اشعار و متون ادبی
نظم و نثر ادبیاشعار و متون ادبی
نظم و نثر ادبی
" سال رحمت الهی : سال فاطمه الزهرا ( س ) بر عاشقان ولایت عشق مبارک " :
...در دوردست باغ برهنه چکاوکی
بر شاخه می سراید
این چند برگ پیر
وقتی گسست از شاخ
آن دم جوانه های جوان
باز می شود
بیداری بهار
آغاز می شود
شفیعی کدکنی
طنز جبهه ( 6 ) :
به من می گفت : آقا شما یه چیزی بهش بگو !
من که هرچی می گم فایده نداره !
گفتم : چی شده ؟!
گفت: پسرمه به من می گه برادر!!
تازه اومده جبهه خودش رو گم کرده ، می گه اینجا پدر و پسر نداره همه برادریم !
" شادی روح پدران شهید صلوات "
پیش از این ها فکر می کردم خدا .......
پیش از این ها فکر می کردم خدا
خانه ای دارد کنار ابر ها
***
مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس خشتی از طلا
***
پایه های برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرور
***
ماه برق کوچکی از از تاج او
هر ستاره پولکی از تاج او
***
اطلس پیراهن او آسمان
نقش روی دامن او کهکشان
***
رعد و برق شب طنین خنده اش
سیل و طوفان نعره ی توفنده اش
***
دکمه ی پیراهن او آفتاب
برق تیر و خنجر او ماهتاب
***
هیچ کس از جای او آگاه نیست
هیچ کس را در حضورش راه نیست
***
پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویربود
***
آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان دور از زمین
***
بود ،اما میان ما نبود
مهربان و ساده و زیبا نبود
***
در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت
***
... هر چه می پرسیدم از خود از خدا
از زمین از اسمان از ابر ها
***
زود می گفتند این کار خداست
پرس و جو از کار او کاری خطاست
***
هر چه می پرسی جوابش آتش است
آب اگر خوردی جوابش آتش است
***
تا ببندی چشم کورت می کند
تا شدی نزدیک دورت می کند
***
کج گشودی دست ،سنگت می کند
کج نهادی پا ی لنگت می کند
***
تا خطا کردی عذابت می دهد
در میان آتش آبت می کند
***
با همین قصه دلم مشغول بود
خوابهایم خواب دیو و غول بود
***
خواب می دیدم که غرق آتشم
در دهان شعله های سرکشم
***
در دهان اژدهایی خشمگین
بر سرم باران گرز آتشین
***
محو می شد نعره هایم بی صدا
در طنین خنده ی خشم خدا ...
***
نیت من در نماز ودر دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا
***
هر چه می کردم همه از ترس بود
مثل از بر کردن یک درس بود ...
***
مثل تمرین حساب و هندسه
مثل تنبیه مدیر مدرسه
***
تلخ مثل خنده ای بی حوصله
سخت مثل حل صد ها مسئله
***
مثل تکلیف ریاضی سخت بود
مثل صرف فعل ماضی سخت بود
***
تا که یک شب دست در دست پدر
راه افتادیم به قصد یک سفر
***
در میان راه در یک روستا
خانه ای دیدیم خوب و آشنا
***
زود پرسیدم پدر این جا کجاست
گفت اینجا خانه ی خوب خداست
***
گفت این جا می شود یک لحظه ماند
گوشه ای ختوت نمازی ساده خواند
***
با وضویی دست ورویی تازه کرد
گفتمش پس آن خدای خشمگین
***
خانه اش این جاست ؟این جا در زمین؟
گفت :آری خانه ی او بی ریاست
***
فرشهایش از گلیم و بوریاست
مهربان و ساده و بی کینه است
***
مثل نوری در دل آیینه است
عادت او نیست خشم و دشمنی
***
نام او نور و نشانش روشنی
خشم نامی از نشانی های اوست
***
حالتی از مهربانی های اوست
قهر او از آشتی شیرین تر است
***
مثل قهر مهربان مادر است
دوستی را دوست معنی می دهد
***
قهر هم با دوست معنی می دهد
هیچ کس با دشمن خود قهر نیست
***
قهری او هم نشان دوستی ست
تازه فهمیدم خدایم این خداست
***
این خدای مهربان و آشناست
دوستی از من به من نزدیکتر
***
از رگ گردن به من نزدیکتر
آن خدای پیش از این را باد برد
***
نام او راهم دلم از یاد برد
آن خدا مثل خیال و خواب بود
***
چون حبابی نقش روی آب بود
می توانم بعد از این با این خدا
***
دوست باشم دوست ،پاک و بی ریا
می توان با این خدا پرواز کرد
***
سفره ی دل را برایش باز کرد
می توان در بارهی گل حرف زد
***
صاف و ساده مثل بلبل حرف زد
چکه چکه مثل باران راز گفت
***
با دو قطره صد هزاران راز گفت
می توان با او صمیمی حرف زد
***
مثل یاران قدیمی حرف زد
می توان تصنیفی از پرواز خواند
***
با الفبای سکوت آواز خواند
می توان مثل علف ها حرف زد
***
با زبانی بی الفبا حرف زد
می توان در باره ی هر چیز گفت
***
می توان شعری خیال انگیز گفت
مثل این شعر روان و آشنا
***
تازه فهمیدم خدایم این خداست
این خدای مهربان و آشناست
***
دوستی از من به من نزدیک تر
از رگ گردن به من نزدیک تر
" دکتر قیصر امین پور
اسماء الحسنی ( 7 ) :
سمیع :
این اسم شریف 4 معنی دارد :
1- یعنی سخنان بلند و آرام و نطق و سکوت را می شنود .
2- قبول و اجابت کننده ی دعای دعاکنندگان
3- دان به مسموعات است
4- علم بهر معلوم اعم از اصوات و کلمات است .
خواص :
1-امام رضا ( ع) می فرماید : هر کس هر روزی بعد از نماز صبح و پیش
از آن که سخنا ن از دنیا بگوید 7 بار " فسیکفیکهم الله و هو السّمیع العلیم "
بگوید ، خداوند به برکت این کلمات قرآنی همهی مهمات آن روز او را کفایت
می کند .
2- مداومت بر این اسم شریف موجب استجابت دعاست .
3- صاحب خواص الاسما ء گوید :
نوشتن این اسم را بر ظرف چینی با مشک و زعفران و آن را با روغن گل
شستن و در گوش کر چکانیدن موجب شفاست .
4- صاحب جواهر القرآن گوید :
اگر کسی آیه ی " فسیکفیکهم الله و هو السّمیع العلیم " را بر لوح بلور با مشک
و زعفران بنویسد و با گلاب بشوید و کسی که بواسیر دارد بخورد از آن مرض
نجات یابد . اگر بر سقف خانه نویسد دیرخراب گردد . و اگر نوشته ی آن را در تاج
( کلاه ) نهد حاکم قوم خود گردد .
5- اگر کسی این اسم را روز پنج شنبه بعد از نماز چاشت " 500 " بار بخواند
دعا و حاجت او روا می گردد و اگر خواننده ی آن را به آن قیام نماید
مستجاب الدعوة گردد .
6- اگر کسی در هر روز به طریق اوراد " 402 " بار " یا سمیع و یا بصیر " بگوید
هرگز به هیچ چیز محتاج نگردد و رسوا نشود و سمیع او را از پریشانی نگه دارد
و دعاهای او را مستجاب گرداند و صفای باطن او را حاصل شود و جلای قلب
در این دو اسم است .
7- برای استجابت دعا قبل از اذان صبح یا بعد از نماز نافله صبح " 180 " بار
ذکر شریف " یا سمیع " خوانده شود .
" آشنایی با شگفت‌انگیزترین حیوانات دنیا " :
خلقت خدا را ببینید :
رنگ بندی و مدل‌های پر و بال در مواردی برخی از پرندگان و حیوانات را بسیار
شگفت‌انگیزتر از سایر همنوعان خود می‌کند و چهره زیبا و عجیبی را برای آنها
بوجود می‌آورد.
مجله مهر - امیر محب ملکی: در دنیای ما بسیاری از پرندگان، خزندگان، پستانداران،
دوزیستان و سخت پوستانی وجود دارند که چهره آشنایی دارند اما برخی از آنها به
خاطر رنگ، پر و بال خاص و حرکاتی که از خود ارائه می‌دهند، بسیار عجیب و
شگفت‌انگیزتر هستند و چشم هر بینده‌ای را به خود معطوف می‌کنند که برخی از
این حیوانات زیرا را در زیر مشاهده می‌کنید:
میگو دو رنگ
طاووس سفید
مرغ عشق دو رنگ
خرچنگ هالوین
کبوتر هفت رنگ
مرغ بهشت ویلسون
قورباغه زرد بالونی
سنجاب سفید
ملخ صورتی
کلاغ سفید
خروس سیاه
فال‌بین صورتی
مورچه سرخ پشمالو
مار رنگارنگ
میگو آبی
مرغ بهشت شاه زاکسن
حلزون بنفش
" خبرگزاری مهر "
" شعری به مناسبت شهادت حضرت فاطمه ریحانه بهشت ( س ) ................ " :
" مرا شبانه به خاک بسپارید
در واپسین نگاهم به دنیا
دلگیر دلگیرم "
در گذرگاهی کوتاه از مهد
چه گذشت بر دخت پیامبر
از تولدت تا زمانی که بزرگ شدی
آغوش گرم پدر
دختر و مادرش بودی
ریحانه خوشبوی پدر
بگو به من که چه گذشت برتو
مسند قدرت چه بود که حرمتت را زیر پا گذاشت ؟ !
هر قدم با من بیا تا بشنوی
فاصله ایی نیست از بقیع تا حرم رسول الله
همه ی دشت های خشک حجاز
از یثرب تا مکه
از کوه ابوقبیس
تا غار حرّا
هنوز کلام رسول الله می آید
تا قومی را به سوی وحدانیت
عشق و ایثار رهنمون گردد
بیست و سه سال چه نتیجه ایی داشت ؟ !
نخلستان های کوفه
از یاد مناجات علی را
و چاهسارش می گوید :
از هم پا و یار رسول الله
از مناجات های سالیان کودکی علی با او
تا فتوحات شان برای اسلام
متاع دنیا بهانه ایی بیش نبود
تا ریحانه ی بهشتی را
در میانه درب
گل یاس کبود کنند
دوستداری با رسول الله بهانه ایی بیش نبود
جنگ بر سرقدرت و مسند
آن چنان مجنون تان کرد
که حرمت ها شکست
گل یاس را پرپر کردید و
خواستار شرکت در مراسم تشییع اش بودید !
" مرا شبانه به خاک بسپارید
تا بدانند مردم که چه گذشت برمن
و چه شد که مزارم پنهان شد "
دیگر صدای گرمت را
حسنین و زینب و کلثوم و علی نمی شنوند
به راستی از رحلت پیامبر تا پروازت چه گذشت برتو ای ریحانه ی رسول ؟
کومه ی دلم که با ثاربی سر پرپر است 1
با این یاس پرپر چه کنم ؟ 2
چه کنم و چه کنیم با این بی وفایی ها و عصیان گری
برایت از عرش تا مهد
ازاین جا در ایران تا سرزمین حجاز
در آرامگاهت گل های یاس سپید
می چینم و می گریم بر مظلومیتت
می گریم و تا آمدن یوسفت خواهم گریست 3
تا بگوید رازهای سر به مهر عزیز زهرا در نینوا 1
تا بگوید رازهای چاهسار علی
تا بگویداز یاس کبود که چه بر او گذشت
حتی لاله های پرپردر حرم امن خدا 4
تشنه کام در طواف سعی و منی 4
رازها را دیدند و پر کشیدند
دلگیردلگیرم
***********
شعری از رویاپوراحمدگربندی – یکشنبه 1394/12/23– ساعت 11:15 ظهر
(( به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا ( س ) ))
1- امام حسین ( ع )
2- حضرت فاطمه زهرا ( س )
3- امام زمان ( عج )
3- شهدای حاجی در حج تمتع 1394 در مکه معظمه
" خبری در راه است " :
خبری در را است
خبری بد از حادثه ایی هولناک
در کوچه که قدم بر می داری باد شدیدی می وزد ، این ابتدای ویرانی است
باد در کوچه و برزن ها می چرخد و می خواهد توفان شود
توفانی که کومه ی مولا علی را لرزاند
توفان می خواهد کلبه ی عشق علی و فاطمه را به کلبه ی احزان بدل کند
چه واقعه ی دهشتناکی ، کلبه ی حقیقت ، کلبه مهربانی ، وحدت و همدلی و عشق در ویرانی است
ای کاش حادثه ایی در راه نباشد ، ای کاش ......
در کوچه های به خواب رفته ی مدینه
آن هنگام که تو بی خبر از همه رفتی
چرا ؟
مگر دختر آخرین رسول خدا نیست ؟
پس چرا هیچ تشییع کننده ایی نیست
ای داد از بیداد و تنهایی و غم عربت ............
**************************************
عاطفه غلامی نژاد - دوم علوم تجربی - دبیرستان شیخ الاسلام
" سلام بر بانوی نور " :
سلام بر تو ای بانوی چشمه های روان
مادر عطوفت
سلام بر تو بانوی آسمانی
ای بانویی که با رفتنت آسمان و زمین به ماتم نشستند
غم نبودنت دشنه ایی شده بر میان قلبم
فرشته ها می گریند در کنار مزارت
درود خداوند بر تو ای کاشانه ایمان
دل های مسلمانان در نبودت ماتم سراست
دل من در سوگ تو هوری از آتش است
تو باران بودی و بی تو دنیا را خشکی فرا گرفت
کوه در برابر مهربانی ، ایمانت سر به رکوع آورد
فاطمه ، ای بانوی دو عالم ای گل خوش بوی پردیس
ای بانوی تمام بزرگواری ها ،
تمام مسلمانان جهان در برابر عظمت تو احساس پوچی می کنند و
احساس هیچ بودن دارند و بس > هیچ !!!
**************************************
زینب بدرالدینی - دوم علوم تجربی - دبیرستان شیخ الاسلام
اسماء الحسنی ( 6 ) :
آخر :
معنایش ضد معنای " اول " است . یعنی بعد از فانی شدن اشیاء باقی است .
آخری است که انتها ندارد. ابدی است .
خواص :
1-مداومت بر این اسم شریف برای غلبه بر دشمنان و دوام در کارها و عزّت و هیبت
و حسن عاقبت و ختم کارها به سعادت و صفای باطن و شادی و خوشدلی مفید است .
2-برای دوام در کارها و اتمام آن مداومت بر این اسم نفعی عظیم دارد .
3-کسی که خواستار حسن عاقبت است ، گفتن " 801 " بار ذکر " آخر " نافع است .
4- برای دفع دشمن قدرتمندی که توانایی دفع آن نیست گفتن " 801 " بارذکر " یا آخر " مجرب است .
" سومین جلسه انجمن ادبی دبیرستان شیخ الاسلام " :
صورت جلسه انجمن ادبی اسفند ماه 1394 – دبیرستان شیخ الاسلام
-------------------------------------------------------------------------------
روز دوشنبه در تاریخ 17/12/1394سومین جلسه انجمن ادبی دبیرستان شیخ الاسلام با
حضوردانش آموزان درپایه های دوم و سوم رشته های علوم ریاضی ، تجربی و انسانی و
دبیرادبیات آن ها رویاپوراحمدگربندی تشکیل شد و در این جلسه موارد زیرمطرح شد:
1- تقدیر و تشکر از دانش آموزانی در اجرای نمایش نامه به مرحله کشوری جشنواره ی
شعر ونثر آسمانی راه یافتند . دانش آموزانی که دوره متوسطه ی دوم برگزار گردید رتبه
اول دربازآفرینی و نمایشنامه آوردند اسامی آن ها عبارتنداز :
دوم علوم ریاضی :
محدثه زینلی = راوی
طاهره جدهانی = پادشاه
فاطمه دهقانی = ( جاماسب ) غلام پادشاه
نازنین شهبا = نگهبان پادشاه
فاطمه دهقانی ( اصغر ) = درویش اولی
نیوشا شیرزادی = درویش دومی
دوم علوم تجربی :
صفورا دایری پوری = راوی
مینا آبشامه فرد = پادشاه
سعیده فرخی نسب = نوکر رستم
مهدیه سالاری = حکیم
زهرا مقدسی = ناخدا و از همراهان پادشاه
فاطمه نظری = همراهان پادشاه
نام دبیرادبیات : رویاپوراحمدگربندی
2- به مناسبت شهادت حضرت فاطمه الزهرا ( س ) ازاعضای انجمن ادبی درخواست شد که
متون واشعارادبی خود را به انجمن ارائه دهند وازکسانی که اشعار و متون ادبی خود را روز
دوشنبه 17 اسفند به دبیر انجمن تحویل داده اند تشکر می شود .
3- تعدادی ازدانش آموزان عضو انجمن ادبی اشعار و متون ادبی خود رادرباره ی شهادت
حضرت فاطمه الزهرا ( س ) ، قرائت کردند .
4- قرارشد که به مناسبت تولد حضرت فاطمه الزهرا ( س ) در 11 فروردین ماه 1395
است ، اعضای انجمن ادبی اشعار ومتون ادبی خود را تا آخر اسفند ماه ، به انجمن ادبی
تحویل دهند .
" بوی خوش پردیس " :
قصر کدام سرزمین جایگاه تو بود ؟
فردا که شود ، در گرگ میش سرزمین حجاز به کجا می روی ؟
به کدام کوی و کومه می روی که غم نگاهت را پنهان کنی ؟ !!
شب هنگام پاره از وجودت را در خاک رها کردی
این شب سخت ترین شب تو بوده
کودکانت بی مادر شدند . چه کسی دیگر جز او خانه را گل باران و روشن می کند ؟ !
غم هجرتش علی را از پای در آورد ،
زلالی پاک در مدینه تنها
ای مادر ای فاطمه دخت نبی
ای پاک تر از پاک ترین ها
ما همیشه به تو هستیم
ما هر سال در شب هجرتت به یادتت هستیم
رایحه ی خوش یاس سپید
رایحه خوش پردیس را به سوی ما می آورد
**************************
مهسا روزبهانی ، دوم علوم تجربی ، دبیرستان شیخ الاسلام
" گل بهشتی " :
حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود
خلفت از روز ازل مدیون عطر یاس بود
ای که ره بستی میان کوچه ها برفاطمه
گردنت را می شگست آن جا اگر عباس بود
************
امروز غم همه عالم را فرا گرفته
امروز خورشید پرفروغ دو عالم دگر فروغی ندارد
امروز بانوی آفتاب سر بالین سرد خاک نهاده و با این جهان وداع می کند
دنیا امروز بانویی را از دست داد که در تمام عالم اسوه ی عالی همسری فداکار و مادری نمونه بود .
***********
زهرا اسپید ، دوم علوم تجربی ، دبیرستان شیخ الاسلام
" ای سرچشمه ی پاکی ها و زیبایی ها " :
ای نور بی فروغ جهان ای سرچشمه ی پاکی ها و زیبایی ها
ای ام المومنین هستی ، نظری به ما کن که بی وجود پربرکت ات هستی
سرد و فسرده است
نظری به ما کن که در این دیار غم تنها مانده ام .
اکنون کجا هستی ای بانوی آفتاب در بین الحرمینی یا در مدینه و شام در
کجا هستی به سمت کجا می روی در کدام سو به طرفت روانه شوم در کدام
سو تو را بجویم .
چرا این گونه سرد و غریبانه سر بر گریبان خاک نهادی و در این خاک
غریب سرگردانی .
پس کجایی ای زهرای اطهر بیا
*********************
عاطفه اسپید ، دوم علوم انسانی ، دبیرستان شیخ الاسلام