق(ع) فرموده‌اند:

« ما من احد قال فی الحسین شعراً فبکی و ابکی به الا اوجب الله تعالی له الجنه و غفرله »  یعنی؛ هیچ کس نیست که درباره امام حسین (ع) شعری بگوید و بگرید و بگریاند، مگر آنکه خداوند جل جلاله بهشت را بر او واجب کند و او را بیامرزد. (3)

ب) هم‌چنین در مقام و ارزش شاعر اهل‌بیت چنین آمده است:

«امام صادق(ع) فرموده‌اند: در [شأن و فضیلت] ما، بیت شعری گفته نمی‌شود، مگر آن‌که مؤیّد به تأیید [الهی] و روح القدس باشد» (4)

شعرورثاء عامل ماندگاری نهضت حسینی

" علت چرایی حضور " قیام عاشورا " در ادبیات فارسی و خصوصا شعر فارسی و پرداخت نزدیک به هزار ساله به آن در شعر فارسی تحت عنوان " مراثی " مشخص است. تاریخ رثا در ادب تازی، کهن و در ادب فارسی کهن‌تر می‌باشد. قدیم‌ترین مراثی استادانه را در پارسی دری، از استاد شاعران، ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی (م. ۳۲۹) می‌شناسیم که در رثای ابوالحسن مرادی و استاد شهید بلخی (م. ۳۲۵) سروده است. در این گلزار حسینی و گلستان سیدالشهداء(ع)، شعرا با نام‌ها و تخلص‌های گوناگون قدم نهاده‌اند و قلم زده‌اند. این گونه شیوه ادبی در ادبیات معاصر نیز تحت عنوان مشخص ادبیات عاشورایی و شعر عاشورایی تقسیم مطلق میشود. امروزه در گوشه وکنار ایران وسایر جوامع علاقه مند به مکتب اهل بیت علیهم السلام مشاهده می شود که شاعران دلسوخته با اشعاری زیبا در باره ی نهضت حسینی شعر ومرثیه می سرایند.

ورود حماسه ی کربلا به حیطه شعر، یقینا یکی از عوامل ماندگاری نهضت عاشوراست. چرا که حضور پر رنگ شعر در روایت ماجرا و قالب نافذ مرثیه در سوگواری وبزرگداشت ماجرا از سویی پیوند دهنده ی میان عواطف و دلهای سوخته و حقیقت ماجرای ظهر عاشوراست و از سوی دیگر باعث غنا و اعتلای اشعار و مراثی است.... آن مراثی که آمیخته بامحتوای  حماسی وشورانگیز ی باشد که در مردم آگاهی وروشنگری نسبت به علت پیدایش وحدوث قیام امام حسین ایجاد نماید.اشعار عاشورایی در زما نهای مختلف وقتی همراه با مضامین معرفتی وانقلابی  بود یک تحول اجتمایی وسیاسی در پیرامون مردم ایجاد نموده است.......

دیگر آنکه   شعر و ادبیات هر قوم با هر مکتب و آیین، آیینه افکار و باورها و گرایش های آن است. «شعر شیعی» نیز که نماد تفکر و اعتقادات و فرهنگ مکتبی شیعه می باشد - در آیینه ادبیات آیینی شاعران ولایی شیعی متجلی است. از آنجا که «غدیر و عاشورا» از نمادهای تشیع است، چندان هم گزافه نیست اگر «شعر غدیر و عاشورا» را با «شعر شیعی» هم خانواده و همسو به شمار آوریم.

اقسام اشعار عاشورائی

مراثی و اشعار عاشورایی عموما به دودسته مشخص قابل تقسیم هستند:

دسته اول: با پرداختن به جنبه تاریخی ؛ روحی و عاطفی ماجرا با سرایش سوزناک ترین مراثی ظهر عاشورا، عواطف خویش را مصروف سوگواره نگاری و مقتل نگاری منظوم کرده اند و خواننده را با دریای مواجی از عواطف غلیان کرده و داغدار و مصیبت زده باقی میگذارند که اینگونه مراثی بیشتر و نه صد در صد در میان اشعار متقدمین شایع تر است که البته استثنائاتی هم دارند.

دسته دوم: گروهی هستند که اجتماعی تر و حماسی تر عمل می کنند و حتی با نگاهی منتقدانه به نقد نگاه صرفا سوگوارانه و گریه آمیز به واقعه می پردازند.اینها یقینا با در نظر گرفتن مظلومیت حضرت امام حسین علیهم السلام ماجرا را بیشتر از زاویه ظلم ستیزی , حرکت مصلحانه و انقلابی حضرت و در نهایت عاقبت کار می نگرند.

این زاویه که بیشتر در میان شعرای متاخر دیده می شود تمام تلاش خود را مبذول می دارند تا شعر خود را با اهرم واقعه کربلا تبدیل کنند به مانیفستی برای حرکتهای انقلابی و ظلم ستیزی، چراکه شاعر از همین منظر است که به واقعه می نگرد.

در نگاه دسته دوم شعر عاشورایی در واقع تبدیل میشود به عنوان موتور محرکی برای مبارزه و قد علم کردن در برابر هر ظالمی و دفاع از هر مظلومی و به غلیان کشیدن حس ایثار و دفاع از حقیقت و روحیه مبارزه و حتی نقد یاران نیمه راه.مثلا به این نمونه دقت کنید :

ما در ره عشق نقض پیمان نکنیم

گر جان طلبد دریغ از جان نکنیم

دنیا اگر از یزید لبریز شود

ما پشت به سالار شهیدان نکنیم(5)

علت تاخیردر ثبت وقایع عاشورادر شعر فارسی

متأسفانه شاعران ایرانی در ثبت وقایع عاشورا خیلی دیر شروع کردند. موضوع نهضت عاشورا در دورانی که مردم در مسجدهای بغداد می نشستند و شب ها برای سیدالشهداء عزاداری می کردند تا سده پنجم این واقعه در اشعار شاعران ایرانی بازتابی ندارد.

ظاهراً شاید علتش این بود که حکومت های دست نشانده به مردم فشار می آوردند و مردم هم به دلیل ترس از ثبت و ضبط این حوادث و یا نوشتن شعر درباره قیام امام حسین، پرهیز می کردند.

احمد شوقی شاعر عرب در منظومه لیلی و مجنون در پاسخ کسی که از او می پرسد، چرا هر وقت از امام حسین می پرسم خاموش می شوی؟، می گوید: "حسین را دوست دارم اما دلم با اوست و زبانم علیه او." و بعد ادامه می دهد که من زبانم را از مدح حسین(ع) بازداشتم که مبادا بنی امیه آن را ببرند. این عوامل باعث شد که شاعران ما در قرون اولیه اسلام و بعد از قیام ساکت بمانند. اما در ادبیات عرب وضع فرق می کرد. مثلاً در دوره حکومت آل بویه در بغداد که آل بویه ایرانی و در آنجا مسلط بودند اما شاعران عرب واقعه عاشورا را خیلی خوب در اشعارشان آوردند.

از زمانی که "الجایتو" این چهره ناشناخته تشیع، مذهب شیعه را رسمیت بخشید، شاعران شروع به سرودن اشعار کردند و انصافاً هم گذشته را جبران کردند و این جریان تا امروز ادامه دارد اگرچه فراز و فرودها و ضعف و قوت هایی هم داشته است.

زمان حضور قیام حسینی در ادبیات فارسی

"قیام امام حسین(ع) از اواسط قرن سوم در ادبیات فارسی وارد شد. البته اوائل به صورت جدی نبود، بلکه در قالب تمثیل ها و استنادها اشاراتی به شهادت امام حسین(ع) و شهدای کربلا داشتند. یکی دو قرن بعد در حدود قرن پنج و شش هجری «سنایی» به طور خاص جزو شعرایی بود که به شهادت امام حسین(ع) اشاره مستقیم کرد. پس از قرن پنجم یعنی در زمان «ناصر خسرو» اشاراتی به عاشورا وامام حسین (ع) شده است اما به طور کامل و جزئی نگر از دوره تیموریان به بعد به این مسئله پرداخته شده، در دوره صفویه به خاطر مذهب رسمی تشیع و تغییر نظام حکومتی و گسترش تفکر شیعی در ایران، گرایش شاعران به عاشورا دیده و ثبت شده است.(6)

«ابن حسام» از چهره هایی است که در باب پرداختن به موضوع عاشورا پیش از عهده صفویه شاخص است . او شاعری است که بیشتر آثارش مربوط به وقایع عاشورا است. پس از او شاعران فراوانی ظهور کردند تا جایی که در دوره قاجاریه و بعد از آن ها دفتر شعر در خصوص مسئله عاشورا تدوین شد.

فاکتور اصلی شعر آیینی

از روزی که پیکر مقدس آن امام در خاک کربلا جای گرفت و قافله عشق در مسیر تاریخ به حرکت درآمد، نام امام حسین(ع) شعار انقلاب برعلیه ظلم و ستم گردید و شعرای بزرگی در این عرصه ظهور کردند که از همه مشهورتر در عرب کمیت اسدی، دعبل خزاعی، ابوفراس حمدانی ... هستند این بزرگان موجبات زبونی و ویرانی دستگاه جور و خلافت ناحق بنی امیه و بنی عباس را به لرزه درآوردند و آثاری ماندگار در تاریخ ادبیات عرب به جای گذاشتند.....       آری حضور حضرت امام حسین(ع) و قیام عاشورا به عنوان یکی از فاکتورهای اصلی شعر  آئینی و   مذهبی و شیعی فارسی و عربی  دارای پیشینه ی طولانی ست وشاعران بسیاری از هر دو زبان , شعر شیعی و مشخصا شعر عاشورایی دارند که  برخی از ایشان در زبان عربی عبارتند از :

دعبل خزایی ؛ که حضرت امام رضا علیه آلاف التحیه و الثناء او را سفارش و فرمان به سرایش شعر برای حضرت امام حسین سلام الله علیه فرمود.مثلادرجائی حضرت رضاعلیه السلام به دعبل می فرمایند :

" یـا دِعـْبـِلُ! اِرثِ الحـسـیـن (ع) فـَاَنـْتَ نـاصـِرُنـا و مـا دِ حـُنا ما دُمْتَ حَیّاً، فَلا تُقَصِّر عَنْ نَصْرنا مَا اسْتَطَعْتَ .(7)

یعنی ای دعبل ! برای حسین بن علی مرثیه بگو، چرا که تو تا زنده ای، یاور ما و ستایشگر مایی. پس از یاری ما کوتاهی نکن.

علی یزدی

................

پایان قسمت اول

منابع

1- المومنون/14

2- رهنما، ۱۳۷۶، ج۱، ص ز.

3- رجال شیخ طوسی-ص289.  بحارالانوار-علامه مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۴۴، ص۲۸۹.

4- مجلسی، همان، ج۷۶، ص۲۹۱.

5- شعر از شاعر بزرگوارمرحوم سید حسن حسینی می باشد.

6- حماسه حسینی در ادبیات فارسی "گفتگو با عبدالجبار کاکایی"نشریه خراسان 27/12/1380

7-کتاب جامع الاحادیث الشیعه"ج12"ص 567.