اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

" به یاد شیر بیشه نبرد شهید چمران :

 جملات زیبا گیله مرد

ما، اغلب خود را محور دنیا و مافیها فرض می کنیم و فکر می کنیم که همه دنیا

به خاطر ما می گردد، آسمان و زمین و ستارگان به خاطر خوش آمد ما در سِیر

و گردشند ...


... فکر می کنیم که آسمان در غم ما خواهد گریست و یا دل سنگ از درد ما

آب خواهد شد، یا گردش ستارگان متوقف خواهد گشت...


... اما بعد می فهمیم که در این دنیای بزرگ میلیون ها انسان مثل ما آمده اند و

رفته اند و هیچ تغییری در گردش روزگار به وجود نیامده است.

 

  • دکتر چمران

 

جملات زیبا گیله مرد

" سال گرم ................ " :

سال ۲۰۱۶ گرم ترین سال از ابتدا تاکنون

 

" خبرگزاری مهر "                                                                                                                                                                    

خواص اسما ء الحسنی ( 20 )

حکیم :

 

خداوند حکیم است یعنی قول و فعلش از روی حکمت است . با تدبیر عمل می کند .

 تمام مخلوقاتش از روی حکمت است . هیچ موجودی را از روی عبث و بیهوده

خلق نکرده است .

 

خواص :

 

1-امام رضا ( ع ) فرمودند:  هر کس به جهت آسانی هر امر دشواری این نام را بسیار

 بگوید آن کار آسان گردد .

2- خواص الاسماء از شیخ برسی نقل می کند که هرکس این اسم را بنویسد و آن

 را بشوید و بر مزرعه و کشت بریزد با برکت شود و از آفات ایمن گردد .

3-برای راست آمدن کارها و دانستن مجهولات مداومت بر اسم " الحکیم " مجرب است .

4-برای باز شدن دریچه ای از حکمت به عالم قلب و دل ، بعد از نیمه شب " 87 " بار

 ذکر " یا حکیم  " گفته شود .

5-برای پیدا کردن گم شده یا معلوم شدن مجهولی بر ذکر " یاحکیم  " در مدت شبانه روز

 مداومت شود .

6- اهل دانش گویند که در این اسم عجایب و غرایب بسیار است . هر کس را مهمی

 پیش آید از قبض و بسط و غربت و تنگی معیشت و درویشی و امثال آن ها باید که

 به ذکر این  اسم مداومت نماید .

" به یاد سردار جنگ های نامنظم شهید چمران :

 

خدایا، هنگامی که شیپور جنگ طنین انداز می شود، قلب من شکفته شده به هیجان

در می آید زیرا جنگ مرد را از نامرد مشخص می کند.

شهید چمران

" 29 خرداد ، سالروز شهادت دکترعلی شریعتی " :

 

پروردگارا

به من آرامش ده تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم .

 دلیری ده تا تغییر دهم آنچه را که می توانم تغییر دهم .

بینش ده تا تفاوت این دو را بدانم .

مرا فهم ده تا متوقع نباشم دنیا و مردم آن مطابق میل من رفتار کنند.

 

دکتر علی شریعتی

 

از هنگامی که به جای شیعه علی (ع) بودن و از هنگامی که به‌جای شیعه

حسین (ع) بودن و شیعه زینب (س) بودن، یعنی «پیرو شهیدان بودن»،

«زنان و مردان ما» عزادار شهیدان شده‌اند و بس، در عزای همیشگی مانده‌ایم!

 

دکتر علی شریعتی

" از کجا بفهمیم دیگران ما را دوست دارند ؟ ( 5 ) " : ( قسمت پایانی ) :

                    

   از کجا بفهمیم دیگران ما را دوست دارند ؟

 

                                   چقدر خواهان دارید ؟

 

 قابل اعتماد هستید

 

اگر راز افراد مختلف را در دل خود نگه می داید ، شایسته احترام و تقدیر هستید . با این کار

حس اعتماد و اطمینان را در دیگران به وجود آورده اید و در نظر آن ها شخصیت محبوبی

 خواهید شد .

 

                    با خودتان مهربان هستید

 

هر چند احترام گذاشتن به دیگران می تواند شما را تبدیل به یک فرد دوست داشتنی کند اما

 این مهم است که با خودتان چگونه رفتار می کنید .

شرط دوست داشته شدن از نظر دیگران این است که ابتدا خودتان را دوست داشته باشید .

اگر دائما خودتان را سرزنش می کنید و با آن چیزی که در حال حاضر هستید شاد نیستید به

تدریج این حس را در دیگران نیز به وجود خواهید آورد و دیگر نباید انتظار محبوب بودن

را داشته باشید .

                                                                                                   

" نشانه های بسیار در نزدیک بودن ظهور امام زمان عج " :

 

 

 

mahdi iran

نوشته زیر مجموعه ای از نشانه های بسیار در نزدیک بودن ظهور حضرت حجه ابن الحسن العسگری را مورد بررسی قرار داده است انشاالله که دیدگان همه منتظران به نواده پاک رسول (ص) روشن گردد این مطالب برگزیده ای از سایتهای مختلف و منابع مهدویت است.

ـ بشارت آیه الله العظمی بهجت : اشاره مستقیم و بشارت صریح آیه الله العظمی بهجت در جمعی در مورد نزدیکی ظهور امام زمان (عج) که فرمودند : “ تا کنون به جوانان بشارت می دادید که منتظر باشید ظهور مولایتان را خواهید دید اینک ( ظهور آنقدر نزدیک شده است که ) به سالخوردگان و پیران هم بشارت دهید که ظهور را خواهید دید . ” بسیاری از منتظران و شیفتگان ولی عصر (عج) را سرشار از شور و شوق ظهور نموده است و برای آنها دلیلی محکم و برهانی قاطع در یقین به نزدیکی ظهور ایجاد کرده است .

ـ امیر عبدالله در عربستان :

یکی دیگر از نشانه های ظهور قتل فرمانروای عربستان بنام عبدالله می باشد که در ماه ذی الحجه روی خواهد داد . امام صادق در این زمینه می فرماید : هرکس برای من مرگ عبدالله را تضمین کند من ظهور قائم را برای او تضمین می کنم … همچنین از آن حضرت روایت شده است که : زمانیکه مردم در سرزمین عربستان در حال وقوف می باشند سواری با شتر سبک سیر به آنجا وارد می شود و مرگ خلیفه را خبر می دهد و با مرگ او فرج آل محمد و گشایش کار تمام مردم فرا می رسد . بحار 52 ص 210 و 240

سفیانی در آستانه کودتا : امام محمد باقر (ع) : سفیانی و حضرت قائم در یک سال قیام می کنند . ( بحارالانوار ج 52 ص 240) یکی از علامات حتمیه ظهور قیام فردی به نام سفیانی که همزمان با سید خراسانی در ماه رجب در سوریه کودتا نموده و چند کشور همسایه را فتح و سپس به سمت عراق پیشروی می نماید و لشگری برای دستگیری امام زمان (عج) به سوی مکه روانه می سازد که این لشگر در بین مکه و مدینه به زمین فرو می روند و نابود می شوند و … تعدادی از بزرگان در سوریه سفیانی را دیده و ( با همان ) اوصافی که در روایات ذکر شده است او را شناخته اند که با برخی مانند عالم فاضل و متعبد استاد بهلول مصاحبه شده و شرح دیدار به صورت مکتوب و نوار ویدئویی مستند و مکتوب موجود است ( کتاب آیا ظهور نزدیک است؟ و نوار ویدئویی در واحد فرهنگی گل یاس) و برخی دیدارها مانند دیدار امام موسی صدر و شهید چمران نقلی و غیر مستند می باشد . در دیدار استاد بهلول که حدودا 10 سال پیش انجام گرفته است سفیانی با همان ظاهر کریه که در روایات ذکر شده و جزء فرماندهان ارتش سوریه و فردی جاه طلب و میانسال ذکر گردیده است … با شدت گرفتن فتنه ها و درگیری ها در منطقه خاور میانه و عراق و لبنان و فلسطین و تحت فشار بودن یهودیان غاصب هر لحظه برای کودتای سفیانی که به نفع صهیونیستها و علیه کشورهای مسلمان صورت می گیرد شرایط فراهم تر می گردد

ـ آغاز مرحله ای که در آن عراق کانون تحولات است : سرزمین عراق در عصر ظهور بر طبق روایات معتبر کانون تحولات بسیار مهمی است و منشا معبر و محل برخورد اکثر قیامهای دوران ظهور است . شیصبانی حاکم ستمگر عراق ( صدام ) در نزدیکی ظهور از این مکان جنگ را آغاز می کند . سفیانی بعد از کودتا در سوریه سرزمین عراق را فتح می کند . سید خراسانی بعد از قیام به سوی عراق حرکت می کند و امام زمان (عج ) نیز بعد از قیام در مکه به سمت عراق پیش می رود و سرانجام پس از پیروزی نهایی مرکز حکومت خود را در کوفه قرار می دهد . در شرایط فعلی نیز لحظه به لحظه عراق به سمت تحولات عظیم و مهم پیش می رود و آنگونه که از روایات ذکر شده است در حال تبدیل شدن به مرکز تحولات جهانی در عصر ظهور می باشد . امام علی در مورد تحولات و فتح عراق در زمان ظهور می فرماید : … قلعه ها را بگشایند عراق را فتح کنند هر اختلافی را با خونریزی پاسخ گویند در چنین زمانی ظهور صاحب الزمان (عج) را انتظار کشید … حوادث جانکاه و کمرشکنی روی دهد شکافنده ها ( موشک ها ) بشکافند تیزپروازان( هواپیماها) به پرواز درآیند … عراق را فتح کنند هر اختلافی را با خونریزی پاسخ گویند ( بشاره الاسلام ص74) حضرت در اشاره به خروج سفیانی در نهج البلاغه می فرمایند:  گویا او را می بینم که در شام فریاد برداشته و با پرچم هایش در حول و حوش کوفه می گردد و به اهل کوفه همچون شتر سرکش رو می آورد زمین را از سرهای بریده فرش می کند دهانش گشوده قدمش در زمین سنگین جولانش گسترده و هیبتش عظیم است. به خدا قسم شما را در این طرف و آن طرف زمین پراکنده می کند تا از شما جز به مانند باقی مانده سرمه در چشم باقی نماند این برنامه ادامه دارد تا عرب بر سر عقل آید (نهج البلاغه خطبه 138) در نامه امام زمان به شیخ مفید (ره ):…گروههایی منحرف از اسلام بر عراق تسلط یابند و با کردارهای زشت خود موجب کمبود ارزاق (محاصره اقتصادی) در عراق می شوند.سپس با هلاکت طاغوتی از طواغیت(صدام)این فاجعه بر طرف می شود… (بحارالانوار ج 53 ص 175) اوضاع فعلی عراق نشان می دهد که ما چقدر به ظهور نزدیک شده ایم

ـ فراگیر شدن فساد و فحشا و ظلم : یکی دیگر از نشانه هایی که برای ظهور در روایات ذکر گردیده است فراگیر شدن انواع فساد و فحشا در جوامع انسانی می باشد که در روایات بعنوان علائم غیر حتمیه وارد شده است . رواج انواع فساد جنسی(زنا، همجنسگرایی،برهنگی و …) فساد اقتصادی (ربا،رشوه،گرانفروشی و…) فساد حکومتی(وضعیت فعلی حکومت در تمام جهان) فساد اجتماعی ( فروپاشی بنیان خانواده ها ، اعتیاد و ناهنجاری های اجتماعی و …) در اوضاع کنونی دقیقا منطبق بر فرمایشات روایات و احادیث عصر ظهور می باشد . پوشش 350 کانال فاسد ماهواره که اکثر آنها زشت ترین و فجیع ترین صحنه ها را به راحتی نمایش می دهند و تمام اقشار بخصوص جوانان و نوجوانان را در سراسر جهان تحت تاثیر خود دارند و سایتهای مبتذل اینترنت و سی دی ها و فیلمهای مبتذل و فجیع که در سراسر جهان فراگیر شده اند ( حتی در ایران ) و …

و سایر نشانه ها به اجمال : به بن بست رسیدن تمام نظریه ها برای سعادت انسان ، رویکرد جهان به معنویت ، شدت یافتن بلاها ، فتنه ها و مشکلات ، شدت یافتن دو جریان حق و باطل، شدت یافتن انتظار در ادیان مختلف و فراگیر شدن نام و یاد مهدی (فراگیر شدن دعای ندبه در سراسر کشور و در هر کوی و برزن ، اقبال و روی آوردن عموم مردم علی الخصوص جوانان به اماکن متبرک به نام امام زمان (عج) خصوصا جمکران بعنوان پایگاه اصلی منتظران و عاشقان ، بحث روز شدن مساله ظهور و امام زمان (عج) در بین مردم ،افزایش قابل توجه رویکرد به مساله مهدویت و ظهور در بین مطبوعات ، صدا و سیما ، سخنرانی ها و … و اقبال به این مساله در حوزه و دانشگاه و در بین فرهیختگان و نخبگان) و ……….

التماس دعا – حسن ستاری ساربانقلی از سایت موعود

از یکی از نزدیکان آقای بهجت سوالی پرسیدند مبنی بر این که آیا بشارت بسیار نزدیک بودن 

توسط آیت الله بهجت، نوعی وقت تعیین کردن است؟ و ایشان جواب دادند :

خیر، این حقیر خودم در محضر حضرت آیت الله بهجت رسیدم که بعد ازظهر یکی از روزهای تابستان بود و از ایشون سوال کردم که مطالبی رو از شما نقل می‌کنند، فرمودند چه مطالبی را؟ عرض کردم پیرامون بحث ظهور، فرمود چه نقل می‌کنند؟ (این را اولین باره دارم رسمی عرض می‌کنم).

گفتم نسبت به نزدیکی ظهور از شما مطالبی رو نقل می کنند فرمودند که ظهور بسیار نزدیکه مجددا تاکید فرمودند بسیار بسیار نزدیکه عرض کردم خیلی از علائم و وقایع رخ نداده، فرمودند که برای خداوند سبحان، خداوند متعال کاری ندارد که همه علائم و واقایع رو در یک شب جمع بکند و راه رو برای ظهور حجتش حجت حق فراهم آورد و هموار کند.

این به معنای تعیین زمان ظهور نبوده، اشاره به نزدیکی ظهور است و تعیین وقت نشده، آنهم یرونه بعیدا و نراه قریبا ..

نقل قولی از آیت الله بهجت از زبان آیت الله ناصری پیرامون نزدیک بودن فرج امام زمان عج

حضور قلب، روح نماز ) قسمت دوم ) :

یاد خدا علت تشریع نماز(بخش دوم و پایانی)


    
    در بخش نخست این نوشتار اهمیت و راه‌های حضور قلب بررسی شد. اینک در بخش دوم و پایانی حضور قلب از منظر احادیث مورد تحلیل و بررسی قرار می‌گیرد.
***
احادیث

احادیث بسیار زیادی در مورد اهمیت حضور قلب در نماز رسیده است که به حد تواتر می‌رسند. نمونه‌هایی ذکر می‌گردد:
1) فیض کاشانی(ره) در تفسیر آیه شریفه «وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا کُسالى‏» (نساء ـ 142) (و چون به نماز برخیزند با کسالت برخیزند) می‌فرماید: مقصود از کسالی مستی خواب است چنانچه در حدیث شحام خواهد آمد و همچنین  مستی فرو رفتن در تفکر در امور دنیاست، به گونه‌ای که به آنچه که در نماز می‌گوید تعقل نکند.
2) پیامبراکرم(ص) فرموده اند: «مَنْ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ وَ لَمْ یُحَدِّثْ فِیهِمَا نَفْسَهُ بِشَیْ‏ءٍ مِنْ أُمُورِ الدُّنْیَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ»: (اگر کسی دو رکعت نماز گذارد و نفس خود را به هیچ چیز از امور دنیا مشغول نسازد، خداوند گناهانش را می‌آمرزد). (بحار الأنوار، ج‏81، ص 249)
و مانند حدیث بالا این حدیث است که:
عَنْهُ(ص) قَالَ‏: «إِذَا قَامَ الْعَبْدُ لِلصَّلَاهًْ فَکَانَ هَوَاهُ وَ قَلْبُهُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى انْصَرَفَ کَیَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ‏» (زمانی که بنده‌ای به نماز می‌ایستد در حالی که اندیشه و میلش به سوی خداوند می‌باشد، نمازرا به پایان می‌رساند در حالی که همانند روزی است که از مادر متولد شده است). (‏مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏3، ص59)
از این دو حدیث ارزش حضور قلب در نماز و کنترل خواطر در این فریضه مهم دانسته می‌شود به گونه‌ای که پاداش غفران گناه برای آن در نظر گرفته شده است اما افسوس که هنگام نماز خواطر در گذشته و آینده و کارهای دنیایی می‌باشد.
3) قال رسول الله(ص) «یا أَبَا ذَرٍّ رَکْعَتَانِ‏ مُقْتَصَدَتَانِ‏ فِی‏ التَّفَکُّرِ خَیْرٌ مِنْ قِیَامِ لَیْلَةٍ وَ الْقَلْبُ سَاه» (حسن بن فضل، طبرسى، مکارم الاخلاق، ص465) (ای اباذر؛ دو رکعت نماز مختصر و با تفکر بهتر است از یک شب نماز بدون حضور قلب).
حدیث بالا مانند این حدیث است که پیامبر(ص) به روایت زید بن على، از پدرانش، فرمودند: «دو رکعت نماز سبک با تفکر (و شناخت و توجه)، بهتر است از نماز خواندن یک شب تمام». (الحیاهًْ، ج 1، ص 203) البته عبارت «الْقَلْبُ سَاه» در حدیث قبلی آمده است که می‌تواند قرینه‌ای برای این حدیث باشد.
در حدیث مذکور هم روی تفکر تأکید شده و نماز قلیل با تفکر از نماز کثیر بدون تفکر افضل است و دلیل این تفاضل و برتری هم این است که حضور قلب و تفکر روح نماز و اصل در نماز می‌باشد.
شیخ حر عاملی(ره) در تفسیر این حدیث گوید که: این تفکر مخصوص تفکر در معانی قرائت و اذکار می‌باشد.  (شیخ حرعاملى، هدایة الأمة إلى أحکام الأئمة علیهم السلام، ج،3، ص23) به علت تفکر و حضور قلب در نماز می‌باشد که پیامبر(ص) فرمودند: «إن الرجلین من أمتی یقومان فی الصلاة و رکوعهما و سجودهما واحد و إن ما بین صلاتیهما مثل ما بین السماء و الأرض» (بحار الأنوار، ج‏81، ص249) ( دو نفر از امت من به نماز برمی خیزند و رکوع و سجود آنها یکسان است اما تفاوت نماز آن دو از حیث شرافت به اندازه فاصله بین آسمان و زمین است)
از کارکردهای خواطر، تفکر و اندیشه می‌باشد که با جهت دهی خواطر می‌توان از برکات تفکر استفاده کرد. ورام بن أبی فراس در این زمینه گوید که «خداوند متعال به اندیشیدن و تدبر در موارد بی شمارى از قرآن مجید، امر کرده، و اندیشمندان را مدح گفته و فرموده است: «... الّذین‏ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا» (آل عمران ـ 190) (کسانی که تفکر می‌کنند در خلقت آسمان‌ها و زمین و می‌گویند پروردگارا آسمان‌ها و زمین را بیهوده نیافریدی) و در جای دیگری در اهمیت تفکر از لقمان حکیم چنین آورده است: «لقمان(ع) زیاد تنها مى‏نشست و اربابش مى‏آمد و مى‏گفت: لقمان زیاد تنها مى‏نشینى اگر با مردم همنشینى کنى، انس بیشترى خواهى داشت، لقمان مى‏فرمود: تنهایى زیاد، براى اندیشه سودمندتر است، و زیاد اندیشیدن راهنماى راه بهشت است». (محمد باقر مجلسی، بحار‌الانوار، ج13، ص422)
4) امام زین العابدین(ع) فرمودند: انسان نماز مى‏گزارد، در حالى که شش یک بلکه ده یک آن را هم براى او نمى‏نویسند، براى انسان از نماز همان مقدار را که از روى توجه و تعقل خوانده باشد مى‏نویسند. (عوالی اللئالی، ج 1، ص 324)
مضمون دو حدیث ذیل شبیه حدیثی است که ذکر شد:
الف) در«مستدرک» از «لب الباب» قطب راوندی(ره) حدیثی را نقل کرده که در آن پیامبر(ص) می‌فرماید: خداوند نماز کسی را که حضور قلب ندارد نمی‌پذیرد. (مستدرک الوسایل، ج 3، ص 59)
ب) وَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهما السلام أَنَّهُمَا قَالا: «إِنَّمَا لِلْعَبْدِ مِنْ صَلَاتِهِ مَا أَقْبَلَ عَلَیْهِ مِنْهَا فَإِذَا أَوْهَمَهَا کُلَّهَا لُفَّتْ فَضُرِبَ بِهَا وَجْهَهُ‏» (دعائم الإسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الأحکام، ج‏1، ص158و  محدث نورى، ‏مستدرک الوسائل) (امام باقر و امام صادق علیهما السلام فرمودند: از نماز شخص آن مقداری مقبول است که با حضور قلب بجا آورده است و اگر در تمام نماز غافل باشد، نماز قبول نشده و آن را به صورت شخص می‌زنند)
ادعای اجماع شده است بر اینکه براى انسان از نماز همان مقدار را که از روى توجه و تعقل خوانده باشد مى‏نویسند و این اجماع صحیح به نظر می‌رسد زیرا که:
اولاً) خداوند می‌فرماید: «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» (نساء ـ 82) (آیا در قرآن نمی‌اندیشند) و تدبر بدون واقف شدن بر معنا متصور نیست.
ثانیاً) «وَ أَقِمِ الصَّلاهًْ لِذِکْرِی» (طه ـ 14.) (نماز را برای یاد من به پا دار) و غفلت با ذکر و یادآوری در تضاد است. و به همین علت فرموده: «وَ لا تَکُنْ مِنَ الْغافِلِینَ» (اعراف ـ 205)
ثالثاً) «حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ» (نساء ـ 43) نهی از نماز خواندن شخص مست می‌باشد و مستغرق در هم و غم دنیا به منزله مست می‌باشد.
رابعاً) کلام پیامبر(ص) «المصلی یناجی ربه» (بحارالانوار، ج 68، ص 216) (نمازگزار با پروردگارش مناجات می‌کند) مناجات با غفلت تحقق پیدا نمی‌کند. (نظام الدین حسن نیشابورى، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج5، ص108)
5) امام عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْن(ع)‏ یک روز نماز می‌خواند و رداء از سر یک شانه‏اش افتاد آن را درست نکرد تا از نمازش فارغ شد یکى از اصحابش از این موضوع از وى پرسش کرد فرمود واى بر تو آیا می دانى برابر کى ایستاده بودم‏، همانا نماز بنده قبول نمى‏شود مگر آن نمازى که با قلب خود آن را به جاى آورد، آن مرد گفت: ما هلاک شدیم، فرمود: هرگز! خداوند به وسیله نافله‏ها آن را کامل مى‏کند. (الخصال، ج 2، ص 517)
و شبیه حدیث مذکور این حدیث می‌باشد:
عن زرارة قال قال أبو جعفر(ع): «إذا قمت فی الصلاة فعلیک بالإقبال على صلاتک فإنما یحسب لک منها ما أقبلت علیه و لا تعبث فیها بیدک و لا برأسک و لا بلحیتک و لا تحدث نفسک» (الوافی، ج 8، ص 843) (امام باقر(ع) فرمودند: در حال نماز، به معنى و حقیقت نماز توجه کن. از هر نمازى، آن قسمت را به حساب مى‏آورند که با تمام دل و جان به آن توجه کرده‏اى. در اثناى نماز، با دست و سر و ریش خود بازى مکن. با خودت فکر مکن)
علّامه بحرالعلوم طباطبائى(ره) در این مورد فرموده اند:
و لَیسَ لِلعَبدِ بِها ما یُقبَلُ إلّا الَّذِى کَانَ عَلَیهِ یَقبِلُ
(الدرهًْ النجفیهًْ، ص155)
(به مقداری که حضور قلب و اقبال در نماز وجود دارد، پذیرفته می‌شود)  
توجه نکردن امام(ع) به رداء خود در حین نماز، نشان‌دهنده خضوع و خشوع بالای حضرت می‌باشد. خشوع در نماز دو نوع است:
الف) خشوع دل، و آن عبارت است از اینکه آدمى جمیع حواس خود را متوجه نماز سازد و همه اندیشه و همّت او نماز باشد، به نحوى که جز معبود در دل او نباشد.
 ب) خشوع جوارح، و آن عبارت است از اینکه چشم خود را به زیر افکند، و به چیز دیگر التفات ننماید، و با چیزى بازى نکند، و دهن دره و خمیازه نکشد، و انگشتان پاى خود را رو به قبله بدارد. و بالجمله: حرکتى براى غیر نماز نکند و چیزى از مکروهات مرتکب نشود و اینها را گاهى به خضوع‏ تعبیر کرده‏اند. (جامع السعادات، ج3، ص323 - 324)
در رساله‌های عملیه فقهای عظام نیز به مسئله خضوع و خشوع در نماز توجه شده است. در مسائل مربوط به مکروهات نماز آمده است: مکروه است در نماز صورت را کمى به طرف راست یا چپ بگرداند و چشم‌ها را بر هم بگذارد، یا به طرف راست و چپ بگرداند و با ریش و دست خود بازى کند و انگشت‌ها را داخل هم نماید و ... به خط قرآن یا کتاب یاخط انگشترى نگاه کند و نیز مکروه است موقع خواندن حمد و سوره و گفتن ذکر، براى شنیدن حرف کسى ساکت شود، بلکه هر کارى که خضوع و خشوع را از بین ببرد مکروه مى‏باشد. (امام خمینی، رساله توضیح المسائل، مسئله 1157)
6) در حدیثی آمده است که (کسی که باحضور قلب نماز گذارد و حدیث نفس نکند، پس تا زمانی که بر نماز اقبال دارد، خداوند نیز به او اقبال می‌کند؛ چه بسا که از نماز یک چهارم و نصف و یک پنجم و یک سوم آن بالا برده می‌شود و همانا به نماز مستحبی امر شده، تا به وسیله آن نماز واجب تکمیل گردد). (‏مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏3، ص 56)
و شبیه به آنچه که ذکر شد، احادیث ذیل است:
الف) امام صادق(ع) فرمودند: زمانی که برای نماز تکبیرة الاحرام گفتی و شروع در نماز کردی، پس اگر به خداوند روی آوری خداهم به تو اقبال می‌کند و اگر از خدا اعراض کنی خداوند هم از تو اعراض می‌کند و چه بسا که در نماز بنابر اقبال نمازگزار نصف یا ثلث یا ربع یا سدس آن بالا رود و خداوند به کسی که در نمازش غافل است چیزی نمی‌دهد.
ب) امام صادق(ع) فرمود: چون بنده‏اى روى به نماز آرد خداوند نیز به او روى آورد و ملکى بر وى گماشته شود، که قرآن را از دهانش فرا گیرد، و اگر در نماز فکرش بغیر خدا متوّجه باشد خداوند از او روى می‌گرداند و او را به ملائکه اش واگذار می‌کند.
از احادیث مذکور دو نکته بدست می‌آید:
نکته اول) «فَمَا أَقْبَلَ عَلَیْهَا أَقْبَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ‏» (پس تا زمانی که بر نماز اقبال دارد، خداوند نیز به او اقبال می‌کند)، مضمون این فراز را در آیات قرآنی نیز می‌توان بدست آورد؛ در آنجا که خداوند می‌فرماید: «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ» (بقره ـ 152) (مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم) زیرا که در آیه یاد خداوند مشروط به ذکر و یاد بنده می‌باشد و فلسفه تشریع نماز هم یاد خدا می‌باشد «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی» (طه ـ 14) پس تا زمانی که بنده در نماز بر خداوند اقبال دارد خدا هم به او اقبال می‌کند.
نکته دوم) از این احادیث فلسفه تشریع عبادات مستحبی دانسته می‌شود و آن عبارت است از اکمال و تکمیل عبادات واجب «و إنما أمر بالسنة لیکمل‏ ما ذهب من المکتوبة» زیرا عدم حضور قلب و پریشانی خاطر سبب نقص در عبادت می‌شود که چنین نقصی با عبادات مستحبی مانند تسبیحات حضرت زهرا(س) و یا نوافل مستحبی یومیه جبران می‌شود. و در حدیث آمده است که: «عن أبی جعفر علیه السلام قال: قال الله... و إنه لیتقرب إلی‏ بالنافلة» (همانا بنده من با نوافل به من تقرب می‌جوید) (المؤمن، ص32 و ملا محسن فیض کاشانی، الوافی، ج5، ص733)
و آیت الله سعادت پرور(ره) پس از ذکر حدیث «إِنَّما أُمِرْنا بِالسُّنَّهًْ لِیَکْمُلَ بِها ما ذَهَبَ‏ مِنَ‏ المَکْتُوبَةِ». (المحاسن، ص29) می‌فرماید: علت اینکه به سنّت [نوافل‏] امر شده‏ایم، آن است که نواقص نمازهاى واجب با آن تکمیل گردد.
در اینجا به محضر حضرت استاد(ره) عرض شد: آیا منظور از نافله در حدیث، مطلق نوافل و مستحبّات است- زیرا نافله در لغت به معناى زیادى است- و یا نوافلِ مخصوص، مراد است؟
فرمودند: ظاهراً نوافل نمازى منظور است؛ ولى بیان فوق را مى‏توان در مورد هر واجبى که مستحبّاتى دارد، گفت.
تلمیذ: لفظ «سنّت» در حدیث اخیر «إِنَّما أُمِرْنا بِالسُّنَّةِ» نیز به مطلق مستحبّات اطلاق شده است. (على سعادت پرور، راز دل، ص202)
همو در تفسیر دعاى روز بیست و هشتم ماه رمضان «أَللَّهُمَّ! وَفِّرْ حَظِّى [فِیهِ‏] [فِى هذَا الْیَوْمِ‏] مِنَ النَّوافِلِ» (سید ابن طاووس، الإقبال بالأعمال الحسنهًْ، ج‏1، ص407) (خداوندا [در این روز] بهره‏ى مرا از مستحبّات کامل گردان) می‌فرماید: نمازهاى واجب، اگر با شرایط خاصّ و خشوع و اخلاص انجام پذیرد، بندگان را به قرب الهى مى‏رساند و نوافل، نواقص آنها را برطرف مى‏نماید و موجبات تقرّب بنده را بهتر فراهم مى‏سازد «صَلاةُ النَّوافِلِ قُرْبانُ کُلِّ تَقِىٍّ» (وسائل الشیعه، ج4، ص73) (نمازهاى مستحبّى [سبب‏] نزدیکى [و قربانى‏] هر شخص تقوى‏ پیشه است).
«إِنَّما جُعِلَتِ النّافِلَةُ لِیَتِمُّ بِها ما یَفْسُدُ مِنَ الْفَریضَةِ» (محمد بن على ابن بابویه، علل الشرائع، ج‏2، ص329) (تنها از این جهت نماز مستحبّى قرار داده شده تا آن مقدار از نماز واجب که فاسد شده، کامل گردد). ممکن است منظور از نوافل در دعا، مطلق مستحبّاتى باشد که از نظر شرع مقدّس وارد شده؛ زیرا نافله، به معناى زیادى مى‏باشد و مستحبّات زیادى بر واجبات است و تقاضاى فوق براى آن باشد که انجام نوافل و اعمال مستحب به واجبات - که قرب ذاتى بندگان را در بردارد - آرایش خاصّى را عطا نماید.(علی سعادت پرور، نور هدایت، ج‏2، ص475- 476)
گفتاری از ملا مهدی نراقی(ره)
نماز گزار باید سعی کند که خواطر وی به سمت گذشته و آینده و رویدادها و رخدادها منحرف نشود، بلکه تمام توجهش به نماز و اذکار آن و آداب ظاهری و اسرار باطنی نماز باشد. ملا‌مهدی نراقی(ره) در «جامع السعادات» در بحث از قیام نماز می‌فرمایند:
«امّا قیام، ایستادن تن و دل است در پیشگاه خداى سبحان. پس باید سرت که بالاترین اعضاء توست به زیر و فرو افکنده و با گردن کج باشد، و این سرافکندگى تنبیهى است براى دل که در حال تواضع و تذلّل و انکسار باشد، و از تکبّر و ریاست بیزارى جوید.
در اینجا باید اهمّیّت ایستادن در حضرت الهى و هول روز حساب و در معرض پرسش بودن را متذکّر شوى، و به یاد آورى که در این وقت در حضور خداوند ایستاده‏اى و او بر تو مطّلع است». (جامع السعادات، ج3، ص344)
مراتب قرائت در نماز
و بدان که مردم در قرائت بر سه گونه‏اند: بعضى زبان را مى‏جنبانند و دلشان غافل است، و بعضى زبان را حرکت مى‏دهند و دلشان پیرو زبان است، یعنى مى‏شنود و مى‏فهمد که گوئى از غیر مى‏شنود، و این درجه اصحاب یمین است. و بعضى دلشان‏ نخست به معانى پیشى مى‏جوید و سپس زبان در خدمت دل در مى‏آید و ترجمان آن است. و فرق است میان آنکه زبان ترجمان دل باشد یا معلّم آن، و زبان مقرّبان ترجمان دل ایشان است. (همان، ص351)

نتیجه گیری
در این نوشتار برخی از آیات و احادیث و گفتار علمای اخلاق که در زمینه حضور قلب در نماز وارد شده بررسی شد. یافته‌های تحقیق حاضر به شرح ذیل می‌باشد:
1. یاد خدا و حضور قلب علت تشریع نماز است زیرا خداوند می‌فرماید: «وَ أَقِمِ الصَّلاة لِذِکْرى».
2. چهار دستور العمل برای ایجاد حضور قلب در نماز ارائه شد: الف) عدم توجه به اطراف ب) صَلاة مودع (آخرین نماز) ج) احضار معانی بدون توجّه به خود آنها د)انجام مستحبات.
3. از مجموعه آیات و روایاتی که بیان شد این نکات به دست می‌آید:
الف) نماز بدون حضور قلب گر چه از لحاظ فقهی رفع تکلیف می‌کند اما از لحاظ اخلاقی مقبول نیست.
ب) نماز آنچنان به جاى آورده شود که گویا آخرین ملاقات و دیدار با  پروردگار خواهد بود. (صَلاة مُوَدِّع)
پ) از نماز همان مقدار را که از روى توجه و تعقل خوانده باشد مى‏نویسند.
ت) حضور قلب در نماز سبب آمرزش گناهان می‌شود.
ث) دو رکعت نماز مختصر و با تفکر بهتر است از یک شب نماز بدون حضور قلب.
ج) رعایت خضوع و خشوع در نماز.
چ) به نماز مستحبی امر شده، تا به وسیله آن نماز واجب تکمیل شود.
" علی قنبریان "
 " کیهان "

" به مناسبت دهم ماه مبارک رمضان، سالروز وفات حضرت خدیجه کبری(س) " :

بانوی محبوب پیامبر(ص)

 
حضرت خدیجه(س) از جانب پدر و مادر و اجداد پدری و مادری از اصیل‌ترین خانواده‌های جزیرهًْ‌العرب و صاحب شرافت و سیادت بودند وخدا خواست که این بانوی بی‌همتای حرم نبوّت و مادرِ یازده اخترِ برج امامت و ولایت، در عقل، ادب، حکمت، بصیرت و معرفت، نابغه و ممتاز باشد.
او نمونه برجسته کمال و نبوغ و فهم و بینش بود که همانند آن را در میان مردان و زنان، کمتر می‌توان یافت و عفّت، نجابت، طهارت، سخاوت، حسن معاشرت و صمیمیّت و مهر و وفا از جمله صفات برجسته او بود.
در جاهلیّت، خدیجه را طاهره و سیّده نساء قریش می‌خواندند و در اسلام، یکی از چهار بانویی که بر همه بانوان بهشت فضیلت و برتری دارند، شناخته شد و جز دختر ارجمند و عزیزش، هیچ بانویی این مقام و فضیلت را نیافت. او برای رسول خدا صلّی الله علیه وآله نعمتی بزرگ و رحمتی از رحمات واسعه خداوند متعال بود. برای مرد، بویژه مردی که بیرون خانه و در اجتماع ،به فعالیّت‌های بزرگ مشغول بوده و مقاصد عظیم داشته باشد و عهده‌دار پیکار و جهاد بوده و مورد یورش مخالفان و هجوم دشمنان باشد، بهترین آرامش‌دهنده قلب و روح و نگهبان پایداری و استقامت و رفع‌کننده خستگی و ناراحتی، همسر هوشیار و خردمند و مهربان و دلسوز است.
اگر مردی در خارج از خانه با دشمنان، گرم پیکار گشته و به حمله‌های وحشیانه، استهزاء، سرزنش و اذیّت و آزار مردم گرفتار گردد و در منزل نیز با همسری نادان و بدخو و ترسو، ضعیف و شماتتگرروبرو شود که او را از کار و هدف وی و پیمودن راهی که مد نظر اوست باز دارد و او را سرزنش کند و به ترک دعوا و تسلیم‌شدن به دشمنان وادار کند، از اینکه هر روز شوهرش مورد شتم و استهزای جاهلان قرار می‌گیرد، خسته و ناخوشایند باشد و در پی حل مشکلات همسر خویش برنیاید، بی‌شک مشکلات و دشواری‌های آن مرد، دوچندان خواهد شد. بدون تردید چنین مردی همواره بر مشکلات و دشواری‌هایش افزوده خواهد شد؛ چراکه نه‌تنها همسر وی او را در حل مشکلات یاری نکرده است، بلکه با اعمال و رفتار غیرمنطقی خود از قبیل سرزنش و اعتراض، آن مشکلات را صد چندان کرده است.
پشتیبانی همه جانبه از پیامبر(ص)  
پیامبر اسلام (ص) آورنده بزرگترین رسالت آسمانی، از طرف خدا مأمور بود که با خرافات و مظاهر شرک و بت‌پرستی و ستمگری و محرومیّت توده‌های ضعیف و فقر و جهل و نادانی، فساد و فحشا و آنچه رذایل بود، مبارزه و با گردن‌کشان، مشرکان و بت‌پرستانِ متعصّب، رؤسای قبایل و سران استثمار، با عادات و ادیان باطل و تعصّبات کورکورانه جهاد کند.
مشرکان، همه توان و قدرت خویش از جمله شجاعان پیلتن و مردافکن، شعرای دشنام‌ده و ناسزاگو، اراذل و اوباش، زن و مرد، خویش و بیگانه را برای مبارزه با اهداف آن حضرت بسیج کردند و تا آنجا که می‌توانستند او و چند تن از یارانش را اذیّت کردند، می‌زدند، رنج داده، ناسزا می‌گفتند؛ سر راهش را با خار و خاشاک می‌بستند؛ در حال نماز و پرستش به او توهین کرده و روابط خود را با او و یارانش قطع کردند. با وجود این همه دشمن و موانع و مشکلات، اگر در میان همه این دشمنان، پیامبر(ص) هر روز وقتی به خانه می‌آمد، با چهره گرفته و معترض همسرش، آن هم همسری که سیّده زنان قریش و دارای آن شخصیّت و صاحب آن همه ثروت و مکنت بود، روبرو می‌شد که از راه دلسوزی و ترحّم و یا اعتراض، از او می‌خواست تا از دعوت خویش دست بردارد و خود را مورد این همه اهانت و استهزاء قرار ندهد، در چه وضع عجیب و دشواری قرار می‌گرفت؟! اما لطف خدا دریچه‌های قلب خدیجه را چنان به سوی درک حقّانیّت دعوت اسلام باز کرد و آنچنان دلش را نورانی و سرشار از معرفت و حکمت گردانیده بود که هرگز پیامبربا چنان منظره اسفناک در داخل خانه روبرو نشد.
دکتوره «بنت الشّاطی» می‌گوید: «آیا همسری غیراز خدیجه این استعداد را دارا بود که دعوت تاریخی شوهرش را وقتی از غار حرا آمد، با ایمان قوی و آغوش باز و مهر و عطوفت استقبال کند، بی‌آنکه در راستی او و اینکه خداوند او را تنها نخواهد گذاشت، شکّی در دل راه بدهد؟ آیا جز خدیجه، هیچ بانوی ثروتمندی که در ناز و نعمت و آسایش و احترام زیسته، می‌توانست با کمال رضایت و خرسندی از زندگی اشرافی، اموال بسیار و عزّت و توانگری چشم بپوشد تا در دشوارترین لحظات زندگی کنار همسرش بایستد و او را در بلایا و مشکلات موجود در راه تحقّق هدفی که به حقّانیّت آن ایمان داشت، یاری کند؛ حاشا و کلاّ! فقط خدیجه چنین بود و زنان دیگر چون او نیستند، مگر در طبقه و رتبه او باشند.»(1)
اولین زن مسلمان عالم
 «ابن اسحاق» می‌گوید: سخنی از قوم در ردّ و تکذیب، که موجب اندوه و آزردگی فکر و خاطرش شود، نمی‌شنید مگر آنکه خدا آن اندوه را به واسطه خدیجه برطرف می‌ساخت. خدیجه سنگینی سخنان سخت را بر او سبک می‌کرد و او را تصدیق می‌نمود و رفتار و جسارت‌های مردم را بی‌ارزش و بی‌اهمیّت می‌شمرد.
آری! خدیجه نخستین زنی بود که دین اسلام را پذیرفت و با پیامبرنماز خواند و جز علی بن ابی طالب، کسی از بندگان خدا سابقه اسلام او را ندارد. خدیجه با دوراندیشی و افکار حکیمانه، خردمندی و حدس صائبی که داشت، دعوت پیامبر را پذیرفت و سوابقِ نیکو و درخشان رسول خدا و اخلاق و صداقت و راستگویی و امانتداری، یاری ضعفا و دستگیری از فقرا، تواضع، قناعت و ایثار و بخشش و مهمان‌نوازی و سایر صفات پسندیده آن حضرت، همه در نظر خدیجه ـ آن زن آزموده حکیمه ـ مجسّم بود و می‌دانست آن سوابق عالی و ملکوتی، در چنان محیط تاریک و پر از فساد و تباهی از علایم نبوّت است.
بنابراین خدیجه در پذیرفتن اسلام، هیچ‌گونه صبر و تردیدی نکرد و از همان قدم اوّل، یار و مددکار پیامبر (ص) شد و ثروت و اموال خود را برای یاری دین خدا، در اختیار پیامبرقرار داد. خدیجه نیز چون پیامبر از آزار مشرکان و بت‌پرستان بی‌نصیب نماند؛ زن‌ها از او کناره گرفته و رفت و آمد با او را قطع کردند؛ به او زخم زبان می‌زدند و سخنان درشت می‌گفتند، حتّی در هنگام زایمان به کمک او نیامدند و او را تنها ‌گذاشتند. امّا خدیجه، آینده‌ای را می‌دید که دیگران نمی‌دیدند .او می‌دانست دین محمّد حقّ است و طولی نخواهد کشید که پرستش خدای یگانه، جای پرستش بت‌ها را خواهد گرفت و خدا پیامبرش را یاری می‌کند و روز به روز بر شهرتش افزوده می‌شود.
آری! خدیجه در اسلام مقامی یافت که از میان بانوان، جز دخترش که سیّده نساء عالمین است کسی به آن مقام و افتخار دست نیافت. پیامبرهم هیچگاه خدیجه را بعد از وفاتش فراموش نکرده و از اخلاق و صفات او یاد می‌فرمود؛ به کسانی که با او آشنا و دوست بودند، احسان و لطف می‌کرد. «عایشه» می‌گوید: «بر احدی از زن‌های پیامبر آنقدر غیرت نورزیدم که بر خدیجه غیرت ورزیدم، برای اینکه پیامبربسیار از او یاد می‌فرمود و اگر گوسفندی ذبح می‌شد، از آن برای دوستان خدیجه می‌فرستاد»(2) و نیز از «عایشه» روایت شده است که: «رسول خدا (ص) از خانه بیرون نمی‌رفت، مگر آنکه خدیجه را یاد می‌کرد و بر او به خوبی و نیکی مدح و ثنا می‌فرمود.
روزی از روزها غیرت مرا گرفت، گفتم: او پیر زنی بیش نبود و خدا بهتر از او را به شما عوض داده است. پیامبرغضبناک شد، به طوری که موی جلوی سرش از خشم تکان می‌خورد؛ سپس فرمود: «نه، به خدا، بهتر از او را خدا به من عوض نداده، ایمان آورد به من، وقتی مردم، کافر گردیدند و تصدیق کرد مرا، هنگامی که مردم مرا تکذیب می‌کردند و در اموال خود با من مواسات کرد، وقتی مردم مرا محروم ساختند و خدا از او فرزندانی روزی من کرد و از زنان دیگر محروم فرمود».(3)
«انس بن مالک» روایت کرده که رسول خدا فرمود:«بهترین زنان عالم، مریم بنتِ عمران و آسیه بنت مزاحم و خدیجه بنت خُوَیْلِد و فاطمه بنت محمّد هستند».(4) در «صحیحین» از عایشه روایت شده که: «پیامبر خدیجه را به خانه‌ای در بهشت بشارت داد که در آن سر و صدای بلند و رنج و زحمت نیست».(5)
ــــــــــــــــــ
1.اهل البیت ـ توفیق ابو علم، ص ۱۰۲، ترجمه نقل به معنی. 2و3.اسدالغابه، ج ۵، ص ۴۳۶ و کتب دیگر. 4. اسدالغابه، ج ۵، ص ۴۳۷.
5.الاصابه، ج ۴، ص ۲۸۲ ـ اسدالغابه، ج ۵، ص ۴۳۸ .

" کاریکاتور/ بزن بزن در تهران! " :

 

*******

بر اساس آمار پزشکی قانونی، روزانه 223 نفر در تهران با هم کتک کاری می کنند!

 

" پایگاه خبری تحلیلی اعتدال "

حضور قلب روح نماز(بخش نخست) :

                                                            
حضور قلب روح و مغز عبادات است. در آموزه‌های دینی بر این مسئله به ویژه در نماز تأکید شده است. در نماز که أهمّ امور است باید انسان در حضور قلب به خدا منقطع باشد و هیچ خاطره‏اى و اندیشه‏اى از ذهن عبور نکند چون حضور قلب و خشوع و خشیت مقصود کلّى از نماز است، آیات و اخبار بسیار در ترغیب بر آنها و فضیلت و ستایش اهل آنها و مذمّت غفلت و دل مشغولى در امور دنیا و وسوسه‏هاى باطل در حال نماز رسیده است، و نیز اخبار دلالت دارد که انبیاء و اوصیاء و بزرگان اولیاء به هنگام اشتغال در نماز در نهایت توجّه و خشوع و خوف بودند. نوشتار حاضر اهمیت و راه‌های حضور قلب را مورد تحلیل و بررسی قرار می‌دهد.
***
انسان در هر لحظه از افکار و خواطر خالى نیست؛ در سکون و حرکت، در خواب و در بیدارى. افکار و خاطرات مانند موج هاى خروشان از اصقاع و نواحى نفس هجوم مى‏آورند، و ملکات مکتسبه و برخورد با مشاهدات روزمرّه هر دم بر انسان خاطره‏اى مى‏زایند. این خاطرات مانند تیغ‌هایى آبدار و شمشیرهایى برّان بر قلب حمله نموده، او را در پرده مى‏افکنند و جریحه‏‌دار مى‏کنند.
از هر خاطره‏اى بگریزد، به خاطره دیگرى دچار مى‏شود. گریز از خاطره نیز به نوبه خود خاطره جدیدى است. صور و اشکال موجودات فانیه صف بسته، دائماً در ذهن او رژه مى‏رود و میدان نفس را محلّ تاخت و تاز خود قرار مى‏دهند؛ مولوی در این باره گوید:
جان همه روز از لگد کوب خیال   
وز زیان و سود و از بیم زوال‏
نى صفا مى‏ماندش نى لطف و فرّ  
نى بسوى آسمان راه سفر

(جلال الدین محمد بن محمد، مولوی، مثنوى‏معنوى، دفتر اول، ص22)
حقیقت نماز حضور قلب  و نفى خواطر است
نماز یگانه ارتباط و اتّصالى است که ناگهان او را از این هیاهو مى‏رهاند؛ چون حقیقت نماز حضور قلب است، و حضور قلب مستلزم نفى خواطر و توجّه تام به ذات اقدس ربوبى است.
لذا با این توجّه تمام خاطرات مضمحل مى‏گردد، افکار و خیالات نیست و نابود مى‏گردد، آن لشکرهاى صف کشیده شده افکار و آن تداعى معانى صور و اشکال مانند نمک در آب حل مى‏شود، و آن آشوب و هیجان تبدیل به آرامش و سکون مى‏گردد. آن گرد و غبار خیالات تبدیل به زمین سرسبز و خرّم و آب پاشیده شده، آن امواج پرخروش تبدیل به یک آب صاف و آرام مى‏شود.
معلوم است که اقلّ فایده آن استراحت موقّتى از پریشانى حواس و افکار، و فائده مهم آن اتّصال به ابدیّت و خداوند است. چون آئینه دل صاف شد و آب خروشان آرام گرفت و گرد و غبار شهوات و افکار مشوّش نشست، جلوه خورشید حقیقت و شمس سرمدى در قلب واضح مى‏شود؛ بنده خداى خود را با چشم دل مى‏بیند، با او مى‏گوید و با او مى‏شنود. یکى از بزرگان مى‏فرماید: من هر وقت بخواهم خدا با من صحبت کند قرآن مى‏خوانم، و هر وقت بخواهم من با خدا تکلّم کنم نماز مى‏خوانم چه حال بهتر از این حال که انسان دمى مغز خود را از فکر این دنیاى پر شر و شور خالى کند

(دنیائى که عیشش توأم با ناگوارى و حیاتش توأم با موت و شادیش مقرون با سوگ و ماتم است) و توجّه به حرم انس و مقام قرب و محل أمان بگرداند، و به ابدیّت پیوسته شود.

(سید محمد حسین حسینى طهرانى‏،  انوارالملکوت، ج‏1، ص99- 101)
1. اهمیت حضور قلب
موجوداتى را که ما در خارج مشاهده مى‏کنیم ظاهرى دارند و باطنى. هر موجودى از موجودات طبیعى، جسمى دارد و روحى، مُلکى دارد و ملکوتی.
مثلًا نمازى را که انسان می خواند، ظاهرى دارد و باطنى، ظاهرش طهارت است و استقبال و قیام و رکوع و سجود و دعا و قرآن و تسبیح و غیر ذلک؛ و باطن و ملکوتش، آن جان و روح این نماز است، که آیا از روى ریا و خودپسندى و عُجب و مقاصد پائین خوانده است، و یا از روى خلوص و اخلاص؟
انسان آن را با حالت پریشان و هجوم خواطر خوانده است، یا با طُمأنینه و سکینه خاطر و حضور قلب؟ درجات حضور باطنى او در چه حدود بوده است؟ و سیر معراجى او تا به کجا او را رسانده است؟
(سید محمد حسین حسینى طهرانى، معاد شناسى، ج ‏6، ص182)

با توجه به آنچه که ذکر شد، باطن در مقابل ظاهر بوده و اصل است و نماز بی‌حضور قلب، نمازی است که اصالت ندارد.
ملا مهدی نراقی(ره) در اهمیت حضور قلب در نماز گوید:
حضور قلب و خشوع روح نماز است و چگونه نباشد و کمال نماز به آن بسته نباشد و حال آنکه نماز گزار در نماز و دعاى خود در مقام مناجات با پروردگار است؟ و شک نیست که سخنى که از روى غفلت سر زند مناجات نیست.
و همچنین کلام آشکار ساختن آن چیزى است که در ضمیر آدمى است، و این جز با حاضر بودن دل ممکن نیست، پس کسى که با دل غافل مى‏گوید: «اهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیمَ»‏ خواستار چیست؟
و نیز شک نیست که مقصود از قرائت و اذکار همانا ثنا و حمد و تضرّع و دعاست، و مخاطب خداى تعالى است، پس هر گاه دل بنده با پرده غفلت پوشیده باشد و او را نبیند و مشاهده نکند، بلکه از مخاطب غافل باشد، و زبان خویش به حکم عادت بجنباند، این چقدر از مقصود نماز که براى پاک و روشن ساختن دل و تجدید یاد خدا و رسوخ ایمان تشریع شده دور است!

(ملا مهدی نراقی، جامع السعادات، ج3، ص325)
2. حضور قلب شرط قبولی نماز
خود نماز ذکر است بلکه یکى از مصادیق اعظم ذکر است. چون ذکر یعنى یاد خدا، و در تمام نماز چه افعال و چه اقوال، روح و جان نماز همان حضور قلب است که حقیقت ذکر است

.(سید محمد حسین حسینى طهرانى، ‏رساله سیرو سلوک منسوب به بحر العلوم‏، ص131) و نماز بدون حضور قلب، نماز فاقد روح و جان است که ارزشی ندارد.
فیض کاشانی(ره) مى‏فرماید: بدون توجّه و حضور قلب، نماز ابداً مقبول نیست، به دلیل آنکه اوّلًا خدا مى‏فرماید: «وَ أَقِمِ الصَّلاة لِذِکْرى»(طه ـ 14)

(نماز را برای یاد من به پا دار)و ثانیاً مى‏فرماید: «وَ لا تَکُنْ مِنَ الْغافِلین»(اعراف ـ 205) (از غافلان مباش) و ثالثاً مى‏فرماید: «لا تَقْرَبُوا الصَّلاة وَ أَنْتُمْ سُکارى حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُون» (اى اهل ایمان هنگامى که (از خمر و مى) مست باشید نزدیک نماز نروید (نماز نخوانید) تا آنکه بدانید چه مى‏گویید)

(نساء ـ 43)
در آیه اوّل تعلیل مى‏کند وجوب اقامه نماز را به ذکر خدا؛ بنابراین اگر علّت حکم که آن یاد و توجّه به خداست در نماز نباشد نماز بى‏فائده است. و امّا در آیه دوّم صریحاً نهى از غفلت مى‏کند. و امّا در آیه سوّم بعضى تفسیر  کرده‏اند که مقصود از سُکارى، «سُکارى مِن کِثرَة الهَمّ، و قِیلَ: مِن حُبِّ الدُّنیَا» (مستی از کثرت هم و غم دنیا و گفته شده مستی از حب دنیا می‌باشد).
فرض کن همان ظاهرش مراد باشد که سکارى از خوردن مسکرات، ولکن چون در آیه شریفه علّتش بیان شده که مى‏فرماید: «حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُون»(نساء ـ 43)، معلوم مى‏شود که کسى که در این علّت شریک است گرچه به حبّ دنیا یا کثرت هموم باشد نباید در نماز داخل شود مگر آنکه این موانعِ توجّه تامّ را از خود دور کند.

(ملا محسن فیض کاشانى، المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، ج1، ص 349)

 البته توجه داشت که نماز بدون حضور قلب از نظر فقهی رفع تکلیف می‌کند اما نماز تام و کامل با حضور قلب بدست می‌آید.
3. دستور العمل و راهکارها
در ذیل چهار دستور العمل برای ایجاد حضور قلب در نماز ارائه می‌شود:
الف) عدم توجه به اطراف
«وَ رَوَى مُعَاذُ بْنُ جَبَلٍ عَنْهُ «ص» ا‏َنَّهُ قَالَ: «مَنْ عَرَفَ مَنْ عَلَى یَمِینِهِ وَ شِمَالِهِ مُتَعَمِّداً فِی الصَّلَاةِ فَلَا صَلَاةَ لَهُ» (نمازگزاری که بداند در راست و چپ خود چه می‌گذرد، و به اطراف خود توجه داشته باشد نمازش پذیرفته نمی‌شود)

 (محدث نورى، ‏مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج4، ص99)
این حدیث در مقام بیان این است که هنگام نماز، باید توجه خود را از اطراف بریده و به نماز مشغول شد و مسلماَ این عدم توجه به اطراف، در کاهش خواطر نفسانی نقش بسزایی دارد.
ملا احمد نراقی(ره) در اهمیت حضور قلب در نماز و انقطاع و عدم توجه به اطراف نقل کرده که: «ابو طلحه انصارى‏  باغى داشت روزى در آنجا نماز مى‏کرد در آن حال، مرغى شروع به خواندن کرد و دل او مشغول آواز آن شد. گفت: باغى که مرا از حضور قلب در نماز باز دارد به کار من نمى‏آید آن را فروخت و قیمت آن را تصدق کرد»

 (ملا احمد نراقى، معراج السعادة، ص706)
و برخی به قدری در نماز خود مستغرق بوده و از اطراف بی‌خبر می‌شوند، که حتی در آن موقع اگردردی در اعضایی از بدنشان رخ می‌داده است، متوجه نمی‌شدند.
در عضوى از اعضاى یکى از خاشعان خوره پیدا شد، لازم گردید آن عضو قطع شود، امّا وى مانع از آن مى‏شد. گفتند: در نماز هر چه بر سر او آورند در نیابد، لذا هنگامى که در نماز بود آن را قطع کردند.
نظیر این قضیّه به مولاى ما امیر مؤمنان علیه السلام نیز نسبت داده شده است که پیکان تیر در پاى آن حضرت فرو رفته بود، و بیرون آوردن آن ممکن‏ نمى‏شد فاطمه علیها السلام فرمود: آن را در حال نماز از پایش بیرون آورید، زیرا در آن حال آنچه را بر او مى‏گذرد احساس نمى‏کند، لذا آن تیر را به هنگامى که مشغول نماز بود از پایش بیرون کشیدند.

 (ملا محسن فیض کاشانى، المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، ج1، ص 397-398)
ب) صَلاه مودع (آخرین نماز)
(از رسول خدا(ص) روایت است: وقتى که به نماز برمى‏خیزى آن چنان نماز را بجاى آور گویا آخرین ملاقات و دیدارى است که با محبوب و پروردگارت دارى. و وقتى که داخل نماز شدى فرض کن این آخرین نمازى است که در دنیا بجاى مى‏آورى. و بهشت را در پیشگاه رویت مشاهده نما و جهنّم را در زیر پایت احساس کن و فرشته مرگ را پشت سر خود بپندار و پیامبران را سمت راست و فرشتگان الهى را در سمت چپ خود مشاهده نما و خداى تعالى از بالا ناظر بر اعمال و رفتار تو است. پس بیندیش حال در پیشگاه چه کسى ایستاده‏اى و با چه کسى مناجات مى‏نمائى و چه کسى ناظر بر احوال تو است).

 (شیخ عباس قمى، سفینهًْ البحار، ج5، ص158)
علّامه بحرالعلوم طباطبائى(ره) در این مورد در منظومه «الدرهًْ النجفیهًْ» ص155 سروده است:
«و صَلِّ بِالخُضُوعِ و التَّخَشُّعِ             وَ کُنْ إذا صَلَّیتَ کَالمُوَدِّعِ»
(نماز را در حال خضوع و خشوع بجاى آور و گمان داشته باش که این نماز آخرین نماز از عمر تو مى‏باشد که دارى با خداى خودت خداحافظى مى‏نمائى).

همان گونه که در این حدیث آمده است و طبق توصیه برخی از اساتید اخلاق معاصر و گواهی تجربه، یکی از راهکارها برای حضور قلب در نماز، این است که خواطر خود را متوجه این امر کنیم که شاید، آخرین نمازی باشد که می‌خوانیم و دیگر توفیق آن را نخواهیم داشت، چنین توجهی سهم بسزایی در کاهش خواطر زائد خواهد داشت.
ج) دستور العمل علامه تهرانی(ره)
از علامه تهرانی (ره) دو دستور العمل ذکر می‌گردد:

الف) احضار معانی بدون توجّه به خود آنها.

 ب) انجام مستحبات.
1 ـ احضار معانی بدون توجّه به خود آنها
در نماز که أهمّ امور است باید انسان در حضور قلب به خدا منقطع باشد و هیچ خاطره‏اى و اندیشه‏اى از ذهن عبور نکند، و این فقط در صورتى امکان پذیر است که جملات و عبارات نماز که طبعاً حاوى معانى خود مى‏باشند بدون اندک توجّه به خود آنها در ذهن بیاید و بر زبان جارى شود. در این صورت نماز، نماز است. یعنى مخاطب خداست؛ حضور قلب با خداست.
و گرنه حضور قلب با الفاظ و یا با معانى است؛ و خداوند علِىّ أعْلى مهجور گردیده، و فقط به نظر ضمنى که در حقیقت نظر نیست به او ملاحظه شده است.(سید محمد حسین حسینى تهرانى‏، روح مجرد، ص164)
2 ـ انجام مستحبات
در نماز انسان قلب و همان حقیقت خود را محو در عظمت آن موجود ازلى و ابدى که تمام موجودات قائم به اوست‏ مى‏نماید، و خود را بدان ابدیّت مى‏پیوندد، و به ذکر او و یاد او آرامش مى‏گیرد؛ «الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِاللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب»

(آنها که به خدا ایمان آورده و دلهاشان به ذکر خدا آرام مى‏گیرد، هان که دل‌ها با ذکر خدا آرامش مى‏یابد) (رعد ـ 28)
و لذا آنچه براى تمرکز حواسّ و حضور قلب مفید است، در نماز مستحبّ است؛ مانند:
1) آن که انسان در منزل خود بیتى را براى نماز اختصاص دهد و با حال پریشان وارد نماز نشود.
2) قدرى تأمّل کند تا آرام بگیرد.
3) با شکم سیر و مملوّ از طعام روى به نماز نیاورد.
4) در نماز سجّاده بیندازد.
5) انگشترى عقیق دست کند.
6) عطر بزند.
7) مسواک کند.
8) عمامه ببندد و طرف راست او را از زیر حنک بگذراند.
9) لباس سفید در بر کند.
10) نگاهش در مواقع و حالات مختلفه نماز به مواضع معیّنه و مقرّره در فقه بوده باشد.
11) مستحبّ است نمازهاى نوافل خود را در خفیه بخواند، لکن نمازهاى واجب را مستحبّ است به جماعت و در مسجد بجاى بیاورد.

(سید محمد حسین حسینى تهرانى‏، انوارالملکوت، ج1، ص136)
بنابر این هر چقدر به مستحباتی که در شریعت اسلامی وارد شده است، بیشتر توجه کنیم و عامل باشیم حضورقلب بیشتری بدست می‌آوریم.
4. آیات قرآن
چون حضور قلب و خشوع و خشیت مقصود کلّى از نماز است، آیات و اخبار بسیار در ترغیب بر آنها و فضیلت و ستایش اهل آنها و مذمّت غفلت و دلمشغولى در امور دنیا و وسوسه‏هاى باطل در حال نماز رسیده است، و نیز اخبار دلالت دارد که انبیاء و اوصیاء و بزرگان اولیاء به هنگام اشتغال در نماز در نهایت توجّه و خشوع و خوف بودند.
خداى متعال مى‏فرماید: «الَّذینَ هُم فی صَلاتِهِم خاشِعُونَ»‏ « [مؤمنان‏] کسانى هستند که در نماز خود ترسان و خاشع‏اند» (مؤمنون ـ 2)
و مى‏فرماید: «وَ اقِمِ الصَّلاةَ لِذِکرى»‏ (طه ـ 14) «نماز را براى یاد کردن من بپا کن».
و غفلت ضدّ یاد کردن است، پس هر که در نماز خود غافل باشد بپا کننده نماز براى یاد او نیست. و مى‏فرماید:
«وَ لا تَکُن مِنَ الغافِلینَ‏» (اعراف ـ 204) «و از غافلان مباش».
و مى‏فرماید: «فَوَیلٌ لِلمُصَلِّینَ، الَّذینَ هُم عَن صَلاتِهِم ساهُونَ»‏ (ماعون-۵- ۴) «واى بر آن نمازگزاران، که از نماز خود غافلند».
آنان را با آن که نماز گزارند بر غفلت از نماز مذمّت مى‏کند، نه براى اینکه نماز را ترک مى‏کنند.
و مى‏فرماید: «لا تَقرَبُوا الصَّلاةَ وَ انتُم سُکارى حَتَّى تَعلَمُوا ما تَقُولُونَ» (نساء ـ 43)
«در حال مستى و بیهوشى نزدیک نماز مشوید تا بفهمید چه مى‏گوئید».
و گفته‏اند: مراد بیهوشى از کثرت همّ و غم دنیاست، و گفته‏اند: از محبّت دنیا، و اگر بر ظاهر آن حمل شود بیدار باش بر مستى دنیاست، زیرا علّت را بیان کرده و فرموده است: تا بدانید چه مى‏گوئید. و چه بسا نمازگزارى که شراب نیاشامیده و حال آنکه در نماز خود نمى‏داند چه مى‏گوید.

(ملا مهدی نراقی، جامع السعادات، ج3، ص326- 327)

علی قنبریان    

" کیهان "

طنز جبهه ( 16 ) :

    

 

  تولشکرامام حسین بودم که خبرآوردن بابام هم اومده جبهه ، دوهفته

بعدش، دوتا داداشام هم اومدند !

فقط مونده بود ننه مون ! گفتیم اونم بیاریم اهواز ، تنها نباشه .

پشت جبهه کمک می کرد . بچه ها می گفتن خانوادگی اومدید جبهه !

                 " شادی روح مادران شهید صلوات "

چرا کارخانه ارج تعطیل شد؟/ طنز :

  

**********
فریور خراباتی در آرمان نوشت:

مورد سراغ دارم که با یک دستگاه خودرو پراید تشریف برده به بانه و دیگر شهرهای
 مرزی کشور و در صندوق عقب ماشین یخچال ساید بای ساید جا داده(حتی!)، روی
 صندلی عقب یک تلویزیون ال ای دی شصت اینچ گذاشته و بار کرده به شهر خود
 بازگشته اما حال که کارخانه ارج تعطیل شده یا شاید هم تعطیل نشده
(چون هر نیم ساعت یک بار یکی از مدیران این کارخانه این خبر را تائید یا تکذیب
می‌کند!) فریاد وامصیبتا سر داده است.
بنده خدمت این عزیزان اعلام می‌کنم که شما عجالتا یخچال ساید بای ساید خارجی
داخل صندوق عقب پراید جا نده، نگران کارخانه ارج نبودی هم نبودی.اما بنده فکر
 می‌کنم یکی از معضلات این کارخانه بدون شک تعداد مدیران آنجاست، آخر یک کارخانه
 چند تا مدیر و سخنگو دارد؟
 از روز گذشته که خبر تعطیلی این کارخانه منتشر شده، هر یک ربع که می‌گذرد یک نفر
 در مقام مدیر این کارخانه سخنرانی و مصاحبه می‌کند، باور کنید مایکروسافت با آن عظمت
تنها بیل گیتس را به عنوان مدیر، خدمت جهانیان معرفی کرده و این تکثر مدیر واقعا جای
 نگرانی دارد.
در عین حال یکی از مدیران این کارخانه اعلام کرده که در سه سال گذشته ارج هیچ تولیدی
 نداشته،  بنابراین نقش مدیر موردنظر را با ذکر نمودار شرح داده و یکی از این گزینه‌ها
را انتخاب کنید:
 الف - کارخانه ای که سه سال تولید نداشته چرا باید تعطیل شود؟ سی سال دیگر هم روش!
ب - در سه سال گذشته مدیران این کارخانه مشغول بازی شاد و مفرح نان بیار کباب ببر
 بوده‌اند و اساسا بابت همین درایت و هوشی که در این بازی دارند به مقام مدیریت
 رسیده‌اند!
ج - مدیران این کارخانه به پاس زحمات کارگران آنجا و ارج نهادن به آنها، بازنشستگی
 پیش از موعد را به آنها هدیه داده‌اند(بی انصاف نباشید!).
حالا در نظر بگیرید امروز که دور دور سخنرانی است، شصت تا مدیر(حداقل!) برای این
 کارخانه تعطیل پیدا شده، فردا که بخواهند دلایل این تعطیلی را بررسی کنند و یکی از این
 مدیران را پیدا کرده و با او در این مورد مصاحبه ای انجام خواهند داد، قیافه حق به جانبی
 به خودش می‌گیرد و می‌گوید: «بنده از دوران نوجوانی با وانت به صورت سیار خیار
 می‌فروختم و شب‌ها هم توی آژانس کار می‌کنم، من رو چه به مدیریت؟
ما حتی توی خونه مون هم بخاری نداریم، برای گرم شدن از وقتی وارد خونه می‌شیم دور
خونه می‌دویم تا از سرما یخ نزنیم، بدو که حراجش کردم، خیار پنج کیلو سه تومن!».

" پایگاه خبری تحلیلی اعتدال "

" بشارت به دانش آموزان زرنگ و بیدارباش دانش آموزان تنبل ! " :

سال ۲۰۱۶ میلادی راه هر تقلب امتحانی بسته است.

 

"  خبرگزاری مهر  "