بانوی محبوب پیامبر(ص)
حضرت خدیجه(س) از جانب پدر و مادر و اجداد پدری و مادری از اصیلترین خانوادههای جزیرهًْالعرب و صاحب شرافت و سیادت بودند وخدا خواست که این بانوی بیهمتای حرم نبوّت و مادرِ یازده اخترِ برج امامت و ولایت، در عقل، ادب، حکمت، بصیرت و معرفت، نابغه و ممتاز باشد.
او نمونه برجسته کمال و نبوغ و فهم و بینش بود که همانند آن را در میان مردان و زنان، کمتر میتوان یافت و عفّت، نجابت، طهارت، سخاوت، حسن معاشرت و صمیمیّت و مهر و وفا از جمله صفات برجسته او بود.
در جاهلیّت، خدیجه را طاهره و سیّده نساء قریش میخواندند و در اسلام، یکی از چهار بانویی که بر همه بانوان بهشت فضیلت و برتری دارند، شناخته شد و جز دختر ارجمند و عزیزش، هیچ بانویی این مقام و فضیلت را نیافت. او برای رسول خدا صلّی الله علیه وآله نعمتی بزرگ و رحمتی از رحمات واسعه خداوند متعال بود. برای مرد، بویژه مردی که بیرون خانه و در اجتماع ،به فعالیّتهای بزرگ مشغول بوده و مقاصد عظیم داشته باشد و عهدهدار پیکار و جهاد بوده و مورد یورش مخالفان و هجوم دشمنان باشد، بهترین آرامشدهنده قلب و روح و نگهبان پایداری و استقامت و رفعکننده خستگی و ناراحتی، همسر هوشیار و خردمند و مهربان و دلسوز است.
اگر مردی در خارج از خانه با دشمنان، گرم پیکار گشته و به حملههای وحشیانه، استهزاء، سرزنش و اذیّت و آزار مردم گرفتار گردد و در منزل نیز با همسری نادان و بدخو و ترسو، ضعیف و شماتتگرروبرو شود که او را از کار و هدف وی و پیمودن راهی که مد نظر اوست باز دارد و او را سرزنش کند و به ترک دعوا و تسلیمشدن به دشمنان وادار کند، از اینکه هر روز شوهرش مورد شتم و استهزای جاهلان قرار میگیرد، خسته و ناخوشایند باشد و در پی حل مشکلات همسر خویش برنیاید، بیشک مشکلات و دشواریهای آن مرد، دوچندان خواهد شد. بدون تردید چنین مردی همواره بر مشکلات و دشواریهایش افزوده خواهد شد؛ چراکه نهتنها همسر وی او را در حل مشکلات یاری نکرده است، بلکه با اعمال و رفتار غیرمنطقی خود از قبیل سرزنش و اعتراض، آن مشکلات را صد چندان کرده است.
پشتیبانی همه جانبه از پیامبر(ص)
پیامبر اسلام (ص) آورنده بزرگترین رسالت آسمانی، از طرف خدا مأمور بود که با خرافات و مظاهر شرک و بتپرستی و ستمگری و محرومیّت تودههای ضعیف و فقر و جهل و نادانی، فساد و فحشا و آنچه رذایل بود، مبارزه و با گردنکشان، مشرکان و بتپرستانِ متعصّب، رؤسای قبایل و سران استثمار، با عادات و ادیان باطل و تعصّبات کورکورانه جهاد کند.
مشرکان، همه توان و قدرت خویش از جمله شجاعان پیلتن و مردافکن، شعرای دشنامده و ناسزاگو، اراذل و اوباش، زن و مرد، خویش و بیگانه را برای مبارزه با اهداف آن حضرت بسیج کردند و تا آنجا که میتوانستند او و چند تن از یارانش را اذیّت کردند، میزدند، رنج داده، ناسزا میگفتند؛ سر راهش را با خار و خاشاک میبستند؛ در حال نماز و پرستش به او توهین کرده و روابط خود را با او و یارانش قطع کردند. با وجود این همه دشمن و موانع و مشکلات، اگر در میان همه این دشمنان، پیامبر(ص) هر روز وقتی به خانه میآمد، با چهره گرفته و معترض همسرش، آن هم همسری که سیّده زنان قریش و دارای آن شخصیّت و صاحب آن همه ثروت و مکنت بود، روبرو میشد که از راه دلسوزی و ترحّم و یا اعتراض، از او میخواست تا از دعوت خویش دست بردارد و خود را مورد این همه اهانت و استهزاء قرار ندهد، در چه وضع عجیب و دشواری قرار میگرفت؟! اما لطف خدا دریچههای قلب خدیجه را چنان به سوی درک حقّانیّت دعوت اسلام باز کرد و آنچنان دلش را نورانی و سرشار از معرفت و حکمت گردانیده بود که هرگز پیامبربا چنان منظره اسفناک در داخل خانه روبرو نشد.
دکتوره «بنت الشّاطی» میگوید: «آیا همسری غیراز خدیجه این استعداد را دارا بود که دعوت تاریخی شوهرش را وقتی از غار حرا آمد، با ایمان قوی و آغوش باز و مهر و عطوفت استقبال کند، بیآنکه در راستی او و اینکه خداوند او را تنها نخواهد گذاشت، شکّی در دل راه بدهد؟ آیا جز خدیجه، هیچ بانوی ثروتمندی که در ناز و نعمت و آسایش و احترام زیسته، میتوانست با کمال رضایت و خرسندی از زندگی اشرافی، اموال بسیار و عزّت و توانگری چشم بپوشد تا در دشوارترین لحظات زندگی کنار همسرش بایستد و او را در بلایا و مشکلات موجود در راه تحقّق هدفی که به حقّانیّت آن ایمان داشت، یاری کند؛ حاشا و کلاّ! فقط خدیجه چنین بود و زنان دیگر چون او نیستند، مگر در طبقه و رتبه او باشند.»(1)
اولین زن مسلمان عالم
«ابن اسحاق» میگوید: سخنی از قوم در ردّ و تکذیب، که موجب اندوه و آزردگی فکر و خاطرش شود، نمیشنید مگر آنکه خدا آن اندوه را به واسطه خدیجه برطرف میساخت. خدیجه سنگینی سخنان سخت را بر او سبک میکرد و او را تصدیق مینمود و رفتار و جسارتهای مردم را بیارزش و بیاهمیّت میشمرد.
آری! خدیجه نخستین زنی بود که دین اسلام را پذیرفت و با پیامبرنماز خواند و جز علی بن ابی طالب، کسی از بندگان خدا سابقه اسلام او را ندارد. خدیجه با دوراندیشی و افکار حکیمانه، خردمندی و حدس صائبی که داشت، دعوت پیامبر را پذیرفت و سوابقِ نیکو و درخشان رسول خدا و اخلاق و صداقت و راستگویی و امانتداری، یاری ضعفا و دستگیری از فقرا، تواضع، قناعت و ایثار و بخشش و مهماننوازی و سایر صفات پسندیده آن حضرت، همه در نظر خدیجه ـ آن زن آزموده حکیمه ـ مجسّم بود و میدانست آن سوابق عالی و ملکوتی، در چنان محیط تاریک و پر از فساد و تباهی از علایم نبوّت است.
بنابراین خدیجه در پذیرفتن اسلام، هیچگونه صبر و تردیدی نکرد و از همان قدم اوّل، یار و مددکار پیامبر (ص) شد و ثروت و اموال خود را برای یاری دین خدا، در اختیار پیامبرقرار داد. خدیجه نیز چون پیامبر از آزار مشرکان و بتپرستان بینصیب نماند؛ زنها از او کناره گرفته و رفت و آمد با او را قطع کردند؛ به او زخم زبان میزدند و سخنان درشت میگفتند، حتّی در هنگام زایمان به کمک او نیامدند و او را تنها گذاشتند. امّا خدیجه، آیندهای را میدید که دیگران نمیدیدند .او میدانست دین محمّد حقّ است و طولی نخواهد کشید که پرستش خدای یگانه، جای پرستش بتها را خواهد گرفت و خدا پیامبرش را یاری میکند و روز به روز بر شهرتش افزوده میشود.
آری! خدیجه در اسلام مقامی یافت که از میان بانوان، جز دخترش که سیّده نساء عالمین است کسی به آن مقام و افتخار دست نیافت. پیامبرهم هیچگاه خدیجه را بعد از وفاتش فراموش نکرده و از اخلاق و صفات او یاد میفرمود؛ به کسانی که با او آشنا و دوست بودند، احسان و لطف میکرد. «عایشه» میگوید: «بر احدی از زنهای پیامبر آنقدر غیرت نورزیدم که بر خدیجه غیرت ورزیدم، برای اینکه پیامبربسیار از او یاد میفرمود و اگر گوسفندی ذبح میشد، از آن برای دوستان خدیجه میفرستاد»(2) و نیز از «عایشه» روایت شده است که: «رسول خدا (ص) از خانه بیرون نمیرفت، مگر آنکه خدیجه را یاد میکرد و بر او به خوبی و نیکی مدح و ثنا میفرمود.
روزی از روزها غیرت مرا گرفت، گفتم: او پیر زنی بیش نبود و خدا بهتر از او را به شما عوض داده است. پیامبرغضبناک شد، به طوری که موی جلوی سرش از خشم تکان میخورد؛ سپس فرمود: «نه، به خدا، بهتر از او را خدا به من عوض نداده، ایمان آورد به من، وقتی مردم، کافر گردیدند و تصدیق کرد مرا، هنگامی که مردم مرا تکذیب میکردند و در اموال خود با من مواسات کرد، وقتی مردم مرا محروم ساختند و خدا از او فرزندانی روزی من کرد و از زنان دیگر محروم فرمود».(3)
«انس بن مالک» روایت کرده که رسول خدا فرمود:«بهترین زنان عالم، مریم بنتِ عمران و آسیه بنت مزاحم و خدیجه بنت خُوَیْلِد و فاطمه بنت محمّد هستند».(4) در «صحیحین» از عایشه روایت شده که: «پیامبر خدیجه را به خانهای در بهشت بشارت داد که در آن سر و صدای بلند و رنج و زحمت نیست».(5)
ــــــــــــــــــ
1.اهل البیت ـ توفیق ابو علم، ص ۱۰۲، ترجمه نقل به معنی. 2و3.اسدالغابه، ج ۵، ص ۴۳۶ و کتب دیگر. 4. اسدالغابه، ج ۵، ص ۴۳۷.
5.الاصابه، ج ۴، ص ۲۸۲ ـ اسدالغابه، ج ۵، ص ۴۳۸ .